انیمه شیطان کش
اخبار سینما و انیمیشن انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

۱۰ تا از تاریک‌ترین و غم‌انگیزترین داستان‌های انیمه شیطان کش

«شیطان کش: کیمتسو نو یائیبا» در حال حاضر یکی از محبوب‌ترین آثار در میان علاقه‌مندان به انیمه به شمار می‌آید. اگرچه انیمه دیمن اسلیر (Demon Slayer) در ژانر شونن طبقه‌بندی می‌شود، ژانری که غالباً لحن شاد و سبک‌تری دارد، اما در مقایسه با بسیاری از همتایان خود، لحظات تاریک و سنگین قابل توجهی را به تصویر می‌کشد. اعضای دسته شیطان‌کش، گذشته‌هایی آکنده از رنج و اندوه دارند که این گذشته‌ها، در کنار یکدیگر، جهانی غنی و داستانی پیچیده را برای انیمه شیطان کش رقم زده‌اند.

این مقاله حاوی اسپویل است

با پایان یافتن اقتباس انیمه‌ای از آرک «آموزش هاشیرا»، جزئیات بیشتری از شخصیت‌ها و خطوط داستانی نمایان شد و مخاطبان، درک عمیق‌تری از خطرات پیش روی قهرمانان به دست آوردند. به زودی، سه‌گانه سینمایی «قلعه بی‌نهایت» روی پرده سینماها خواهند رفت و تماشاگران از سرنوشت شخصیت‌های محبوب خود آگاه خواهند شد و خواهند دید که این انیمه چگونه داستان شیطان کش را به سرانجام می‌رساند.

تنگن اوزوی دست و چشمش را در مبارزه با گیو تارو از دست داد

تنگن از مرگ گریخت، اما زندگی‌اش به عنوان یک شیطان‌کش به پایان رسید

تنگن اوزوی

سلاح‌های اصلی تنگن، دو ساطور بزرگ متصل به یکدیگر با زنجیری بلند بودند. پس از آنکه گیو تارو دست تنگن را قطع کرد، استفاده از این سلاح‌ها برای او به مراتب دشوارتر شد. با این وجود، تنگن با اتکا به تکنیک «تنفس صدا» توانست الگوهای حملات دشمن را پیش‌بینی کرده و با تیزبینی بی‌نظیر خود، در لحظه‌ای مناسب به اندازه‌ای به گیو تارو نزدیک شود که سر او را از بدنش جدا کند.

۱۵ شخصیت قدرتمند زن انیمه شیطان کش

علاوه بر قطع شدن دست، تنگن بینایی یکی از چشمان خود را نیز از دست داد. هرچند دیدن کناره‌گیری این هاشیرای پرشور از نبرد مایه اندوه است، اما او پس از این نبرد خونین تصمیم می‌گیرد همراه با سه همسر خود بازنشسته شود. نکته‌ای که باعث شده تنگن در انتهای این فهرست قرار گیرد این است که برخلاف برخی دیگر از شخصیت‌ها، او تنها آسیب‌های جسمی دیده است، در حالی که دیگران فقدان‌هایی بسیار عمیق‌تر و تأثیرگذارتر را تجربه کرده‌اند.

شیطان دست، واپسین آرزوی خود را با تانجیرو بازگو می‌کند

اگرچه شیطان دست بسیاری از شیطان‌کش‌ها را کشته بود، اما او نیز زمانی انسان بوده است

شیطان دست

سال‌ها پیش، ساکونجی اوروکوداکی، یکی از مربیان برجسته دسته شیطان‌کش، شیطان دست را در کوه فوجیکاسانه زندانی کرد تا به عنوان یکی از موانع آزمون گزینش نهایی، سد راه داوطلبان شود. این شیطان که کینه‌ای عمیق نسبت به اوروکوداکی در دل داشت، طی سالیان متمادی به شکار شاگردان او، از جمله سابیتو و ماکومو، پرداخت و سبب مرگ آنان شد.

در دوران انسانی خود، این شیطان رابطه نزدیکی با برادرش داشت و اغلب از او می‌خواست تا دستش را بگیرد؛ درخواستی که از سوی برادرش با سرزنش و لقب ترسو پاسخ داده می‌شد. پس از تبدیل شدن به شیطان، موزان کیبوتسوجی او را مجبور کرد که برای بقا، برادر خود را بخورد. این تراژدی، زمینه‌ای شد برای رنجی عمیق که حتی به شکل یک شیطان نیز او را رها نکرد.

زمانی که تانجیرو کامادو در آزمون گزینش نهایی شرکت کرد، با این شیطان روبرو شد و توانست او را شکست دهد. در واپسین لحظات عمرش، تنها آرزوی شیطان دست این بود که کسی دستش را بگیرد. تانجیرو با مهربانی همیشگی خود این خواسته را پذیرفت و باعث شد شیطان، با چشمانی اشکبار، برای آخرین بار طعم آرامش را بچشد.

