۱۰ فیلم متوسط دیزنی که هنوز هم بسیار قابل تماشا هستند
شرکت دیزنی بهعنوان تولیدکننده فیلمهای انیمیشن محبوبی که شخصیتهایی همچون سفیدبرفی، سیندرلا و زیبای خفته را به تصویر کشیده، شناخته میشود. در حالی که دیزنی آثار کلاسیکی تولید کرده که در قلب میلیونها نفر جای گرفتهاند، برخی از تلاشهای این شرکت در حوزه انیمیشن به همان اندازه موفق نبودهاند. برخی از این پروژهها در خاطرهها گم شده و فراموش شدهاند، در حالی که برخی دیگر آنقدر ضعیف هستند که ارزش دوباره فکر کردن را ندارند.
با این حال، برخی از این پروژهها همچنان سرگرمکننده هستند، اما به دلیل ضعفهایی در داستان، انیمیشن، نگارش یا موسیقی بهطور عینی متوسط ارزیابی میشوند. البته همه فیلمها نمیتوانند موفقیتی فوری کسب کنند و برخی از آنها به جایگاه متوسط رضایت میدهند. بعضی از این آثار پیامهای ساده اما معناداری دارند، در حالی که برخی دیگر تنها برای مدت زمان نمایش خود سرگرمکننده هستند. از ماجراجوییهای فراموششدهای مانند Oliver & Company گرفته تا دنبالههای غیرضروری مانند The Little Mermaid II: Return to the Sea، اینها تعدادی از فیلمهای متوسط دیزنی هستند که تماشای آنها خالی از لطف نیست. با ما و این ۱۰ فیلم دیزنی همراه باشید.
Oliver & Company (1988) .10
وقتی یک جعبه پر از بچهگربهها در خیابان رها میشود، همه گربهها به جز یک گربه کوچک و نارنجیرنگ که بعدها اولیور نامیده میشود، به سرپرستی گرفته میشوند. با شروع باران، اولیور برای یافتن سرپناه در برابر هوای بد تلاش میکند. سپس با یک سگ خیابانی به نام داجر روبهرو میشود که او را با قوانین زندگی خیابانی آشنا میکند. در نهایت، اولیور توسط یک دختر کوچک به نام پنی به فرزندی پذیرفته میشود، اما پس از ربوده شدن پنی برای اخاذی، اولیور همه چیز را از دست میدهد و داجر و دوستانش مجبور میشوند اختلافاتشان را کنار بگذارند تا او را نجات دهند.
Oliver & Company یک انیمیشن موزیکال است که بر اساس رمان مشهور الیور توئیست اثر چارلز دیکنز ساخته شده است. این فیلم با وجود تلاش برای ارائه اقتباسی جذاب، تنها در حد یک تجربه سرگرمکننده باقی ماند و نتوانست جایگاه برجستهای در میان اقتباسهای دیگر این رمان کسب کند.
با این حال، این اثر دیزنی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که آن را شایسته تماشا میکند:
رنگهای زنده و طراحی شخصیتهای خاص: هر شخصیت با ظاهری منحصر به فرد طراحی شده که باعث میشود بینندگان به راحتی با آنها ارتباط برقرار کنند.
موسیقیهای بهیادماندنی: از ترانههای شاد و انرژیبخش گرفته تا موسیقیهای احساسی، این انیمیشن مجموعهای از قطعات موسیقی جذاب را ارائه میدهد. یکی از این ترانهها، “Why Should I Worry” با اجرای بیلی جوئل، به یکی از نمادهای فیلم تبدیل شده است.
داستانی خانوادگی و صمیمی: پیامهایی درباره اهمیت دوستی، خانواده و ازخودگذشتگی در بطن این انیمیشن نهفته است.
نکته جالب این است که Oliver & Company اولین انیمیشنی بود که در کمپین تبلیغاتی خود از برندهای واقعی استفاده کرد. در پسزمینه فیلم، لوگوهای برندهایی مثل کوکاکولا و میتاگ دیده میشود که برای زمان خود حرکتی نوآورانه بود. همچنین، این انیمیشن آخرین اثر دیزنی قبل از ورود به دوران طلایی دوم خود با فیلمهایی مانند پری دریایی کوچک بود.
در مجموع، اگرچه این اثر بهاندازه آثار کلاسیک دیزنی به یادماندنی نیست، اما ترکیبی از موسیقی عالی، داستان احساسی، و شخصیتهای دوستداشتنی آن را به تجربهای دلپذیر تبدیل کرده است.
Chicken Little (2005) .9
Chicken Little داستان یک جوجه به نام کلَک است که به اغراق و واکنشهای افراطی مشهور است. روزی، او ادعا میکند که آسمان در حال سقوط است، اما هیچکس حرفش را باور نمیکند. همه چیز زمانی تغییر میکند که کلَک مدرکی پیدا میکند: یک موجود فضایی کوچک که بهطور تصادفی توسط خانوادهاش جا مانده است. حالا کلَک باید این موجود فضایی را قبل از اینکه خانوادهاش برای نابود کردن شهر بازگردند، به آنها برگرداند.
Chicken Little یکی از آن فیلمهای دیزنی است که همچنان بحث و جدل درباره آن ادامه دارد. این انیمیشن در مقایسه با استانداردهای مدرن از نظر گرافیک و روایت داستان چندان قوی نیست، اما برای کسانی که دنبال یک تجربه خندهدار و سرگرمکننده هستند، انتخاب خوبی است.
Chicken Little اولین انیمیشن دیزنی است که کاملاً با فناوری سهبعدی ساخته شده و نشانهای از آغاز تغییر مسیر دیزنی از انیمیشنهای دستی به انیمیشنهای دیجیتالی بود. فیلم از صداپیشگان برجستهای مانند زک براف (در نقش جوجه کوچولو) و جوآن کیوسک بهره برده است که به جذابیت شخصیتها افزودهاند.
فیلم پر از ارجاعات خندهدار به فیلمهای علمی-تخیلی و فرهنگ عامه است، از جمله اشاراتی به جنگ ستارگان و مردان سیاهپوش. موسیقی متن شامل آهنگهایی بهیادماندنی است، از جمله اجرای جدیدی از Don’t Go Breaking My Heart که توسط التون جان در اصل اجرا شده بود.
با اینکه بسیاری از منتقدان Chicken Little را یکی از ضعیفترین آثار دیزنی میدانند، اما همچنان بهخاطر طنز عجیب و فضای خاصش، طرفدارانی دارد. اگر دنبال فیلمی هستید که لحظاتی خندهدار و کمی عجیبوغریب ارائه دهد، این انیمیشن ارزش یک بار دیدن را دارد.
Atlantis: Lost Empire (2001) .8
Atlantis: The Lost Empire داستان میلو تاچ، زبانشناسی است که مصمم است شهر افسانهای آتلانتیس را کشف کند. وقتی موزه اسمیتسونین از تأمین بودجه سفر او امتناع میکند، میلو با پرستون بی. ویتمور همراه میشود و ماجراجویی خود را آغاز میکند. گروه ماجراجویانه آنها موفق به یافتن قاره گمشده میشوند. در آنجا، میلو با پرنسس کیدا آشنا میشود که از او و همراهانش درخواست کمک میکند تا تاریخ و فرهنگ آتلانتیس را احیا کنند.
Atlantis: The Lost Empire فیلمی جذاب با داستانی منحصربهفرد بود که علیرغم عدم محبوبیت زیاد و عملکرد متوسط در میان فیلمهای انیمیشنی دیزنی، همچنان ویژگیهایی دارد که آن را شایسته توجه میکند.
طراحی بصری فیلم بهشدت تحت تأثیر سبک کمیکهای آمریکایی و بهخصوص آثار مایک میگنولا، خالق کمیک هلبوی، بوده است. این سبک به فیلم ظاهری خاص و منحصربهفرد بخشیده است. یکی از نقاط قوت فیلم، گروه شخصیتهای متنوع و جالب آن است. هر شخصیت، از میلو گرفته تا کیدا و اعضای تیم اکتشاف، با مهارتهای خاص خود، به جذابیت داستان اضافه میکند.
برخلاف بسیاری از آثار دیزنی که در ژانر فانتزی یا موزیکال بودند، آتلانتیس با ورود به ژانر علمی-تخیلی ماجراجویی تلاش کرد تا رویکردی متفاوت را امتحان کند. دیزنی با همکاری زبانشناسان، زبان جدیدی به نام آتلانتیک خلق کرد که الفبای خاص خود را داشت. این سطح از توجه به جزئیات در دنیاسازی فیلم بسیار چشمگیر است.
فیلم آتلانتیس در سال ۲۰۰۱ اکران شد، همان سالی که انیمیشنهایی مانند شرک منتشر شدند. این فیلمها، با روایتهای خلاقانهتر و سبکهای جذابتر، توجه مخاطبان را به خود جلب کردند و موفقیت تجاری آتلانتیس را تحتالشعاع قرار دادند.
پس از موفقیت محدود فیلم، دیزنی برنامههایی برای ساخت یک دنباله با عنوان Atlantis: Milo’s Return داشت، اما این پروژه بهصورت یک فیلم ویدئویی درآمد و هرگز به اندازه نسخه اصلی مورد استقبال قرار نگرفت.
Atlantis: The Lost Empire همچنان یکی از فیلمهای خاص دیزنی است که به دلیل طراحی بصری، دنیای غنی و ماجراجویی منحصربهفردش، ارزش تماشا دارد. اگرچه ممکن است در میان آثار برتر دیزنی قرار نگیرد، اما همچنان برای طرفداران ژانر علمی-تخیلی و ماجراجویی تجربهای دلپذیر است.
Meet the Robinsons (2007) .7
Meet the Robinsons داستان لوئیس، یک کودک مخترع است که تمام عمرش را در یتیمخانه گذرانده است. او که در پیدا کردن خانوادهای برای سرپرستی خود با مشکل مواجه است، تلاش میکند با نشان دادن اختراعات عجیبوغریبش، جذابتر به نظر برسد. اما مثل هر مخترع دیگری، لوئیس هم در بهبود اختراعاتش با چالشهایی روبرو است. وقتی پروژه علمیاش به دلیل خرابکاری شکست میخورد، او با ویلبر، کودکی از آینده، به زمان آینده فرار میکند. با این حال، ویلبر باید لوئیس را به زمان خودش بازگرداند.
Meet the Robinsons یکی از آثار کمتر شناختهشده دیزنی است که با پیامهای عمیق و داستانی دلنشین میتواند توجه مخاطبان را جلب کند. این فیلم درباره اهمیت حرکت رو به جلو در زندگی، حتی در مواجهه با چالشها و شکستها، صحبت میکند.
داستان فیلم برگرفته از کتاب کودکان A Day with Wilbur Robinson نوشته ویلیام جویس است. این فیلم برخی از عناصر کتاب را با یک ماجرای علمی-تخیلی ترکیب کرده است.
شعار اصلی فیلم “Keep Moving Forward” است که بهعنوان یک پیام الهامبخش از زندگی والت دیزنی گرفته شده است. این پیام در کل فیلم تکرار میشود و روحیه مثبت و تلاش برای پیشرفت را برجسته میکند. در یکی از صحنهها، تصویری از والت دیزنی و نقلقول معروف او، «ما به ساختن ادامه میدهیم»، نمایش داده میشود که نشانی از احترام سازندگان به میراث دیزنی است.
دنیای آیندهای که در فیلم به تصویر کشیده شده، با طراحیهای خلاقانه و پر از رنگهای زنده، یکی از نقاط برجسته فیلم است. این طراحی دنیایی پر از شگفتی و نوآوری را برای مخاطب خلق میکند.
فیلم در سال ۲۰۰۷ اکران شد، همان سالی که انیمیشنهایی مثل رتتویی از پیکسار و شرک ۳ در سینماها اکران شدند. رقابت با این فیلمهای پرطرفدار باعث شد Meet the Robinsons کمتر دیده شود و نتواند به موفقیت تجاری چشمگیری دست یابد.
موسیقی متن فیلم که شامل آهنگهایی از روب توماس و رکلس کلی است، به جذابیت احساسی فیلم افزوده است. ترانه Little Wonders یکی از قطعات معروف فیلم است که تأثیر عاطفی قویای بر مخاطبان دارد.
Meet the Robinsons یک فیلم گرم و صمیمی است که اگرچه ممکن است در میان آثار برتر دیزنی قرار نگیرد، اما به خاطر پیامهای ارزشمند و داستان خلاقانهاش، شایسته تماشا است. این فیلم یادآور این است که شکستها تنها گامهایی در مسیر موفقیت هستند و باید همیشه به حرکت رو به جلو ادامه داد.
Bolt (2008) .6
Bolt داستان یک دختر هفتساله به نام پنی را روایت میکند که یک سگ سفید نژاد شپرد را به سرپرستی میگیرد و نامش را بولت میگذارد. وقتی پنی وارد دنیای بازیگری میشود، بولت نیز همراه او به یکی از ستارگان سریال تلویزیونیاش تبدیل میشود. در این سریال، بولت نقش یک سگ ابرقهرمان را بازی میکند که از قدرتهای ویژهای برای نجات صاحبش استفاده میکند. اما ماجرا زمانی پیچیده میشود که در یک قسمت مهیج از سریال، پنی ربوده میشود و بولت که باور دارد قدرتهای ابرقهرمانیاش واقعی هستند، بهطور تصادفی گم میشود. او باید راه بازگشت به خانه و پنی را پیدا کند، اما بدون قدرتهای خارقالعادهای که همیشه به آنها باور داشته، این سفر دشوارتر از آن چیزی است که فکر میکرد.
Bolt یکی از اولین پروژههای دیزنی بود که پس از خریداری پیکسار و ورود جان لستر بهعنوان مدیر خلاقیت، بازبینی و بازطراحی شد. تغییرات اساسی در داستان و طراحی شخصیتها به بهبود کیفیت فیلم کمک کرد.
نقش پنی توسط مایلی سایرس صداگذاری شده است که در زمان اکران به دلیل سریال محبوبش هانا مونتانا از ستارگان برجسته دیزنی بود. حضور او در این فیلم باعث جلب توجه بیشتر مخاطبان نوجوان شد. آهنگ اصلی فیلم “I Thought I Lost You” که توسط مایلی سایرس و جان تراولتا اجرا شد، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین ترانه اصلی شد. Bolt با موضوعاتی مانند دوستی، هویت، و درک واقعیت، پیامی احساسی ارائه میدهد که برای تماشاگران در هر سنی دلنشین است.
Bolt در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، همان سالی که فیلمهایی مثل وال-ای از پیکسار و پاندای کونگفوکار از دریمورکس اکران شدند. این رقابت شدید باعث شد که این فیلم نتواند بهاندازه رقبای خود بدرخشد.
Bolt در ابتدا طراحی متفاوتی داشت و قرار بود یک سگ ژرمن شپرد باشد. اما پس از بازبینیهای خلاقانه، به یک سگ نژاد شپرد سفید با ظاهری دوستداشتنیتر تغییر یافت تا ارتباط بهتری با مخاطبان برقرار کند. این اثر با ترکیب طنز، ماجراجویی، و احساسات، تجربهای لذتبخش ارائه میدهد. اگرچه ممکن است در میان آثار برتر دیزنی جای نگیرد، اما برای علاقهمندان به داستانهای احساسی و دوستداران حیوانات، فیلمی جذاب و سرگرمکننده است.
The Black Cauldron (1985) .5
The Black Cauldron داستان تاران، نوجوانی چوپان خوک است که آرزو دارد روزی به یک جنگجوی بزرگ در سرزمین پردین تبدیل شود. تاران وظیفه مراقبت از خوکی به نام هن ون را بر عهده دارد؛ خوکی که دارای قدرت پیشگویی است. اما وقتی هن ون توسط پادشاه شاخدار، شخصیت شیطانی داستان، دزدیده میشود، تاران مجبور میشود شجاعت خود را به نمایش گذاشته، خوک را نجات دهد و پادشاه شاخدار را شکست دهد.
The Black Cauldron یکی از آثار کمتر شناختهشده و کمتر صحبتشده دیزنی است که بهدلیل فضای تاریک و متفاوتش در زمان اکران چندان مورد توجه قرار نگرفت. بااینحال، این فیلم یکی از متفاوتترین آثار دیزنی است و ارزش تماشای حداقل یکبار را دارد.
داستان این اثر دیزنی از سری کتابهای The Chronicles of Prydain نوشته لوید الکساندر اقتباس شده است. این مجموعه کتابها از افسانههای ولزی الهام گرفتهاند و یکی از آثار محبوب در ژانر فانتزی نوجوانان هستند.
The Black Cauldron اولین فیلم دیزنی بود که در آن از جلوههای کامپیوتری برای برخی صحنهها استفاده شد. این تکنولوژی در آن زمان یک نوآوری برای دیزنی به شمار میرفت. برخلاف بسیاری از انیمیشنهای دیزنی که فضای شاد و موزیکال دارند، این فیلم بهدلیل فضای تاریک، هیجانانگیز و حتی گاهی ترسناک، یکی از متفاوتترین آثار دیزنی است. پادشاه شاخدار یکی از ترسناکترین و منحصربهفردترین شرورهای دیزنی است که همچنان مورد تحسین علاقهمندان به انیمیشنهای کلاسیک قرار دارد.
The Black Cauldron در سال ۱۹۸۵ اکران شد، دورهای که دیزنی با مشکلات زیادی در فروش و جذب مخاطب مواجه بود. این فیلم در گیشه شکست خورد و بهعنوان یکی از بزرگترین شکستهای مالی دیزنی شناخته میشود. فیلمهای موفق دیگری مانند شیرشاه و پری دریایی کوچک سالها بعد به دیزنی کمک کردند تا این دوره سخت را پشت سر بگذارد. همچنین پس از اکران، بهدلیل فضای تاریک و خشونتآمیز، اولین فیلم دیزنی شد که درجه PG دریافت کرد. این موضوع باعث شد که خانوادهها کمتر به تماشای آن رغبت کنند.
The Black Cauldron علیرغم عملکرد ضعیفش در زمان اکران، اکنون بهعنوان یک فیلم کالت شناخته میشود و مورد توجه علاقهمندان به داستانهای فانتزی تاریک قرار گرفته است. اگر به ماجراجوییهای حماسی و شخصیتهای منحصربهفرد علاقه دارید، این فیلم میتواند تجربهای خاص و جالب برای شما باشد.
Cars 2 (2011) .4
Cars 2 داستان لایتنینگ مککوئین، ماشین مسابقهای مشهور را روایت میکند که این بار در مسابقات جهانی گرند پری شرکت میکند. در حالی که مککوئین درگیر رقابت است، دوست صمیمیاش ماتر، یدککش سادهدل و دوستداشتنی، ناخواسته وارد دنیای جاسوسی بینالمللی میشود. ماتر درگیر ماجراجویی کاملاً جدیدی میشود که مککوئین در آن حضور ندارد.
Cars 2 بهجای تمرکز بر لایتنینگ مککوئین، بیشتر به ماتر میپردازد. اگرچه ماتر شخصیت محبوب و بانمکی است، اما بسیاری از طرفداران معتقدند که تمرکز بیشازحد روی او، داستان را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و این دنباله را غیرضروری کرده است.
برخلاف فیلم اول که بر مسابقات و دوستی تمرکز داشت، Cars 2 با تم جاسوسی و اکشن وارد فضای کاملاً متفاوتی شد. این تغییر باعث دوگانگی در نظر منتقدان و مخاطبان شد. همچنین این نخستین فیلم استودیوی پیکسار بود که نتوانست نمره بالایی از منتقدان دریافت کند و بهعنوان یکی از ضعیفترین آثار این استودیو شناخته شد.
شخصیت ماتر با صداپیشگی لری د کیبل گای به یکی از نقاط برجسته فیلم تبدیل شد. طنز و لهجه جنوبی او همچنان برای مخاطبان جذابیت داشت. داستان بهطور غیرمستقیم به مسائلی مانند انرژیهای پاک و سوءاستفاده از منابع طبیعی اشاره میکند، اما این پیام در میان صحنههای اکشن و جاسوسی گم شد.
Cars 2 در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و با فیلمهای موفقی مانند ریو و گربه چکمهپوش از دریمورکس رقابت داشت. این رقابت باعث شد که نتواند بهاندازه انتظار در گیشه بدرخشد. این فیلم اگرچه از نظر داستان ضعیف عمل کرد، اما در بخش فروش محصولات مرتبط (مانند اسباببازیها) بسیار موفق بود. فرنچایز ماشینها یکی از پرفروشترین برندهای دیزنی در زمینه محصولات جانبی است.
Cars 2 با وجود ضعفهایش، برای علاقهمندان به صحنههای اکشن و ماجراجوییهای ماتر، میتواند سرگرمکننده باشد. اما بسیاری از طرفداران این مجموعه همچنان فیلم اول را بهعنوان اثری کلاسیک و جذابتر میدانند.
Bambi II (2006) .3
Bambi II داستان ادامهای بر ماجراجوییهای بامبی است، اما بهجای اینکه یک دنباله مستقیم باشد، فاصله میان کودکی و بزرگسالی بامبی را پر میکند. بامبی پس از از دست دادن مادرش، به همراه پدرش، شاهزاده بزرگ جنگل، زندگی میکند. شاهزاده بزرگ که تا آن زمان زندگی مستقلی داشته، حالا باید نقش یک والد را ایفا کند، کاری که چالشهای فراوانی برای او به همراه دارد. همزمان، بامبی باید راه و رسم زندگی در جنگل را بیاموزد و مسیر خود را پیدا کند.
Bambi اصلی یکی از شاهکارهای انیمیشن دیزنی است که با داستان احساسی و تاثیرگذار خود، دلهای بسیاری را شکسته و بهعنوان یک اثر کلاسیک در تاریخ سینما شناخته میشود. اما Bambi II نتوانست به همان سطح از ماندگاری و عمق برسد. این فیلم بیشتر بهعنوان پلی میان کودکی و بزرگسالی بامبی عمل میکند و کمتر بهعنوان یک دنباله مستقل شناخته میشود.
Bambi II یکی از معدود دنبالههای مستقیم برای فیلمهای کلاسیک دیزنی است. برخلاف بسیاری از دنبالههای دیگر دیزنی که بهصورت ویدیویی منتشر شدند، این فیلم کیفیت بالاتری داشت و توانست نظر مخاطبان را جلب کند. پاتریک استوارت، بازیگر مشهور، صداپیشگی شاهزاده بزرگ جنگل را بر عهده دارد. اجرای او یکی از نکات برجسته فیلم است.
این فیلم جایزه آنی را برای بهترین انیمیشن ویدیویی در سال ۲۰۰۶ دریافت کرد، که نشاندهنده کیفیت بالای تولید آن است. تیم تولید فیلم تلاش کرد تا طراحیها و فضای بصری Bambi II کاملاً به روح اثر اصلی وفادار بماند.
Bambi II در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و بیشتر بهصورت DVD عرضه شد. این فیلم توانست فروش خوبی در بازار خانگی داشته باشد، اما هرگز نتوانست به محبوبیت فیلم اصلی دست یابد. یکی از صحنههای بهیادماندنی فیلم اصلی، مرگ مادر بامبی است که بدون هیچ دیالوگی، تنها از طریق موسیقی و تصاویر، احساسی عمیق را منتقل میکند. Bambi II تلاش کرد تا با تمرکز بر رابطه پدر و پسر، چنین لحظات احساسیای را دوباره خلق کند، اما با واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان و مخاطبان روبهرو شد.
Bambi II با اینکه هرگز به شهرت و تاثیرگذاری فیلم اصلی نمیرسد، اما برای طرفداران این شخصیت و دنیای زیبا و احساسی او، میتواند تجربهای جالب و دوستداشتنی باشد. اگر میخواهید نگاه عمیقتری به زندگی بامبی و رابطه او با پدرش داشته باشید، این فیلم ارزش یک بار دیدن را دارد.
Mulan II (2004) .2
Mulan II داستانی ادامهدهنده برای انیمیشن محبوب Mulan محصول ۱۹۹۸ است. پس از مدتی آشنایی، ژنرال شانگ به مولان پیشنهاد ازدواج میدهد و او با خوشحالی این پیشنهاد را میپذیرد. اما این خبر برای موشو، اژدهای کوچک و وفادار مولان، خوشایند نیست. او نگران است که پس از ازدواج، نقش حمایتیاش در زندگی مولان کمرنگ شود. بنابراین، درحالیکه مولان و شانگ برای محافظت از سه دختر امپراتور راهی مأموریتی میشوند، موشو تلاش میکند با خرابکاری، این ازدواج را به تأخیر بیندازد.
Mulan II با بودجهای کمتر از فیلم اصلی تولید شد و مستقیماً برای پخش خانگی منتشر شد. این موضوع باعث شد که کیفیت انیمیشن در مقایسه با اثر اصلی پایینتر باشد. بسیاری از صداپیشگان فیلم اصلی، از جمله مینگ-نا ون در نقش مولان و بیدی وونگ در نقش شانگ، برای این دنباله بازگشتند. با این حال، ادی مورفی که صداپیشگی موشو را در فیلم اول بر عهده داشت، در این قسمت حضور ندارد.
در حالی که موسیقی Mulan II به اندازه فیلم اول جذاب نیست، برخی از ترانهها همچنان انرژی و گیرایی خاصی دارند. بهویژه آهنگ “I Wanna Be Like Other Girls” که به صدای سه دختر امپراتور رنگ و روح تازهای بخشیده است. در این دنباله، علاوه بر عشق میان مولان و شانگ، موضوع فداکاری و اهمیت اتحاد خانوادگی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
Mulan II در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، اما به دلیل کیفیت پایینتر و عدم نوآوری، نتوانست به محبوبیت و تأثیرگذاری فیلم اصلی برسد. با این حال، برای طرفداران مولان و ماجراهای او، این فیلم یک اثر سرگرمکننده و قابل قبول محسوب میشود.
در این فیلم، سه شاهزاده خانم، که قرار است ازدواجهای سیاسی انجام دهند، با کمک مولان یاد میگیرند که ارزش عشق واقعی فراتر از وظایف سلطنتی است. این پیام بهخوبی با مضامین آزادی و استقلال در فیلم اصلی هماهنگ است.
Mulan II شاید نتواند جایگاه فیلم اول را در دلها به دست آورد، اما اگر بخواهید دنبالهای ساده و مفرح برای داستان مولان ببینید، این فیلم میتواند گزینه مناسبی باشد.
The Little Mermaid II: Return to the Sea (2000) .1
The Little Mermaid II: Return to the Sea ادامهای بر داستان عاشقانه آریل و شاهزاده اریک است. پس از ازدواج، آنها صاحب دختری به نام ملودی میشوند. درحالیکه مردم زمین و دریا با یکدیگر متحد شدهاند، مورگانا، خواهر اورسولا، زندگی ملودی را تهدید میکند. در نتیجه، شاه تریتون مجبور میشود بار دیگر مرز بین دریا و خشکی را جدا کند. ملودی که از میراث خود بیخبر است، در نوجوانی نسبت به گذشتهاش کنجکاو میشود و به مورگانا روی میآورد تا به او کمک کند به دریا بازگردد.
این فیلم به جای ادامه دادن داستان آریل، بر زندگی دخترش ملودی تمرکز دارد و کشمکشهای او را با هویت دوگانهاش به تصویر میکشد. این رویکرد یادآور پیام اصلی فیلم اول درباره یافتن جایگاه خود در دنیا است.
جودی بنسون (صداپیشه آریل) و پت کارول (مورگانا، خواهر اورسولا) دوباره به نقشهای خود بازگشتند. حضور این صداپیشگان به جذابیت فیلم افزوده است. شخصیت مورگانا، با اینکه به وضوح شبیه اورسولا است، اما طراحی ظریفتری دارد و از نظر شخصیتی بیشتر به خواهر کوچکتر و حسود شباهت دارد.
این فیلم مانند بسیاری از دنبالههای دیگر دیزنی، مستقیماً برای بازار خانگی ساخته شد و به همین دلیل از بودجه کمتری برخوردار بود. The Little Mermaid II: Return to the Sea در سال ۲۰۰۰ منتشر شد و با وجود انتقادات، توانست در بازار خانگی موفق عمل کند. این فیلم بهویژه برای کودکان و طرفداران داستان آریل جذابیت داشت.
در این فیلم، ملودی بهعنوان یک دختر نوجوان کنجکاو و مستقل معرفی میشود که درک کمی از گذشته خانوادهاش دارد. این موضوع بازتابی از چالشهای بسیاری از کودکان در مواجهه با میراث فرهنگی و خانوادگیشان است.
The Little Mermaid II: Return to the Sea شاید نتواند به جایگاه افسانهای فیلم اصلی برسد، اما بهعنوان دنبالهای که پیامهای ارزشمند خانوادگی و هویتی را ارائه میدهد، یک تجربه سرگرمکننده برای طرفداران دیزنی است. تماشای این فیلم، بهویژه برای طرفدارانی که میخواهند داستان خانواده آریل را دنبال کنند، ارزشمند است.
به نظر شما کدام انیمیشن متوسط دیزنی همچنان قابل تماشاست؟
فیلمهای متوسط دیزنی که همچنان قابل تماشا هستند، ویژگیهایی دارند که آنها را برای مخاطبان جذاب نگه میدارد. این فیلمها معمولاً داستانی ساده و سرگرمکننده ارائه میدهند که هرچند به اندازه آثار برجسته دیزنی پیچیده یا عمیق نیست، اما به اندازه کافی جذاب است تا مخاطب را سرگرم کند. شخصیتهای این فیلمها هرچند کاملاً توسعهیافته نیستند، اما دوستداشتنی و قابل ارتباط هستند، بهطوری که بیننده میتواند با آنها همذاتپنداری کند. این آثار اغلب پیامهای مثبت و آموزندهای درباره اهمیت خانواده، دوستی، شجاعت یا پذیرش تفاوتها ارائه میدهند که برای کودکان و حتی بزرگسالان ارزشمند است.
از نظر موسیقی، هرچند آهنگها به اندازه شاهکارهای دیزنی ماندگار نیستند، اما معمولاً شامل ترانههای دلنشینی هستند که به جذابیت کلی فیلم میافزایند. کیفیت انیمیشن این فیلمها ممکن است به اندازه آثار پرهزینه نباشد، اما همچنان طراحی بصری قابل قبولی دارند که چشمنواز است. لحظات کمدی و شخصیتهای بامزه نیز از دیگر ویژگیهای این فیلمها هستند که باعث میشوند تماشا برای مخاطبان سبک و دلپذیر باشد. علاوه بر این، بسیاری از این فیلمها حس نوستالژی را در مخاطب برمیانگیزند و به همین دلیل همچنان جذاب باقی میمانند.
این آثار به دلیل مخاطبپسند بودن، طیف گستردهای از بینندگان، از کودکان گرفته تا بزرگسالان، را به خود جذب میکنند. جهانسازی خلاقانه و فضاسازی جذاب نیز از دیگر عواملی است که مخاطب را به دنیای داستانی فیلم میکشاند. در نهایت، این فیلمها با وجود ضعفهایشان، به دلیل سبک و سادگی، قابلیت تماشای دوباره را دارند و میتوانند لحظات خوشی را برای مخاطبان فراهم کنند.
منبع: Collider
سام صابری و اولین کمپ کویری گیمینگ جهان | ولاگ کویری گیمینگ – قسمت دوم
💃🏼💃🏼💃🏼💃🏼