نگاهی به فیلم تل ماسه 2
انتخاب سردبیر سینما نقد و بررسی

نگاهی به فیلم Dune 2؛ تل‌ماسه این‌بار عظیم‌تر، دوراز انتظار‌تر و با کرم‌های بیشتر!

در تل‌ماسه ۱ محصول سال ۲۰۲۱ همه‌چیز بزرگ و چشم‌گیر بود. با این حال دنی ویلنوو (Denis Villeneuve)، کارگردان این فیلمی که حالا دیگر به فرنچایز تبدیل می‌شود، در Dune 2 برای اقتباس از اثر آینده‌بین فرانک هربرت (Frank Herbert) پا را فراتر هم می‌گذارد. همان‌طور که قابل حدس است، ماجراها در تل‌ماسه ۲، از جایی پیگیری می‌شوند که قسمت یک به پایان رسیده بود. دنباله داستان، جسورانه و پر از چشم‌انداز‌های خیال‌انگیز و آشناست. عملکرد ویلنوو در ساخت این فیلم قابل ستایش است. درست مثل قهرمان فیلمش تیموتی شالامه (Timothée Chalamet) که مانند ارابه‌رانی، کرم‌های شنی هیولایی را در بیابان هدایت می‌کند و نمایشی فوق‌العاده دارد. جلوه‌های سینمایی در تل‌ماسه ۲ زنده و تکان‌دهنده‌اند و البته جذاب هستند.

کارگردان‌ها در دام اقتباس؛ ویلنوو جان سالم به در می‌برد؟

با وجود فضای پر از تاریکی و عذاب و بی‌رحمی باز هم تصویر فیلم مثل مهتابی باشکوه است. تل‌ماسه از آن دست اقتباس‌های سینمایی است که بودجه زیادی دارند، پای سرمایه‌گذاران بزرگ را وسط می‌کشند و سراغ رمانی می‌روند که گروهی از خوانندگان وفادار دارد. این فیلم‌ها معمولا با دقت ویژه‌ای ساخته می‌شوند و در همه تصاویر آن‌ها ظرافت خاصی وجود دارد. در بعضی از آن‌ها به خوبی می‌توان تلاش فیلم‌سازان برای زندگی بخشیدن به تصاویر و شخصیت‌هایی که در دل صفحات کتاب خوابیده‌اند را دید… و این اقتباس‌ها، دقیقا وقتی کارگردانی تصمیم می‌گیرد بیش از حد به منبع وفادار باشد تبدیل به تله مرگ می‌شوند.

فیلم Dune نشان داد که ویلنوو از آن دست کارگردان‌ها نیست. درست مانند نسخه قبلی او در این فیلم هم آزادی زیادی به خودش داده و آن‌قدر هم خودش را به کتاب مقید نکرده است. شخصیت‌ها، طرح‌های داستانی فرعی و دیالوگ‌ها کاهش چشم‌گیری داشته‌اند و بخشی از آن‌ها هم به‌طور کلی حذف شده. در این‌جا بد نیست بگوییم که آن جلد کتابی که تل‌ماسه ۲ از رویش اقتباس شده چیزی حدود ۵۲۸ صفحه است! و خب متاسفانه بازیگر‌ی مثل استفن مک‌کنلی هندرسون که در فیلم اول نقش مشاور را داشت نتوانست از این حذفیات جان سالم به‌در ببرد و خودش را به قسمت دوم برساند. داستان، مسیر اتفاقات، شخصیت‌های اصلی و دغدغه‌های آن‌ها هنوز در امتداد فیلم اول است. اما با همه این حال دستخوش تغییرات فراوانی شده‌.

پل آتردیس: از شاهزادگی تا جنگ برای آزادی

تل‌ماسه به پل آتریدس (Paul Atreides) می‌پردازد. او اشراف‌زاده‌ای است که به چیزی شبیه به جنگجو‌های صلیبی و چریک‌ها تبدیل شده و سرنوشتش بر شانه‌هایش سنگینی می‌کند… در اقتباس از رمان فرانک هربرت، تصمیم هوشمندانه ویلنوو دو قسمت کردن رمان بود و البته این‌کار به شیوه خوبی انجام شده است. (هربرت ۶ کتاب تل‌ماسه نوشت که بعد از مرگش در سال ۱۹۸۶ بار‌ها تبدیل به منبعی برای اقتباس در رسانه‌های مختلف شدند.) بخش اول این داستان شامل معرفی‌ها و طرح‌هایی می‌شود که به پس‌زمینه داستان پل، پسر محبوب دوک لتو (Leto) با بازی اسکار ایزاک (Oscar Isaac) می‌پردازد. کمی جلوتر که برویم، خانواده سلطنتی به دستور امپراطور جهان باید سیاره آبی خود با نام کالادان (Caladan) را ترک کنند و به سیاره‌ای خشک به نام آراکیس (Arrakis) یا همان Dune بروند.

رفتن به سمت آراکیس تبدیل به فاجعه می‌شود! بسیاری از اعضای خاندان آترید را دشمنانشان به قتل می‌رسانند. سردسته این دشمنان هم خاندان پلید و شرور هارکنن (Harkonnen) است. همین‌جاست که پدر پل می‌میرد. پل و لیدی جسیکا (Lady Jessica) بعد از کلی دور چرخیدن، به این طرف و آن طرف نگاه کردن، منتظر ماندن و غر زدن به جنگی می‌رسند که در قصه‌ها تغییر بزرگ قهرمان را رقم می‌زند و پسر را یک‌شبه تبدیل به مرد می‌کند! در ادامه آن‌ها بین بومیان سیاره که به اسم فرمن (Fremen) شناخته می‌شوند متحدانی پیدا می‌کنند. آن‌ها گروهی از مردم هستند که به صورت قبیله‌ای زندگی می‌کنند و برای تطبیق خودشان با شرایط سخت زندگی در این سیاره راه‌کار‌های هوشمندانه‌ای پیدا کرده‌اند. مثلا آن‌ها لباس‌های خاصی دارند که رطوبت بدن را حفظ می‌کند. فرمن‌ها در سراسر این سیاره که تحت حاکمیت امپراطوری جهان است پراکنده شده‌اند. بعضی از آن‌ها برای آزادی می‌جنگند و بعضی‌هایشان برای ظهور نجات‌دهنده دعا می‌کنند.

آغاز Dune 2: در پناه فرمن‌ها

قسمت دوم از جایی شروع می‌شود که پل و مادرش در صحرا هستند و میان گروهی از جنگجویان فرمن پنهان شده‌اند. در بین فرمن‌ها چانی (Chani) با بازی زندایا (Zendaya) و استیلگار (Stilgar) با بازی خاویر باردم (Javier Bardem) را می‌بینیم که تجسم نظرات مختلف مردم فرمن درباره آزادی هستند. استیلگار مردی باایمان است. زمان زیادی از فیلم نگذشته که او به  این باور می‌رسد که پل همان نجات‌دهنده یا منجی است. این یعنی باردم باید به نوعی کار‌های معمولی که معتقدان راستین انجام می‌دهند را تکرار کند. او هم همین‌کار را رفتار‌های واضح و گاها خنده‌دار انجام می‌دهد. اما طرف دیگر ماجرا چانی است که فکر می‌کند کسی‌که آن‌ها را به سمت آزادی هدایت می‌کند باید از خود فرمن‌ها باشد. به همین خاطر هم اوایل کمی به پل بدبین است. اما همان‌طور که شاید حدسش را بزنید رابطه آن‌ها به ماجرای عشقی تبدیل می‌شود و این حس اولیه، به عشق اجتناب‌ناپذیر آن‌ها جذابیت بیشتری می‌دهد.

کرم‌های شنی در فیلم Dune 2

کرم‌های شنی عظیم‌الجثه که زیر سطح سیاره آراکیس حرکت می‌کنند و منابع طبیعی ارزشمند این سیاره که ادویه نامیده می‌شود را تولید می‌کنند.

شالامه و زندایا نمایش دونفره جالبی را به تصویر می کشند. به مرور این‌که شخصیت‌هایشان به هم نزدیک می‌شوند، این دو بازیگر هم به راحتی در کنار هم قرار می‌گیرند. دیدن بازی آن‌ها سرگرم‌کننده است و به‌ جرات می‌توان گفت به‌اندازه دوگانه‌های ستاره‌های قدیمی هالیوود جذاب هستند. البته که باتوجه به نقش‌های بزرگی که بازی می‌کنند این ویژگی کاملا منطقی است. شالامه و زندیا ترجیح می‌دهند جذابیت و البته هنرشان را بیشتر در سکوت به نمایش بگذارند. اگر فکرش را بکنید ایده خوبی به‌نظر می‌رسد، چون بی‌پرده حرف زدن در سکوت بیابان می‌تواند کشنده باشند! اما این‌دو در کنار هم به داستان وجه انسانی بیشتری می‌بخشند. با اضافه کردن ویژگی‌های شخصی و گرمایشان، کمک می‌کنند تعادلی در فضای سرد و خشن فیلم ایجاد شود.

جهان فانتزی هربرت فرانک

رمان هربرت، فانتزی‌ای با جزئیات دقیق و لذت‌بخش در مورد شک و باور، مبارزه و بقا و ایده‌آلیسم و نهلیسم است. هربرت، جهان‌سازی فوق‌العاده بود و چیز‌های جالبی از منابع مختلف بیرون کشیده بود تا بتواند این قلمرو خارق‌العاده فانتزی را بسازد. با این‌که داستان ارتباطش را با جهان واقعی خارج از صفحات کتاب حفظ می‌کند، اما نتیجه کار هربرت آن‌قدر غیرعادی است که کنجکاوی برانگیز باشد. این اثر دوباره‌نگاری پروپیمانی از اساطیر یونانی تا درام‌های تراژیک شکسپیر و روان‌شناسی یونگ است. به‌علاوه، اگر فیلم را دیده باشید، احتمالا بار‌ها حس کردید که ماجرا به نوعی هشداری است برای وضعیت امروز. این را به خصوص در بازنمایی محیطی با تعصب مذهبی و خشونت می‌توان دید.

اقتباس به سبک ویلنوو

رویکرد ویلنوو در اقتباس از رمان، شیوه عاقلانه‌ای بوده است که عصاره داستان را بیرون کشیده. درست مثل فیلم اول در تل‌ماسه ۲ هم داستان روان پیش می‌رود. این اتفاق هم به واسطه دیالوگ‌ها و هم به واسطه سکانس‌های اکشنی می‌افتد که مطابق با روح کتاب، منحنی روایی کلی آن، حس‌ و‌ حال و غریب بودنش طراحی شده‌اند. نکته این است که دیالوگ‌ها طبیعی به نظر می‌رسند حتی وقتی‌که شخصیت‌ها نام‌های مختلفی مثل بن گسریت (Bene Gesserit) را مطرح می‌کنند. در مورد سکانس‌ها اکشن هم باید گفت که اصلا احساس نمی‌کنید که فیلم را متوقف می‌کنند یا بی‌ربط هستند و صرفا برای جذابیت بیشتر استفاده شده‌اند. فیلم‌های ماجراجویی جریان اصلی معمولا بین سکانس‌های بسیار نمایشی و اکشن‌های قابل‌پیش‌بینی رفت‌و‌آمد می‌کنند و این می‌تواند برای بسیاری خسته‌کننده باشد. خوشبختانه در این مورد از این خبرها نیست و همه‌چیز در جریانی روان و پیوسته پیش می‌رود.

تل‌ماسه ۲ به جنگ می‌پردازد

در نهایت Dune هم مثل بسیاری از آثار نمایشی این روزها، فیلمی درمورد جنگ است و در قسمت ۲، چیزی نمی‌گذرد که تصاویر با اجساد اشباع می‌شوند. خیلی زود  داستان به جایی می‌رسد که سرباز‌های هارکونن به رهبری بیست ربن (Beast Rabban) با ماشین‌های پرنده‌شان در بیابان فرود می‌آیند. سرباز‌ها با آن یونیفرم‌های حجیمشان که مثل لباس‌های خیلی قدیمی غواصی است، امکان زیادی برای حرکت ندارند. بنابراین در مقابل حرکات پارکورمانند و چابک مبارزان فرمن عاجز می‌شوند. ویلنوو هم غافل‌گیری را خوب بلد است و می‌داند چطور از تضاد‌هایی مثل تاریک و روشنی یا کوچک و بزرگی برای ایجاد جذابیت و تنش استفاد کند. بعد از مدت کوتاهی هارکونن‌ها با جت‌پک‌هایشان در آسمان به پرواز در می‌آیند و ماجرا تازه شروع می‌شود!

شخصیت جدیدی به تل‌ماسه می‌آید

با وجود پیچیدگی‌های بیزانسی و کلاف‌های درهم پیچیده توطئه‌های بین جناح‌های مخالف، قسمت ۲ تل‌ماسه با مهارتی بی‌مانند همچنان جذاب و روان پیش می‌رود. در نهایت، تعدادی از چهره‌های آشنا برمی‌گردند. از جمله آن‌ها می‌توان به جاش برولین (Josh Brolin) در نقش گورنی هالک (Gurney Halleck) اشاره کرد که به آتریدها وفادار بود. البته استلان اسکارسگارد (Stellan Skarsgard) هم در نقش بارون (Baron) برمی گردد. رهبر خاندان هارکونن بیشتر وقتش را صرف کشتن عوامل خودش می‌کند و بقیه‌اش را هم با بدن لخت و کروی‌شکلش در وانی که پر از چیزی شبیه به نفت خام است می‌گذراند. ربن، خواهرزاده ناتوانش، خیلی زود زیر سایه چشم‌گیرترین نقش اضافه‌شده به Dune یعنی فید-راتا (Feyd-Rautha) قرار می‌گیرد. نقش راتا را آستین باتلر (Austin Butler) بازی می‌کند؛ احتمالا نتوانید بازیگر این شخصیت ترسناک را حداقل در نگاه اول تشخیص دهید.

شالامه و باتلر در dune 2

شالامه در نقش پل، و آستین باتلر در نقش فید راثا هارکونن (سمت راست)

راتا مثل عمویش رنگ‌پریده و ظاهرا بدون مو است. او جنگجویی است که به اندازه عمویش شرور است. با این‌حال او ضدقهرمانی معمولی نیست و کاراکترش به شکل علامت سوالی آزاردهنده در روایت باقی می‌ماند. Feyd-Rautha رقیب پل می‌شود، اما همچنان در کنار کرم‌هایی که زیر سطح آراکیس می‌خزند و منابع ارزشمند سیاره یعنی ملانژ یا ادویه (spice) را تولید می‌کنند قرار می‌گیرد. ادویه به اندازه نفت مهم و البته بسیار اعتیادآور است. ادویه ذهن‌ها را تغییر می‌دهد و چشم‌ها را آبی درخشان می‌کند. اما مهم‌تر از همه این سیاره را زنده نگه می‌دارد.

استیون اسپلبرگ: تلماسه ۲ یکی از بهترین فیلم‌هایی است که من دیده‌ام

از لین تا لینچ؛ اقتباس ویلنوو حتی سراغ لارنس عربستان هم می‌رود

دنیای ما با ظلم، طمع، تفرقه و بازی‌های قدرت اصلا از جهان تل‌ماسه دور نیست. (البته داستان کرم‌ها جداست! کرم‌های شنی موجوداتی به‌شدت ماورایی‌ با بدن‌های گوشتی‌دراز و پرزدار هستند که عملا از نظر علمی نمی‌توانند وجود داشته باشند و اما تصویر بازیگوشانه‌ای می‌سازند که شاید اشاره جنسی هم داشته باشد.) اما کرم‌ها به کنار، بخشی از قدرت داستان همین آشنایی‌اش است. مانند هربرت، ویلنوو هم از منابع مختلفی برای خلق نسخه خودش از Dune تاثیر گرفته است. او از اسطوره‌ها، فیلم‌های جنگی، وسترن‌ها و… استفاده می‌کند. حتی ارجاعاتی به دیوید لینچ (David Lynch) هم داده می‌شود که در ۱۹۸۴ اقتباسی از تل‌ماسه را روی پرده آورد. اما سنگ‌بنای اصلی فیلم حماسی دیوید لین (David Lean) یعنی لارنس عربستان (Lawrence of Arabia) محصول ۱۹۶۲ است که قهرمانی چشم‌آبی دارد.

فیلم لین براساس شخصیتی تاریخی به اسم T.E. Lawrence ساخته شده است. او نقش مهمی در جریان شورش‌های عرب در سال ۱۹۱۶ داشت. در این ماجرا‌ها نیرو‌های بریتانیایی به اعراب کمک کردند تا عثمانی‌ها را از بخش‌هایی از خاورمیانه بیرون کنند. آن فیلم با ناجی سفید‌پوش و ماجراهای تاریخی استعماری به‌ صورت شیطنت‌آمیزی با Dune  مرتبط است. ویلنوو با چالش‌های زیادی برای مناسب‌سازی رمان برای پرده سینما مواجه بوده است. اما احتمالا هیج‌کدام از آن‌ها به اندازه وفادار ماندن به تصویری که هربرت از پل آتریدس می‌سازد غیر قابل حل نبوده‌اند. او کاراکتری با قدرتی کمتر از پیروزمندی‌هایش است. پل از جاه‌طلبی‌های مادرش آشفته و تسخیرشده با نگرش‌های آخرالزمانی به همان اندازه از سرنوشتش نامطمئن است که همه بیننده‌ها. تا پایان قسمت دوم انتظار پاسخ‌های زیادی نداشته باشید. همان‌طور که اوایل این مطلب هم اشاره کردیم، هربرت هنوز ۵ کتاب دیگر دارد که ویلنوو باید به آن‌ها هم برسد.

احتمالاً شاهد همکاری کالاف دیوتی و Dune خواهیم بود

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
۰8⅞۳۱۲
پاسخ

۰۸۷۵۳۲