معرفی بهترین سریالهای زامبیمحور تاریخ تلویزیون
در این مقاله قصد داریم بهترین سریالهای زامبیمحور تاریخ تلویزیون را معرفی کنیم. با مجله بازار همراه باشید.
اگر آثار ژانر وحشت از ابتدای شکلگیری تا به امروز را بررسی کنید، با هیولاهای بهیادماندنی زیادی مواجه میشوید که موفق شدهاند تماشاگران را بترسانند اما تعداد کمی از آنها به شهرت و محبوبیت زامبیها رسیدهاند. داستانهای زامبی معمولاً شامل فروپاشی تمدن انسانی بوده و تلاشهای بازماندگان را برای بقا در یک محیط پساآخرالزمانی به تصویر میکشد. البته همین ایده نسبتاً تکراری طی دهههای گذشته بستر روایت داستانهای جذابی در قالب تلویزیون بوده است. در ادامه قصد داریم تعدادی از بهترین سریالهای زامبیمحور تاریخ را معرفی کنیم.
Z Nation
در پی موفقیت سریال The Walking Dead، شبکه Syfy چندین سریال زامبیمحور تولید کرد تا از محبوبیت این ژانر نهایت استفاده را ببرد. یکی از مهمترین پروژههای سایفای، سریال Z Nation بود که در سال ۲۰۱۴ میلادی پخش شد و جهانی متفاوت زیر سلطه مردگان متحرک را به تصویر کشید. داستان سریال درباره آلوین برنارد مورفی است؛ یک زندانی که برای ساخت واکسن عفونت زامبی روی او آزمایش انجام شده و در نتیجه به موجودی میان انسان و زامبی تبدیل میشود. مورفی پس از ترک زندان به گروهی از بازماندگان پیوسته و از خون او برای خلق انسان زامبیهای دیگری استفاده میشود که به دلیل حفظ هوشیاری و توانایی صحبت کردن، به صحبتکنندگان معروف هستند.
در مقایسه با داستانهای تاریک درباره زامبیها، سریال Z Nation هیچ وقت خودش را بیش از حد جدی نگرفته و ایده زامبیهای سخنگو بهخوبی این لحن متفاوت را نشان میدهد. سریال در پنج فصل روی آنتن رفت و هر چه تعداد قسمتها بیشتر شد، کیفیتش بهبود یافت و توانست هویت منحصربهفرد خود را در میان آثار ترسناک تلویزیونی پیدا کند. از بازیگران شاخص آن میتوان به کلیا اسمیت (Kellita Smith) و دیجی کوالز (DJ Qualls) اشاره کرد که نقش دو شخصیت مهم را ایفا میکنند. در ضمن، سریال Z Nation در حال حاضر به لطف رویکرد کمدیترش بهعنوان اثری کالت و ماندگار در این ژانر شناخته میشود.
The Walking Dead: Dead City
پس از پایان سریال The Walking Dead در سال ۲۰۲۲ میلادی، شبکه AMC تصمیم گرفت این فرنچایز را با مجموعهای از اسپینآفها ادامه دهد که هر کدام روی شخصیتهای متفاوتی تمرکز دارند. نخستین سریال این مجموعه که به بازگشت شخصیتهای شناختهشده اختصاص داشت، The Walking Dead: Dead City بود؛ اثری که داستان مگی ری با نقشآفرینی لورن کوهن (Lauren Cohan) و دشمن قدیمیاش نیگن با نقشآفرینی جفری دین مورگان (Jeffrey Dean Morgan) را دنبال میکند. پس از ربوده شدن پسر نوجوان مگی، او چارهای ندارد جز اینکه با نیگن همکاری کند تا ربایندگان را پیدا کرده و پسرش را نجات دهد. جستجو، آنها را به منهتن میکشاند و در طول مسیر، مگی کم کم یاد میگیرد کینه قدیمی خود نسبت به نیگن را کنار گذاشته و با او همکاری کند.
یکی از نکاتی که به بهبود دنبالههای The Walking Dead کمک کرده، تغییر فضاها و لوکیشنهایی است که این سریالها به سراغشان میروند. این موضوع در The Walking Dead: Dead City و فضای نیویورک آن بهخوبی دیده میشود؛ جایی که مگی و نیگن دچار تحول شخصیتی میشوند. از دیگر نکات برجسته داستان میتوان به شخصیتهای جدید و مرگهای مهم و پیچشهای داستانی اشاره کرد که جذابیت را افزایش دادهاند. با اینکه سریال The Walking Dead: Dead City فرمول اصلی فرنچایز را تغییری اساسی نمیدهد، با تکیه بر دو شخصیت اصلی دوستداشتنیاش جهان داستانی را گسترش داده و مخاطب را بیشتر با آن آشنا میکند.
