انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

۱۰ مانگای تاریک؛ از اعماق ذهن تا مرز کابوس

انیمه حالا بیش از هر زمان دیگری در دسترس قرار گرفته و به یکی از محبوب‌ترین شکل‌های سرگرمی تبدیل شده است. اما گاهی یک سال صبر کردن برای فصل بعد کافی نیست و طرفداران به سراغ مانگا می‌روند؛ همان کمیک‌های ژاپنی که بسیاری از انیمه‌ها بر اساس آن‌ها ساخته می‌شوند. با این حال، مانگا فقط نسخه‌ی اولیه یا ادامه‌ی داستان انیمه‌ها نیست؛ بلکه جهانی گسترده از شاهکارهای اقتباس‌نشده و ناشناخته را در دل خود دارد.

برخلاف انیمه که بخش زیادی از محتوای خود را به‌دلیل سانسور تغییر می‌دهد، مانگا خام و بی‌پرده است؛ چه به نفع داستان باشد و چه به ضررش. به همین دلیل، این فهرست به معرفی ۱۰ مانگای تاریک تاریخ می‌پردازد؛ آثاری که بر اساس کیفیت طراحی، محتوای داستان، میزان خشونت و خون‌ریزی، مضامین روایی، لحن کلی و نظر طرفداران رتبه‌بندی شده‌اند.

البته ممکن است آثار تاریک‌تری هم وجود داشته باشد که کمتر شناخته شده‌اند، اما این فهرست به مانگاهایی پرداخته که علاوه بر محتوای سنگین و شوکه‌کننده، در میان جامعه‌ی مانگاخوانان محبوبیت یا شهرتی پیدا کرده‌اند. این‌ها قطعا داستان‌هایی مثل One Piece نیستند و محتوای بسیاری از آن‌ها به شدت صریح و بی‌رحمانه است.

۱۰. «هومونکولوس» (۲۰۰۳–۲۰۱۱)

سفری روان‌شناختی به عمق ذهن و زخم‌های پنهان انسان‌ها با داستانی غم‌انگیز و اسرارآمیز

سفری روان‌شناختی به عمق ذهن و زخم‌های پنهان انسان‌ها با داستانی غم‌انگیز و اسرارآمیز

هرچند این مانگا در جریان اصلی محبوبیت مانگا قرار نمی‌گیرد، اما از نگاه بسیاری از منتقدان و طرفداران، اثری کلاسیک به شمار می‌آید. هومونکولوس (Homunculus)، ساخته‌ی هیدئو یاماموتو – خالق نام‌آشنای آثار روان‌شناختی تاریک – یک تریلر روانی عمیق است که داستان مردی بی‌خانمان را روایت می‌کند؛ کسی که برای به دست آوردن کمی پول، حاضر می‌شود زیر عمل جراحی خطرناکی به نام «سوراخ‌کردن جمجمه» (Trepanation) برود. اما پس از این عمل، او توانایی عجیبی پیدا می‌کند: دیدن شکل‌های انتزاعی از انسان‌ها که نشان‌دهنده نقص‌ها و زخم‌های درونی آن‌هاست.

«هومونکولوس» شاید خشن‌ترین یا شوکه‌کننده‌ترین مانگای تاریخ نباشد، و حتما آثار خونین‌تر یا هولناک‌تری هم وجود دارند. اما قدرت این اثر نه در شوک‌آفرینی یا صحنه‌های افراطی، بلکه در روایت متمرکز بر شخصیت‌ها و بار احساسی سنگینش نهفته است. داستانی که همزمان غم‌انگیز، افسرده‌کننده، جذاب و رازآلود است و همه‌ی این عناصر را در قالب روایتی سیاه اما استادانه کنار هم می‌چیند.

بهترین سریال‌های ترسناک در تمام دوران‌ها

۹. «پانچ آتشین» (۲۰۱۶–۲۰۱۸)

قصه‌ای نیهیلیستی و دردناک از انتقام در جهانی یخ‌زده و بی‌رحم، پر از درد و آشوب

قصه‌ای نیهیلیستی و دردناک از انتقام در جهانی یخ‌زده و بی‌رحم، پر از درد و آشوب

بیشتر طرفداران «تاتسوکی فوجیموتو» را با شاهکار پرآوازه‌اش مرد اره‌برقی (Chainsaw Man) می‌شناسند، اما پیش از آن، او مانگایی حتی تاریک‌تر و به همان اندازه حماسی خلق کرده بود: پانچ آتشین (Fire Punch). داستان در جهانی یخ‌زده و پوشیده از برف می‌گذرد؛ جایی که «اَگنی» و خواهرش «لونا» در انزوا زندگی می‌کنند و تنها مایه دلگرمی‌شان، حضور یکدیگر است. اما هنگامی که یک فرمانده بی‌رحم، لونا را می‌کشد و اَگنی را به شکلی ابدی در آتش می‌سوزاند، قهرمان داستان در حالی که بدنش بی‌وقفه می‌سوزد، سفری بی‌رحمانه برای انتقام آغاز می‌کند.

این مانگا پس از موفقیت «مرد اره‌برقی» توجه بیشتری را به خود جلب کرد، اما ساخت نسخه انیمه از آن، چالشی بزرگ است. «پانچ آتشین» با طراحی خیره‌کننده و روایتی تاریک، به یکی از بهترین مانگاهای دهه اخیر تبدیل شده است. اَگنی در تمام داستان با درد جسمانی وحشتناکی دست و پنجه نرم می‌کند، اما آنچه این اثر را به‌شدت تاریک می‌سازد، نه فقط صحنه‌های خشونت‌آمیز، بلکه فضای نیهیلیستی و لحن سراسر ناامیدکننده آن در جهانی بی‌رحم و پوچ است.

۸. «گناه اصلی تاکوپی» (۲۰۲۱–۲۰۲۲)

داستانی تلخ و تکان‌دهنده درباره تلاش برای شادی که به فاجعه‌ای روانی منجر می‌شود

داستانی تلخ و تکان‌دهنده درباره تلاش برای شادی که به فاجعه‌ای روانی منجر می‌شود

در حالی که «Solo Leveling» بی‌تردید یکی از بهترین انیمه‌های ۲۰۲۵ تا امروز بوده، گناه اصلی تاکوپی (Takopi’s Original Sin) ناگهان از دل سکوت سر برآورد و توجه بسیاری را به خود جلب کرد. با اینکه توجه بسیاری به نسخه انیمه جلب شد، خود مانگا نیز به همان اندازه تاریک و سنگین است. تاکوپی، موجودی بیگانه و شبیه به یک هشت‌پای کوچک، به زمین می‌آید تا شادی و خوشبختی را پخش کند. اما تلاش‌های او برای خوشحال کردن «شیزوکا» نه‌تنها به ثمر نمی‌نشیند، بلکه غم، آسیب و فاجعه‌های بیشتری را رقم می‌زند.

این مانگا با انیمیشنی چشمگیر و داستانی عمیق و تکان‌دهنده به شهرت رسید؛ روایتی که سراغ موضوعاتی بسیار سنگین و حساس مانند قلدری، خودکشی، آسیب‌های دوران کودکی و سوءاستفاده می‌رود. خواندن آن به‌دلیل محتوای به‌شدت تحریک‌کننده‌اش می‌تواند تجربه‌ای دشوار باشد. هرچند گاهی ممکن است تاریکی داستان بیش از حد به نظر برسد، اما «گناه اصلی تاکوپی» با نگاهی عمیق و انسانی به این لحظات می‌پردازد؛ حتی اگر آن‌ها تلخ، ناامیدکننده و گاه غیرقابل‌تحمل باشند.

فیلم اتک آن تایتان : آخرین حمله را اینجا تماشا کنید

۷. «اوزوماکی» (۱۹۹۸–۱۹۹۹)

کابوسی ماندگار از نفرینی مارپیچی که ذهن و بدن را به تدریج می‌بلعد

کابوسی ماندگار از نفرینی مارپیچی که ذهن و بدن را به تدریج می‌بلعد

ژانر ترس در انیمه و مانگا معمولاً با استقبال منتقدان روبه‌رو نمی‌شود، اما جونجی ایتو یک استثنای تمام‌عیار است؛ نویسنده و هنرمندی که برخی از ماندگارترین آثار وحشت را خلق کرده و مشهورترین آن‌ها، اوزوماکی (Uzumaki) است. شاید بعضی‌ها این اثر را از طریق اقتباس انیمه‌ای ضعیف و پرانتقادش بشناسند، اما نسخه مانگا تجربه‌ای بسیار کامل‌تر و تاثیرگذارتر ارائه می‌دهد. داستان، شهری را روایت می‌کند که گرفتار نفرینی اسرارآمیز به شکل «مارپیچ» شده است؛ نفرینی که ساکنان را یا به مرگ می‌کشاند یا آن‌ها را به موجوداتی حلزون‌مانند و چندش‌آور تبدیل می‌کند.

«اوزوماکی» به‌حق یکی از بهترین مانگاهای ترسناک تاریخ است که با هر فصل، به‌تدریج حس تنش و وحشت را بر خواننده القا می‌کند. طراحی‌ها شگفت‌انگیز و جزئیات بصری به‌قدری دقیق‌اند که صحنه‌ها را به کابوسی واقعی بدل می‌سازند. این اثر با وحشت جسمانی، صحنه‌های هولناک، تصاویر آزاردهنده و فضایی تیره و بی‌امان، تجربه‌ای ارائه می‌دهد که آن را از هر مانگای ترسناک دیگری متمایز می‌کند.

۶. «شامو» (۱۹۹۸–۲۰۱۵)

سقوط اخلاقی و جسمانی یک قاتل که در مسیر مبارزات رزمی، تاریکی‌اش بیشتر می‌شود

سقوط اخلاقی و جسمانی یک قاتل که در مسیر مبارزات رزمی، تاریکی‌اش بیشتر می‌شود

احتمالاً یکی از کمترشناخته‌شده‌ترین آثار این فهرست، شامو (Shamo) است؛ مانگایی که انتشارش از اواخر دهه ۹۰ میلادی آغاز شد و پس از نزدیک به دو دهه، حدود یک دهه پیش به پایان رسید. داستان درباره «ریو» است؛ نوجوانی که در مسیر تبدیل‌شدن به یکی از چهره‌های برجسته و موفق جامعه قرار داشت، اما ناگهان در یک لحظه فروپاشی روانی، والدینش را به قتل می‌رساند و تنها خواهرش را زنده می‌گذارد. او پس از گذراندن دوران محکومیت در زندان، تصمیم می‌گیرد وارد دنیای مبارزات حرفه‌ای هنرهای رزمی ترکیبی شود.

«شامو» از همان ابتدا با لحنی تاریک آغاز می‌شود و در ادامه، مسیرش فقط تیره‌تر و سنگین‌تر می‌شود، حتی با وجود محوریت ورزش رزمی. با این‌که قهرمان داستان هیچ ویژگی رستگاری‌بخشی ندارد و خواننده می‌داند که او هر فصل بیشتر به سوی تباهی می‌رود، باز هم نمی‌تواند از دنبال‌کردنش دست بکشد. از صحنه‌های رویا و توهمات آزاردهنده گرفته تا مضامین صریح و تلخ، تاریکی این اثر در تار و پود هم مبارزات و هم روایت داستان تنیده شده است.

۵. «شب‌به‌خیر پون‌پون» (۲۰۰۷–۲۰۱۳)

روایت بی‌پرده و واقعی از زندگی سردرگم و پر از رنج یک جوان در مسیر بلوغ

روایت بی‌پرده و واقعی از زندگی سردرگم و پر از رنج یک جوان در مسیر بلوغ

«شب‌به‌خیر پون‌پون» (Goodnight Punpun) شاید شناخته‌شده‌ترین، محبوب‌ترین و از نظر روایی و هنری، یکی از تحسین‌شده‌ترین مانگاهای این فهرست باشد. قهرمان داستان، پون‌پون، در ابتدا دانش‌آموزی عادی به نظر می‌رسد، اما با گذر زمان و ورود به بزرگسالی، آرام‌آرام به فردی افسرده، تنها، مضطرب و سردرگم تبدیل می‌شود. زندگی او آکنده از زخم‌های روحی و مشکلات طاقت‌فرساست و این مانگا، روایت کامل این مسیر تلخ را پیش روی مخاطب می‌گذارد.

