راز تلخ گذشته آرگوس فیلچ؛ ارتباط اسرارآمیز او با خانم نوریس چیست؟
بهتازگی یک نظریه جالب درباره شخصیت آرگوس فیلچ توسط طرفداران مجموعه هری پاتر مطرح شده است که نشان میدهد رابطه بین او و گربهاش، خانم نوریس، عمیقتر از چیزی است که فکرش را میکردیم.
مجموعه Harry Potter دارای برخی از بهترین شخصیتهای منفی در تاریخ سینماست. لرد ولدمورت، بلاتریکس لسترنج، فنریر گریبک و این فهرست همچنان ادامه دارد. هر یک از این دشمنان چیزی متفاوت به داستان اضافه میکنند و تهدیدی فیزیکی یا ذهنی هستند که در نهایت همیشه هری پاتر را مجبور میکنند تا از روی استیصال عمل کند. با این حال، هر دشمنی که در هری پاتر دیده میشود، لزوماً به سمت تاریک و ولدمورت مرتبط نیست. فیلمهای هری پاتر بهخوبی از رمانها الهام گرفته و تهدیدهایی را به تصویر میکشند که به شکلهای غیرمنتظرهای ظاهر میشوند. برای مثال به ریتا اسکیتر نگاه کنید. این شخصیت شباهت زیادی به چهرههای کلاسیک رسانههای بریتانیایی دارد؛ یک ستوننویس روزنامه نهچندان مستعد که برای فروش بیشتر به دیدگاههای افراطی روی آورده است. خود این شخصیت بهقدری خوب طراحی شده که ترکیب متن و بازیگری باعث میشود نویسنده مدام او را در موقعیتهای ناخوشایند قرار دهد، حتی با وجود اینکه او از نظر قدرت جادویی، بههیچوجه در حد و اندازهی دشمنان ترسناک هری نیست. خلق یک شرور خوب به بازی با انتظارات، بهرهگیری از چیزهای آشنا و در نهایت ساخت روایتی وابسته است که بهاندازهی کافی اطلاعات میدهد (نه بیشتر) تا حس رازآلودگی و غافلگیری همچنان حفظ شود.
این فرمول بارها و بارها برای شخصیتهای کمتر استفاده شدهای مانند گیلدروی لاکهارت هم جواب داده است. در مورد او، طرفداران نیازی به دانستن پیشینهاش نداشتند. از ابتدا مشخص بود که لاکهارت چهجور آدمی است. از همان اول میشد حدس زد که او یک فریبکار و متقلب است که بهخاطر خودبینی مفرطش به چیزی جز خودش فکر نمیکند. در مجموعه هری پاتر بارها و بارها شاهد خلق این شخصیتهای بزرگ و برجسته بودهایم که با چند ویژگی کلیدی شخصیتی، بهسرعت برای مخاطبان جا میافتند. یکی از این شخصیتها که تقریبا همیشه در مدرسه جادوگری هاگوارتز حضور داشته، بهعنوان دشمنی در مقیاس کوچک معرفی شده است. در حالی که طرفداران تصور میکنند شناخت خوبی از این شخصیت دارند، یک نظریه طرفداری نشان میدهد که موضوع به این سادگیها نیست. بله، موضوع درباره آرگوس فیلچ، سرایدار هاگوارتز است. شاید او شباهتی به یک شخصیت شرور اصلی نداشته باشد، اما همواره در مسیر هری و دوستانش مشکل ایجاد کرده است. با این حال، یک نظریه پیشینهای تراژیک و تلخ برای این شخصیت ارائه میدهد.
آرگوس فیلچ بهعنوان یک اسکویب معرفی شده است
آرگوس فیلچ بهعنوان سرایدار هاگوارتز به مخاطبان معرفی میشود. او در بهترین حالت یک شخصیت پسزمینهای است و در فیلمها بیشتر بهعنوان یک عنصر طنز استفاده شده تا هر چیز دیگری. در ابتدا، او بهعنوان دشمنی ساده برای هری عمل میکند که هری میتواند فریبش داده و بر او غلبه کند. کسی که همیشه سعی میکند قوانین را اجرا کند و هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. فیلچ بهعنوان فردی خودخواه نشان داده میشود که ظاهراً عاشق تنبیه دانشآموزان است. او شجاعتر از چیزی است که به نظر میرسد، چرا که از جنگل ممنوعه نمیترسد و مشکلی هم ندارد که دانشآموزان را بهتنهایی به آنجا بفرستد.
در فیلمها به پیشینه فیلچ چندان پرداخته نشده، اما در رمانها مشخص میشود که او یک اسکویب (Squib) است؛ به این معنا که از یک خانواده جادوگر و ساحره میآید، اما خودش هیچ قدرت جادویی ندارد. همواره این فرض وجود داشته که او نسبت به دانشآموزان بهدلیل داشتن تواناییهای جادویی که خودش فاقد آنها است، حس حسادت و رنجش عمیقی دارد. در واقع میتوان درک کرد که دیدن این نوجوانان که مدام با جادوهای مختلف بازی میکنند، در حالی که فیلچ خودش مجبور است بدون داشتن این تواناییها خرابکاریهایشان را جمع کند، باید عذابی واقعی باشد.
البته به شکل دیگری هم میتوان به این موضوع نگاه کرد. شاید فیلچ واقعاً بهترینها را برای دانشآموزان میخواست و دوست نداشت آنها تواناییهایی را که خودش هرگز نمیتوانست داشته باشد، هدر بدهند. در این صورت ممکن است فیلچ همچنان بهعنوان فردی سختگیر معرفی شود، اما انگیزههای او اخلاقیتر به نظر میرسند و با اقداماتش نیز سازگار هستند. به هر حال، او هرگز مدرسه را ترک نمیکند. حتی در جریان نبرد مرگبار هاگوارتز، همچنان برای تمیز کردن خرابیها و سازماندهی خطوط دفاعی میماند.
فیلچ یک همراه همیشگی دارد
شخصیت فیلچ را میتوان از منظر دیگری هم بررسی کرد؛ رابطه او با گربهاش. فیلچ و خانم نوریس کاملاً جداییناپذیر هستند. به نظر میرسد که آنها ارتباطی جادویی با یکدیگر دارند؛ گویی خانم نوریس بخشی از وجود خودِ سرایدار است. به همین دلیل وقتی خانم نوریس توسط باسیلیسک مورد حمله قرار گرفت، فیلچ تا این حد خشمگین شد. ظاهرا پیوندی که فیلچ با این گربه دارد، به او احساسی از تعلق میدهد که با هیچکس دیگری قابل مقایسه نیست.
فیلچ بارها و بارها رها شده و طرد شده است. خانم نوریس تنها کسی است که وقتی هیچکس دیگر کنار فیلچ نیست، همراهش بوده است. او گاهی با خانم نوریس میرقصد یا وقتی هیچکس دیگری در اطرافشان نیست با او صحبت میکند. نوریس بهعنوان دیدهبان فیلچ عمل میکند و پیش از اینکه او خودش وارد عمل شود، جلوتر از او حرکت میکند. گویی میان آنها نوعی پیوند خانوادگی یا شاید نوعی رابطه دیگر وجود دارد. البته انسانها و حیوانات میتوانند پیوندهای عمیقی با یکدیگر داشته باشند، اما نظریهای در میان طرفداران وجود دارد که میگوید خانم نوریس چیزی فراتر از آن است که به نظر میرسد.
هر وقت که این گربه روی پرده ظاهر میشود، با شخصیتهای حاضر ارتباط میگیرد، به گونهای که نوعی انسانیت در او دیده میشود. او آنچنان به هری و دوستانش نگاه میکند که انگار دقیقاً میداند چه کار اشتباهی انجام میدهند. مثلاً سفر شبانه هری در اولین فیلم را در نظر بگیرید. خانم نوریس هری را پیدا میکند و به نظر میرسد که حضور او را به فیلچ اطلاع میدهد. او همچنین تنها شخصیت غیرانسانی است که توسط باسیلیسک تبدیل به سنگ میشود.
در دنیای هری پاتر همه چیز جادویی و باورناپذیر است، بنابراین نمیتوان این احتمال را رد کرد که خانم نوریس یک گربه بسیار باهوش با تواناییهای فراطبیعی باشد. حتی اگر او ارتباطی اسرارآمیز با فیلچ نداشته باشد، موجوداتی مانند ققنوس نشان دادهاند که روحی شبیه به انسان و هوش عاطفی بینظیری دارند. بنابراین شاید چنین چیزی درباره خانم نوریس هم صدق کند. اما یک نظریه طرفداری میگوید که ماجرا چیزی بیش از اینهاست. این نظریه بیان میکند که خانم نوریس زمانی یک انسان بوده که اکنون در قالب یک گربه گیر افتاده است.
یک نظریه وجود دارد که خبر از تراژدی بزرگی میدهد
در دنیای هری پاتر بهوضوح نشان داده شده که انسانها میتوانند به حیوانات تبدیل شوند. پروفسور مکگونگال این تغییر را در یکی از نخستین صحنههای فیلم نشان میدهد و با مهارتی فوقالعاده از حالت حیوانی به انسانی برمیگردد. این یک توانایی مهم است که سالها تمرین نیاز دارد. نظریهای که دربارهاش صحبت میکنیم، میگوید که خانم نوریس ممکن است زمانی انسان بوده باشد و حالا در جسم یک گربه گیر افتاده است. این امر میتواند توضیح دهد که چرا او ویژگیهای انسانی زیادی دارد. شاید او شخصیتی بسیار مهم بوده که در تمام این سالها به سادهترین شکل ممکن پنهان شده است. اگر چنین باشد، این سؤال پیش میآید: خانم نوریس چه کسی است؟
ارتباط میان خانم نوریس و فیلچ نشاندهنده نوعی پیوند عمیق میان آنهاست. شیوه رفتار فیلچ با او نشان میدهد که ممکن است قبلاً میان آنها رابطهای عاشقانه وجود داشته باشد. آیا احتمال دارد که فیلچ به فردی علاقهمند شده باشد که خودش را به گربه تبدیل کرده است؟ شاید فیلچ بهطور تصادفی با استفاده از جادویی که نمیدانست دارد، در این حادثه نقش داشته باشد. همچنین ممکن است که خانم نوریس یک رابطه خانوادگی با فیلچ داشته باشد. حتی شاید مادر یا خواهر او در جسم این گربه گرفتار شده باشند. البته این موضوع در دنیای هری پاتر بیسابقه هم نیست؛ برای مثال تایید شده که مارِ ناگینی در مجموعه جانوران شگفتانگیز، زمانی یک زن بوده است.
اگر این نظریه درست باشد، مسئله دیگری نیز مطرح میشود. شاید فیلچ اصلاً از ابتدا یک اسکویب نبوده است. جزئیات ظریفی هم وجود دارند که میتوانند این موضوع را تایید کنند. در دنیای جادوگری، تواناییهای جادویی افراد میتواند تحت تاثیر تروما یا حوادث تلخ سرکوب شود یا از بین برود. همچنین این تواناییها ممکن است بر اساس اقدامات افراد از آنها گرفته شوند. شخصیتهایی مانند هاگرید، خواهر دامبلدور و کریدنس بهنوعی این مفهوم را تایید میکنند؛ جایی که یک تراژدی بزرگ تواناییهای آنها را محدود یا سرکوب کرده است. در مورد هاگرید، او فقط تعداد کمی از تواناییهای جادویی را به نمایش میگذارد، در حالی که خواهر دامبلدور و کریدنس بهخاطر انرژی سرکوبشده درونشان منفجر میشوند.
در مورد فیلچ، جدا از اینکه او در این تحول نقش داشته باشد یا نه، نظریهها میگویند که تواناییهای خود را بهخاطر ترومای ناشی از این حادثه از دست داده است. بنابراین، این نظریه طرفداری بیان میکند که نهتنها خانم نوریس زمانی یک انسان بسیار مهم در زندگی آرگوس فیلچ بوده، بلکه از دست دادن فرم انسانیاش موجب آسیب روحی عمیقی در فیلچ شده است؛ بهگونهای که او جادوی خود را بهطور کامل از دست داده و عملاً به یک اسکویب تبدیل شده است. اگر چنین باشد، احتمالا این کار انتخابی آگاهانه نبوده و فیلچ در نتیجه شکست عاطفیاش قدرت خود را از دست داده و هرگز راهی برای بازگشت پیدا نکرده است.
این نظریه میتواند رفتار فیلچ را توضیح دهد
این نظریه طرفداری بهنوعی رفتار فیلچ در طول مجموعه هری پاتر را توضیح میدهد. این نظریه کمک میکند تا درک بهتری از اینکه چرا او نسبت به خانم نوریس تا این حد محافظهکار و حساس است، داشته باشیم. همچنین دلیل ارتباط اسرارآمیز او با خانم نوریس و علت هوشمندی خاص این گربه را مشخص میکند. شواهد موجود در قسمتهای مختلف این مجموعه نیز این نظریه را تایید میکنند؛ گویی کتابها و فیلمها سرنخهایی را برای مخاطب قرار دادهاند تا این معما را حل کند. اگر همه چیز آنطور که توضیح دادیم باشد، فیلچ احتمالا یکی از شخصیتهای دنیای هری پاتر است که تا به امروز درباره او اشتباه فکر میکردیم.
تصور کنید او نهتنها مجبور است تمام روز با دانشآموزانی که استعدادهای جادوگریشان را به رخ میکشند سر و کله بزند، بلکه دائماً به یاد میآورد که نمیتواند کسی را که برایش عزیز است نجات دهد. او همچنان به دامبلدور وفادار میماند؛ شاید به این دلیل که تنها او توانایی حل تمام مشکلاتش را دارد. در واقع فیلچ به کسانی که از تواناییهایشان برای کمک به او استفاده نمیکنند، کینه میورزد.
این قضیه میتواند یک راز مهم در جامعه جادوگری باشد و توضیح دهد که چرا شخصی مانند آمبریج میتواند به یک اسکویب علاقه داشته باشد. اگر فیلچ واقعاً بدون جادو نباشد و قدرتش در درونش پنهان شده باشد، این همان چیزی است که آمبریج احتمالا امیدوار بوده از آن سوءاستفاده کند. این موضوع پیشینه فیلچ را حتی غمانگیزتر میکند، زیرا تنها ارزشی که برای او قائل میشوند، در خدمت نیازهای شرارتآمیز است. در نهایت باید بگوییم که فیلچ قطعاً یک قهرمان نیست و ویژگیهای قابلتحسینی از خودش نشان نمیدهد. اما بد نیست که این شخصیت را از زاویهای کاملاً متفاوت هم ببینیم. شاید ویژگیهای انسانی او پررنگتر از چیزی که به نظر میرسد باشند.
منبع: CBR
ترسناکترین دختر یوتیوب فارسی کیه؟ میزگیم با مهدیس
نظرات