Daybreak
نتفلیکس چند سال پیش اقتباسی آزاد از کمیک بوک Daybreak اثر برایان رالف (Brian Ralph) را ساخت. شخصیت اصلی سریال، نوجوانی به نام جاش ویلر است که کالین فورد (Colin Ford) نقش او را ایفا میکند؛ پسری که پس از یک آخرالزمان پر از زامبی، برخلاف انتظار نه تنها زنده مانده بلکه در این دنیای جدید شکوفا شده است. اتفاقات در کالیفرنیای جنوبی جریان داشته و بازماندگان به گروههای رقیب تقسیم شده و از خود در برابر موجوداتی به نام غولها (عنوانی که سریال برای زامبیها به کار میبرد) دفاع میکنند. در ضمن، موضوع اصلی سریال تلاشهای جاش برای پیدا کردن معشوقه گمشدهاش به نام سم دین با نقشآفرینی سوفی سیمنت (Sophie Simnett) است.
سریال Daybreak از لحاظ لحن ترکیبی از The Walking Dead، Mad Max و Ferris Bueller’s Day Off بوده اما به لطف شکستن دیوار چهارم، هویتی متمایز دارد. به بیان سادهتر، شخصیت اصلی مستقیماً با مخاطب حرف میزند. همچنین میتوان گفت محصول نتفلیکس بیشتر مخاطبان نوجوان را هدف گرفته و به همین دلیل، میتوان آن را یک اثر نوجوانانه توصیف کرد که تنها المانهای زامبیمحور به آن اضافه شده است.
Helix
یکی دیگر از سریالهای زامبیمحور شبکه Syfy که چند ماه قبل از سریال Z Nation در سال ۲۰۱۴ پخش شد، Helix نام دارد؛ سریالی که در مجموع دو فصل ادامه داشت. داستان با تمرکز بر پژوهشگرانی به نام آلن فارگوت و سارا جوردن آغاز میشود که برای بررسی شیوع یک ویروس ناشناخته به ایستگاهی تحقیقاتی در قطب شمال اعزام میشوند. آنها بهتدریج متوجه میشوند که این ویروس به فعالیتهای مرموز شرکت Ilaria Corporation مرتبط است؛ ویروسی که مبتلایانش میمیرند یا به موجوداتی زامبیمانند تبدیل میشوند. در ضمن، هر چقدر فارگوت و جوردن بیشتر در این معما پیش میروند، بیشتر به پشت پرده شرکت Ilaria و ارتباطات شخصی خودشان با آن نزدیک میشوند.
سریال Helix در ابتدا بیشتر بر جنبههای علمیتخیلی ایدهاش تکیه دارد اما نادیده گرفتن المانهای ترسناک کم لطفی در حق آن است. سریال همچنین بهتدریج جهان داستانی خود را با افشاگریهای بزرگ و پیچشهای داستانی شوکهکننده شکل داده و مدام تاکید دارد فاجعه میتواند همه جا را تحت تاثیر قرار دهد. المان زامبی در اینجا بیشتر نقشی فرعی را داشته و ابزاری ترسناک برای پیشبرد داستانی بزرگتر است. همچنین نباید از بازیگران فوقالعاده سریال غافل شد که نقش بسزایی در به تصویر کشیدن لحن و افزایش تاثیرگذاری صحنهها داشتهاند: به خصوص بیلی کمپبل (Billy Campbell)، کیرا زاگورسکی (Kyra Zagorsky) و هیرویوکی سانادا (Hiroyuki Sanada).
Zom 100: Bucket List of the Dead
انیمههای زیادی وجود دارند که زامبیها را در خود جای دادهاند و شاخصترین آنها Tokyo Ghoul است اما آثار کمی هستند که بهطور کامل به کلیشههای آشنای ژانر زامبی وفادار بمانند. یکی از مهمترین استثناها Zom 100: Bucket List of the Dead است؛ اثری که اقتباس از مانگایی به همین نام نوشته هارو آسو (Haro Aso) و کوتارو کاتاکا (Kotaro Takata) است. داستان حول محور کارمند جوانی به نام آکیرا تندو میچرخد که شغلی اداری داشته و اصلاً از آن رضایت ندارد. با آغاز آخرالزمان زامبیها در توکیو، آکیرا از این فرصت برای رهایی از زندگی پوچ خود و تحقق آرزوهای شخصیاش استفاده میکند.
از برخی جنبهها، انیمه Zom 100: Bucket List of the Dead شباهتهای زیادی به فیلم Shaun of the Dead دارد، با این تفاوت که داستان از زاویه دید یک کارمند ژاپنی روایت میشود. عناصر کمدی در دل آخرالزمان زامبیها بهوضوح وجود داشته و این موضوع تا حد زیادی به نگاه مثبت آکیرا به این فاجعه بازمیگردد. از دیگر جنبههای مثبت انیمه میتوان به رابطه باورپذیر و واقعگرایانه آکیرا با دیگر شخصیتهای داستان اشاره کرد. همچنین با پیوستن آکیرا به دیگر بازماندگان، به تدریج رازهای مربوط به مردگان متحرک و نحوه بوجود آمدنشان فاش میشود. بطور کلی، این انیمه کمدی با نگاهی خاص سراغ کلیشههای آخرالزمان زامبی رفته و اثری دیدنی برای علاقهمندان به ژانر زامبی و انیمه هست.
The Walking Dead: Daryl Dixon
یکی از بزرگترین شخصیتهایی که بواسطه سریال The Walking Dead به شهرت رسید، دریل دیکسون بود؛ موتورسوار تنهایی که بهتدریج جایگاه خود را در میان گروه اصلی پیدا کرد و به یکی از محبوبترین چهرهها تبدیل شد. این محبوبیت در نهایت شبکه AMC را مجاب کرد سریال اسپینآفی با نام The Walking Dead: Daryl Dixon را جلوی دوربین ببرد. دریل پس از بههوشآمدن در فرانسه، به مردم محلی کمک میکند تا بتوانند از خود در برابر زامبیها دفاع کنند و همزمان، دوست قدیمیاش کارول پلتیر در جستجوی اوست. پس از پیوستن دوباره این دو، ماجراجوییشان فراتر از فرانسه رفته و بخشهای دیگری از اروپای پساآخرالزمانی را در بر میگیرد.
مقایسه سریال The Walking Dead: Daryl Dixon با دیگر آثار دنیای واکینگ دد از نظر طراحی هنری و لوکیشنهای فیلمبرداری تقریباً ناعادلانه است. این اسپینآف با استفاده از فضای اروپایی، تصویری بسیار متفاوتتر از آخرالزمان زامبیها را ارائه میدهد. البته این اسپینآف را نباید با یک تور اروپاگردی اشتباه گرفت و این اتفاق به لطف رابطه قدرتمند میان دریل و کارول رخ داده که همچنان جذاب و تاثیرگذار باقی مانده است. سریال The Walking Dead: Daryl Dixon قرار است در چهار فصل به پایان برسد اما ماجراجوییهای دریل احتمالا بعد از آن هم ادامه خواهد داشت.
Marvel Zombies
یکی از قسمتهای سریال انیمیشنی What If ژانر ابرقهرمانی و زامبی را ترکیب کرد و مورد استقبال قرار گرفت. به همین دلیل، بخش انیمیشن مارول آن را به یک سریال مستقل به نام Marvel Zombies تبدیل کرد. این سریال در نسخهای از جهان سینمایی مارول اتفاق میافتد که کاملاً توسط زامبیهای گرسنه تسخیر شده و داستان با جستجوی کاملا خان برای پیدا کردن یک پناهگاه امن همراه دوستانش آغاز میشود. در طول سفر، کاملا خان گروهی از ابرقهرمانان آشنا را جمع میکند تا شاید بتواند مشکل زامبیها را یکبار برای همیشه حل کنند. همزمان، نسخه زامبی واندا ماکسیموف به همراه ارتش عظیم و قدرتمندش در تعقیب کاملا خان و دیگر ابرقهرمانان است.