سرنوشت کاگایا اوبویاشیکی از بدو تولد رقم خورده بود

کاگایا اجازه نداد بیماری‌اش او را از مبارزه با شیاطین باز دارد

کاگایا

کاگایا، از اعضای خاندان اوبویاشیکی، به بیماری موروثی مبتلا بود که به تدریج جسم او را تحلیل می‌برد. این بیماری نه تنها او، بلکه بسیاری از اعضای خانواده‌اش را در سنین جوانی به کام مرگ کشاند. با وجود این رنج عظیم، کاگایا تصمیم گرفت دسته شیطان‌کش را تاسیس کرده و خود نیز رهبری هاشیراها را بر عهده گرفت.

هرچند بیماری جسمش را ناتوان کرده بود، اما روح پرصلابتش هرگز در برابر ظلم شیاطین سر خم نکرد. در واپسین روزهای زندگی، هنگامی که مرگ به او نزدیک می‌شد، موزان کیبوتسوجی برای از میان برداشتن او به محل اقامتش آمد. با وجود آگاهی هاشیراها از ورود دشمن، زمانی که به بالین کاگایا رسیدند، دیگر کار از کار گذشته بود. در ادامه، موزان با نقشه‌ای حساب شده، دسته شیطان‌کش را به قلعه بی‌نهایت منتقل کرد و نبردی سرنوشت‌ساز در انیمه شیطان کش آغاز شد.

گیو تومیوکا، سابیتو را در جریان گزینش نهایی از دست می‌دهد

این ضربه روحی در زندگی گیو به عنوان یک هاشیرا در دسته شیطان‌کش نیز ادامه می‌یابد

گیو تومیوکا

با وجود آنکه گیو تومیوکا شخصیتی درون‌گرا و کم‌حرف دارد، منش او حاصل سال‌ها درد و اندوهی است که در پی از دست دادن نزدیک‌ترین دوستش، سابیتو، در دل انباشته شده. این دو، در دوران آموزش برای پیوستن به دسته شیطان‌کش، هدف مشترکی داشتند: انتقام از شیاطینی که خانواده‌هایشان را نابود کرده بودند. در جریان آزمون گزینش نهایی، آن‌ها با شیطان دست روبرو شدند؛ سابیتو با فدا کردن جان خود، گیو و دیگر کارآموزان را نجات داد.

در پی این فاجعه، گیو به یادبود دوست صمیمی‌اش، هائوری سابیتو را به تن می‌کند و از آن پس، بار اندوه او را بر دوش می‌کشد. با اینکه به مقام هاشیرا دست یافت، اما از نزدیک شدن به دیگران اجتناب می‌کند، زیرا در اعماق وجودش از تکرار تراژدی‌های گذشته بیم دارد. در میان دیگر اعضای دسته، گیو چهره‌ای منزوی و کم‌تعامل دارد که ترجیح می‌دهد بار مسئولیت و خاطرات دردناک را به تنهایی تحمل کند.

داکی و گیو تارو در حالی که داکی در حال مرگ بود، توسط یک شیطان نجات یافتند

اما این دو نفر در عوض مجبور شدند از انسانیت خود دست بکشند و به شیطان تبدیل شوند

داکی و گیو تارو

گرچه شیاطین در دنیای انیمه دیمن اسلیر (ِDemon Slayer) عموماً تجسم شرارت هستند، اما گذشته‌ی تاریک و اندوه‌بار این دو، وجهی انسانی به سرگذشت آن‌ها می‌بخشد. در دوران کودکی، فقر مفرط، آن‌ها را به نقطه‌ای رسانده بود که اغلب گرسنه و بی‌پناه بودند. روزی وحشتناک، گیوتارو در هنگام بازگشت به خانه می‌بینید که اومه به طرز فجیعی سوزانده شده است. گیو تارو برای نجات خواهرش دست یاری به سوی مردم دراز کرد، اما با بی‌تفاوتی و بی‌رحمی مواجه شد.این بی‌پناهی، سرانجام آن‌ها را به سوی دوما، یکی از شیاطین رده بالا، کشاند.

۶ آرک برتر انیمه Demon Slayer از نظر صحنه‌های اکشن

دوما به آن‌ها وعده داد که اگر انسانیت خود را کنار بگذارند، از مرگ نجات خواهند یافت. برای گیو تارو که تمام زندگی‌اش را وقف محافظت از خواهر کوچک‌ترش کرده بود، این تصمیم گرچه دشوار، اما ناگزیر بود. حتی پس از تبدیل شدن به شیطان، او همواره به دفاع از داکی ادامه داد. آن‌ها زندگی جدید و تاریک خود را پذیرفتند، چرا که در جهانی بی‌رحم، این تنها راه زنده ماندنشان بود.

گیومی هیمجیما کوشید تا کودکان یتیمی را که تحت سرپرستی‌اش بودند، نجات دهد

اما یکی از همان کودکان، با نسبت دادن حمله به گیومی، به او خیانت کرد

گیومی هیمجیما

سرنوشت گیومی هیمجیما، از دوران کودکی با رنج و اندوه عجین بوده است. نابینا به دنیا آمد و در سنین پایین، تمام اعضای خانواده‌اش را از دست داد. پیش از آنکه به صف هاشیراها بپیوندد، در معبدی از کودکان یتیم نگهداری می‌کرد و رفاه آنان را همواره بر آسایش خود مقدم می‌دانست. در این معبد، قانونی ساده اما حیاتی وجود داشت: خروج در شب ممنوع بود. با این حال، یکی از کودکان این قانون را نادیده گرفت و برای نجات جان خود، شیطانی را به درون معبد راه داد.

این حادثه، فاجعه‌ای سهمگین رقم زد. شیطان تمامی کودکان را از میان برد، به جز یک نفر که در نهایت، هیمجیما را مسئول این فاجعه دانست. اگرچه او مردی بزرگ‌جثه و آرام‌خو است و به ندرت سخن می‌گوید، اما اشک‌هایش، بازتابی از زخم‌های روحی عمیق اوست. در خلوت خود، در حالی که مهره‌های نیایش در دست دارد، بی‌صدا می‌گرید و به نیرویی والاتر پناه می‌برد. هیمجیما، نمادی از استقامت در برابر رنج‌های زندگی است و جایگاه او در این فهرست، گواه آن است که اراده‌ای قوی می‌تواند حتی دردناک‌ترین خاطرات را نیز تاب بیاورد.

بزرگ‌ترین آرزوی تانجیرو این است که نزوکو دوباره انسان شود

تانجیرو کامادو به خانه برمی‌گردد و می‌بیند همه خانواده‌اش کشته شده‌اند و فقط یک نفر زنده مانده است

تانجیرو

در نقطه‌ای دیگر از این داستان، تانجیرو کامادو با یکی از تراژیک‌ترین آغازها در میان شخصیت‌های انیمه شیطان کش روبه‌روست. پس از بازگشت از جمع‌آوری هیزم، با منظره‌ای دلخراش مواجه می‌شود: خانواده‌اش به طرز وحشیانه‌ای قتل‌عام شده‌اند و تنها بازمانده، خواهرش نزوکو است؛ اما نه به شکل انسان، بلکه به عنوان یک شیطان. تانجیرو، در حالی که از عمق جان اشک می‌ریزد، خواهرش را در آغوش می‌گیرد و می‌کوشد او را نجات دهد. هنگامی که نزوکو در پاسخ به غریزه شیطانی‌اش به او حمله می‌کند، او قطعه‌ای چوب در دهانش می‌گذارد تا مانع گاز گرفتن شود.

در همین لحظه، گیو تومیوکا وارد صحنه می‌شود و نزوکو را مهار می‌کند. این نخستین دیدار تانجیرو با هاشیرای آب است؛ فردی که بارها در ادامه مسیر، جان او را نجات خواهد داد. اگرچه تانجیرو قلبی مهربان دارد و به همه اطرافیان خود اهمیت می‌دهد، اما انگیزه اصلی او در تمام طول داستان، حفاظت از نزوکو است، خواه انسان باشد خواه شیطان.

گنیا شینازوگاوا فقط می‌خواهد برادرش او را بپذیرد

پس از اینکه مادر گنیا به یک شیطان تبدیل شد، او زندگی خود را وقف دسته شیطان‌کش کرد

گنیا شینازوگاوا

در همین حال، گنیا شینازوگاوا نیز مسیری دشوار و پر از زخم را طی کرده است. او در خانواده‌ای نابسامان رشد یافت؛ پدری خشن که مادرشان را آزار می‌داد و برادری که به نظر می‌رسید از او متنفر است. پس از آنکه پدرشان کشته شد، مادر خانواده با زحمات فراوان از فرزندان مراقبت می‌کرد. اما یک شب، او ناپدید شد و سانمی در پی یافتنش رفت. در غیاب او، شیطانی به خانه وارد شد و گنیا با وحشت دریافت که آن شیطان، خود مادرشان است. پیش از آنکه مادر بتواند فرزندان بیشتری را از میان بردارد، سانمی بازگشت و ناگزیر او را کشت.

گنیا، که هنوز کودک بود، از درک شرایط عاجز ماند و با خشم و سردرگمی، برادرش را قاتل مادرشان خطاب کرد. با گذشت زمان، او نیز به صف شیطان‌کش‌ها پیوست؛ نه فقط برای مبارزه، بلکه برای اینکه شاید بتواند رابطه ازهم‌گسیخته‌اش با سانمی را ترمیم کند. او، در پس چهره‌ای تندخو، تنها یک خواسته دارد: پذیرفته شدن از سوی برادری که سال‌ها از او فاصله گرفته است.

