از زمان تاسیس در سال ۱۹۹۴، دریمورکسانیمیشن به سرعت جایگاه خود را ارتقا داد و به یکی از برجستهترین و به یادماندنیترین استودیوها در کل صنعت انیمیشن تبدیل شد. این استودیو از موفقیتهای اولیهاش مانند شرک گرفته تا امروز، حتی پس از ۳۰ سال از ورود به صحنه، همواره مسیر رو به جلویی داشته است. تنها در چهار سال گذشته، دریمورکس مجموعه قابل توجهی از فیلمهای بلند را منتشر کرده است. در این مقاله تمام انیمیشنهای دریمورکس از سال ۲۰۲۰ به بعد را به شما معرفی میکنیم.
۱۰.بچه رئیس: تجارت خانوادگی، دنبالهای غیرضروری برای فیلمی کم ارزش
با وجود موفقیت مالی متوسط «بچه رئیس» (محصول ۲۰۱۷) در سینما، این فرنچایز با ساخت دو سریال اورجینال در نتفلیکس به شکوفایی خود ادامه داد.
فیلم «The Boss Baby» با صدای الک بالدوین، موفقیت چشمگیری از نظر منتقدان کسب نکرد. اما در دورهای که استودیوی دریمورکس در رقابت با رقبای خود ضعیف شده بود، به یکی از آثار موفق این استودیو از لحاظ مالی تبدیل شد. این عامل در کنار مفهوم قابل هضم فیلم، عملاً تضمین میکرد که این فیلم به سرعت به یک فرنچایز تبدیل شود. پس از چندین فصل از این سریال دنبالهدار در نتفلیکس، خود بچه رئیس، یعنی تد تمپلتون، در سال ۲۰۲۱ با «بچه رئیس: تجارت خانوادگی» با شکوه به پردهی نقرهای بازگشت.
«تجارت خانوادگی» چندان با فیلم قبلی خود تفاوت ندارد. همان کلیشههای روایی و ایدههای نیمهپخته را روایت میکند و آنها را در فضایی کمی متفاوت بازروایت میکند. حضور شخصیت تینا تمپلتون با صداپیشگی ایمی سداریس، باعث میشود این دنباله متمایز شود، در حالی که مضامین و لحن فیلم تقریباً با فیلم اصلی یکسان است. فرنچایز «The Boss Baby» از ابتدا بر اساس مفهومی ساده بنا شده بود که با اکثر فیلمهای انیمیشن دیگر همخوانی داشت، و دنباله نیز هیچ شگفتیای برای رفع این نقص نکرد.
۹.روح رام نشده: دنبالهای فراموششدنی و کممایه برای یکی از اولین موفقیتهای دریمورکس
با وجود عملکرد ضعیف در گیشه، خط تولید اسباببازیهای مبتنی بر فرانچایز «Spirit» بسیار موفق بودهاند.
شاهکار ۲۰۰۲ دریمورکس، «اسپریت: اسب وحشی سیمارون»، با انیمیشن نوآورانه، موسیقی متن تاثیرگذار و داستان صمیمانهی سفر یک اسب وحشی برای رسیدن به آزادی، تماشاگران را مجذوب کرد. اما یکی از انیمیشنهای دریمورکس به نام «Spirit Untamed» رویکردی متفاوت در پیش میگیرد که برای بسیاری، از تاثیرگذاری اثر اصلی کم میکند. این فیلم با هدف جذب مخاطبان کمسنتر ساخته شده است و بیشتر با سریال تلویزیونی « اسپریت سوارکار اسب آزاد» همخوانی دارد تا اینکه لحن و سبک فیلم اصلی را ادامه دهد. این تغییر تمرکز به فهمیدن این موضوع کمک میکند که چرا دنباله برای طرفداران فیلم اول چندان دوست داشتنی نبود.
سبک انیمیشن در «روح رام نشده» روشنتر و جدیدتر است. اما فاقد جذابیت طراحی با دست و روایت بصری نمایشی است که ویژگی اصلی فیلم اول بود. موسیقی متن، در حالی که دلپذیر است، اما آن عمق احساسی را که برایان آدامز و هانس زیمر برای «اسپریت: اسب وحشی سیمارون» به ارمغان آوردند، ایجاد نمیکند. روایت «روح رام نشده» سرراست و قابل پیشبینی است، که میتواند برای مخاطبان کمسنتر دلنشین باشد. اما ممکن است برای طرفداران قدیمیتر که از مضامین ظریفتر و بالغانهتر فیلم اول لذت میبردند، چندان جذاب نباشد. شخصیتها دوستداشتنی هستند و داستان پیامهای مثبتی دربارهی دوستی، شجاعت و پشتکار ارائه میدهد. اما به اندازهی فیلم قبلی، کیفیت حماسی و جاودانه را به تصویر نمیکشد.
۸. غارنشینان: عصر جدید، دنبالهای سرگرمکننده اما در نهایت قابل قبول
قرار بود «The Croods: A New Age» در ابتدا در سال ۲۰۱۷ اکران شود، اما تاخیرهای متعدد و گسترده باعث شد تا به زمان اکران نامناسب سال ۲۰۲۰ موکول شود.
«غارنشینان: عصر جدید» داستان خانوادهی پیشاتاریخی کرود را دنبال میکند که با خانوادهی بهترمن، که فرهیخته و پیشرفته هستند، روبرو میشوند. این انیمیشن، پرجنبوجوش بودن و طنز فیلم اول را که باعث لذتبخش شدن آن شده بود، حفظ میکند و شخصیتهای دوستداشتنی را بازمیگرداند. همچنین شخصیتهای جدیدی را معرفی میکند که پویایی تازهای به داستان میبخشند. تصاویر رنگارنگ و صحنههای اکشن پرانرژی، چشمگیر هستند. اما داستان، در عین سرگرمکننده بودن، کمی تکراری به نظر میرسد و فاقد عمق احساسی و اصالت فیلم اول است.
اگرچه برخی از طنزهای دنباله، همسو با فیلم اصلی است، اما به شدت به لودگی متکی است و میتواند کودکانه به نظر برسد. متاسفانه بزرگترین مشکل دنباله، روایت آن است که فاقد ریتم منسجم است و از نظر تماتیک سردرگم به نظر میرسد. با وجود این کاستیها، مضامین فیلم دربارهی خانواده، پذیرش و سازگاری با تغییر، به شیوهای صمیمانه ارائه میشوند و «غارنشینان: عصر جدید» را به یکی از دنبالههای انیمیشنهای دریمورکس تبدیل میکنند که اگرچه از فیلم اصلی فراتر نمیرود، اما حداقل وجود آن قابل توجیه است.
۷. ترولها دوباره متحد میشوند: ماجراجوییای سرشار از شادی که شایستهی تقدیر است
تبلیغات برای «Trolls Band Together» به شدت بر روی گروه پسرانهای که در مقدمات داستان نهفته بود تکیه میکرد. اما خود فیلم یک ماجراجویی رنگارنگ و بسیار تاثیرگذارتر بود. به همین دلیل به سرعت به یکی از فرنچایزهای اصلی انیمیشنهای دریمورکس تبدیل شد. تماشای کاراکترهای پاپی و برنچ بسیار لذتبخش است. در حالی که خط داستانی گروه پسرانهی مذکور، مستقیماً به گذشتهی برنچ گره خورده و چشماندازهای جدیدی از جهان سازی عمیق این فرنچایز ارائه میدهد.
در حالی که شاید «ترولها دوباره متحد میشوند» ضعیفترین فیلم این سهگانه باشد، اما همچنان یک تجربهی فوقالعاده رنگارنگ و سرگرمکننده است. این فیلم در گیشه عملکرد چشمگیری داشت. حتی با خود دیزنی رقابت کرد و گاهی اوقات از آنها پیشی گرفت. کل طرفداران «ترولها» در این زمان شاهد انقلابی در پلتفرمهایی مانند تیکتاک بودند. جایی که زیبایی بصری قوی و دوستداشتنی این فرنچایز، جایی مشترک برای طرفداران جدید و قدیمی پیدا کرد. با توجه به این عوامل، میتوان با اطمینان گفت که این فرنچایز بدون شک به لطف قدرت «ترولها دوباره متحد میشوند»، آیندهای درخشان پیش روی خود دارد.
۶. روبی گیلمن، کراکن نوجوان: جواهری دارای نقص اما به شدت دستکم گرفتهشده
«Ruby Gillman, Teenage Kraken» به عنوان یکی از معدود انیمیشنهای دریمورکس که در دههی ۲۰۲۰ اکران شد، میدرخشد. این فیلم از انبوه دنبالههایی که این استودیو در سالهای اخیر منتشر کرده است، متمایز میشود. در حالی که فیلم از نظر مالی با شکست کامل روبرو شد، «روبی گیلمن» طرفداران پرشور و دو آتشهای پیدا کرد که وفادارترین آنها همچنان متعهد به زنده نگه داشتن روح این فیلم هستند.
رویکرد منحصربهفرد به مفهوم قدیمی «ماهیای که از آب بیرون افتاده»، با گروه خاصی از مردم ارتباط برقرار کرده است و این موضوع جای تعجبی ندارد. «روبی گیلمن» به هیچ وجه یک فیلم انقلابی نیست، اما شخصیتهای درخشان و رنگارنگ و مضامین دلنشین آن، تماشایی فوقالعاده را رقم میزنند. عملکرد ضعیف فیلم در گیشه، شانس ساخت دنباله را تقریباً به صفر میرساند. اما میدانیم که مخاطبینی برای آن وجود دارد و دنیای فیلم هنوز گوشههایی برای کشف شدن دارد. این فیلمی است که مطمئناً برای سالهای طولانی، طرفدارانی خواهد داشت. موضوعی که شاید به دریمورکس اجازه دهد هنگام برنامهریزی برای پروژههای آینده، ساخت دنباله برای آن را دوباره ارزیابی کند.
۵. پاندای کونگفوکار ۴: شاید به خوبیِ قسمتهای قبلی نباشد، اما همچنان درخشان است
فرنچایز «Kung Fu Panda» مدتهاست که یکی از برجستهترین انیمیشنهای دریمورکس به شمار میرود. در حالی که داستان پو و پنج خشمگین ادامه پیدا کرده بود، تا زمان اکران «پاندای کونگفوکار ۴» در سال ۲۰۲۴، هشت سال از پایان یافتن سهگانهی اولیه میگذشت. طرفداران این حماسه از دیدن دوبارهی پو روی پردهی نقرهای هیجانزده شدند و انتظارات به حدی بالا رفت که برخی آن را غیرمنطقی میدانستند. با وجود برخی واکنشهای متفاوت از طرفداران قدیمی، فیلم در گیشه عملکرد خوبی داشت و نقدهای عمدتاً مثبتی دریافت کرد.
«پاندای کونگفوکار ۴» به همان سطح قلههای قسمتهای قبلی نمیرسد. اما رسیدن به آن قلهها هم به طور قطع کار دشواری است. چهارمین قسمت از این فرنچایز همچنان با جلوههای بصری خیرهکننده، لحظات احساسی قدرتمند و خندههای فراوان، ارزش خود را حفظ میکند. در حالی که فیلم در همان سطح یا قلههای شاهکارهای پیشین خود با طرفداران قدیمی ارتباط برقرار نکرد، «پاندای کونگفوکار ۴» همچنان مورد توجه خانوادهها قرار گرفت و موفقیت آن نویدبخش آیندهای بالقوه برای این فرنچایز است و آن را به تجربهای مثبت در تاریخچهی این مجموعه تبدیل میکند.
۴. اوریون و تاریکی: روایتی شگفتانگیز و پیچیده که سزاوار توجه بیشتری است.
چارلی کافمن را در صنعت سینما به عنوان یک داستانسرای اگزیستانسیالیست میشناسند. کسی که فیلمهایش بهطور ماهرانهای بین حس امیدواری و افسردگی حرکت میکنند. در حالی که او خود را به عنوان یک هنرمند توانا ثابت کرده، اما لزوماً سوابق کاریاش توانایی او را برای ساختن یک فیلم خانوادگی جذاب تایید نمیکرد. «Orion and the Dark»، یکی از انیمیشنهای دریمورکس است که به طور انحصاری در نتفلیکس منتشر شد. این موضوع گواه این است که هنر کافمن هم به آثار خانوادگی و هم انیمیشنسازی گسترش یافته و این فیلمی است که سزاوار توجه بسیار بیشتری از آنچه تاکنون به دست آورده، است.
«اورین و تاریکی» فیلمی فوقالعاده منحصر به فرد است که از شخصیت و احترام واقعی به قهرمان کودک داستان سرشار است. برخلاف اکثر فیلمهای کودکانه، با شخصیت اصلی – اورینِ – با همان وزن احساسی برخورد میشود که با یک بزرگسال برخورد میشود. مضامین اگزیستانسیالیستی و نگاه جذاب فیلم به پیچیدگیها و ضرورت ترس، نقاط قوت روایت را چشمگیرتر میکند. همین دلایل است که تجربهی تماشای واقعاً فوقالعادهای را رقم میزند و به راحتی به یکی از نقاط اوج کل مجموعه آثار دریمورکس تبدیل میشود.
۳. تور جهانی ترولها، جشنی پیروزمندانه و الهامبخش از قدرت موسیقی و فرهنگ
«ترولها» موفقیت غیرمنتظرهای برای دریمورکس بود و یکی از بزرگترین فرنچایزهای این کمپانی را آغاز کرد. این فیلم که به طور کلی بر اساس اسباببازیهای نمادین قدیمی به همین نام ساخته شده بود، یک موزیکال جُکباکس بود که از موسیقی به عنوان ابزاری در خدمت داستان استفاده میکرد. با این حال، در دنباله آن، «Trolls: World Tour»، موسیقی نه تنها یک ویژگی، بلکه زیربنای کل داستان، شخصیتها و مضامین آن بود.
«تور جهانی ترولها» سفری هیجانانگیز به تاریخ موسیقی است که به طرز هوشمندانهای طیف وسیعی از ژانرهای موسیقی را به تصویر میکشد و ادعا میکند که هر نوع موسیقی برای عدهای اعتبار دارد. این فیلم ادای احترامی دلنشین و اصیل به اتحاد و جایگاهی است که موسیقی به عنوان بخشی ذاتی از فرهنگ دارد. همچنین از پرداختن به محو شدن فرهنگی برخی ژانرها و سبکها، به روشی قابل فهم برای کودکان، پرهیز نمیکند. «تور جهانی» قطعهای مهم از میراث مدرن دریمورکس بود و ثابت کرد که فیلمها میتوانند به طور کامل به عنوان اکرانهای استریمی موفق باشند.
۲. بچههای بد: یک ماجراجویی هیجانانگیز و منحصربهفرد
«The Bad Guys»، بر اساس مجموعه رمان گرافیکی به همین نام، پس از انبوهی از دنبالهها، پیشدرآمدها و بازسازیها، برای طرفداران دریمورکس نسیمی تازه به ارمغان آورد. این فیلم داستان گروهی از حیوانات خلافکار را دنبال میکند که از کارشان در دنیای زیرزمینی شهرشان لذت میبرند. شاید روی کاغذ، این داستان، تکراری به نظر میرسد. اما ذکاوت و لحن ناب «بچههای بد» به آن کمک کرد تا به قلههای جدیدی دست یابد و ماجراجویی انیمیشنی منحصربهفردی مملو از نشاط و خیالپردازی ارائه دهد.
یکی از ویژگیهای موفق «بچههای بد» انیمیشن خیرهکنندهی آن بود که با تمایل به سبک کارتونی، به ریشههای رمان گرافیکی شخصیتها ادای احترام میکرد. این فیلم موفقیت بزرگی به دست آورد و مخاطبان و منتقدان به طور یکسان دلایل زیادی برای دوست داشتن روایت ساده اما مؤثر فیلم پیدا کردند. «بچههای بد» خود را به عنوان نمادی از انیمیشنهای دریمورکس تثبیت کرده است. همچنین یک ویژهبرنامهی تعطیلات و هم دنبالهای سینمایی برای آن در حال ساخت است.
۱.گربه چکمهپوش: آخرین آرزو، شاهکاری که به عنوان یکی از بهترینهای دریمورکس در یادها خواهد ماند
«گربه چکمهپوش» محصول ۲۰۱۱، تلاشی نسبتاً متوسط از دریمورکس به شمار میرفت. در حالی که فیلم در گیشه عملکرد نسبتاً خوبی داشت، طرفداران و منتقدان با اولین فیلم مستقل آنتونیو باندراس در نقش این گربهی افسانهای ارتباط خوبی برقرار نکردند. هرچند از آن لذت بردند اما آن را چند قدم پایینتر از فرنچایز شرک در نظر گرفتند. با این حال، افسانه ادامه یافت و «Puss in the Boots: The Last Wish» از تمام انتظارات فراتر رفت.
در حالی که «گربه چکمهپوش» به خودی خود سرگرمکننده بود، «آخرین آرزو» یک شاهکار واقعی بود. انیمیشن خیره کننده، نویسندگی بینقص و ترکیب هوشمندانه کمدی و لحظات احساسی، این دنبالهی غافلگیرکننده را به یکی از برترینهای تمام دوران دریمورکس تبدیل کرد. اکثر طرفداران موافق هستند که «گربه چکمهپوش: آخرین آرزو» تنها یکی از بهترین تلاشهای اخیر دریمورکس نیست، بلکه یکی از بهترین فیلمهای اکرانشدهی این استودیو در طول تاریخ است.
استودیو دریمورکس در سالهای اخیر افت و خیزهای بسیاری را تجربه کرده است. به طوری که بهترین فیلمهایش شاهکار و بدترینهایش از ضعیفترین انیمیشنها به شمار میروند. در این مقاله تمام انیمیشنهای دریمورکس از سال ۲۰۲۰ به بعد را معرفی کردیم. در کامنتها برایمان بنویسید کدام انیمیشن از نظر شما بهترین است؟
منبع: CBR
نظرات