در طول انیمه سریالی اتک آن تایتان ارن یگر دوستان زیادی داشت. اما این شخصیتهای خاص، فارغ از اینکه چقدر از لحاظ بُعد مسافت به او نزدیک یا دور بوند، همراهان قابلاعتماد او بوندند.
اتک آن تایتان در گذر زمان طرفداران و علاقهمندان زیادی در سرتاسر جهان برای خود جمع کرده است و به معنای واقعی کلمه دنیای مانگا و انیمه را به آتش کشیده است. و حالا که آخرین قسمتهای این انیمه پخش شده است بیشتر از گذشته شو و هیجان به پا کرده است. ارن یگر شخصیت اصلی این انیمه در سفر تاریک و حماسی خود، دوستیهای متعددی شکل داده که مملو از دوستیهای کلیدی و پویایی شخصی است.
از دوستان نزدیک کودکی تا کسانی که به طور غیرمنتظرهای همپیمانان جنگ با تایتانهای هیولایی میشوند، بسیاری از شخصیتهای این سری محبوب، تعاملات و پیوندهای جالبی با ارن یگر داشتهاند. پیوندهایی که او با برخی از دوستداشتنیترین شخصیتهای فرعی سریال برقرار میکند، بهعنوان یک عنصر اساسی در داستان با روایت وجودی سریال گره میخورد و داستانی حماسی و ژرف خلق میکند.
٦. کانی اسپرینگر، یک شخصیت بامزه و حمایتپذیر و محبوب
نخستین حضور – آن روز: سقوط شیگانشینا، قسمت ۲
کانی اسپرینگ که از شخصیتهای مثبت است، با هدف نسبتاً سادهای در زندگی معرفی میشود: اینکه خانوادهاش از او راضی باشد.او بهعنوان یکی از اعضای واحد تمرینیِ ۱٠٤ و یکی از اعضای اصلی سپاه سروی (گروه شناسایی) جزو شخصیت هایی است که بسیار با او ملاقات میکنیم. او شخصیتی است که در میانه جنگ معمولا سطح بالایی از شوخطبعی و مهربانی را از خود به نمایش میگذارد.
او و ارن بیشتر بهخاطر تجربیات نظامی مشترکشان دوستی جذابی شکل میدهند. کانی خوشقلب است و دوستی سرشار از نجابت و وفاداری از خود به نمایش میگذارد. هر دو مرد تمایلی قوی برای حفاظت از بشر در برابر تهدید همیشگی تایتانها دارند. یک علاقه مشترک که گذر زمان آن را تقویت هم میکند. او در طول سریال قوس شخصیتی جذابی را پشت سر میگذارد و از یک شخصیت کمیک و محبوب به یک کهنه سرباز سرسخت میشود که به دلیل مشکلات و شکستهای متعدد و گوناگون در طول سالها، بدبین شده است. همین موضوع او را یکی از جذابترین شخصیتهای فرعی سریال تبدیل میکند.
٥. ساشا براوس شخصیتی رنگارنگ و غیر متعارف در اتک آن تایتان
نخستین حضور – آن روز: سقوط شیگانشینا، قسمت ۲
ساشا بهعنوان کاراکتری که عادت داشت غذا را احتکار کند در طول حضورش در سریال یکی از عجیبترین شخصیتهای اتک آن تایتان بود. وسواس براوس در پنهانکردن لهجهاش که مخصوص محل تولدش، روستای داوپر، بود، هالهای طنزآمیز و خجالتزده به او میبخشید.
بهعنوان یکی از اعضای اصلی سپاه سروی (گروه شناسایی) او نیز بهمرور رابطهای عمیق با ارن میسازد. ترکیب کنجکاوی و خونگرمی او در زمانهای سخت نوعی تسلی خاطر برای ارن خلق میکند. میدانیم که سریال اتک آن تایتان یک سریال تاریک و تلخ است. پویایی این زوج، یعنی ساشا و کانی، زمانی برجسته میشد که شخصیت خندهدار و سادهلوح آنها با تم تاریک و تلخ تضادی عمیق ایجاد میکرد. تأثیر قوی رابطه آنها با مرگ ناگهانی براوس بهشدت احساس میشود. این لحظه احساسی باعث شد که تا آخرین قسمتها، حس ناراحتی در ذهن تماشاگران باقی بماند.