مرگ کیوجورو رنگوکو قلب‌های بسیاری را به درد آورد

مرگ رنگوکو، شعله‌های روح تانجیرو را فروزان‌تر کرد

مرگ کیوجورو

در جریان آرک قطار موگن، رنگوکو در برابر آکازا، یکی از شیاطین رتبه بالا، ایستادگی می‌کند. آکازا به او پیشنهاد می‌دهد که برای جاودانگی، به شیطان تبدیل شود، اما رنگوکو با قاطعیت این پیشنهاد را رد می کند، زیرا پیر شدن به عنوان یک انسان زیبا است. او اعتقاد داشت که مهم‌ترین وظیفه‌اش، حمایت از افراد ضعیف‌تر است و همواره به اطرافیان خود امید و انگیزه می‌بخشید.

او نخستین هاشیرایی بود که در طول انیمه شیطان کش جان خود را از دست داد و این واقعیت تلخ، به بینندگان یادآور شد که مبارزه با شیاطین بهایی گزاف دارد. با وجود این فقدان، شعله‌ای که رنگوکو در قلب تانجیرو روشن کرد، هرگز خاموش نشد؛ و مرگش، الهام‌بخش مسیری شد که تانجیرو با اراده‌ای محکم‌تر از پیش در آن قدم نهاد.

مرگ یوئیچیرو به موئیچیرو انگیزه داد تا یک شیطان‌کش شود و انتقام برادرش را بگیرد

موئیچیرو توکیتو شاهد فداکاری تنها کسی بود که دوستش داشت

مرگ یوئیچیرو

موئیچیرو توکیتو، جوان‌ترین هاشیرای دسته شیطان‌کش، سرگذشتی آمیخته با رنج، از دست دادن و فداکاری دارد. او و برادر دوقلویش، یوئیچیرو، در سنین پایین یتیم شدند. پدرشان در حالی که برای یافتن دارویی جهت درمان همسر بیمار خود تلاش می‌کرد، جان باخت. کمی بعد، مادرشان نیز به دلیل بیماری درگذشت و دو کودک، تنها و بی‌پناه باقی ماندند.

یک سال بعد، شبی شومی از راه رسید. شیطانی وارد خانه‌شان شد و در جریان حمله‌ای خونین، یوئیچیرو برای محافظت از برادرش جان خود را به خطر انداخت. بازوی او توسط شیطان قطع شد و آن‌ها به گوشه‌ای رانده شدند. در این لحظه بحرانی، خشم خاموشی که در دل موئیچیرو نهفته بود، شعله‌ور شد. او با بی‌رحمی و بی‌وقفه با هر آنچه در دسترسش بود به شیطان حمله کرد، بدنش را مثله ساخت و سرانجام او را از پا درآورد.

انیمه دیمن اسلیر ؛ معرفی نحوه رتبه‌بندی اعضای دسته شیطان کش

در واپسین لحظات عمرش، یوئیچیرو، در حالی که نفس‌هایش به شماره افتاده بود، دست برادرش را گرفت و با لحنی سرشار از محبت گفت که موئیچیرو برخلاف او، پسری مهربان و پاک‌دل است و شایسته آن است که نجات یابد. اشک، چشمان موئیچیرو را پر کرد و دستان خونین برادرش را در دستان خود فشرد، لحظه‌ای که برای همیشه در ذهن او نقش بست. این واقعه تلخ، انگیزه‌ای نیرومند در قلب او پدید آورد. این حادثه غم‌انگیز به توکیتو انگیزه داد تا در سن ۱۴ سالگی، به عنوان جوان‌ترین شیطان‌کش تاریخ، به دسته شیطان‌کشان بپیوندد که او را در رتبه اول فهرست انیمه شیطان کش قرار می‌دهد. درست همانند بخش مو در نامش که به معنای “همیشه” است، عشق و خاطره برادرش برای او ابدی باقی ماند؛ نیرویی خاموش اما پایدار که او را در مسیر انتقام و عدالت، هدایت کرد.

نظر شما در مورد موارد بالا چیست؟ آیا به نظر شما این ۱۰ بخش داستان انیمه دیمن اسلیر (ِDemon Slayer) از جمله تاریک ترین بخش های داستان به شمار می روند؟ یا اینکه شما نظر دیگری دارید؟ بیصبرانه منتظر کامنت های شما هستیم!

منبع: CBR


سخت‌ترین بازی‌های دنیای با چشم‌های بسته؛ میزگیم با @hamid_scorpion

سخت‌ترین بازی‌های دنیای با چشم‌های بسته؛ میزگیم با @hamid_scorpion

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها