نقد و بررسی فصل دوم انیمیشن کسلوانیا: منظره شب (Castlevania: Nocturne)
پس از دو سال انتظار، انیمیشن محبوب Castlevania: Nocturne با فصل دومش بازگشته است. این سریال که اسپینآفی ازCastlevania محسوب میشود و خود بر اساس مجموعه بازیهای ویدیویی معروف شرکت کونامی ساخته شده؛ در فصل دوم خونینتر و هیجانانگیزتر از همیشه ظاهر شده است. این فصل در بسیاری از جنبهها گامی رو به جلو محسوب میشود و قطعاً طرفداران را راضی خواهد کرد.
این مجموعه در سال ۲۰۲۳، یعنی دو سال پس از پخش فصل چهارم و پایانی Castlevania اصلی، به نمایش درآمد و نقدهای عمدتاً مثبتی دریافت کرد. اما فصل دوم Nocturne پیشرفت چشمگیری داشته و با بالا بردن سطح داستان، ماجرایی حماسی و رضایتبخش از قهرمانی و وظیفهشناسی ارائه میدهد که میتواند با دوران اوج سریال اصلی برابری کند. در این نوشته، فصل دوم انیمیشن کسلوانیا: منظره شب را نقد و بررسی کردهایم. با ما همراه باشید.
فصل دوم Castlevania: Nocturne و مجموعهای کامل از شخصیتها
فصل دوم Castlevania: Nocturne دقیقاً از همان جایی که فصل اول به پایان رسید، ادامه مییابد؛ جایی که آلوکارد (با صداپیشگی جیمز کالیس)، ریشتر (با صداپیشگی ادوارد بلومل) و همراهانش را از چنگ درولتا (با صداپیشگی الاریکا جانسون) نجات میدهد. در حالی که قهرمانان در حال بهبودی از زخمهای خود هستند، ارزبت باتوری (با صداپیشگی فرانکا پوتنته) در سوگ از دست دادن خدمتکار وفادارش درولتا نشسته است. در همین حال، اولروکس (با صداپیشگی زان مککلارنون) همچنان در تلاش است تا ارزبت را تضعیف کند؛ در حالی که درگیر رابطه پیچیدهای با میزراک (با صداپیشگی آرون نیل) نیز هست. از سوی دیگر، ترا (با صداپیشگی ناتاشا کینسکی) سعی دارد با جاودانگی خود کنار بیاید و راهب اعظم (با صداپیشگی ریچارد دورمر) با نقش خود در سرنوشت تاریک او دستوپنجه نرم میکند.
از همان ابتدا، فصل دوم Castlevania: Nocturne هیجانیتر و انفجاریتر از فصل قبل ظاهر میشود. همه شخصیتها به دلایل خاصی خشمگین هستند: ریشتر به خاطر ناتوانی در شکست دادن ارزبت، ماریا (با صداپیشگی پیکسی دیویس) به دلیل از دست دادن مادر و خیانت پدرش، ارزبت به خاطر مرگ درولتا، و آنت (با صداپیشگی توسو مبدو) که به دلیل قدرتهای در حال رشدش و ارواحی که مدام او را دنبال میکنند، دچار سردرگمی شده است. در این میان، آلوکارد در اوج شکوه بازمیگردد و شباهت بیشتری به شخصیتش درCastlevania: Symphony of the Night پیدا کرده است. او تلاش میکند گروه را متحد نگه دارد؛ در حالی که با یکی دیگر از افراد خانواده بلمونت، یعنی ژوست (با صداپیشگی ایان گلن) روبهرو است.
بزرگترین نقطه قوت فصل دوم Castlevania: Nocturne، توانایی آن در مدیریت چندین خط داستانی مختلف است، بدون آنکه هیچکدام فدای دیگری شوند. ریشتر همچنان شخصیت اصلی سریال محسوب میشود؛ اما این بار تمرکز بیشتری روی دیگر شخصیتها گذاشته شده است. آلوکارد مانند گذشته نقش یک کاراکتر همسطح با قهرمان اصلی را بازی نمیکند؛ اما همچنان یکی از مهمترین شخصیتهای مکمل است که به اندازه کافی در داستان نقش دارد. همچنین، ارزبت (به عنوان آنتاگونیست داستان) برجستهتر از قبل ظاهر میشود؛ در حالی که ماریا و آنت هر کدام خط داستانی مستقل خودشان را دارند که به پیشبرد روایت کلی کمک میکند. اما شاید بیشترین تغییر نسبت به فصل اول متعلق به شخصیتهای ژوست و درولتا باشد؛ چرا که هر دو این بار نقش مهمتری در داستان ایفا میکنند.
با این حال، برخی شخصیتها نیز در این تغییرات آسیب دیدهاند. اولروکس و میزراک در این فصل نسبت به قبل حضور کمرنگتری دارند. اگرچه داستان آنها هنوز محکم و منسجم است؛ اما بیشتر تکرار همان درگیریهای فصل قبل است. به همین ترتیب، راهب اعظم نیز در حاشیه قرار گرفته؛ زیرا داستان بیشتر بر روی درولتا متمرکز شده است. در عین حال، ارزبت با وجود داشتن نقشی پررنگتر، همچنان یک شخصیت شرور منفصل باقی مانده و به آن اندازه که باید، جذاب و تأثیرگذار نیست. ادوارد (با صداپیشگی سیدنی جیمز هارکورت) نیز همچنان درگیر همان چالشهای فصل اول است و به نظر میرسد نویسندگان هنوز نمیدانند با او چه باید بکنند.
برخلاف فصل دوم Castlevania اصلی که سه شخصیت فوقالعاده کارمیلا (با صداپیشگی جیمی موری)، هکتور (با صداپیشگی تئو جیمز) و آیزاک (با صداپیشگی آدتوکومبو ام کورمک) را معرفی کرد، در فصل دوم شخصیت جدیدی وارد داستان نشده است. شاید هدف این بوده که انسجام داستان حفظ شود؛ اما این تصمیم باعث شده که دنیای سریال کوچکتر از آنچه که باید، به نظر برسد؛ بهویژه با در نظر گرفتن اینکه مسیح خونآشام (Vampire Messiah) تهدیدی برای تمام بشریت و در عین حال امیدی برای خونآشامها محسوب میشود. اگر بخواهیم منطقی به موضوع نگاه کنیم، عجیب است که هیچ خونآشام جدیدی به نیروهای مخالف یا حامی ارزبت نپیوندد.
فصل دوم Castlevania: Nocturne به بررسی تمهای تاریکتری پرداخته است
همانطور که قبلاً اشاره شد، تقریباً تمام شخصیتهای اصلی در این فصل فرصتی برای درخشش پیدا کردهاند. در این میان، ریشتر بیش از همه به یک قهرمان جذاب و البته پیچیده تبدیل شده است. قدرتهای او به اوج خود میرسند و سرانجام شایستگیاش را به عنوان قویترین بلمونت در خط داستانی اصلی ثابت میکند. با این حال، دو شخصیت دیگر هستند که در این فصل توجهات را به سوی خودشان جلب میکنند.
اولین نفر ماریا است که دارای احساسیترین و پربارترین خط داستانی در این فصل است. این دختر جوان در این فصل با چالشهای فراوانی روبهرو میشود: پدرش به او خیانت کرده و قصد داشته او را قربانی کند، که در نتیجه آن، مادرش خود را فدا کرده و به یک خونآشام تبدیل شده است. تواناییهای ماریا در این فصل به سطح جدیدی میرسد؛ او با تاریکی درونش مواجه میشود و با هویت خود دستوپنجه نرم میکند.
انیمیشن کسلوانیا: منظره شب از طریق داستان ماریا، به بررسی مفاهیمی همچون خودشناسی، بلوغ، غم، پشیمانی و از دست دادن میپردازد. پیکسی دیویس در نقش ماریا اجرایی قوی و تأثیرگذار ارائه میدهد که میتواند بینندگان را کاملاً تحت تأثیر قرار دهد. داستان او در قسمت پنجم به اوج میرسد؛ اپیزودی که از نظر بصری و روایتی، یکی از بهترین آثار نتفلیکس در حوزه انیمیشن محسوب میشود. یکی از تأثیرگذارترین سکانسهای این اپیزود با یکی دیگر از آهنگهای ادوارد همراه است که خوشبختانه در این فصل بهطور محدودتر و مؤثرتری از آنها استفاده شده است.
اما دومین شخصیت که بیش از همه درخشیده، درولتا است؛ کسی که در فصل اول هم نگاهها را به خود خیره کرده بود و حالا یکی از بهیادماندنیترین ویلِنهای انیمههای سالهای اخیر محسوب میشود. در طول هشت قسمت فصل دوم، بینندگان درباره گذشته درولتا پیش از تبدیل شدن به یک خونآشام اطلاعات بیشتری کسب میکنند و نهتنها انگیزههای او را درک میکنند، بلکه به وفاداری بیحد و حصر او به سخمت نیز پی میبرند. درولتا از همان ابتدا شخصیتی قدرتمند و جذاب بود؛ اما فصل دوم او را به تهدیدی شکستناپذیر تبدیل کرده است. الاریکا جانسون با اشتیاق تمام در نقش او فرو رفته و تصویری شرورانه و عمیق از این شخصیت ارائه داده است که او را به یکی از بهترین کاراکترهای فصل دوم تبدیل میکند.
یکی از مشکلات اصلی فصل اول کسلوانیا: منظره شب کمبود شخصیتهای خونآشام جذاب بود؛ چرا که تقریباً تمام تمرکز داستان روی ریشتر و متحدانش قرار داده شده بود. فصل دوم این نقص را با بازگرداندن آلوکارد تا حدی برطرف میکند؛ اما مهمتر از همه، تمرکز ویژهای روی درولتا دارد. گذشته و انگیزههای درولتا کاملاً منحصربهفرد هستند و نویسندگان هرگز او را به یک شرور کلیشهای با خندههای شیطانی تبدیل نمیکنند. در حقیقت، درولتا به همان اندازه پیچیده و چندلایه است که دراکولا (با صداپیشگی گراهام مکتاویش) در فصلهای اول و دوم کسلوانیا بود، و همین موضوع به میزان قابلتوجهی کیفیت کلی فصل دوم را ارتقا داده است.
فصل دوم Castlevania: Nocturne؛ پایانی بر یک ماجرا و آغاز فصلی جدید
فصل دوم انیمیشن Castlevania: Nocturne با افزایش تعداد صحنههای اکشن و با داستانی متمرکزتر از همیشه، گام درستی برای ادامه این اسپینآف محسوب میشود. این فصل بار دیگر بهخوبی از بستر تاریخی خود بهره برده، تا جایی که حتی یک حضور کوتاه از ماکسیمیلیان روبسپیر در آن دیده میشود و به دوران وحشت انقلاب فرانسه اشارهای مختصر دارد. اما داستان این فصل همچنان در برخی زمینهها محدود باقی مانده و بیشتر بر روایت داستان اختصاصی خود تمرکز دارد تا استفاده کامل از زمینه تاریخیاش.
اخیراً، ساموئل دیتس، کارگردان سریال کسلوانیا، اطلاعاتی ناامیدکننده درباره وضعیت فصل سوم ارائه داده است. مانند بسیاری از سریالهای دیگر، این مجموعه نیز در دستان سیاستهای نامطمئن نتفلیکس قرار دارد و فعلاً در وضعیت تعلیق به سر میبرد تا مشخص شود آیا تمدید خواهد شد یا خیر. با این حال، فصل دوم درهای بسیاری را برای ادامه داستان باز گذاشته و زمینههای جذابی را برای فصل سوم مهیا کرده است. از این نظر، Castlevania: Nocturne به سریال مادر خود یعنی Castlevania شباهت دارد؛ که فصلهای اول و دوم آن یک داستان کامل را روایت میکردند، در حالی که فصلهای سوم و چهارم داستانی جدید را پیش میبردند.
با این حال، حتی اگر این سریال ادامه پیدا نکند، فصل دوم کسلوانیا: منظره شب، پایانی پرقدرت و انفجاری دارد و بیش از هر زمان دیگری بر شکوه بصری و تأثیر احساسی خود افزوده است. این فصل موفق شده تا داستانی هیجانانگیز و عاطفی ارائه دهد که دقیقاً همان حس و حال گوتیک و پر از اکشن و خون که طرفداران انتظارش را دارند، منتقل کند. بدون شک، تماشاگران همچنان خواستار ادامه ماجراجوییهای ریشتر بلمونت و گروه متحدان مرگبارش خواهند بود.
منبع: Collider
سام صابری و فیفا در دل کویر – قسمت سوم
R_biderang