۱۰ انیمیشن دوران رنسنانس دیزنی که هنوز هم تماشایی هستند
از سال ۱۹۳۷، کمپانی دیزنی فیلمهای بسیاری خلق کرده است که حتی دههها پس از اکرانشان، همچنان تماشایی و شگفتانگیز هستند. با اینکه روایتپردازی و انیمیشن قوی همیشه از ویژگیهای اصلی دیزنی بودهاند، اما متأسفانه در بعضی از آثار قدیمی، کلیشهها و نگاههای نادرستی نسبت به فرهنگها، نژادها یا جنسیتها دیده میشود. مسائلی که دیزنی طی سالهای اخیر تلاش کرده است آنها را اصلاح کند. در دورهای که به آن «رنسانس دیزنی» گفته میشود، یعنی از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۹، دیزنی شروع به ساخت فیلمهایی با شخصیتها و داستانهایی متنوعتر و کاملتر کرد. بعضی از محبوبترین فیلمهای امروز دیزنی مربوط به همین دورهاند.
شاید تصور شود که تماشای فیلمی از دیزنی پیش از این دوره، بدون برخورد با نگاههای منفی به فرهنگها، نژادها یا جنسیتها ممکن نیست. اما خوشبختانه بعضی از فیلمهای آن دورهی دیزنی هم هستند که چنین مشکلاتی ندارند. فیلمهایی که همچنان سرگرمکننده و جذاب هستند. با توجه به تغییراتی که دیزنی در طول این سالها داشته، خوب است بدانیم که هنوز فیلمهایی وجود دارند که هم قابل احتراماند و هم تماشای آنها آزاردهنده یا توهینآمیز نیست.
۱۰. ماجراهای وینی پو؛ یک مجموعهی شاداب و دوستداشتنی
پو و دوستانش در قلب جنگل صد جریب
وینی پو، با شکم پر از عسل و تیشرت قرمزی که برایش بیش از حد کوچک است، یکی از مشهورترین شخصیتهای دیزنی بهشمار میرود. نخستین بار در رمان کلاسیک نوشتهی آلن الکساندر میلن معرفی شد و بهسرعت در دل کودکان و خانوادهها جای گرفت. دیزنی سال ۱۹۷۷ این داستانها را در قالب انیمیشن موزیکال اقتباس کرد. این انیمیشن ماجراهای حیوانات در جنگل صد جریب را دنبال میکند.
در این فیلم، شخصیتهای دوستداشتنی بسیاری حضور دارند: خرس سادهدلی که عاشق غذاست، ربیت مضطرب اما مؤدب، تیگر بیشفعال، ایور غمگین، پیگلت خجالتی، کانگای مهربان و پسرش رُو، جغد دانا و البته کریستوفر رابین خیالپرداز. این فیلم زندگی روزمرهی این شخصیتهای دوستداشتنی را به تصویر میکشد. «ماجراهای بسیار وینی پو»، برخلاف بعضی دیگر از آثار دیزنی، داستانی یکپارچه و پیوسته ندارد. اما سادگی آن این اجازه را به شخصیتها میدهد تا خودشان روایت را پیش ببرند. چیزی که میتوان گفت یکی از نقاط قوت آن است.
۹. نجاتدهندگان؛ سفر دو موش در مأموریتی خطرناک
برنارد و بیانکا، دو موش کوچک در مأموریتی بزرگ برای نجات پنی
داستان «نجاتدهندگان» درباره انجمنی مخفی از موشهاست که نام آن “جامعه کمکرسانی نجات” است. اعضای این انجمن در سراسر جهان به کسانی که نیاز به کمک دارند کمک میکنند. روایتی دربارهی غلبه بر ترس و تسلیم نشدن. در این فیلم، دو شخصیت اصلی به نامهای برنارد و خانم بیانکا وظیفهای مهم بر عهده میگیرند. آنها به همراه یک مرغ خلبان به نام اورویل و سنجاقک کوچک و سرسختی به نام اوینرود، راهی مأموریتی پرخطر میشوند. هدف آنها نجات دختربچهای یتیم به نام پنی از چنگ زن شروری به نام خانم مدوسا است. مدوسا در پی یافتن الماسی به نام «چشم شیطان» است و برای رسیدن به آن از پنی سوءاستفاده میکند.
اگرچه فیلم در گیشه چندان موفق نبود، اما به چند دلیل شایستهی ستایش بیشتری است. یکی داستان خاص آن که اقتباسی از رمان مارجری شارپ است و دیگری صداپیشگی عالی بازیگرانی همچون اوا گابور، جرالدین پیج و باب نیوهارت. فیلم ویژگیهایی دارد که بهروشنی رنگوبوی دیزنی را دارند؛ حضور حیواناتی سخنگو و شخصیتی شرور و شیطانی. اما چیزی که این فیلم را از بقیه آثار دیزنی جدا میکند، فضای پرهیجان و موضوعی است که نسبت به فیلمهای مشابه، کمی جدیتر و تلختر است. نجاتدهندگان نشان میدهد دیزنی در عین پرداختن به موضوعات جدی، میتواند همچنان اثری سرگرمکننده و احساسی خلق کند.
۸. رابین هود؛ نمایش پرشور از قهرمانی و استقامت
رابینهود و دار و دستهاش، قهرمانان جنگل شروود
داستان رابین هود بارها و بارها بازگو شده است. اما نسخهی دیزنی یکی از جذابترین آنهاست. در این نسخه، شخصیتهای معروف داستان، به شکل حیواناتی انساننما به تصویر کشیده شدهاند. رابین هود به همراه دار و دستهاش، در پی آزاد کردن حیوانات جنگل شروود از مالیاتهای سنگین و ظالمانه هستند. تبدیل شخصیتهای انسانی به حیوانات، بسیار باورپذیر بود و نتیجه نیز بهخوبی با فضای دیگر آثار دیزنی هماهنگ شد.
دیزنی در دههی ۷۰ میلادی با مشکلات مالی روبرو بود و در نتیجه، انیماتورها برای صرفهجویی در زمان و هزینه، برخی صحنهها را از فیلمهای قبلی مثل «سفیدبرفی» و «کتاب جنگل» قرض گرفتند. با این حال، این موضوع از کیفیت بالای فیلم کم نمیکند، چرا که هر صحنه با دقت طراحی شده و فضایی پررنگ، زنده و هیجانانگیز را خلق کرده است. چیزی که باعث میشود تماشاگر در طول فیلم با قهرمانان محبوبش همراه شود.
۷. کتاب جنگل؛ سفری خارقالعاده در دل طبیعت
ماجراجویی موگلی در دل جنگلی پر از دوستی و خطر
در سالهای اخیر، دربارهی شخصیت سلطان لویی و گروه موزیکال میمونهایش بحثهایی مطرح شده است. بعضیها معتقدند که این شخصیتها کلیشههایی منفی از سیاهپوستان را بازتولید میکنند. با این حال، فیلم «کتاب جنگل» از نمایش مستقیم چنین موارد مسئلهسازی فاصله میگیرد. تمرکز اصلی آن بر رابطههایی است که موگلی با حیوانات جنگل برقرار میکند. این انیمیشن بر اساس کتابی از رودیارد کیپلینگ ساخته شده است. در طول داستان، موگلی با چند شخصیت حیوانی منحصربهفرد روبهرو میشود. از جمله مار مرموز کا، پلنگ سیاه و خردمند باگیرا و البته خرس خوشمشرب و بیخیال بالو.
