بزرگترین نقطه قوت شیطان کش که طرفداران نادیدهاش میگیرند
شیطان کش یک پدیده جهانی است؛ حقیقتی که نمیتوان آن را انکار کرد. اما در میان تحسینها برای انیمیشن چشمنواز و نبردهای نفسگیر، گوهری پنهان وجود دارد که بسیاری از طرفداران بینالمللی، ناخواسته از کنار آن عبور میکنند. این گوهر، همان چیزی است که این اثر را برای مخاطبان ژاپنی به تجربهای بسیار عمیقتر تبدیل کرده است: تار و پود درهمتنیدهی فرهنگ، تاریخ و معنویت ژاپن در تکتک فریمهای انیمه.
حتی پنج سال پس از پایان مانگا، قطار محبوبیت شیطان کش با قدرت به پیش میرود و اقتباس انیمهای استودیو یوفوتیبل (Ufotable) سوخت اصلی این حرکت است. در حالی که طرفداران جهانی خود را برای سهگانه سینمایی آرک نهایی، یعنی قلعه بینهایت (Infinity Castle)، آماده میکنند، این اثر در ژاپن همچنان به شکستن رکوردهای گیشه ادامه میدهد. فیلم اول این سهگانه که در تاریخ ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۵ (۲۷ تیر ۱۴۰۴) در ژاپن اکران شد، نه تنها گیشهها را به تسخیر خود درآورد، بلکه یک بار دیگر ثابت کرد که پیوند این اثر با مخاطبان داخلیاش بسیار فراتر از یک سرگرمی ساده است.
اما چرا؟ دلیل این همه محبوبیت پایدار چیست؟ پاسخ در چیزی عمیقتر از انیمیشن خیرهکننده یا داستانهای غمانگیز شخصیتها نهفته است. جذابیت اصلی شیطان کش در نمایش هنرمندانه و محترمانه فرهنگ ژاپن ریشه دارد؛ جزئیاتی که متأسفانه در ترجمهها و تماشای سطحی، اغلب نادیده گرفته میشوند.
وقتی هر تکنیک و هر نماد، داستانی دارد
در نگاه اول، تکنیکهای تنفس ممکن است صرفاً قدرتهایی جادویی برای مبارزه با شیاطین به نظر برسند. اما هر کدام از این تکنیکها، استعارهای معنوی در فرهنگ شینتو و بودایی است. برای مثال، «تنفس آب» که اولین تکنیکی است که تانجیرو میآموزد، فقط مجموعهای از حرکات شمشیر نیست. در آیین شینتو، آب نماد پاکی و تطهیر است و در بسیاری از مراسم مذهبی برای شستن گناهان و ناپاکیها به کار میرود. بنابراین، وقتی تانجیرو از این تکنیک برای گردن زدن یک شیطان استفاده میکند، در واقع به شکل نمادین در حال «تطهیر» روح رنجکشیده او پیش از ورود به جهان پس از مرگ است. این نگاه، لایهای از همدردی و تراژدی به مبارزات میافزاید.
تصویرسازی شیاطین یا اُنی (Oni) نیز مستقیماً از فولکلور ژاپنی نشئت گرفته، اما با یک تفاوت کلیدی. انیهای سنتی موجوداتی ذاتاً شرور هستند، اما شیاطین در این داستان، انسانهایی بودهاند که به دلیل ضعفها، وابستگیهای دنیوی و امیال سرکوبشده (مفاهیمی کلیدی در آیین بودیسم) به هیولا تبدیل شدهاند. آنها قربانیانی هستند که خود به شکارچی بدل گشتهاند. این رویکرد، مبارزات را از یک تقابل سیاهوسفید خیر و شر، به یک درام تراژیک تبدیل میکند.
علاوه بر این، نمادهای کوچکتری نیز در سراسر داستان پراکندهاند. گلهای ویستریا که شیاطین را دور میکنند، در فرهنگ ژاپن نماد عشق، جاودانگی و محافظت هستند. ماسکهای روباهی که شاگردان اوروکوداکی بر چهره میزنند، اشاره مستقیمی به کیتسونه (روباههای اساطیری) دارند که در آیین شینتو، پیامآوران خدایان و محافظان معابد به شمار میروند. این جزئیات، دنیای شیطان کش را غنیتر و باورپذیرتر میسازند.
سفر در زمان: آینه تمامنمای دوره تایشو
یکی از هوشمندانهترین انتخابهای نویسنده، قرار دادن داستان در دوره تایشو (۱۹۱۲-۱۹۲۶) است؛ دورهای کوتاه اما پرآشوب از تاریخ ژاپن. این دوران، نقطه تلاقی سنت و مدرنیته بود. از یک سو، قطارهای بخار، برق و نفوذ فرهنگ غرب در حال دگرگون کردن چهره شهرها بود و از سوی دیگر، در مناطق روستایی، زندگی سنتی با تمام باورها و آداب و رسومش جریان داشت.
شیطان کش از این تضاد به بهترین شکل برای داستانگویی بصری استفاده میکند. تانجیرو با هائوری (haori) چهارخانه خود که طرح آن (ایچیماتسو) نماد رفاه و جاودانگی است، نماینده ژاپن سنتی است. در مقابل، موزان کیبوتسوجی، اولین شیطان، با کتوشلوار و کلاه غربیاش، نمادی از مدرنیتهای فاسد و بیگانه است. این تقابل بصری، مبارزه اصلی داستان را عمیقتر میکند: نبرد برای حفظ انسانیت و سنت در برابر نیرویی بیریشه و مصرفکننده.
حتی لباس شخصیتها نیز گویای همین امر است. کیمونوی صورتیرنگ نزوکو با طرح برگ شاهدانه (آسانوها)، نماد رشد، سرسختی و سلامتی است؛ انتخابی بینقص برای شخصیتی که با وجود تبدیل شدن به شیطان، برای حفظ انسانیت و رشد درونیاش مبارزه میکند. این توجه به جزئیات ثابت میکند که هر عنصر بصری در این اثر، با هدفی فراتر از زیباییشناسی صرف انتخاب شده است.
پاسخی به منتقدان: آیا سادگی یک ضعف است؟
با وجود محبوبیت جهانی، شیطان کش از انتقادها مصون نمانده است. دو نقد اصلی که اغلب مطرح میشود، این است که «داستان سادهای دارد» و «موفقیتش را مدیون انیمیشن استودیو یوفوتیبل است».
در مورد نکته دوم، شکی نیست که انیمیشن یوفوتیبل یک شاهکار فنی است و نقش بهسزایی در محبوبیت این اثر داشته است. اما انیمیشن بزرگنمایی میکند، نه خلق. این استودیو جوهره احساسی و پویای مانگای کویوهارو گوتوگه را به تصویر کشیده و آن را به سطحی جدید ارتقا داده است. انیمیشن درخشان، داستان ضعیف را نجات نمیدهد؛ بلکه داستان قدرتمند را جاودانه میسازد.
و اما در مورد «سادگی» داستان؛ این بزرگترین سوءتفاهم در مورد شیطان کش است. داستان این انیمه پیچیده نیست، اما «عمیق» است. مفاهیم بنیادین آن—همدردی حتی با دشمن، قدرت پیوندهای خانوادگی، استقامت در برابر ناامیدی و یافتن زیبایی در جهانی بیرحم—مفاهیمی جهانی و قدرتمند هستند. شیطان کش به جای پنهان شدن پشت پیچیدگیهای داستانی، احساسات انسانی را به شکلی مستقیم و بیپرده هدف قرار میدهد و دقیقاً به همین دلیل است که تا این حد تأثیرگذار است. این سادگی، نقطه ضعف آن نیست؛ بلکه بزرگترین نقطه قوت آن است.
در نهایت، شیطان کش اثری است که در هر لایه آن، عشقی عمیق به فرهنگ و تاریخ ژاپن موج میزند. این انیمه هر آنچه از یک شونن مبارزهای انتظار میرود را ارائه میدهد و با غنیسازی آن به وسیله روح فرهنگی ژاپن، فراتر از انتظارات عمل میکند. شاید دفعه بعدی که به تماشای آن نشستید، این جزئیات کوچک اما معنادار، تجربه شما را حتی لذتبخشتر کنند.
آیا شما هم مرجع فرهنگی خاصی را در این انیمه کشف کردهاید که برایتان جالب بوده است؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید!
منبع: comicbook
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
نظرات