٤. احترام و تقدیر ژان کرشتاین در اتک آن تایتان نسبت به ارن ییگر بهمرور رشد میکند
نخستین حضور – آن روز: سقوط شیگانشینا، قسمت ۲
در ابتدا ژان قصد داشت به نیروی پلیس بپیوندد و حرفهای آرام و پایدار داشته باشد؛ اما در نهایت او نیز یکی از اعضای اصلی سپاه سروی (گروه شناسایی) شد و در جنگ خونین با تایتانها نقش مهمی ایفا کرد.
کرشتاین در ابتدا شخصیتی بود که شدیداً به ارن و تواناییهای او شک داشت؛ اما بهمرور یکی از دوستان قابلاعتماد ارن شد. با وجود تفاوتهای آشکار شخصیتی این دو کاراکتر، ژان برای عزم و رشد مداوم شخصیت ارن احترام قائل است. بهعلاوه نگرش واقعبینانهتر و مبتنی بر زندگی او، عمقی داینامیک به رابطه او با ارن افزوده است. بهطورکلی باتوجهبه طبیعت حمایتگر و رشد شخصیتی جذاب ژان، او تبدیل به یکی از دوستان قدیمی، ارزشمند و جذاب ارن میشود.
۲. لیوای آکرمن، سرسختترین شخصیت اتک آن تایتان
نخستین حضور – شب مراسم اختتامیه: بازگشت انسانیت، قسمت ۲
لیوای آکرمن، قویترین سرباز انیمه اتک آن تایتان بهتدریج یک رابطه غیرمنتظره با ارن شکل میدهد. او در ابتدا یک شخصیت سختگیر و بیاحساس نشان داده میشود. اما دوستی او با ارن از تجربیات مشترکشان در جنگ دوشادوش یکدیگر شکلگرفته است.
آنچه آکرمن را به دارایی اساسی انسانها در مبارزه با تایتانها تبدیل کرده است توانایی شگفتآور او در جنگ و توانایی بینظیر رهبریکردنش است. او بهعنوان سرهنگ تیم عملیات ویژه( که یک واحد قدرتمند و خطرناک درون گروه شناسایی است) خدمت میکند. آکرمن یکی از ترسناکترین شخصیتهای قهرمانی در داستان که به طرز ترسناک وعجیبی همیشه ساکت است. به دلیل سالها جنگ بیوقفه و مبارزه، آکرمن پر از زخم و جراحت جنگی است. وجه انسانی، حساس و آسیبپذیر آکرمن از طریق وسواس دائمیاش نسبت به تمیزی به نمایش در میآید. گرچه که ممکن است آکرمن و ارن متضاد به نظر برسند؛ اما لوی و ارن به یکدیگر احترام میگذارند و بهخاطر حفظ انسانیت، نقاط قوت و قدرتشان را با یکدیگر ترکیب میکنند و پیوندی قوی شکل میدهند.
۲. میکاسا آکرمن، یک نیروی نظامی با تجربه و متحد دیرینهی ارن یگر
نخستین حضور: به تو، در سال ۲٠٠٠: سقوط شیگانشینا، قسمت ۱
این چهره نخبه بهعنوان یکی از اعضای واحد تمرینیِ ۱٠٤ و یکی از اعضای اصلی سپاه سروی (گروه شناسایی)، ارتباط نزدیک و پیچیده ای با ارن دارد که به کودکی آن دو برمیگردد. میکاسا دختری است که والدینش به شکلی فجیع توسط قاچاقچیان انسان به قتل رسیدند. او پس از این رویداد تلخ با خانواده ارن یگر زندگی میکند. این دو شخصیت از همان زمان ارتباطی قوی شکل میدهند.
میکاسا که در نبردهای وحشیانه مهارت و خشونت دیدنی از خود به نمایش میگذارد، بارها ثابت کرده که بهعنوان خواهرخوانده ارن برای حفظ امنیت او زندگیاش را به خطر میاندازد.
میکاسا آکرمن شخصیتی است که علاوه بر وفاداری و تعهد به برادرخواندهاش، تاریخچهای جالب و غنی دارد. او بهعنوان آخرین نواده نسل شوگون شناخته میشود. این موضوع در نهایت موجب شد که او تاثیر سیاسی قابلتوجهی در امپراطوری هیزورو بگذارد.
۱.آرمین آرلت یک فرمانده نظامی باهوش و متفکر
نخستین حضور: به تو، در سال ۲٠٠٠: سقوط شیگانشینا، قسمت ۱
این استراتژیست تیزبین در طول سالها بارها ثابت کرده است که یک چرخدنده ضروری در سیستم سپاه سروی (گروه شناسایی) است. علاوه بر قدرت نظامیاش، آرلت بهخاطر دوستی نزدیک با ارن یگر و میکاسا آکرمن شناخته میشود.
آرلت، یک دوست پایدار و قابلاعتماد برای ارن است. به لطف تفکر تاکتیکی، هوش بالاو وفاداری تزلزلناپذیرش، بارها ثابت کرده است که دوستی ارزشمند است.
آنها به دلیل تجربیات سختی که در انیمه اتک آن تایتان با هم داشتهاند، رابطه نزدیک و دائمی دارند. این تجربیات باعث شده تا هر دو تصمیم بگیرند که باید از انسانها در مقابل تایتانهای وحشتناک محافظت کنند. بهطورکلی، آرلت با حمایت مداوم و توانایی بالا در کمک به ارن تأکید میکند که یک دوست ضروری و نزدیک است.
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید حتما به این مقاله هم سری بزنید.
عالی بود اولین کامنت
و منی که همه ی اینارو میدونستم و محظ بیکاری اومدم
++++
لویی آکرمن داش لیوایههه چراااا خببببب همچین اشتباه سمی کردی
اتک آن تایتان تموم شد ارن آخرش مرد خیلی بد بود دلم واس خودم سوخت چرا لیوای تایتان نشد؟ قرار بود بشه تو مانگا گفته شده بود
مطمئنی؟ اصلا تو گل مانگا هیچ چیزی نشون نداده بودن که لیوایی قرار تایتان بشه. اول باید مانگارو بخونین.
آکرمن ها پتانسیل تبدیل به تایتان رو ندارند
داداش لیوای اکرمن هستند ایشون 😂😂😂
ارن اگه دوست داشت برای متوقف کردنش قیام نمیکردن
مجبور شدن می فهمی ارن داشت نصل کشی میکرد مجبوربودن
نسل*
لویی؟ اکرمان؟ 🙂 منطقیه
خیلی منتغیح =_)
بهترین دوست ارن فلوک بود.
چی داری میگی
فلوک؟ دشمن بزرگ😂 بهترین دوستش آرمین بود
چه دوستایی اخرش بهش خیانت کردن و حق با ارن بود تو تمام داستان و اخرش این مثلا دوستان چیشدن از این ور رونده از اون ور مونده و همه چی هم تباه شد
حق با ارن نبود ، داشت نسل کشی میکرد…کاری که قبلا کردن باهاشون
و فلوک که تو فصل ۴ جونش رو برای ارن داد ولی تو این لیست نبود…
لوی اکرمن …
منطقیه
لوی آکرمن ؟؟؟🤣🤣🤣
خواهر خوانده چه صیغه ای بود همه میدونن اون عاشق آرن بود شاخ درآوردم وقتی ديدم نوشتی خواهر خوانده
بهترین و با وفا ترین دوست ارن جان بود که میکاسا کشتش👍🏻
جان چی فلوک
جان کیه اسمش فلوک بود🤣
فلوک بهترین دوستش بود
اولا لوی نه لیوای/: دومن ژان نه جاننننننننننن/:سومن فلوک جونشو بخاطر ارن داددد اون چرا نیستتتت تنها کسی ک ارنو حمایت کرد برای نقشش فلوک بوددد درست نسل کشی کار گوهیه ولی همباز فلوگم جز دوستاش میشهههه
بهترین دوست ارن آرمینه باشه درست
ولی ارن و میکاسا عاشق هم بودن
اصلا،قضیهشون از دوستی به رد بود
خفه شو میکاسا توله آرمین دوم
اسم لیوای به اشتباه نوشته شده بود. درست شد :))