رتبهبندی ۱۰ تاریکترین فیلمهای مارول در تمام دورانها
جهان سینمایی مارول لحظات بسیار تاریکی را به نمایش گذاشته است. برخی از فیلمهای مارول به طور قابل توجهی تاریکتر از یک بلاکباستر ابرقهرمانی معمولی هستند. در مقایسه با فیلمهای دنیای سینمایی دیسی، دنیای سینمایی مارول به طور کلی شادتر و سرزندهتر است، با دیالوگهای طنزآمیز، شخصیتهای عجیب و غریب و سکانسهای اکشن پر انرژی که حس شادی کودکانه را القا میکنند. اما به راحتی میتوان فراموش کرد که مارول میتواند بسیار تاریک شود و برخی از فیلمهای آن بسیار جدیتر از بقیه هستند.
چندین عامل باعث میشود که برخی از فیلمهای مارول به طور خاص نسبت به همتایان خود تاریکتر باشند. روایتهایی که حول محور آسیب، غم و اندوه میچرخند، در این مجموعه بسیار رایج هستند و برخی از این رویدادها سایهای غمانگیز بر فیلمها میاندازند. در موارد دیگر، سبک بصری و تصاویر ترسناک، به برخی از پروژههای استودیو مارول حال و هوای یک فیلم ترسناک واقعی میدهند و آنها را از بقیه مجموعه متمایز میکند.
۱۰. Captain America: The Winter Soldier (2014)
Captain America: The Winter Soldier به طور گسترده به عنوان یکی از بهترین آثار مارول شناخته میشود و به طور قابلتوجهی جدیتر از هر فیلم دیگری در MCU به روایت داستان خود میپردازد. این فیلم کاپیتان آمریکا را در حال فرار دنبال میکند، در حالی که او در حال افشای یک توطئه شرمآور هیدرا برای نفوذ به شیلد و استفاده از تواناییهای این سازمان صلحطلبانه علیه مردم جهان برای کنترل و محدود کردن آنهاست. بازگشت باکی بارنز به عنوان Winter Soldier پیچیدگیهای بیشتری را به داستان اضافه میکند و استیو راجرز را در مواجهه با دوست قدیمی خود دچار تردید میکند.
Captain America: The Winter Soldier به دلایل خوبی بهترین فیلم در سهگانه کاپیتان آمریکا محسوب میشود. این فیلم با بلوغ بسیار، به بررسی اخلاق دولتهای ابرقدرت میپردازد و موضوعات بحثبرانگیزی را مطرح میکند که سایر فیلمهای مارول جرأت لمس آنها را ندارند. مبارزه استیو با باکی پس از سالها فکر کردن به مرگ او نیز یک رویارویی غمانگیز است که فیلم بر آن تمرکز میکند. با این حال، هیچ شخصیت محبوبی در Captain America: The Winter Soldier نمیمیرد و فیلم با یک پایان نسبتاً منظم برای پیامدهای جدی طرح داستانی خود به پایان میرسد.
The Winter Soldier نه تنها برای شخصیت کاپیتان آمریکا، بلکه برای دنیای وسیعتر MCU اهمیت ویژهای داشت. این فیلم به تغییرات درونی SHIELD و ظهور گروههای جدید همچون هیدرا پرداخته و از این جهت به طور قابل توجهی به پیشرفت داستانهای مارول کمک کرد.
این فیلم شخصیت کاپیتان آمریکا را از یک قهرمان ساده به یک شخصیت پیچیده و چندلایه تبدیل کرد که در کنار دیگر شخصیتها، به بهترین شکل به بحثهای فلسفی و اجتماعی میپردازد.
۹. Werewolf By Night (2022)
استودیو مارول اغلب علاقهمند به ترکیب ژانرهای دیگر فیلم با فرمول استاندارد ابرقهرمانی است، از فضای اپرای فضایی سهگانه Guardians of the Galaxy تا ماجراجوییهای فیلمهای سرقتی Ant-Man. اولین تلاش واقعی مارول در ورود به قلمرو واقعی وحشت Werewolf By Night بود، با لحنی بسیار تاریک و متناسب با آن. داستان حول محور یک شکار آیینی سازماندهی شده برای آغازگر شکارچیان هیولا میچرخد که به طرز وحشتناکی اشتباه پیش میرود، زمانی که گرگینه دندانهای خود را نشان میدهد.
البته، Werewolf By Night هنوز دارای رتبه سنی PG-13 است، اما این فیلم همچنان موفق میشود تا از خونریزی فراوان بهره ببرد که شاید به دلیل سینماتوگرافی سیاه و سفید قابل قبولتر شده است. در ترکیب با لحن ترسناک و سکانس دگرگونی گرگینه که مو بر تن سیخ میکند، Werewolf By Night به طرز واقعی تاریک طراحی شده است، به روشی که تعداد کمی از پروژههای دیگر MCU میتوانند با آن برابری کنند. با این حال، هیچکس در این پروژه کوتاه نمیمیرد مگر اینکه مستحق آن باشد و قهرمانان داستان به یک پایان خوش بیچون و چرا دست مییابند.
این اثر به معرفی جنبههای تاریکتر و هیولایی MCU پرداخت و زمینه را برای پروژههای مرتبط با شخصیتهای ترسناکتر مانند بلید و میدنایت سانز فراهم کرد. Werewolf by Night نشان داد که مارول میتواند به سراغ ژانرهای متنوع برود و داستانهایی متفاوت روایت کند.
۸. Avengers: Endgame (2019)
فیلمهای اونجرز نشاندهنده اوج رویدادهای فراگیر در MCU هستند که بیش از هر پروژه انفرادی دیگری توجهها را به خود جلب میکنند و این مجموعه هنوز در زمینه وسعت و تماشایی بودن، Avengers: Endgame را شکست نداده است. این باعث میشود که تصمیم استودیو مارول برای تاریک کردن نبرد نهایی بین تانوس و قدرتمندترین قهرمانان زمین که منجر به مرگ دائمی دو اونجر اصلی، آیرون من و بلک ویدو شد، حتی بیشتر چشمگیر شود. علاوه بر این، کاپیتان آمریکا نیز از کار قهرمانی بازنشسته شده و پیر میشود.
هرچند این صحنههای مرگ بسیار غمانگیز هستند، اما Avengers: Endgame همچنان لحنی پیروزمندانه و کلی دارد و مرگ آیرون من و بلک ویدو قربانیهای رضایتبخشی است که به پایان قابل قبول داستان شخصیتهای آنها منجر شد. مرگ آیرون من همچنین با بازگشت آینده رابرت داونی جونیور به عنوان دکتر دووم، تا حدودی کمرنگ شده است. با این حال، نمیتوان تأثیر این تراژدیها بر این مجموعه را دستکم گرفت و Avengers: Endgame در نقاط دیگری نیز بسیار تاریک میشود، مانند انتقامجویی هاوکآی و شکنجه نبیولا.
Avengers: Endgame با فروش بیش از ۲.۷۹ میلیارد دلار، به پرفروشترین فیلم تاریخ سینما تبدیل شد (تا پیش از بازگشت دوباره Avatar به صدر). منتقدان از کارگردانی، بازی بازیگران، و جلوههای بصری تمجید کردند و آن را به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ ستودند. فیلم نامزد و برنده جوایز متعدد شد، از جمله نامزدی جایزه اسکار برای جلوههای ویژه.
۷. Doctor Strange In The Multiverse Of Madness (2022)
اگر Werewolf By Night اولین فیلم ترسناک واقعی MCU بود، Doctor Strange In The Multiverse Of Madness اولین دلدادگی مارول با تصاویر ترسناک بود. این فیلم به کارگردانی سم ریمی، خالق سری Evil Dead، داستان دکتر استرنج را دنبال میکند که در تلاش است با کمک آمریکا چاوز، دختری جوان که به طور مرموزی با قدرت جهش بین ابعاد به صورت تصادفی متولد شده است، جلوی طغیان اسکارلت ویچ در سرتاسر مولتیورس را بگیرد. از تصاویر رویاگردی دکتر استرنج به درون جسد در حال پوسیدن خودش تا وسعت وحشتناک قدرتهای واندا، این فیلم گاهی اوقات میتواند بسیار وحشتناک شود.
Doctor Strange In The Multiverse Of Madness فراتر از صرفاً آرایش صحنه با تصاویر هولناک، توسط غم و اندوه هدایت میشود. تمام انگیزه واندا ناشی از از دست دادن فرزندانش است که هستهی احساسی تکاندهنده را برای پیشبرد داستان فراهم میکند. این فیلم هنوز هم دارای تمام شوخطبعی و جذابیت سبک سم ریمی و همچنین جوکهای معمولی MCU است، اما این فیلم تم هولناک و مرگبار خود را تا انتها حفظ میکند.
Doctor Strange in the Multiverse of Madness با فروش جهانی بیش از ۹۵۵ میلیون دلار، به یکی از موفقترین فیلمهای سال ۲۰۲۲ تبدیل شد. منتقدان سبک ترسناک و کارگردانی سم ریمی، همچنین بازی الیزابت اولسن و بندیکت کامبربچ را تحسین کردند.
Doctor Strange in the Multiverse of Madness با ترکیبی از وحشت، اکشن، و داستانسرایی پیچیده، تجربهای متفاوت در دنیای سینمایی مارول ارائه میدهد و راه را برای داستانهای آینده چندجهانی هموار میکند.
۶. Black Widow (2021)
قبل از Avengers: Endgame بلک ویدو و هاوکآی تنها اونجرهای اصلی بودند که هیچگاه فیلم انفرادی نداشتند، اگرچه اولی پس از مرگ سرانجام یک پیشدرآمد با عنوان Black Widow دریافت کرد. در اینجا، رویدادهای سرنوشتساز مأموریت بدنام بوداپست سرانجام فاش شد، همراه با پیامدهای رویارویی نهایی بلک ویدو با رهبر برنامه ظالمانهای که او را به یک سلاح زنده تبدیل کرده بود. از آسیب، سوءاستفاده، و گناه دردناک، هیچ موضوع احساسی حساسی توسط گردهمایی بلک ویدو با خانواده جعلی قدیمیاش نادیده گرفته نمیشود.
Black Widow به دلیل این واقعیت که دو اونجر را در کشتن یک کودک بیگناه توصیف میکند و همه چیزهایی را که مخاطبان فکر میکردند در دفترچه بلک ویدو میدانند، بازتعریف میکند، رتبه بالایی در میان تاریکترین فیلمهای استودیو مارول کسب میکند. جزئیات وحشتناک اتاق سرخ و برنامه بلک ویدو نیز به عنوان برخی از شدیدترین و فشردهترین صحنههای تاریخ MCU شایسته ذکر هستند. با این حال، این فیلم هنوز عناصر کمدی زیادی دارد و فاش شدن اینکه آنتونیا دریوکوف در واقع از تلاش برای ترور پدرش جان سالم به در برده است، اهمیت طرح داستان را کاهش میدهد.
Black Widow با فروش جهانی بیش از ۳۷۹ میلیون دلار (علیرغم محدودیتهای پاندمی کرونا) به موفقیت مالی نسبی دست یافت. منتقدان بازی فلورنس پیو و شیمی بین شخصیتهای اصلی را تحسین کردند، اما از ضعف در توسعه شخصیتهای منفی و کلیشههایی در داستان انتقاد داشتند. این فیلم زمینهساز ورود یلنا بلووا به دنیای سینمایی مارول شد که به طور برجسته در سریال Hawkeye نیز دیده میشود.
۵. Avengers: Infinity War (2018)
Avengers: Infinity War که به عنوان یکی از بزرگترین رویدادهای سینمایی قرن در نظر گرفته میشود، به راحتی دارای غمانگیزترین پایان در بین تمام فیلمهای MCU است. حمله تانوس با جمعآوری سنگهای بینهایت روی زمین آغاز میشود و اونجرز همه با عجله و ناامیدی تلاش میکنند تا او را از هدف خود برای نابودی نیمی از تمام زندگی در جهان بازدارند. در نهایت، او موفق میشود و نیمی از اونجرز به خاکستر تبدیل میشوند، در یک صحنه پایانی آرام و ترسناک که قلب سینما دوستان در سراسر جهان را شکست.
در واقع اسنپ تنها بخش تاریک Avengers: Infinity War نیست و مرگهای دردناک شخصیتهایی مانند هایمدال، لوکی و ویژن نیز تجربه را تلختر میکند. اما وحشت خاموش فروپاشی بهترینهای زمین به صورت خاکستر است که واقعاً چنین لحن تاریکی را به این فیلم بلندپروازانه میآورد. البته، همه کسانی که به خاکستر تبدیل شدند در نهایت احیا میشوند و لوکی و ویژن هر دو در قالبهای جدیدی به MCU بازمیگردند. با این حال، برای تجربه خودکفایی که هست، Avengers: Infinity War یک نقطه پایین احساسی عمدی برای کل فرانچایز است.
Avengers: Infinity War با فروش بیش از ۲ میلیارد دلار در گیشه جهانی، به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ تبدیل شد. منتقدان فیلم را به دلیل مدیریت موفق خطوط داستانی متعدد، شخصیتپردازی تانوس، و صحنههای اکشن دیدنی تحسین کردند. پایان غیرمنتظره فیلم، بسیاری از مخاطبان را شوکه کرد و باعث شد انتظار برای Avengers: Endgame به اوج برسد.
این فیلم اوجگیری بیش از ۱۰ سال داستانپردازی در دنیای سینمایی مارول است و سنگبنای تحول در این جهان سینمایی محسوب میشود. پایان تراژیک آن نشان میدهد که حتی ابرقهرمانان نیز نمیتوانند همیشه پیروز باشند. این فیلم در عین حال زمینه را برای بزرگترین نبرد تاریخ MCU در Endgame فراهم میکند.
۴. Captain America: Civil War (2016)
Captain America: Civil War با پرداختن به طرح Captain America: The Winter Soldier شکافی را در میان اونجرز ایجاد میکند که در نهایت به یک جنگ تمامعیار تبدیل میشود. دیدن قهرمانان سابق دوستداشتنی که به خاطر اختلافات ایدئولوژیک با یکدیگر میجنگند و زخمهای جسمی و روحی دائمی بر جای میگذارند، بسیار غمانگیز است. اما عناصر دلسردکننده زیادی در طرح این فیلم وجود دارد.
دردناکترین سکانس فیلم جایی است که آیرون من متوجه میشود باکی کسی است که والدینش را کشته است که منجر به یک مبارزه نهایی احساسی ۲ در برابر ۱ بین آنها و کاپیتان آمریکا میشود. عناصری مانند مرگ پادشاه واکاندا، بلک پنتر و تلاش بارون زمو برای خودکشی، فیلم را بیشتر به قلمروی تاریکی میکشاند که تعداد کمی از فیلمهای دیگر MCU مایل یا قادر به کاوش در آن هستند. مهم نیست که در Captain America: Civil War چه کسی حق داشت، هر دو طرف متحمل خسارت شدند. البته، این فیلم دارای اوجهای احساسی مانند معرفی بلک پنتر و اسپایدرمن نیز هست.
Captain America: Civil War با فروش بیش از ۱.۱۵ میلیارد دلار در گیشه جهانی، یکی از موفقترین فیلمهای مارول شد. منتقدان فیلم را به دلیل تعادل میان شخصیتهای متعدد، داستان پیچیده و اجرای احساسی ستودند. بسیاری از طرفداران این اثر را یکی از بهترین فیلمهای MCU میدانند.
این فیلم نه تنها داستان کاپیتان آمریکا را پیش میبرد، بلکه تاثیرات ماندگاری بر کل دنیای سینمایی مارول دارد. با به تصویر کشیدن اختلافات درونی قهرمانان، نشان میدهد که حتی بزرگترین تیمهای ابرقهرمانی نیز میتوانند تحت فشار فروپاشی کنند. معرفی پلنگ سیاه و مرد عنکبوتی به دنیای سینمایی مارول، زمینهساز فیلمهای مستقل این شخصیتها شد.
۳. Spider-Man: No Way Home (2021)
تعداد کمی از فیلمها به اندازه Spider-Man: No Way Home بین نقاط اوج و فرود خود فاصله دارند. این فیلم که درست پس از Spider-Man: Far From Home اتفاق میافتد، بدترین سناریوی ممکن را که تعداد کمی از رسانههای اسپایدرمن به آن پرداختهاند، کاوش میکند – فاش شدن هویت مخفی پیتر پارکر در سراسر جهان. اسپایدرمن با تلاش برای استفاده از جادو با کمک دکتر استرنج برای رفع این وضعیت، ناخواسته دشمنان جدید (و متحدان) را از همه گوشههای مولتیورس به شهر خود دعوت میکند.
Spider-Man: No Way Home در سبکترین و سرگرمکنندهترین حالت خود، یک همکاری دوستداشتنی بین هر سه اسپایدرمن لایو-اکشن اصلی است که پر از شوخی و اکشن هیجانانگیز است. در سنگینترین حالت خود، این فیلم زخمهای ماندگاری را به روشی که تعداد کمی از پروژههای دیگر MCU میتوانند با آن برابری کنند، باز میکند، عمه می را میکشد و پیتر را کاملاً تنها و منزوی با یک پایان غمانگیز رها میکند. همچنین به خاطر نزدیکترین تلاش اسپایدرمن برای کشتن عمدی کسی در لایو-اکشن، یک نقطه عطف آزاردهنده برای این قهرمان معمولاً اخلاقی، قابل توجه است.
Spider-Man: No Way Home با فروش بیش از ۱.۹ میلیارد دلار در گیشه جهانی به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ تبدیل شد. این فیلم تحسین منتقدان را به دلیل داستان جذاب، بازیهای قوی، و توانایی در ترکیب شخصیتهای قدیمی و جدید دریافت کرد. بسیاری از طرفداران آن را بهترین فیلم اسپایدرمن تاکنون میدانند.
۲. Guardians Of The Galaxy Vol. 3 (2023)
تاکنون، هیچ فیلمی در دنیای سینمایی مارول احساس پایان واقعی یک سری را نداشته است. به استثنای Guardians Of The Galaxy Vol. 3 که سهگانه نگهبانان کهکشانِ جیمز گان را به یک پایان سرنوشتساز رساند. در اینجا، تیم ابرقهرمانان کیهانی عجیب و غریب در برابر خالق راکت راکون، دانشمند دیوانهای به نام The High Evolutionary قرار میگیرند که میخواهد برای اهداف شوم خود، خلقت خود را پس بگیرد.
Guardians Of The Galaxy Vol. 3 به عمق گذشته غمانگیز راکت میپردازد، و مرگهای فلور، تیفس و لیلا برخی از غمانگیزترین مرگهای تاریخ MCU هستند. با این حال، به نوعی، خداحافظی تدریجی با اعضای اصلی تیم نگهبانان کهکشان در طول پایانبندی با رفتن دراکس برای تمرکز بر پرورش کودکان، مانتیس برای سفر خودشناسی، و پیتر کوییل برای بازگشت به خانواده قدیمی خود روی زمین، حتی غمانگیزتر است. از برخی جهات، خداحافظی با قهرمانانی که به انتخاب خودشان میروند، تقریباً سختتر است.
Guardians of the Galaxy Vol. 3 تحسین منتقدان و مخاطبان را بهدست آورد. داستان احساسی، شخصیتپردازی دقیق و کارگردانی جیمز گان از جمله نقاط قوت برجسته فیلم بودند. برخی از انتقادها به زمان طولانی فیلم و استفاده محدود از آدام وارلاک مربوط بود.
این فیلم به عنوان آخرین اثر جیمز گان در دنیای مارول، حس خداحافظی و پایان یک دوره را منتقل میکند. پیامهای انسانی، اخلاقی و فرهنگی فیلم فراتر از یک فیلم ابرقهرمانی معمولی است و آن را به اثری متفاوت در MCU تبدیل میکند.
۱. Black Panther: Wakanda Forever (2022)
هرچند Black Panther: Wakanda Forever غمانگیز بود، اما همچنان با شوخیهای مخصوص جیمز گان و دیالوگهای خندهدار تزریق شده بود. نمیتوان همین را در مورد Black Panther: Wakanda Forever گفت که کل مفهوم آن به طرز شگفتآوری جدی است و تقریباً به دلیل لحن جدی که در طول فیلم حفظ میکند، احساس نمیشود که یک فیلم MCU باشد. این فیلم مرگ واقعی چادویک بوزمن را به مرگ خارج از صفحه ت’چالا مرتبط میکند و شوری را به عنوان تنها رهبر و محافظ واکاندا باقی میگذارد.
پیامدهای مرگ ت’چالا تنها غم و اندوهی نیست که در Black Panther: Wakanda Forever کاوش میشود و همچنین شاهد مرگ ملکه رامندا به دست نامور هستیم. موضوعات سنگین دیگری مانند انتقام، استعمار و استخراج منابع که در Black Panther اول مطرح شده بود نیز در اینجا بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. این فیلم یکی از فیلمهای سوگواری برای یک قهرمان واقعی است که الهامبخش بسیاری بوده و گاهی اوقات تماشای آن دشوار است. سفر شوری با غم، خشم و انتقام، فضای زیادی برای نفس کشیدن در شاید بالغترین و به راحتی تاریکترین فیلم MCU تاکنون، به دست میآورد.
Wakanda Forever ادای احترام زیبایی به چدویک بوزمن است و نشان میدهد که چگونه یک جامعه میتواند از غم به امید حرکت کند. فیلم نشاندهنده اهمیت فرهنگ، تاریخ و میراث است، هم برای واکاندا و هم برای تالوکان. این اثر همچنان به تقویت جایگاه مارول در روایت داستانهای متنوع و چندفرهنگی کمک میکند.
فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، بهویژه برای بازی آنجلا باست، طراحی صحنههای زیبا و احساسی بودن داستان. هرچند برخی انتقادها نیز به طولانی بودن زمان فیلم و عدم پرداخت کامل به برخی شخصیتها وارد شد. Black Panther: Wakanda Forever یک تجربه احساسی و منحصر به فرد در دنیای سینمایی مارول است که به خوبی موفق میشود پیامهای انسانی و فرهنگی خود را به تصویر بکشد.
به نظر شما تاریکترین فیلم MCU چیست؟
فیلمهای تاریکتر دنیای سینمایی مارول (MCU) معمولاً بر جنبههای پیچیدهتر، احساسیتر و گاه تراژیکتر داستانها و شخصیتها تاکید دارند. این تاریکی اغلب در قالب عناصر داستانی، فضای بصری یا مضامین عمیقتر ظاهر میشود. این ویژگیها به دلایل مختلفی وجود دارند، از جمله نیاز به توسعه شخصیتها، افزایش تنش در دنیای داستان، و جلب نظر مخاطبانی که به دنبال تجربههای متفاوتتر از روایتهای ابرقهرمانی استاندارد هستند.
مارول برای جلوگیری از یکنواختی، گاهی به سمت موضوعات جدیتر و بالغتر حرکت میکند. موقعیتهای سخت و تاریک به توسعه شخصیتها کمک میکند و آنها را انسانیتر نشان میدهد. تاریکی بیشتر در این فیلمها به لحظات طنز و قهرمانی عمق بیشتری میبخشد. برخی مخاطبان از داستانهای ابرقهرمانی، عمق بیشتری انتظار دارند، و فیلمهای تاریکتر این نیاز را برآورده میکنند. این فیلمها نه تنها به گسترش دنیای سینمایی مارول کمک میکنند، بلکه سطح جدیدی از پیچیدگی و احساس را به داستانها اضافه میکنند. تاریکترین فیلم MCU که شما دیدهاید چیست؟ در کامنت بنویسید.
منبع: Screen Rant
پیشبینی برنده بهترین بازی سال ۲۰۲۴ با ویبهد و شایان
نظرات