موگلی بهعنوان یک انسان در دنیایی که قانون طبیعت در آن حاکم است، با موقعیتهای خطرناک زیادی روبرو میشود. اما بزرگترین تهدید او، ببر آدمخوار، شیرخان است. موگلی باید با رفتن به دهکدهی انسانها از دست او بگریزد. موسیقی پرانرژی و جزگونهی فیلم، رنگآمیزی زنده و پرطراوت تصاویر و دیالوگهای بهیادماندنی آن، «کتاب جنگل» را به یکی از نمونههای برجستهی آثار کلاسیک دیزنی تبدیل کردهاند.
۶. کارآگاه موش بزرگ؛ ماجرایی هیجانانگیز و جسورانه
کارآگاه بازل در تعقیب پروفسور راتیگن، دشمنی خطرناک در لندن
پس از شکست بزرگ فیلم بحثبرانگیز «دیگ سیاه» در سال ۱۹۸۵، شرکت دیزنی با بحرانی جدی روبهرو شد. دیزنی به اثری نیاز داشت تا امید مخاطبان به جادوی همیشگیاش را زنده کند. آنها این نجات را در «کارآگاه موش بزرگ» یافتند. این انیمیشن که همچنان کمتر از آنچه شایستهاش است تحسین میشود، هنوز هم یکی از نجاتدهندگان بخش انیمیشن دیزنی محسوب میشود.
داستان فیلم دربارهی کارآگاه باهوشی به نام بازل است. او مأموریتی خطرناک دارد: باید اسباببازیساز بزرگ شهر لندن را از چنگال پروفسور راتیگن نجات دهد. راتیگن شخصیتی شرور و حیلهگر است که صداپیشگیاش را بازیگر افسانهای، وینسنت پرایس، بر عهده دارد. فیلم با استفاده از انیمیشن دستی سنتی ساخته شده است. در برخی صحنهها نیز از جلوههای ویژهی رایانهای استفاده شده که مخصوصا در نبرد نهایی، هیجان داستان را به اوج میرساند. این فیلم نخستین همکاری نویسندگی و کارگردانی جان ماسکر و ران کلمنتس نیز بود؛ کسانی که بعدها آثار بزرگی مانند «پری دریایی کوچک» و «علاءالدین» را ساختند و جایگاه خود را در تاریخ دیزنی ثبت کردند.
۵. صد و یک سگ خالدار؛ نمایشی چشمنواز از سبک، شجاعت و شرارت
پونگو و پردیتا باید برای نجات تولههایشان از چنگ کروئلا تلاش کنند
در میان انیمیشنهای پرزرقوبرق دیزنی، صد و یک سگ خالدار شاید از نظر فانتزی در رتبهای پایینتر قرار گیرد، اما از نظر جذابیت و حالوهوای دیزنی چیزی کم ندارد. این فیلم بیشتر بهخاطر یکی از شرورترین شخصیتهای تاریخ دیزنی شناخته میشود: «کروئلا دِویل»، زنی بیرحم، خودخواه و متنفر از تولهسگها. با این حال، شخصیتهای دیگر فیلم و داستان کلی آن نیز شایستهی تحسیناند.
این فیلم با دقت و هنرمندی، در فضای لندن دههی ۱۹۵۰ روایت میشود. لباسها، موسیقی و گفتوگوها بهخوبی حس و حال آن زمان را به تصویر میکشند. فیلم میان دنیای انسانها و احساسات حیوانات در رفتوآمد است، اما تمرکز اصلی روی شخصیتهای حیوانی باقی میماند. پونگو، پردیتا و دوستانشان نقشهای جسورانه طراحی میکنند تا تولهسگهایشان را از چنگال کروئلا و دو دستیار کودنش نجات دهند. تماشاگر در طول فیلم بیاختیار همراه این سگهای شجاع میشود و برای پیروزی آنها لحظهشماری میکند.
۴. آلیس در سرزمین عجایب؛ سفری خیالی در دنیایی پر از شگفتی و دلهره
آلیس در سرزمینی عجیبوغریب، میان رویا و واقعیت گم شده است
بر اساس داستان فراموشنشدنی لوییس کارول، آلیس در سرزمین عجایب ماجرای دختری کنجکاو به نام آلیس را روایت میکند. او در جهانی جادویی و خطرناک، با موجوداتی عجیبوغریب روبهرو میشود. این فیلم با رنگهای زنده، روایت متفاوت و موسیقی افسونکنندهاش شناخته میشود و به دنیای از پیش ساختهی کارول، انرژی خاص دیزنی را اضافه میکند.
رنگآمیزی و انیمیشن خیالانگیز فیلم، به خلق فضای منحصربهفرد سرزمین عجایب کمک کرده است. در کنار لحظات شاد، صحنههایی تاریک هم در داستان وجود دارد که ترس و نگرانی آلیس را نشان میدهد؛ ترس از اینکه شاید هرگز نتواند از این دنیای دیوانهکننده به خانه بازگردد. این فیلم با وفاداری به داستان اصلی لوئیس کارول ساخته شده و تخیل را در آزادترین و جسورانهترین شکلش به نمایش میگذارد. «آلیس در سرزمین عجایب» با آغوش باز، ویژگیهای عجیب و متفاوت این داستان مشهور را میپذیرد و آنها را برجسته میکند.
۳. سفیدبرفی و هفت کوتوله؛ فراتر از یک افسانه قدیمی
سفیدبرفی و کوتولهها، در داستانی پر از جادو، حسادت و نجات
اولین فیلم بلند انیمیشنی دیزنی، اغلب با انتقادهای ناعادلانه روبهرو میشود. بعضیها میگویند که این فیلم نقشهای کلیشهای بین زن و مرد را تقویت میکند یا دربارهی رضایت در روابط دیدگاه روشنی ندارد. موضوعی که سعی شده در نسخهی لایو-اکشن (بازسازیشده با بازیگران واقعی) بحثبرانگیز آن حذف شود. اما با همهی این حرفها، نمیتوان انکار کرد که «سفیدبرفی و هفت کوتوله» یکی از محبوبترین و دوستداشتنیترین فیلمهای دیزنی است. اگرچه سفیدبرفی اغلب دختری منفعل و مطیع بهنظر میرسد، اما زمانی که زندگیاش دگرگون میشود، سعی میکند اوضاع را کنترل کند و با سختیها کنار بیاید و بهترین تصمیمها را بگیرد.
هفت کوتوله، با وجود شخصیتپردازی ساده بر اساس نامهایشان، تماشاگر را مجذوب خود میکنند. رفتار دوستانهی آنها با شاهزاده خانم مهربان، فضای شیرینی ایجاد میکند. سفیدبرفی به آنها یاد میدهد که در کنار تلاش، بازی و شادی را هم فراموش نکنند. در مقابل، وقتی خطری از طرف ملکهی شرور سر میرسد، کوتولهها با شجاعت به کمک سفیدبرفی میآیند. انیمیشن و موسیقی فیلم هنوز هم زیبا و چشمنواز است و حالوهوایی جادویی دارد؛ ویژگیهایی که در بسیاری از آثار مدرن دیزنی نیز دیده میشود.
۲. زیبای خفته؛ افسانهای چشمنواز با قهرمانانی فراموشنشدنی
عشق حقیقی آرورا را بیدار خواهد کرد
«زیبای خفته» یکی از آن فیلمهایی است که شاید بهترین مجموعهی شخصیتهای اصلی را در میان آثار دیزنی داشته باشد.این فیلم تجربهای هیجانانگیز برای تماشاگر است که با موسیقیهای جادویی، صحنههای پرتنش و یک داستان عاشقانهی دلنشین همراه شده است. شخصیت اصلی فیلم، شاهزاده آرورا، دختری رویایی و خیالپرداز است. با وجود آنکه زمان حضورش در فیلم کوتاه است، اما هر لحظه با او، به سمت پایانی باشکوه پیش میرود. جایی که او بالاخره به زندگی رویاییاش میرسد؛ لحظهای که شادی را برای مخاطب به ارمغان میآورد.
شاهزاده فیلیپ نیز به اندازهی آرورا جذاب و تماشایی است. او مانند معشوقش، بهدنبال معنای عمیقتری از زندگی است و نیروی عشق واقعی به او انگیزه میدهد. در مقابل این دو، شخصیت شرور و قدرتمند مالفیسنت قرار دارد. حضور تهدیدآمیز او در سراسر فیلم احساس میشود. طلسم او، آرورا را به خطری جدی گره میزند و او را هر لحظه به سرنوشت تلخی که برایش در نظر گرفته شده نزدیکتر میکند. رنگهای درخشان و تضادهای چشمنواز فیلم، نشاندهندهی دقت و تلاش بسیار در ساخت آن هستند. نمیتوان این شاهکار را نادیده گرفت. «زیبای خفته» بدون شک یکی از آثار ماندگار دیزنی است.
۱. سیندرلا؛ اوج افسون جاودانهی دیزنی
سیندرلا با کفش شیشهایاش، رؤیای زندگی تازهای را دنبال میکند
قصر باشکوه سیندرلا و لباس نقرهای آبیرنگ و درخشان او، تصاویری هستند که برای همیشه با نام دیزنی گره خوردهاند. تأثیر این فیلم آنقدر زیاد است که بسیاری از مردم حتی متوجه نمیشوند که این یکی از کلاسیکترین آثار دیزنی است که ۷۵ سال پیش اکران شده است. «سیندرلا» فیلمی است که به اندازهی زیباییاش، احساساتبرانگیز و تأثیرگذار هم هست. این فیلم همهی چیزهایی را که از دیزنی انتظار داریم در خود دارد: یک قهرمان الهامبخش، یک شخصیت منفی بیرحم و ترسناک و البته یک داستان عاشقانه مثل قصههای افسانهای.
همانند بسیاری از فیلمهای آن دوران دیزنی، سیندرلا با موسیقی درخشان و انیمیشنی چشمنواز همراه است که داستانش را تأثیرگذارتر میکند. خود سیندرلا یکی از تأثیرگذارترین قهرمانان دیزنی است. مهربانی، شجاعت و استواریاش در برابر سختیها، به مخاطب یادآوری میکند که نباید در مواجهه با مشکلات، خود را فراموش کند. با وجود گذشت سالها، این فیلم همچنان جایگاه خود را حفظ کرده و جزئی جدانشدنی از مجموعهی آثار دیزنی باقی مانده است. بدون «سیندرلا»، دنیای دیزنی هرگز همین شکل امروزی را نداشت.
قصههایی کهنه، احساساتی تازه
انیمیشنهای کلاسیک دیزنی تنها آثار سرگرمکنندهای برای کودکان نیستند، بلکه دریچهای هستند به جهانی سرشار از تخیل، احساس و ماجراجویی. شخصیتهایی مانند سیندرلا، رابینهود و آلیس با وجود گذر سالها از زمان خلقشان، همچنان بخشی از خاطرات جمعی مخاطبان سراسر جهان هستند. این فیلمها پر از پیامهایی دربارهی شجاعت، دوستی، امید و مهربانیاند؛ چیزهایی که در هر سنی به آنها نیاز داریم.
تماشای این فیلمها نهتنها لذتبخش است، بلکه مثل سفری در زمان است؛ سفر به دنیایی که در آن جادو واقعی بهنظر میرسد. دیزنی با این آثار نشان داد که چطور میشود با تصویر، صدا و قصه، دل مخاطب را بهدست آورد. حتی بعد از گذشت چند دهه، هنوز هم این فیلمها زندهاند و چیزی از زیبایی و اثرگذاریشان کم نشده است.
منبع: CBR
سختترین بازیهای دنیای با چشمهای بسته؛ میزگیم با @hamid_scorpion
نظرات