سریال Marvel Zombies که در چهار قسمت در دسترس قرار گرفت، نه بیش از حد طولانی شد و نه از ریتم افتاد و در تمام مدت، روند اکشن خود را حفظ کرد. Marvel Zombies برخلاف What If لحن خشنتر و خونینتری داشته و جلوههای وحشتناکتری را به نمایش میگذارد. در همین فصل کوتاه، سریال بخش گسترده و قابلتوجهی از دنیای MCU را پوشش داده و صداپیشههای آشنایی را بازمیگرداند تا بار دیگر نقشهای خود را ایفا کنند. Marvel Zombies بهعنوان یکی از بهترین آثار انیشمینی مارول بهخوبی نشان میدهد که دنیای MCU چه ظرفیت بالایی برای روایت داستانهای ترسناک دارد.
Black Summer
سریال Black Summer که پیش درآمدی برای Z Nation بوده و نتفلیکس آن را ساخت، هفتههای آغازین آخرالزمان زامبیها را به تصویر میکشد. محور داستان حول شخصیت رز چرخیده که در جریان بحران اولیه از دختر کوچک خود آنا جدا شد. رز برای پیدا کردن آنا ماجراجویی خطرناکی را آغاز کرده و این اتفاق در تابستانی رخ میدهد که در میان بازماندگان انسانی با نام «تابستان سیاه» شناخته میشود. در ضمن، رز در این مسیر با دیگر بازماندگانی همراه میشود که به دنبال عزیزان خود بوده یا صرفاً تلاش میکنند به یکی از مردگان متحرک تبدیل نشوند.
برخلاف Z Nation، سریال Black Summer لحن ترسناک آثار زامبیمحور را بسیار جدیتر دنبال کرد. این سریال بطور کامل در ژانر وحشت قرار گرفته و زامبیها را بهعنوان هیولاهایی واقعاً ترسناک نمایش داده و خبری از خنده و شوخی نیست. سریال با هشت قسمت در هر فصل، ریتمی سریع داشته که داستان را به جلو میبرد. Black Summer بطور کلی نسخهای ترسناکتر و جدیتر از دنیای آشنای Z Nation بوده و همان چیزی است که طرفداران ژانر وحشت زامبی از ابتدا انتظارش را داشتند.
Santa Clarita Diet
به شرط اینکه تعادل حفظ شود، ژانرهای وحشت و کمدی در اکثر موارد ترکیب موفقی ایجاد میکنند. یکی از نمونههای موفق در این زمینه سریال Santa Clarita Diet بود که محصول سرویس استریم نتفلیکس به شمار میرود. این سریال داستان زوجی متاهل در سانتا کلاریتا به نام شِیلا و جول هاموند را دنبال میکند. شیلا به طرز مرموزی به زامبی تبدیل شده و این زوج تلاش میکنند ماهیت زامبی شیلا را پنهان نگه داشته و همزمان با ادامه کسبوکار مشترک خود بهعنوان مشاور املاک، راههای مرگباری برای سیر کردن گرسنگی او پیدا کنند.
با وجود اینکه در ژانر کمدی قرار داشت، سریال Santa Clarita Diet از عناصر خونآلود و ترسناک داستانهای زامبی صرفنظر نکرد و آنها را در خود دارد. همچنین تیموتی اولیفانت (Timothy Olyphant) و درو بریمور(Drew Barrymore) شیمی جالبی با یکدیگر داشته و به خوبی میتوانند خنده را روی لبهای مخاطب بوجود بیاورند. در ضمن، بخش قابلتوجهی از داستان روی تاثیر زامبی شدن شیلا بر رابطه او با جول تمرکز داشته و چالشهای آن دو برای حفظ ازدواج را به تصویر میکشد.
The Walking Dead: The Ones Who Live
بعد از اینکه اندرو لینکلن (Andrew Lincoln) در فصل نهم سریال The Walking Dead از آن جدا شد، رسانهها اعلام کردند او در سهگانهای با محوریت شخصیت ریک گرایمز باز خواهد گشت. این برنامهها در طول سالها تغییر کرد و در نهایت به سریال اسپینآف The Walking Dead: The Ones Who Live منتهی شد. این سریال نشان داد که در سالهای بعد از ناپدید شدن، ریک توسط ارتش Civic Republic Military اسیر شده بود. همچنین بخش زیادی از داستان تلاشهای میشون برای نجات همسرش و تقابل آنها با CRM در راه بازگشت به خانه و دیدار با فرزندانشان را نشان میدهد.
سریال The Walking Dead: The Ones Who Live را میتوان بهترین اسپینآف واکینگ دد دانست؛ زیرا دامنه داستان سراسر کشور آمریکا را در بر گرفته و شش قسمتش بدون هیچ گونه تایم اضافه، کاملاً فشرده است. به بیان دیگر، اتفاقات پشت سر هم رخ داده و مخاطب لحظهای به حال خود رها نمیشود. به این موارد باید صحنههای اکشن هیجانانگیز را اضافه کرد. همچنین نباید از یاد برد تماشای دوباره ریک و میشون در کنار هم به خودی خود برای بسیاری از طرفداران قدیمی بسیار رضایتبخش است.
All of Us Are Dead
بسیاری مخاطبان فکر میکنند همکاری نتفلیکس با کرهایها بواسطه سریال Squid Game آغاز شد اما واقعیت این است که مدتها قبل شروع شده بود. یکی از همکاریهای اولیه، سریال All of Us Are Dead است که اقتباسی از یک وبتون نوشته جو دونگ گئون (Joo Dong-geun) محسوب میشود. داستان در یک دبیرستان ساده کرهای میگذرد که به مرکز شیوع زامبیها تبدیل شده و این اپیدمی به سرعت به مناطق اطراف کشور سرایت میکند. گروهی از دانشآموزان تلاش میکنند با ایجاد مانع در برابر همکلاسیها و همسنوسالهایشان که به موجودات وحشتناک تبدیل شدهاند، جان سالم به در ببرند.
سریال All of Us Are Dead به لطف گروه بازیگران جوان و جذابش اثری متمایز در میان آثار مشابه محسوب میشود. اینکه اتفاقات حول محور تعدادی نوجوان رخ میدهد، فرصتی را به سازندگان داد تا ترکیبی از درام بلوغ و المانهای ترسناک را ارائه دهند و اتفاقاً از فرصت بوجود آمده نهایت بهره را بردند. این مضامین بهوضوح در داستان به خصوص پایانبندی فصل اول دیده میشوند؛ جایی که روابط انسانی میان شخصیتها به چالش کشیده میشود.
iZombie
شبکه The CW چند سال پیش مجموعه کمیک بوک iZombie اثر کریس رابرسون (Chris Roberson) و مایکل آلرد (Michael Allred) را به یک سریال تلویزیونی با همان نام تبدیل کرد. شخصیت اصلی سریال، لیو مور بوده که در یک مهمانی به ویروس زامبی مبتلا شده و برای کنترل وضعیت خود و جلوگیری از تبدیل کامل به یک موجود وحشی، مجبور است بهطور منظم مغز انسانها را بخورد. هر بار که لیو مغز میخورد، خاطرات صاحب آن را جذب کرده و از این توانایی برای کمک به پلیس سیاتل در حل قتلها استفاده میکند.
سریال iZombie در ابتدا به عنوان یک اثر جنایی با تم خوردن مغز شروع شد اما با پیشرفت داستان، بیشتر روی جنبه زامبیمحور خود تمرکز کرد. در دو فصل آخر، سریال پتانسیل زامبیها را بهطور کامل به نمایش گذاشت و درگیری با آلودهها به مرکز داستان آمد. این چرخش در بخشهای پایانی سریال باعث شکلگیری تنوع و در عین حال، المانهای طنز حفظ شد.
Kingdom
داستانهای زامبیمحور کره جنوبی معمولاً کیفیتی بالاتری نسبت به آثار زامبیمحور دیگر کشورها دارند (فیلم Train to Busan را فراموش نکنید!). یکی از نمونههای قوی این ژانر، سریال Kingdom است که بر اساس یک وبتون اثر کیم اون-هی (Kim Eun-hee) و یانگ کیونگ-ایل (Yang Kyung-il) ساخته شده است. داستان در کره قرن هفدهم جریان داشته، کشور پس از جنگ ایمجین تضعیف شده و ولیعهد لی چانگ یک بیماری عجیب را بررسی میکند. کسانی که به این بیماری آلوده میشوند، به زامبیهای بیذهن تبدیل شده و لی تلاش دارد از پادشاهی محافظت کند. همزمان با تمامی این اتفاقات، دیگر شخصیتهای بلندپایه اهداف خود را برای تاج و تخت دنبال میکنند.
سریال Kingdom به لطف فضاسازی تاریخی و ماجرایی درباره اختالافات دربار، عناصر تازهای به ژانر ترسناک زامبی اضافه کرد و تنوع خوبی به آن بخشید. به خصوص سیاستهای درباری تاکنون هیچ ارتباطی با زامبیها و شیوعشان نداشتهاند. در ضمن، سریال جلوههای خشونتآمیز فراوانی ارائه داده و قواعد خود را برای کلیشههای زامبیها به آرامی معرفی میکند. برای مخاطبانی که به دنبال شدت و هیجان یک درام کرهایِ جذاب شبیه Squid Game هستند، سریال Kingdom شدیداً توصیه میشود.
The Last of Us
برخی از مخاطبان ممکن است ایراد بگیرند که سریال The Last of Us شامل زامبیهای سنتی نشده و بجای ویروس، با یک عفونت قارچی طرف هستیم که مغز را تغییر میدهد. این بحث نه تنها اصلاً اهمیتی ندارد، بلکه واقعیت این است که تمام کلیشههای شناختهشده زامبیها در سریال به چشم میخورد. داستان در دنیایی جریان دارد که یک عفونت قارچی انسانها را به زامبی تبدیل میکند و انسانیت در سال ۲۰۲۳ میلادی در جوامع منزوی محافظت میشود. در چنین شرایطی، جول میلر موافقت میکند که نوجوانی به نام الی را به یک مرکز پزشکی برساند؛ زیرا الی در برابر قارچ مصون بوده و شاید کلید حل تمامی مشکلات باشد.
سریال The Last of Us به اندازه بازیای که بر اساس آن ساخته شده، تاریک و خشن بوده و شخصیتهای اصلیاش همیشه درگیر ماموریتی تنشزا و اضطرابآور هستند. همچنین بخش عمده سریال ساختاری جادهای داشته و این موضوع باعث میشود مخاطب درک بهتری از جهان پساآخرالزمانی قصه پیدا کند. به این موارد باید پرداختهای قوی شخصیتها و نقشآفرینیهای فوقالعاده بازیگران مقابل دوربین را اضافه کرد که تاثیرگذاری اتفاقات داستان را چند برابر کرده است.
The Walking Dead
سریال The Walking Dead بر اساس کمیک بوکی پرفروش اثر رابرت کرکمن (Robert Kirkman)، تونی مور (Tony Moore) و چارلی ادلارد (Charlie Adlard) ساخته شده و داستان جهانی را روایت میکند که توسط زامبیها فرا گرفته شده است. ریک گرایمز، شخصیت اصلی اولیه سریال، پس از بیدار شدن از کما در بیمارستانی خالی متوجه میشود آخرالزمان زامبیها همزمان با بیهوشی او رخ داده و همه چیز بهم ریخته است. او خانوادهاش را در اطراف آتلانتا پیدا کرده و در ادامه رهبری گروه کوچکی از بازماندگان را بر عهده میگیرد تا در این دنیای مرگبار با بازماندگان رقیب و زامبیهای گوشتخوار روبهرو شود.
پخش قسمت جدید سریال The Walking Dead در یک برهه زمانی بهعنوان اتفاقی مهم در حوزه تلویزیون به شمار میرفت، به خصوص در فصلهای ابتدایی که با روایتی فشرده و حسابشده جذابیت بالایی داشت. همین ویژگی و محبوبیت جهانی باعث شد این سریال به تنهایی زیرژانر زامبیمحور را در سراسر جهان احیا کند و بعد از آن، آثار مشابه زیادی جلوی دوربین بروند. البته میزان جذابیتش در فصلهای بعدی کم شد و محبوبیت اولیه را از دست داد اما در فصلهای پایانی توانست بخشی از جذابیتِ از دست رفته را برگرداند. با وجود این فراز و نشیبها، شایستگی جایگاه اول را بخاطر تاثیرگذاریهایش دارد.
نظر شما در رابطه با بهترین سریالهای زامبیمحور چیست؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
معرفی بهترین بازیهای سال در شب نشینی یلدای بازار استریت + هدست وآر برای بینندگان
به نظرم نه تنها هیچ سریالی مثل د والکینگ دد نیست بلکه هیچ سریالی مثلش ساخته نمیشه
فک کن همهی ما مردهایم تو لیست باشه ولی The last of us نباشه.
واقعا ما همه مرده ایم فیلمی بی نظیره و بی نقطه.
لست آف اس فقط 🤣🤣🤣🤣