برخلاف بسیاری از آثار تاریک که با خشونت، خون‌ریزی یا صحنه‌های جنسی افراطی مخاطب را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، تاریکی «شب‌به‌خیر پون‌پون» از واقع‌گرایی بی‌رحمانه‌اش می‌آید؛ واقع‌گرایی‌ای که در نهایت حس پوچی و تهی‌بودن را به خواننده منتقل می‌کند. زندگی پون‌پون از آغاز تا پایان در آشوب و بی‌نظمی می‌گذرد، اما همین باعث می‌شود مخاطب برای هر پیروزی کوچک او دلگرم شود. با این حال، سرانجام داستان، تراژدی تلخی است که خواندن آن را دشوار و تجربه‌اش را به‌شدت احساسی و شکننده می‌کند.

۴. «بِلِیم» (۱۹۹۷–۲۰۰۳)

سفر در جهانی دلهره‌آور و صنعتی که انسانیت را در میان هیولاها و ویرانی‌ها جستجو می‌کند

سفر در جهانی دلهره‌آور و صنعتی که انسانیت را در میان هیولاها و ویرانی‌ها جستجو می‌کند

تسوتومو نیهه، مانگاکای صاحب‌سبک و نام‌آشنا، به خاطر مجموعه‌های کوتاهی که در خلق جهان، فضاسازی هنری و القای تاریکی تبحر دارند، شناخته می‌شود؛ و شاهکار او، بلیم (Blame)، اوج این توانایی‌هاست. جهان داستان به یک ویران‌شهر عظیم و پیچ‌درپیچ از فولاد و سازه‌های بی‌پایان بدل شده؛ جایی که موجودات مرموز و هولناک آزادانه پرسه می‌زنند و از انسان‌ها تغذیه می‌کنند. کیلی، قهرمان خاموش و سرسخت این قصه، به جستجوی انسانی با ژنی نادر می‌پردازد که شاید تنها امید برای برهم زدن این آینده شوم باشد.

فیلم همسایه من توتورو را اینجا تماشا کنید

هر اثری از نیهه می‌توانست جایی در این فهرست داشته باشد، اما به‌دلیل محبوبیت و نفوذ گسترده، بلیم انتخاب نخست است. معماری حیرت‌انگیز جهان و فضاسازی خفقان‌آور آن به‌تنهایی کافی‌ست تا در میان تاریک‌ترین مانگاها قرار گیرد، اما داستان حتی فراتر می‌رود: جهانی کابوس‌وار با موجوداتی هیولاگونه، خشونتی عریان و خون‌ریزی‌های بی‌امان، و در پس همه این‌ها، مضامین عمیقاً نیهیلیستی که هر ذره امید را می‌بلعد.

۳. «ایچی قاتل» (۲۰۰۱-۱۹۹۸)

داستانی خشن و شوکه‌کننده از دو قاتل با روان‌های متضاد و خشونتی بی‌پایان

داستانی خشن و شوکه‌کننده از دو قاتل با روان‌های متضاد و خشونتی بی‌پایان

هیدئو یاماموتو برای دومین‌بار در این فهرست حضور دارد و این‌بار با اثری که حتی به فیلم لایواکشن هم اقتباس شده است. ایچی در ظاهر مردی ضعیف و ترسو است، اما با جاری شدن اشک‌هایش، به قاتلی بی‌رحم و خون‌سرد تبدیل می‌شود. رقیب او، کاکیهارا، یک رئیس یاکوزای سادیست است که تنها زمانی احساس زنده بودن می‌کند که در حال تکه‌تکه کردن گوشت انسان باشد.

گرچه ایچی گاهی دست به کشتن آدم‌های شرور می‌زند و به ظاهر عملی «قهرمانانه» انجام می‌دهد، اما خود او نیز ذهنی بیمار و کژکارکرد دارد؛ تا جایی که تخیل تجاوز در ذهنش با رفتارهای به ظاهر نیکش در تضاد کامل است. با این حال، تاریکی ایچی قاتل (Ichi the (Killer نه فقط در مضامین، که بیشتر در خشونت بی‌مهار، خون‌ریزی فراوان و صحنه‌های دلخراش آن نهفته است. این مانگا بدون تبعیض، مرگ‌های فجیع را هم به خلافکاران و هم به شهروندان بی‌گناه تقدیم می‌کند و همین آن را به یکی از تاریک‌ترین آثار کمترشناخته‌شده‌ای بدل می‌سازد که می‌توان خواند.

