اخبار سینما و انیمیشن خبر سینما

اشتباهات بزرگی که اعضای خاندان تارگرین قبل از وقایع گیم آف ترونز مرتکب شدند

تارگرین‌ها بدون شک قدرتمندترین خاندان در وستروس هستند؛ خاندانی که اژدهایان را رام کردند. تارگرین‌ها اندکی قبل از نابودی والریا از آنجا به دراگون استون مهاجرت کردند و در نهایت توانستند کل وستروس را فتح کنند. مدت‌ها قبل از این که دنریس تارگرین اژدهایان منقرض شده را دوباره به صحنه برگرداند، هفت پادشاهی تحت کنترل خاندان باراتیون درآمد (البته پشت پرده تمام ماجرا لنیسترها قرار داشتند) و آن‌ها در مدت کوتاهی توانستند تاثیراتی را در وستروس داشته باشند. با این حال سوالی که پیش می‌آید این است که چرا خاندان تارگرین با آن همه عظمت و قدرت سقوط کرد و قدرتش را از دست داد. به عقیده ما سقوط تارگرین‌ها به ۱۰ اشتباه بزرگ ربط دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد. با مجله بازار همراه باشید.

موافقت پادشاه جاهاریس برای ولیعهدی ویسیریس

پادشاه جاهاریس در قسمت اول سریال خاندان اژدها
پادشاه جاهاریس در قسمت اول سریال خاندان اژدها

پادشاه جاهاریس در طول سلطنت خود به طور کلی به عنوان یکی از بهترین پادشاهان وستروس شناخته می‌شود. او نجیب و نسبتاً منصف بود و با ملکه خوبش یعنی آلیسان صلح را در قلمرو خود تشویق می‌کردند. جاهاریس باعث شد یکی از بدترین اتفاقات برای خاندان تارگرین بیفتد، چون پس از مرگ وارث خود بیلون تارگرین، جاهاریس با بحران جانشینی مواجه شد. او به صدها لرد دستور داد تا تصمیم بگیرند و برای انتخاب وارث رای دهند. ویسریس یکی از نامزدهای رای گیری بود، در حالی که لینور ولاریون گزینه دیگری برای انتخاب محسوب می‌شد. در نهایت ویسریس انتخاب شد؛ چون او بزرگترین نوه مذکر جهاریس از نسل پسر او بود، در حالی که لینور از نسل دختر یعنی از طریق رینیس تارگرین به جهاریس می‌رسید. این تصمیم منجر به پادشاه شدن یک انسان ضعیف می‌شود و در نهایت همین اشتباه باعث رخ دادن نبرد رقص اژدها می‌شود.

مشروعیت بخشیدن به حرامزاده‌های اگون چهارم

شورش بلک فایر به رهبری دیمون بلک فایر علیه دیرون تارگرین
شورش بلک فایر به رهبری دیمون بلک فایر علیه دیرون تارگرین

در حالی که برخی حرامزاده‌های وفادار در تاریخ وستروسی وجود دارند، اما بسیاری از آن‌ها به سادگی تنها با نفس کشیدنشان تهدیدی برای خاندان سلطنتی محسوب می‌شوند. البته تا زمانی که نامشروع بمانند، چون در آن صورت نمی‌توانند خیلی خطرناک باشند. با این حال پادشاه اگون چهارم این رسم را دستخوش تغییرات کرد. به عنوان یک آرزوی در حال مرگ، او تصمیم گرفت که همه حرامزاده‌های سلطنتی خود را مشروعیت بخشد. دیمون بلک فایر، پسر اگون چهارم، فهمید که این افتخار به آن معنا است که او باید پادشاه واقعی باشد.

بیشتر بخوانید: ۲۰ فیلم در سال ۲۰۲۴ و در ژانرهای مختلف که نباید از دست داد

دیمون اولین شورش بلک فایر را علیه برادر ناتنی بزرگترش دیرون دوم کلید زد. هزاران نفر قبل از این که دیمون جان خود را در جنگ از دست بدهد، جان خود را از دست دادند. حرامزاده‌های وستروسی نیز شرمساری بیشتری شامل حالشان شد و از طرفی این اتفاق باعث شد تا حرامزاده‌ها دوباره از طرف اربابشان با تبعیض روبرو شوند. پس از مرگ دیمون قبل از سقوط سلسله تارگرین، چهار شورش بلک فایر دیگر وجود داشت که هر کدام میخی کوچک اما تاثیرگذار بر تابوت تارگرین‌ها بود.

تراژدی سامرهال

تراژدی سامرهال یکی از وقایع تاثیرگذار در سقوط خاندان تارگرین بود.
تراژدی سامرهال یکی از وقایع تاثیرگذار در سقوط خاندان تارگرین بود.

وقایع تراژدی سامرهال همچنان پر از رمز و راز و سوال پاسخ داده نشده است که در صندوقچه اسرار تارگرین‌ها باقی مانده است. اطلاعات کمی در مورد رویدادهای این اتفاق وجود دارد. آنچه مشخص است، این است که در تلاشی ناامیدکننده برای نجات دادن اژدهایان از انقراض، پادشاه اگون پنجم تارگرین‌ها را به سامرهال احضار کرد. مدت کوتاهی بعد آتش سوزی بزرگی سالن را فرا گرفت. تعداد کشته شدگان در سامرهال فوق‌العاده وحشتناک بود و تعداد معدودی از بازماندگان باقیمانده عمر خود را تحت تأثیر این حوادث سپری کردند. ریگار تارگرین، که در جریان تراژدی سامرهال به دنیا آمد، اغلب به خرابه‌های این اتفاق می‌آمد تا در مورد شکست اگون پنجم تأمل کرده و تحقیق کند. اگون پنجم به جای تقویت یک سلسله، بسیاری از وارثان بالقوه را کشت و آن را برای همیشه تضعیف کرد.

تبعید بلاد ریورن به دیوار

بلاد ریورن عنصری مطلوب برای خاندان تارگرین بود، اما قدر آن دانسته نشد.
بلاد ریورن عنصری مطلوب برای خاندان تارگرین بود، اما قدر آن دانسته نشد.

پس از این که دیمون بلک فایر مشروعیت یافت، او شورش‌های بلک فایر را رهبری کرد و وستروس را تا مرز نابودی پیش برد. بلاد ریورن (Bloodraven) که نام اصلی او بریندن ریورز بود، پس از مشروعیت بخشیدن اگان چهارم به او، مسیر دیگری را در پیش گرفت. او همیشه به پادشاهان تارگرین وفادار بود و با افتخار خدمت می‌کرد. او به شکار و کشتن هر بلک فایری که می‌توانست بیابد افتخار می‌کرد. اما در ادامه او خشم اگون پنجم را برانگیخت و به نگهبانان شب فرستاده شد.

بلاد ریورن مخفیانه به کلاغ سه چشمی و معلم مرموز بران استارک تبدیل می‌شود. یعنی به همان اندازه که او برای نجات هفت پادشاهی حیاتی بود، در دربار تارگرین هم مفیدتر بود. اگر بلاد ریورن تبعدی نمی‌شد، می‌توانست از شورش‌های بلک فایر در آینده جلوگیری کند و حتی ممکن بود به اگون پنجم هشدار دهد که از تراژدی سامرهال اجتناب کند. ولی وقایع آنطور شد که نباید می‌شد.

پادشاه دیوانه دروازه‌ها را به روی تایوین لنیستر باز می‌کند

تایوین لنیستر در صحنه‌ای از سریال گیم آف ترونز که به پادشاه تارگرین خود خیانت کرد.
تایوین لنیستر در صحنه‌ای از سریال گیم آف ترونز که به پادشاه تارگرین خود خیانت کرد.

تاگرین‌ها اشتباهاتشان کم نبود، اما یکی از اشتباهات کمی پرهزینه‌تر موارد دیگر بود که پادشاه دیوانه مرتکبش شد، این اشتباه هم چیزی نبود جز باز کردن دروازه‌ها به روی تایوین لنیستر که مصداق بارز اعتماد کردن از نوع بد است. ایریس دوم که به پادشاه دیوانه معروف است و در سریال گیم آف ترونز هم بسیار نام آن را می‌شنیدیم، با اعتماد به توصیه‌های استاد بزرگ پیسل (Pycelle)، به کل ارتش لنیسترها به رهبری تایوین اجازه داد تا در جریان شورش رابرت باراتیون وارد سرزمین پادشاهی شوند.

تایوین هم در ادامه به جای حمایت از پادشاهش به تارگرین‌ها خیانت کرده و کینگز لندینگ را غارت کرد و کل شهر زیر چکمه‌های سربازانش ویران شد. غیرنظامیان به طور دسته جمعی کشته شدند و نوه‌های ایریس توسط سربازان تایوین به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیدند. پسر تایوین جیمی لنیستر هم به جای این که مجبور شود پدرش را بکشد، تصمیم گرفت پادشاه خود را بکشد (این کار خلاف سوگندی بود که به عنوان محافظ پادشاه یاد کرده بود). حال شاید بگویید که پادشاه دیوانه چکاری می‌توانست در این لحظه انجام دهد و مرتکب اشتباه نشود؟ باید در جواب گفت که اگر ایریس دروازه‌ها را باز نمی‌کرد، درست است که بعید بود در جنگ پیروز شود، اما می‌توانست سالم از دست دشمنانش فرار کند و با استفاده از رابط‌ها و وفادارانی که داشت، دوباره تجدید قوا کند و تاج و تخت خود را نجات دهد.

ویسریس نتوانست جایگاه ولیعهدی رینیرا را تثبیت کند

رینیرا تارگرین در صحنه‌ای از سریال خاندان اژدها
رینیرا تارگرین در صحنه‌ای از سریال خاندان اژدها

هر پادشاهی که بر تخت آهنین می‌نشست، به روش خود به مسئله جانشینی رسیدگی می‌کرد. برخی از پادشاهان شخصا وارثان خودشان را انتخاب می‌کردند، برخی این قضیه را به ارباب خاندان‌ها واگذار می‌کردند و برخی به سرنوشت اجازه می‌دادند که رفته رفته و با گذر زمان پادشاه آینده را مشخص کند. پادشاه ویسریس هم رینیرا تارگرین یعنی دختر خودش را برای جانشینی خود انتخاب کرد. اما متأسفانه او نتوانست جایگاه ولیعهدی رینیرا را بین بزرگان و درباریان تثبیت کند.

اگر ویسریس به رینیرا عنوان دست پادشاه را می‌داد، می‌توانست آرام آرام او را به شیوه‌ای بهتر و بدون درگیری در دل درباریان جا کند. او حتی با این کار می‌توانست به رینیرا درباره سیاست سلطنتی بیاموزد، او را به ملاقات و اتحاد با اربابان و بانوان در سراسر قلمرو هدایت کند تا در نهایت مورد لطف مردم عادی سرزمین قرار بگیرد. البته در عوض ماجرا به گونه‌ای پیش رفت که رینیرا صاحب پسرانی شد که جایگاه جانشینی را به چالش کشیدند و همین یکی از دلایل رخ دادن نبرد رقص اژدها شد.

حمله اگون فاتح به پادشاهی دورن

نمایی از اگون تارگرین معروف به اگون فاتح
نمایی از اگون تارگرین معروف به اگون فاتح

اولین پادشاه تارگرین‌ها یعنی اگون فاتح، وفاداری وستروس را با زبان نرم بدست نیاورد، بلکه این آتش و خون بود که توانست اگون را پیروز میدان کند. اگون توانست سرزمین شمال، ویل، ریچ، وسترلند، ریورلند و استورم لند را فتح کند و حتی جزایر آهن را به زور تصرف کرد. اما یک پادشاهی توانست در برابر حملات او مقاومت کند و آن هم پادشاهی دورن بود. در سال ۴ پس از میلاد، اگون فاتح جنگی بی ثمر را علیه پادشاهی سرسخت دورن برای مطیع کردن آن‌ها به راه انداخت.

اما او به سرعت متوجه شد که تاکتیک‌های معمول او در این نبرد موفق نخواهد بود. چون در مقابل سربازان دورن تاکتیک جنگ چریکی را به کار برده بودند. در ادامه نبرد اگون خواهر و در مرحله بعد همسرش رینیس را در این درگیری از دست داد. با وجود مبارزه‌های زیاد، اگون چهار سال بعد با دورن صلح کرد. او در این جنگ چیزی را صاحب نشد و از طرفی همسر محبوبش را از دست داد.

تاگرین‌های سبز مدعی تاج و تخت برای ایگون دوم شدند

سران جبهه تارگرین‌های سبز که بخاطر پیوندشان با خاندان های تاور به آن‌ها سبز گفته می‌شود.
سران جبهه تارگرین‌های سبز که بخاطر پیوندشان با خاندان های تاور به آن‌ها سبز گفته می‌شود.

پس از مرگ پادشاه ویسریس، هفت پادشاهی وارد جنگی سهمگین شد. جبهه تارگرین‌های سیاه به رهبری رینیرا تارگرین بی امان با تارگرین‌های سبز به رهبری اگون دوم وارد نبرد شدند. در این نبرد تعداد زیادی اژدها، شوالیه و تارگرین از بین رفتند و هیچ یک از طرفین هرگز برنده ماجرا نشدند. رینیرا و اگون دوم هر دو به دلیلی بیهوده به شدت در این نبرد رنج کشیدند. اگر جبهه سبزها به سادگی عمل نمی‌کردند، می‌شد از رخ دادن نبرد رقص اژدها جلوگیری کرد. رینیرا به دلیل ازدواجش با دیمون همیشه یک ملکه بی پروا بود، اما اگون دوم می‌توانست در کنار خواهرش کاری کند تا خسارت‌ها و آسیب‌ها را به حداقل برساند.

اما چه شد؟ وستروس زیر چنگال اژدهایان تارگرین‌ها که برای قدرت تلاش می‌کردند، مدتی را روی خوش ندید و بعد از این نبرد هم تارگرین‌ها هیچ وقت قدرت قبلی خود را بازنیافتند. اگون دوم هم تنها سه سال حکومت کرد و بعد از او پادشاهی به اگون سوم که فرزند رینیرا بود، رسید.

اعدام پدر و برادر ند استارک

ند استارک که در ادامه داستان دست پادشاه شد و در نهایت با دسیسه به قتل رسید.
ند استارک که در ادامه داستان دست پادشاه شد و در نهایت با دسیسه به قتل رسید.

شورش رابرت بر علیه خاندان تارگرین اتفاق فاجعه باری بود که نشات گرفته شده از یکی دیگر از اشتباهات پادشاه دیوانه ایریس دوم بود و با این شورش کار سلسله تارگرین‌ها به پایان رسید، چون رابرت باراتیون هر تارگرینی را که در مسیرش قرار گرفته بود را می‌کشت و قصد داشت تا تاج و تخت آهنین را برای خود بدست آورد. این یک رویارویی کاملاً قابل اجتناب بود، چون پادشاه دیوانه هرگز نیازی نداشت که با باراتیون‌ها و استارک‌ها دشمنی کند.

بیشتر بخوانید: چرا در وقایع ارباب حلقه‌ها و هابیت هیچ الفی بچه دار نمی‌شود؟

ماجرا از آن جا شروع می‌شود که پس از این که ریگار، لیانا استارک را ربود، شاه ایریس دوم همچنان می‌توانست لیانا را سالم برگرداند و او را به استارک‌ها تحویل دهد. در عوض، او لرد ریکارد را زنده زنده سوزاند و وارثش براندون را مجبور کرد که خود را خفه کند. پس از آن دیگر امیدی به آشتی نبود. استارک‌ها رسماً دشمنان تارگرین‌ها شده بودند و ند استارک و رابرت تا زمانی که سلسله جانی برایش مانده بود، دست از نابودی آن بر نمی‌داشتند. بنابراین این هم یکی از اشتباهات ایریس دوم بود که توانست ستون‌های مستحکم سلسله تارگرین‌ها را به لرزه درآورد.

فرار ریگار تارگرین با لیانا استارک

ریگار تارگرین
ریگار تارگرین

همانطور که اعدام استارک‌ها وحشتناک بود، شورش رابرت هم هرگز اتفاق نمی‌افتاد، اگر ریگار تارگرین با لیانا استارک فرار نمی‌کرد. ریگار که اغلب به عنوان یک شاهزاده سالم و عادل شناخته می‌شد، قرار بود وارث بزرگترین امپراطوری وستروس باشد. در عوض با وجود ازدواج با الیا مارتل، ریگار با لیانا استارک فرار کرد. از آنجایی که لیانا با رابرت باراتیون نامزد شده بود، هم استارک‌ها و هم باراتیون‌ها از این اتفاق عصبانی بودند. استارک‌ها دختر خود را از دست داده بودند و به رابرت باراتیون هم توهین بزرگی شده بود.

لیانا ممکن است با خوشحالی و کمال میل با ریگار فرار کرده باشد، اما این در جامعه فئودالیستی مانند وستروس اهمیت و معنای کمی داشت. استارک‌ها و باراتیون‌ها مطیع پادشاه بودند تا زمانی که ریگار خرابکاری کرد و با کاری که انجام داد، نگذاشت خاندان‌ها به وفاداری خود عمل کنند. شاید اگر ریگار چنین کاری انجام نمی‌داد، تارگرین‌ها هرگز سقوط نمی‌کردند. نظر شما در این باره چیست؟ آیا اگر ریگار با لیانا فرار نمی‌کرد، سلسله تارگرین‌ها به حیات خود ادامه می‌داد؟ لطفا نظرات خود را در این باره حتما با ما به اشتراک بگذارید.

خاطره انگیزترین بازی‌های پلی استیشن

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها