بررسی فیلم داگ من: شما و فرزندانتان با جدیدترین انیمیشن دریمورکس اوقات خوشی خواهید داشت
اگر در زندگیتان کودکی دارید یا حداقل کسی را میشناسید که فرزندی زیر ۱۰ سال دارد، احتمالاً او با داگ من (Dog Man) آشناست. این مجموعه رمانهای گرافیکی محبوب، اثر دیو پیلکی، در واقع اسپینآفی از مجموعه معروف دیگر او، Captain Underpants است و داستان یک ابرپلیس را روایت میکند که نیمی انسان و نیمی سگ است.
Captain Underpants هشت سال پیش فرصت حضور روی پرده سینما را پیدا کرد و نتیجهاش بهطور شگفتآوری سرگرمکننده بود. حالا نوبت قهرمان سگنماست تا در انیمیشن جدیدی با عنوان مستقیم و بیتکلف داگ من ماجراجویی کند. این انیمیشن جدید از دریمورکس نوید یک کمدی پرانرژی را میدهد که میتواند کودکان را برای ۹۰ دقیقه سرگرم کند، در حالی که برای بزرگترهای حاضر در سالن هم لحظاتی از خنده و سرگرمی به همراه دارد.
البته این یک نقد منفی برای فیلم نیست! گرچه داگ من به اندازه برخی از آثار اخیر این استودیو مانند The Wild Robot و Puss in Boots: The Last Wish درخشان ظاهر نمیشود، اما همچنان جذابیت بیشتری نسبت به آن چیزی دارد که ممکن است از یک انیمیشن کودکانه در ابتدای سال انتظار داشته باشید.
داستان داگ من درباره چیست؟
این فیلم فقط برای کودکان ساخته نشده و پیامهای عمیقتری در پس طنز و اکشن آن نهفته است
در شهر اوکِی، هیچ دو نفری به اندازه افسر نایت و دستیار وفادارش گرگِ سگ (با صداپیشگی پیتر هستینگز) باحال و محبوب نیستند. اما پس از یک حادثه دلخراش هنگام خنثی کردن بمب، چهرهی افسر نایت و بدن گرگ به حدی آسیب میبیند که دیگر قابل ترمیم نیستند. در نتیجه، جراحان خلاق تصمیم میگیرند سر گرگ را به بدن نایت پیوند بزنند. اینگونه داگ من متولد میشود!
اگر این ایده کمی عجیب و ترسناک به نظر میرسد، خوب است بدانید که کل این مجموعه درواقع زاییدهی تخیل دو دانشآموز کلاس چهارمی از دنیای کاپیتان زیرشلواری است.
با ورودش، داگ من بلافاصله به یک ستاره تبدیل میشود و به انتخاب اول رئیس پلیس (با صداپیشگی لیل رل هاوری) برای دستگیری «شرورترین گربهی دنیا»، پیتی (با صداپیشگی پیت دیویدسون) بدل میشود. اما روشهای داگ من چندان کارآمد نیست، مخصوصاً که پیتی همیشه راهی برای فرار از زندان پیدا میکند. در نهایت، شهردار (با صداپیشگی شری اوتری) رئیس پلیس را مجبور میکند که داگ من را از پروندههای مربوط به پیتی کنار بگذارد، و این قهرمان پشمالوی ما ناگهان بدون هدف میشود.
همهچیز تغییر میکند وقتی داگ من جان لیتل پیتی (با صداپیشگی لوکاس هاپکینز)، نسخهی کوچک و بیگناه پیتی را نجات میدهد. داگ من و لیتل پیتی فوراً با هم پیوندی عاطفی برقرار میکنند، اما پیتی که ابتدا قصد داشت کلون خود را کنار بگذارد، حالا حسادت میکند و میخواهد او را پس بگیرد. اوضاع زمانی بحرانیتر میشود که یکی از نقشههای جدید پیتی باعث زنده شدن فلیپی (با صداپیشگی ریکی جرویس)، ماهی مردهای با قدرتهای تلهپاتی شرورانه، میشود و لیتل پیتی را در خطر قرار میدهد. حالا داگ من و پیتی باید اختلافاتشان را کنار بگذارند و برای نجات دنیا متحد شوند!
کودکان شما عاشق داگ من خواهند شد
قهرمانی ناشی و دوستداشتنی تا رابطهی پیچیدهی پیتی و لیتل پیتی
نیازی به گفتن نیست که داگ من یک فیلم مخصوص کودکان (و البته آنهایی که کودک درونشان هنوز زنده است) ساخته شده است. در حالی که انیمیشنهایی مثل The Wild Robot و Inside Out 2 به سراغ مضامین عمیقتری رفتهاند که احتمالاً از درک کودکان زیر ۱۰ سال خارج است، داگ من کاملاً ساده و سرراست است، البته اگر از ایده اولیهی عجیبش عبور کنیم!
البته این به این معنی نیست که بزرگترها از فیلم لذت نخواهند برد. علاقهمندان به سگها، طرفداران طنزهای خاص و غیرمنتظره، و آنهایی که از فضای کمدیهای بیمنطق و عجیب لذت میبرند، چیزهای زیادی برای دوست داشتن در این فیلم پیدا خواهند کرد. احتمالاً هیچ فیلم دیگری در سال جاری نخواهید دید که پردهی سوم آن حول محور ساختمانهای زندهی شروری باشد که مدام میگویند «گوبا گابا!»
چنین فیلمی به راحتی میتوانست به اثری آزاردهنده و پر سر و صدا تبدیل شود، اما هستینگز با صداقتی بینظیر نهتنها در طنز بلکه در شخصیتها، جان تازهای به داستان داده است. فیلم لحظاتی از گذشتهی غمانگیز داگ من را به تصویر میکشد، از جمله شریک سابق انسانیاش که پس از حادثهای تلخ، او را کنار گذاشته و با یک سگ و شریک جدیدی وارد زندگیاش شده است.
با این حال، بخش زیادی از فیلم روی رابطهی بین پیتی (با صداپیشگی پیت دیویدسون) و نسخهی کوچکترش، لیتل پیتی، تمرکز دارد. ارتباطی که لیتل پیتی هم با داگ من و هم با پیتی برقرار میکند، به طرز شگفتانگیزی صمیمی و احساسی است. در میان انبوه شوخیها و لحظات خندهدار، یک گرمای خاصی در فیلم جریان دارد که آن را از دیگر آثار همسبک متمایز میکند.
نکتهی جالب اینجاست که داگ من اصلاً صحبت نمیکند! او تنها با پارس کردن، واق زدن و عوعو کردن با دیگران ارتباط برقرار میکند. در عوض، ستارهی اصلی فیلم پیتی است که پیت دیویدسون با صداپیشگی درخشانش، به او جان داده است. با توجه به تجربههای قبلی او در صداپیشگی (از جمله در انیمیشن نهچندان محبوب مارمادوک)، به نظر میرسد این بار او از نقشش بسیار لذت برده است. او همچنان شوخطبعی خاص خودش را دارد، اما در عین حال، پیتی را در لحظات تاریکتر فیلم، به شخصیتی همدلانه و تأثیرگذار تبدیل میکند.
برخلاف دیگر انیمیشنهای مربوط به پلیسهای سگنما، مانند PAW Patrol، تماشای داگ من در سینما برای والدین و بزرگسالان به همان اندازهی کودکان سرگرمکننده خواهد بود. فیلم آنقدر شوخ، بامزه و پرانرژی است که مقاومت در برابرش سخت میشود!
داگ من با انیمیشنی رنگارنگ و پرانرژی میدرخشد
سبکی تازه در انیمیشن، شخصیتپردازی خاص و نقش موسیقی در ایجاد فضایی کمیک و جذاب
یکی از اولین چیزهایی که در داگ من جلب توجه میکند، سبک خاص و چشمنواز انیمیشن آن است. استودیوی دریمورکس در سالهای اخیر با ظاهر فیلمهای خود جسورانهتر برخورد کرده و از کلیشههای قدیمی فاصله گرفته است. روزهای «ابرو بالا انداختن معروفِ شخصیتهای دریمورکس» که به یک میم اینترنتی تبدیل شده بود، دیگر به سر آمده است!
با وجود اینکه فیلم با CGI (تصاویر سهبعدی کامپیوتری) ساخته شده، اما حس یک انیمیشن استاپموشن را القا میکند. حرکات شخصیتها عمداً کمی ناپیوسته و کاتکات است و همین ویژگی به فیلم حال و هوایی خاص میبخشد. برخی از شخصیتها، مثل ماهی شرور فلیپی، بافتهایی دارند که آنها را شبیه به عروسکهای لاستیکی نشان میدهد. از طرف دیگر، رنگهای زنده و درخشان فیلم کاملاً با فضای دیوانهوار آن هماهنگ است و حس سرزندگی خاصی به داستان میدهد.
با اینکه فیلم با انرژی بالایی شروع میشود، اما در ادامه کمی از سرعتش کاسته میشود—بهویژه وقتی که تمرکز داستان از شخصیت اصلی یعنی داگ من دور شده و بیشتر روی پیتی و لیتل پیتی قرار میگیرد. این دو شخصیت همچنان جذاب و دوستداشتنی هستند، اما برخی دیگر از کاراکترهای فرعی، مثل پدر پیتی (با صداپیشگی استیون روت) و دستیارش باتلر (با صداپیشگی پاپی لیو)، تأثیر چندانی بر روند داستان ندارند و میتوانستند حذف شوند.
فیلم از لحظات کمی تاریک و احساسی نیز ابایی ندارد، اما در بسیاری از مواقع، این لحظات تحتالشعاع فضای پرهیاهو و طنزهای دیوانهوار فیلم قرار میگیرند.
اگر از تماشای داگ من با کودکتان چندان هیجانزده نیستید، نگران نباشید! بچهها بدون شک از فیلم لذت خواهند برد، درست مثل زمانی که داگ من غذای مخصوصش، راف میکس، را با ولع میبلعد. اما مهمتر از آن، شما هم ممکن است از میزان خلاقیتی که در جایجای این اثر به کار رفته شگفتزده شوید. این فیلم احمقانه است، بدون شک! اما در عین حال، اثری دوستداشتنی و بامزه است که به سختی میتوان در برابر جذابیت آن مقاومت کرد.
نظر شما درباره داگ من چیست؟
انیمیشن پرهیجان و خلاقانه از دریمورکس
یکی از جنبههایی که داگ من را از بسیاری از انیمیشنهای کودکانه متمایز میکند، نحوهی بازنمایی قهرمان داستان است. برخلاف دیگر شخصیتهای قهرمانی که معمولاً شخصیتی هوشمند، شجاع و کارآمد دارند، داگ من موجودی ساده، بامزه و تا حدی ناشی است. او برخلاف انتظارات یک پلیس ابرقهرمان، همیشه کنترل اوضاع را در دست ندارد و حتی در مأموریتهایش بارها شکست میخورد. این ویژگی نهتنها به ایجاد طنز کمک میکند، بلکه باعث میشود مخاطب، بهخصوص کودکان، راحتتر با او ارتباط برقرار کنند.
یکی دیگر از نکات جالب فیلم، رویکرد آن به مفاهیم خانواده و هویت است. در حالی که فیلم در نگاه اول کاملاً یک کمدی بیپروا به نظر میرسد، در لایههای زیرین خود داستان شخصی پیتی و رابطهاش با لیتل پیتی را به شکلی قابلتوجه کاوش میکند. برخلاف بسیاری از آنتاگونیستهای کارتونی، پیتی تنها یک شخصیت شرور یکبعدی نیست؛ بلکه موجودی پر از تضاد است که میان حس تنهایی و مسئولیتپذیری گیر افتاده.
از منظر تکنیکی، چیزی که کمتر دربارهی آن صحبت شده، استفادهی خلاقانهی فیلم از موسیقی و صداگذاری است. برخلاف بسیاری از انیمیشنهای پرزرقوبرق امروزی که از موسیقیهای حماسی و پرابهت استفاده میکنند، داگ من یک رویکرد متفاوت دارد و بیشتر از افکتهای کارتونی و موسیقیهای سبکتری بهره میبرد که حس کمیک استریپهای کلاسیک را تداعی میکند. همین موضوع به فضای فیلم کمک میکند تا هویت خاص خودش را داشته باشد.
در مجموع، داگ من در کنار تمام شوخیهای دیوانهوار و سبک بصری خاصش، موفق میشود برخی مفاهیم عمیقتر مانند هویت، پذیرش و ارزش خانواده را نیز به تصویر بکشد. شما هم نظر خود را در کامنت بنویسید.
منبع: Collider
سام صابری و فیفا در دل کویر – قسمت سوم @samsaberi
نظرات