۲. «لوله مرگ» (۲۰۱۴-)

نمایشی افراطی و بدون ترحم از خشونت، جنون و تمایلات تاریک در دنیای دیجیتال

نمایشی افراطی و بدون ترحم از خشونت، جنون و تمایلات تاریک در دنیای دیجیتال

اگرچه اکثر مانگاهای این فهرست از نظر داستانی قوی و عمیق هستند، لوله مرگ (Dead Tube) بیشتر یک اثر مبتنی بر ایجاد شوک و نمایش خون‌ریزی است و به‌طور کامل توصیه نمی‌شود. «توموهیرو» عاشق فیلم‌برداری است و وقتی یکی از هم‌کلاسی‌های جذابش از او می‌خواهد فیلمی از او بگیرد، با خوشحالی قبول می‌کند. اما زمانی که او یک هم‌کلاسی دیگر را به قتل می‌رساند، توموهیرو به دنیای تاریک و خطرناک کشیده می‌شود.

جنگ به روایت انیمه: ۷ اثری که نباید از دست داد

لوله مرگ تا حدی خشونت و تاریکی را به نمایش می‌گذارد که عملاً هر بار تلاش می‌کند از خودش پیشی بگیرد و این باعث شده ماشینی بی‌پایان از تصاویر چندش‌آور و هولناک تولید شود. چه خون، چه صحنه‌های خون‌ریزی، قتل یا تجاوز، این اثر به شکل افراطی و بدون حد و مرز به خشونت می‌پردازد. خواندن آن می‌تواند روز شما را خراب کند، با لحظاتی که کاملاً جانکاه و بار مضامین تاریک و سنگین است. شاید این مانگا سرگرم‌کننده یا اثر خوبی نباشد، اما بدون شک یکی از تاریک‌ترین مانگاهای تاریخ است.

۱. «برسرک» (۱۹۸۹-)

حماسه‌ای تاریک و نفس‌گیر از مبارزه با شیاطین در جهانی پر از تراژدی و ظلمت بی‌پایان

حماسه‌ای تاریک و نفس‌گیر از مبارزه با شیاطین در جهانی پر از تراژدی و ظلمت بی‌پایان

همه انتظار داشتند این مانگا در این فهرست باشد و دلیلش هم کاملاً روشن است. برسرک (Berserk) نه تنها تاریک‌ترین مانگا، بلکه یکی از بهترین و محبوب‌ترین آثار ژاپن است. کنتارو میورا، نابغه‌ای که زود از دنیا رفت، این اثر را خلق کرد و اگرچه جانشینانش داستان را ادامه می‌دهند، هیچ‌گاه نمی‌توانند به شکوه شاهکاری که او ساخت برسند.

برسرک بهترین مانگا نیست فقط به خاطر تاریکی‌اش، بلکه به این دلیل که از آن تاریکی برای خلق دنیایی جذاب، شخصیت‌های پیچیده، داستانی گسترده و تجربه‌ای فراموش‌نشدنی بهره می‌برد. از صحنه‌های صریح شامل تجاوز، سر بریدن، قطعه‌قطعه شدن، خون‌ریزی فراوان و هر آنچه که ممکن است روان انسان را آزار دهد، برسرک با هنر فوق‌العاده خود تصویری نا‌آرام‌کننده می‌سازد. با این حال، تم‌ها و داستان آن نیز به همان اندازه تاریک هستند و مجموعه‌ای عظیم و باشکوه خلق می‌کنند که گاهی تا مرز تحمل پیش می‌رود.

مانگاهای تاریک، با تلفیق مهارت هنری و روایت عمیق، تجربه‌ای متفاوت از خواندن را ارائه می‌دهند؛ تجربه‌ای که گاهی ناخوشایند و سنگین است اما همزمان آموزنده و تأمل‌برانگیز. آن‌ها ما را دعوت می‌کنند تا از پشت نقاب‌های روزمره عبور کنیم و به عمق رنج‌ها، ترس‌ها، و حتی تاریک‌ترین بخش‌های وجود انسانی نگاه کنیم.

در نهایت، این آثار نشان می‌دهند که هنر حتی در تلخ‌ترین شکل‌هایش هم می‌تواند نورِ فهم و شناخت را به دل تاریکی‌ها بتاباند؛ نوری که ما را به درک بهتر خود و دنیای پیرامون‌مان نزدیک‌تر می‌کند.

منبع: Collider 


سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی

سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها