بررسی اپیزود خاص بتر کال ساول: «حیله جیمی در دادگاه چاک»
روزی که جیمی قضاوت برادرش را زیرسوال برد
اپیزود حیلهگری یا Chicanery از مهمترین قسمتهای Better Call Saul است. اپیزودی که جیمی قضاوت برادرش را زیر سوال برد و ثابت کرد برادرش این همه مدت کینه و نفرت عمیقی از او دارد، به طوری که جاهایی سد راهش میشد و نمیگذاشت پیشرفت کند.
حساسیت چاک به الکتریسیته ابتدا به عنوان یک بیماری نادر معرفی شد. اما آخرین روز محاکمه جیمی ثابت کرد حساسیتش یک اختلال روحی روانی است. در این مقاله یکی از بهترین اپیزودهای Better Call Saul و تأثیرش بر پرسونای سال گودمن را بررسی میکنیم.
جنگ دو برادر
در سریالهای گنگستری و جنایی شخصیتهای داستان بر اهمیت خانواده زیاد تأکید میکنند؛ مثلا میگویند دوستها برای همیشه نمیمانند، علاوه بر این هیچ وقت جای برادر، خواهر یا cousin را نخواهند گرفت. ولی درباره برادران مکگیل چنین چیزی صدق نمیکند.
روابط خانوادگی از دوام و استقامت بالایی برخوردار است. با این وجود وقتی اعضای خانواده همدیگر را دوست ندارند و نسبت به هم عقده داشته باشند دیگر با طلاق یا دوری مسائلشان حل نمیشود. رابطه سمی جیمی و چاک تا حدی مشابه به والتر و همسرش است. آنها ابتدا زوج خوبی به نظر میرسند ولی در ادامه اختلافات زیادی پیدا میکنند.
مقایسه روابط در برکینگ بد و سال
منفورترین شخصیتهای بتر کال سال و برکینگ بد
برکینگ بد سناریوهایی را به تصویر میکشد که وقتی افراد در موقعیتهای سختی قرار میگیرند چه کاری انجام میدهند. هایزنبرگ در فصل ۵ قطبنمای اخلاقیاش را از دست میدهد؛ بنابراین بیشتر تصمیمات حول شخصیتهای فرعی سریال مانند جسی و هنک میچرخد.
Better Call Saul درباره شخصیتهایی است که میخواهد پیشرفت کنند و به جایی برسند. اما همیشه کسی سد راهشان میشود با وجود این که تعداد روابط به گستردگی برکینگ بد نیست ولی از عمق بیشتری برخوردار است
چاک برادرش را همچنان مردی شارلاتان میبیند که از هر لحظهای برای کلکزدن به مردم استفاده میکند. با این وجود جیمی چاک را الگویش میداند و میخواهد به او ثابت کند دیگر مثل قدیم آدم بزهکاری نیست. در هر حال فایدهای ندارد تحجر و خودبینی چاک زندگیاش را نابهسامان میکند.
حق با چه کسی است؟
هوارد هملین: دیگر شخصیتی که زیاد سنگ پای جیمی میانداخت.
جیمی تا فصل سوم کارهای تأثیرگذاری مانند وکالت در حوزه حقوق سالمندان را انجام میدهد. با این وجود وقتی احساس کند کارهایش قانونی جلو نمیرود از راههای نامتعارفی سعی میکند پروندههایش را ببرد. این روشها را معمولا به خاطر مردم یا عزیزانش اتخاذ میکند.
ولی اطرافیان چاک نظرش را قبول ندارند از نظرشان او با قوانین به نفع خود بازی کرده است. چاک نیز قدیس نیست شاید با قوانین کیفری بازی نکند اما از هر فرصتی برای ضربهزدن به جیمی استفاده میکند. فقط چون وجه و جایگاه بهتری دارد کسی به عملهای ناجوانمردانهاش خرده نمیگیرد، همچنین کسانی هم مثل هوارد کورکورانه از او پیروی میکنند.
قانون مقدس نیست
جیمی در دوران حبسش
در واقع با دو شخصیتی طرف هستیم که هدف وسیلهشان را توجیه میکند اما انگیزههایشان کاملا با یکدیگر فرق دارد؛ چاک قانون را مقدس میداند همچنین باور دار افراد سابقهداری مانند جیمی نباید وارد کانون وکلا شوند پس مفهوم بخشش و رستگاری را تا حدی رد میکند.
درست است که جیمی را میبخشد تا زندانی نشود. ولی به شرط این که دیگر فعالیتهای حقوقی انجام ندهد چرا؟ چون در دانشگاه معتبری درس نخوانده است، علاوه بر این مادرشان هنگام فوت داشت حال پسر ناخلفش را میپرسید.
جیمی در مقابل قانون را بینقص نمیداند ولی مسئلهای ندارد مواقعی برای منافع خود یا موکلینش کمی با آن بازی کند. به همین خاطر با قطعیت نمیتوان گفت حق با کیست. در واقع همین ویژگیها سریال را خاص و دیدنی میکند.
ما میدانیم جیمی مکگیل در آینده با نام سال گودمن وکالت خواهد کرد و پروانهاش باطل نمیشود. با این وجود اپیزود ریتم تندی دارد، سکانسی که سال آبروی چاک را میبرد واقعا یکی از بهترین سکانسهای تلویزیون است. در ظاهر کار درستی انجام نداد. اما این را هم باید در نظر گرفت که چاک زودتر از پشت برادرش خنجر زد؛ زمانی که داشت حرفهایش را هنگام اعتراف ضبط میکرد؛ عملی که با هر معیاری که حساب کنید درست نیست.
عواقب حیله گری
وقتی که صداقت وفریبکاری با یکدیگر اشتباه گرفته میشود.
این جنگ در نهایت برندهای ندارد هوارد دیگر چاک را وکیلی کاردرست و فوقالعاده نمیدید. چون در مدت کوتاهی که در HHM فعایت کرد باعث شد موکلین زیادی را از دست بدهد. به همین خاطر به استادش پیشنهاد داد و گفت چرا به جای این ناشیگریها نمیری در دانشگاه تدریس کنی؟ چاک اصلا از حرفش خوشش نیامد و درخواست مبلغی گزاف کرد، سپس تهدید کرد آن را پرداخت نکند شرکت را با خاک سیاه میکند.
هوارد بدون فکر خاصی گفت هزینهاش را از جیب خودش پرداخت میکند فقط به شرط این که HHM را ترک کند . بعد از این مشاجره چاک دچار نوعی سردرگمی و پوچی شد. حساسیتش از قبل نیز بیشتر شد طوری که اواخر عمرش را در تنهایی و ناامیدی سپری کرد.
جیمی برای مدت زیادی نمیتوانست وکالت کند به جایش بایستی خدمات اجتماعی اجباری انجام میداد تا در جلسه دادرسی وضعیت پروانهاش مشخص شود. این برهه کمکم باورش به قانون اساسی از قبل هم کمتر شد. او متوجه شد جایگاهی بین وکلای عالیرتبه جامعه ندارد حتی جاهایی با او بدرفتاری میکنند؛ به بیانی دیگر با سر به ته چاه سقوط میکند.
تولد پرسونای سال گودمن
پوشش رنگارنگ سال
جلسه دادرسی تا جای ممکن سعی کرد صادقانه به سوالات پاسخ دهد ولی به طرز عجیبی هیچکس حرفهایش را باور نمیکرد. برعکس دور دوم هنگامی که داشت دروغ میگفت نتایج بهتری گرفت، سپس دوباره به کانون وکلای آلباکرکی راه پیدا کرد. با این حال دیگر آن آدم سابق نبود، علاقهای به کار در حیطه سالمندان نداشت در عوض ترجیح داد در حوزه حقوق کیفری فعالیت کند.
نامش را نیز به سال گودمن تغییر داد؛ بنابراین اپیزود حیلهگری نقطه عطفی برای پرسونای جیمی مکگیل و سال گودمن است. از این جا به بعد هر چه قدر که میگذرد اصول اخلاقیاش از بین میرود. به طوری که در برکینگ بد برای کسب درآمد بیشتر دست به هر کار خلافی میزد، همچنین نقش پررنگی در قویشدن هایزنبرگ ایفا کرد. به نظر شما چه چیزی باعث زوال جیمی شد؟ فکر میکنید اگر برادرش با او راه میآمد در نهایت باز به سال گودمن تبدیل میشد؟
منبع: مجله بازار
سوالات متداول
بهترین اپیزودهای Better Call Saul کدامند؟ از بهترین اپیزودهای سریال میتوان به Bagman ,Saul Gone و حیلهگری اشاره کرد.
برای تماشای Better Call Saul باید اول برکینگ بد را ببینیم؟ لزومی ندارد حتما برکینگ بد را ببینید. ولی اگر تماشا کنید فصل آخر را بهتر متوجه میشوید.
سختترین بازیهای دنیای با چشمهای بسته؛ میزگیم با @hamid_scorpion
این سریال نشون داد اطرافیان چیجوری آدمو خرد میکنن اما حقیقتش آدم یا باید کنار بیاد یا یه کاری بکنه و جیمی یه کاری کرد و شرمنده خودش نبود