رتبهبندی تمام فیلمهای بتمن بر اساس امتیازات Rotten Tomatoes
بتمن بیتردید یکی از تاثیرگذارترین و محبوبترین ابرقهرمانان دوران معاصر است؛ اگر نگوییم محبوبترین. روایتهای بیشماری از داستان او ساخته شدهاند که بسیاری از آنها ردپایی ماندگار در صنعت سرگرمی بر جای گذاشتهاند. اکنون که طرفداران در انتظار «بتمن: قسمت دوم» و همچنین معرفی بتمن جدید دنیای سینمایی دیسی (DCU) هستند، فرصتی فراهم شده تا نگاهی به تمام فیلمهای بزرگی بیندازیم که در طول سالها به رشد و تثبیت این شخصیت افسانهای کمک کردهاند.
این فهرست نگاهی جامع به تمامی فیلمهای سینمایی بتمن در طول سالیان خواهد داشت. در مجموع ۱۵ فیلم سینمایی بتمن ساخته شده و در اینجا آنها را بر اساس امتیاز سایت راتن تومیتوز (Rotten Tomatoes) رتبهبندی کردهایم. البته که این وبسایت نقد و بررسی، بینقص یا مورد اجماع همگانی نیست، اما میتوان آن را به عنوان یکی از معتبرترین معیارهای رتبهبندی فیلمها در نظر گرفت. با این وجود، همیشه بهتر است تماشاگران خودشان فیلمها را ببینند و نظرات شخصیشان را شکل دهند؛ اما بررسی و مقایسه این رتبهبندیها هم خالی از لطف نیست. با ما همراه باشید.
۱۳. بتمن و رابین (۱۹۹۷)
شلوغ، رنگارنگ و پر از دیالوگهای عجیب، این فیلم یکی از بحثبرانگیزترین نسخههای بتمن است که بیشتر به یک شوخی سینمایی شباهت دارد تا یک داستان ابرقهرمانی
در انتهای این فهرست، فیلمی قرار دارد که به باور راتن تومیتوز بدترین فیلم بتمن تا به امروز است، و سخت بتوان با این نظر مخالفت کرد. در این قسمت، جرج کلونی برای نخستینبار شنل شوالیه تاریکی را بر تن میکند و در برابر دو دشمن عجیب و غریب قرار میگیرد: مستر فریز و پویزن آیوی. فیلمنامهی سبک و کودکپسند، با هدف فروش هرچه بیشتر اسباببازی، رنگ و لعاب اغراقآمیزی به خود گرفته است که از همان ابتدا جدیت و جذابیت شخصیت را زیر سؤال میبرد.
هواداران بتمن در اینکه این فیلم بدترین نسخهی ابرقهرمانی تاریخ است، تقریباً اتفاقنظر دارند. بتمن و رابین (Batman & Robin) تمام گیرایی و حالوهوای جذاب فیلم قبلی را از دست داد و به اثری سطحی و خستهکننده تبدیل شد که تماشایش بیشتر از آنکه لذتبخش باشد، آزاردهنده است. گرچه حضور اعضای «خانوادهی بتمن» در نگاه اول ایدهای جالب بود، اما هیچ عنصر قابل توجه دیگری در فیلم یافت نمیشود، جز بازیهای کلامی سطح پایین و داستانی بیرمق که حتی خاطرهانگیز هم نیست.
بتمن و رابین یکی از نمونههای بارز شکست در درک روح یک شخصیت نمادین است. تلاش برای تجاریسازی بیش از حد، جایگزین پرداخت دراماتیک شخصیتها شد و نتیجهاش فیلمی بود که نه کودک را جذب کرد و نه بزرگسال را راضی نگه داشت. این فیلم نشان داد که حتی محبوبترین ابرقهرمانها هم در صورت بیتوجهی به ماهیتشان، میتوانند به ورطهی سقوط بیفتند. تنها دستاورد این اثر شاید این باشد که راه را برای بازنگری جدی در مسیر فیلمهای بتمن هموار کرد.
۱۲. بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت (۲۰۱۶)
در تقابل سنگین و فلسفی بین دو اسطوره، بتمن و سوپرمن، تماشاگران شاهد رویارویی عدالت و ترس، امید و خشم هستند
جهان سینمایی دیسی (DCEU) در بسیاری از زمینهها ناکام ماند، اما برخی فیلمها مانند بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت (Batman v Superman: Dawn of Justice) با هیاهوی زیادی همراه بودند. پس از ویرانیای که از نبرد سوپرمن با ژنرال زاد به جا مانده، بتمن به این قهرمان تازهوارد اعتماد ندارد و این بیاعتمادی به درگیری مستقیم میان آن دو میانجامد. نزاعی که با دخالت پنهانی لکس لوتر به مسیر پیچیدهتری کشیده میشود.
این فیلم با شروعی پرزرقوبرق آغاز میشود، اما بهتدریج افول میکند و تنها یک صحنهی اکشن چشمگیر را برای طرفداران به جا میگذارد. در حالی که ایدهی اولیه و داستان ظرفیت بالایی برای موفقیت داشتند، فضای بیشازحد تیره و خشن فیلم و روایت آشفته و غیرمنطقی، آن را به اثری خستهکننده تبدیل کردند. در نهایت، بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت درگیر ایدههای بیش از حد شد و همین تعدد مفاهیم، ضربهی اصلی را به آن وارد کرد.
این فیلم میخواست همزمان نقش پلی میان شخصیتها، آغازگر یک جهان سینمایی جدید و پاسخی به طرفداران پرشمار هر دو قهرمان باشد. اما زیادهخواهی سازندگان در روایت و نبود انسجام دراماتیک، باعث شد تا عمق درگیریهای شخصیتی به حاشیه برود و فرصت طلایی شکلگیری یک حماسهی ماندگار از دست برود. شاید اگر تمرکز بیشتری بر شخصیتپردازی و ساختار داستانی وجود داشت، این فیلم میتوانست نقطهی عطفی در تاریخ ابرقهرمانی سینما باشد.
۱۱. بتمن: شوخی مرگبار (۲۰۱۶)
اقتباسی وفادار از رمان گرافیکی مشهور آلن مور که با نگاهی تیره و روانشناختی، رابطه پیچیده میان بتمن و جوکر را واکاوی میکند
کمپانی دیسی در زمینهی انیمیشنهای بلند خود، معمولاً عملکردی موفق و منسجم داشته است؛ از همین رو، بسیاری از طرفداران نسبت به بتمن: شوخی مرگبار (Batman: The Killing Joke) — اقتباسی از داستان مشهور و جنجالی آلن مور درباره منشأ پیچیدهی جوکر — انتظارات بالایی داشتند. دلقک جنایتکار نقشهای تازه در سر دارد و این بار کمیسر گوردون را به دام میاندازد، اما هدف اصلی او شخص دیگری است.
شوخی مرگبار نخستین انیمیشن حاضر در این فهرست است، و البته ضعیفترینِ آنها نیز به شمار میرود. هرچند این اثر یکی از تیرهترین روایتهای بتمن را ارائه میدهد، اما از بازنگاری بیشازحد منبع اصلی بهشدت آسیب دیده است. صحنههای مهم و اثرگذار حذف شدهاند و در عوض، لحظاتی ضعیف و حتی بحثبرانگیز به فیلم اضافه شدهاند — از جمله رابطهای نامتعارف میان بتمن و بتگرل — که به وضوح انسجام داستانی را بر هم میزند و اقتباسی که میتوانست درخشان باشد را به تجربهای ناامیدکننده بدل میکند.
یکی از دلایل ماندگاری داستان کمیک شوخی مرگبار، تمرکز دقیق آن بر روانپریشی جوکر و مفهوم شکنندگی عقل در برابر فاجعه است. اما نسخهی انیمیشنی با افزودن نیمهی اولی ساختگی و بیربط، تمرکز اصلی را از دست میدهد. در عوضِ وفاداری به تمهای فلسفی داستان، فیلم درگیر روابط سطحی و دیالوگهای بیاثر میشود. این تغییرات نهتنها به جو اثر لطمه میزنند، بلکه پیوند احساسی تماشاگر با کاراکترها را نیز تضعیف میکنند.
۱۰. بتمن برای همیشه (۱۹۹۵)
با فضای نئونزده و انرژی کاریکاتوری، این فیلم بتمن را به سمت سرگرمیهای عامهپسند دهه نودی سوق میدهد
درگذشت غمانگیز وال کیلمر قلب بسیاری از طرفداران را به درد آورد، اما میتوان میراث هنری او را در آثاری همچون بتمن برای همیشه مرور کرد. این فیلم پرزرقوبرق، که پس از موفقیت دنیای تیم برتون ساخته شد، با کارگردانی جدید، بازیگری تازه و رویکردی روشنتر و طنزآمیزتر روی پرده رفت. در این داستان، بتمن باید در برابر دو دشمن سرسخت — ریدلر و توفیس — به مبارزه بپردازد.
میتوان فیلمهای بتمن را به دو گروه کلی تقسیم کرد: آثار خوب و آثار بد. بتمن برای همیشه در میانهی این دو دسته قرار میگیرد. اگر با انتظار تماشای یک فیلم جدی وارد این اثر شوید، احتمالاً ناامید خواهید شد، اما فضای کمپ (اغراقآمیز و رنگارنگ) فیلم و لحظات دیوانهوارش، تجربهای سرگرمکننده و لذتبخش را فراهم میکند؛ بهشرط آنکه آن را بیش از حد جدی نگیرید. افزون بر این، بازیهای جیم کری و تامی لی جونز در نقشهای ریدلر و توفیس بینقص و تماشایی هستند.
بتمن برای همیشه (Batman Forever) تلاش کرد تا با دور شدن از فضای تیره و تاریک فیلمهای قبلی و نزدیکتر شدن به حالوهوای کتابهای کمیک دهههای پیشین، جذابیت عامهپسندتری ایجاد کند. این تغییر رویکرد، هرچند باعث شد عمق روایی فدای ظاهر شود، اما توانست نسخهای رنگارنگ و سرزنده از گاتهام را به نمایش بگذارد. در کنار طراحی لباسها و صحنههای پرزرقوبرق، حضور پرانرژی جیم کری بهعنوان چهرهی ضدقهرمان، به فیلم حسی کاریکاتوری اما خاطرهانگیز بخشیده که هنوز هم، به نوعی، جایگاه ویژهای در میان آثار متفاوت بتمن دارد.
۹. بتمن (۱۹۸۹)
شروع عصری جدید برای بتمن با کارگردانی تیم برتون، که شخصیت را از طنز دههی ۶۰ خارج کرد و او را به چهرهای تاریک و پیچیده بدل ساخت
تقریباً بیست سال پس از سریال بتمن (۱۹۶۶)، تیم برتون با استفاده از همان عنوان، تجربهای کاملاً متفاوت را به سینما آورد. این بار، با الهاماتی آشکار از سبک گوتیک و فضایی تیرهتر، قهرمان نقابدار باید بر گذشتهی تلخ خود غلبه کند تا با جنایتکار تازهای به نام جوکر مقابله کند؛ گانگستری سابق که سودای تسلط بر گاتهام را در سر میپروراند.
هرچند امتیاز کلی این نسخه پایینتر از بتمن کلاسیک است، اما نسخهی تیم برتون موفق به دریافت عنوان «تازه تایید شده» (Certified Fresh) شده و افتخار قابل توجهی کسب کرده است. این فیلم شخصیت بتمن را بازآفرینی کرد و مسیر نسخههای بعدی، بهویژه سری انیمیشنی بتمن را هموار ساخت. افزون بر آن، بتمن ۱۹۸۹ بهنوعی آغازگر موج بزرگ فیلمهای ابرقهرمانی بود که در قرن بیستویکم به اوج خود رسید.
فیلم بتمن (Batman) تیم برتون نهتنها چهرهی بتمن را از یک قهرمان کارتونی و طنزآمیز به شخصیتی درونگرا و تراژیک تغییر داد، بلکه موفق شد یک دنیای سینمایی غنی و منحصربهفرد را خلق کند که همچنان الهامبخش فیلمسازان معاصر است. طراحی صحنههای گاتهام، موسیقی بینظیر دنی الفمن، و حضور کاریزماتیک جک نیکلسون در نقش جوکر، فضایی را به وجود آوردند که بتمن را از یک شخصیت سرگرمکننده به نمادی فرهنگی با ابعاد روانشناختی و اجتماعی گستردهتر ارتقا داد. این فیلم نشان داد که آثار ابرقهرمانی میتوانند جدی، هنری و حتی تاثیرگذار باشند.
۸. بتمن (۱۹۶۶)
سرشار از شوخی، رنگهای اغراقآمیز و موسیقی کلاسیک، این فیلم نماد دوران بیتکلف و کارتونی بتمن در دههی ۶۰ میلادی است
پیش از آنکه بتمن به قهرمانی تیره و جدی بدل شود، چهرهای شوخطبع و اغراقآمیز از یک مبارز با جرم و جنایت داشت؛ تصویری که در نخستین فیلم لایو اکشن بتمن بهخوبی به نمایش گذاشته شد. این فیلم که بر اساس سریال تلویزیونی سال ۱۹۶۶ ساخته شده بود، بتمن را مقابل سرسختترین دشمنانش قرار میدهد، از جمله جوکر، کتوومن و ریدلر.
آدام وست گنجینهای ارزشمند بود که برای نخستینبار بتمن را زنده کرد. این فیلم به هیچ عنوان خود را جدی نمیگیرد و با شور و شعف در فضای کمپ و فانتزی خود غرق میشود؛ از نبرد با کوسهها گرفته تا انفجار بیپایان واژههای صوتی کارتونی بر روی صفحه. بتمن ۱۹۶۶ ستارگان بزرگی را به جهان معرفی کرد و خود به فیلمی نمادین در تاریخ این فرنچایز بدل شد؛ اثری که برای سالها هویت عمومی بتمن را در فرهنگ عامه تثبیت کرد.
فیلم بتمن ۱۹۶۶ تجسمی از دورانی است که آثار ابرقهرمانی بیشتر از آنکه درگیر مفاهیم تاریک یا پیچیده باشند، به دنبال سرگرمی بیپیرایه بودند. لحن شوخ و سبک اغراقآمیز این اثر باعث شد بتمن به چهرهای جهانی و محبوب تبدیل شود. هرچند بعدها رویکردهای جدیتر بر سینمای بتمن غالب شدند، اما این نسخهی سرزنده و رنگارنگ همچنان بخش جداییناپذیری از تاریخ این شخصیت باقی مانده است. بدون درک اهمیت فرهنگی و تاثیر بیواسطهی فیلم ۱۹۶۶، نمیتوان سیر تحول بتمن در ادبیات تصویری و سینما را به درستی فهمید.
۷. بازگشت بتمن (۱۹۹۲)
بازگشتی گوتیک و کریسمسی برای بتمن، با حضور شخصیتهایی همچون زنگربهای و پنگوئن، که تاریکی شاعرانهی تیم برتون را به اوج میبرد
در رتبهای پس از «بتمن» محصول سال ۱۹۸۹، بهطرز جالبی دنباله آن یعنی بازگشت بتمن (Batman Returns) قرار میگیرد؛ فیلمی که قهرمان شنلپوش را با چالشی تیرهتر و جدیتر روبهرو میکند. هنگامی که پنگوئن و تاجر فاسدی بهنام مکس شرک برای رساندن پنگوئن به مقام شهرداری متحد میشوند، بتمن ناچار است از تمام توان و نبوغش بهره ببرد تا جلوی فاجعهای بزرگ را بگیرد. در این میان، شخصیتی مرموز و خطرناک بهنام زنگربهای نیز وارد میدان میشود تا تعادل همهچیز را بههم بریزد.
بازگشت بتمن نهتنها یک دنباله شایسته، بلکه بهنوعی ارتقایی هنرمندانه نسبت به فیلم اول است. تیم برتون در این اثر، بتمن را وارد قلمرویی میکند که بیش از آنکه نبرد میان خیر و شر باشد، تقابل هویتهای شکننده، عقدههای سرکوبشده و زخمهای پنهان شخصیتهاست. انتخاب یک فضای کریسمسیِ سرد و گوتیک، تضاد عجیبی میان زیبایی بصری و تاریکی درونی داستان ایجاد کرده که فقط از برتون برمیاد. میشل فایفر در نقش زنگربهای، با اجرای چندلایهاش، مرز بین قهرمان و ضدقهرمان را پاک میکند، و دنی دویتو، پنگوئنی خلق میکند که هم ترحمبرانگیز است و هم نفرتانگیز. این فیلم، بیش از آنکه درباره نبرد فیزیکی باشد، درباره درونیترین نبردهای انسانهاست و همین نکتهست که بازگشت بتمن را فراتر از یک فیلم ابرقهرمانی معمولی قرار میدهد.
۶. بتمن: نقاب فانتاسم (۱۹۹۳)
انیمیشنی تحسینشده که عمق شخصیت بروس وین را به تصویر میکشد و در قالب داستانی نوآر، به گذشتهی دردناک او میپردازد
بتمن: سریال انیمیشنی (Batman: The Animated Series) یکی از تحسینشدهترین مجموعههای تلویزیونی ابرقهرمانی در تاریخ است و موفقیت آن زمینهساز ساخت فیلمی دنبالهدار بهنام بتمن: نقاب فانتاسم (Batman: Mask of the Phantasm) شد. در این فیلم، یک شخصیت ناشناس و تازهوارد به گاتهام میآید و یکییکی، رؤسای بزرگ جنایت را از میان برمیدارد. در حالی که بروس وین میان هویت غیرقهرمانیاش و نقشی که بهعنوان ناجی شهر دارد، دستوپا میزند، کمکم پرده از ارتباط گذشتهی خودش با این قتلها برداشته میشود.
بسیاری از هواداران، نقاب فانتاسم را کاملترین فیلم بتمن میدانند؛ هرچند رتبهبندیهای رسمی مثل راتن تومیتوز شاید به آن نمرهای خارقالعاده نداده باشند، اما همچنان امتیازی قابلتوجه برایش در نظر گرفته شده است. این گوهر انیمیشنی با وفاداری به منبع اصلی داستان، در عین حال سعی میکند چیز تازهای ارائه دهد؛ عمقی قابل توجه به شخصیت بتمن و — مهمتر از آن — بروس وین میبخشد. در واقع، نقاب فانتاسم شاید تنها فیلمی باشد که در آن مرد پشت نقاب از خفاش درون ماسک مهمتر جلوه میکند؛ و همین باعث میشود او برای مخاطب انسانیتر و قابلدرکتر باشد.
آنچه نقاب فانتاسم را از دیگر آثار بتمنی متمایز میکند، تمرکزش بر ریشههای روانی و عاطفی بروس وین است. برخلاف بسیاری از فیلمها که هویت بتمن را با ضرباهنگ اکشن و تعقیبوگریز میسازند، این فیلم ما را به درون ذهن مردی میبرد که میان عشق، خشم و وظیفه گیر کرده. سبک بصری خاص، موسیقی درخشان و روایت غمانگیز آن، حالتی نوستالژیک و در عین حال تراژیک به فیلم میبخشد. اینجا دیگر فقط با قهرمانی در شنل سیاه مواجه نیستیم، بلکه با مردی طرفیم که تا مرز فروپاشی روحی رفته، و همین است که نقاب فانتاسم را نه فقط یک انیمیشن موفق، بلکه یک درام روانشناختی تمامعیار میکند.
۵. آغاز بتمن (۲۰۰۵)
آغازی مجدد برای افسانهی بتمن با نگاهی واقعگرایانه و دروننگر، که مسیر سهگانهی تحسینشدهی نولان را هموار ساخت
آغاز بتمن (Batman Begins) نخستین فیلم از یکی از بهترین سهگانههای تاریخ سینماست؛ فیلمی که روایت پیدایش بتمن را بازتعریف میکند، آنهم با نگاهی بهمراتب واقعگرایانهتر از هر آنچه پیش از آن ساخته شده بود. داستان، بروس وین را در مسیر آموزش با سازمانی مرموز بهنام «سایهها» قرار میدهد؛ اما زمانی که این سازمان قصد نابودی شهر گاتهام را میکند، قهرمان نوپا تصمیم میگیرد برای پاکسازی شهر و مبارزه با جنایتکارانی مانند مترسک وارد عمل شود و سرانجام، نبردی سرنوشتساز را با رهبر پیشین خود، رأسالغول، آغاز میکند؛ شخصیتی که بیتردید لیاقت فیلم اختصاصی خودش را دارد.
گرچه بسیاری از هواداران ممکن است با رتبهبندی یا جایگاه این فیلم موافق نباشند، اما حضور آن در بین پنج فیلم برتر، جایگاه قابلاحترامی برایش محسوب میشود. آغاز بتمن فیلمی تیره، عمیق، هوشمند و هیجانانگیز است که شخصیت بتمن را در بستری واقعگرایانه بازسازی میکند. این فیلم نهتنها داستان کلاسیک تولد بتمن را روایت میکند، بلکه نقطهی آغاز سهگانهای میشود که ژانر ابرقهرمانی را متحول ساخت و استانداردهای تازهای برای آن تعریف کرد.
کریستوفر نولان با آغاز بتمن موفق شد جان تازهای به شخصیتی بدهد که در گذر زمان به کاریکاتوری از خود تبدیل شده بود. برخلاف نسخههای قبلی، بتمنِ نولان نه با ابزارهای عجیبوغریب و فانتزی، بلکه با درد، تردید، و تصمیمات اخلاقیاش تعریف میشود. طراحی تولید خیرهکننده، بازی قدرتمند کریستین بیل، و انتخاب هوشمندانهی شرورانی مانند رأسالغول و مترسک، این فیلم را به اثری تبدیل کرده که نهفقط برای طرفداران کمیک، بلکه برای دوستداران سینمای جدی نیز قابل احترام است. آغاز بتمن نقطهای بود که بتمن دوباره متولد شد؛ اینبار نه فقط بهعنوان قهرمانی با نقاب، بلکه بهعنوان انسانی که میجنگد تا خود را باز تعریف کند.
۴. بتمن (۲۰۲۲)
یک تریلر کارآگاهی مدرن با فضایی نوآر و تاریک که بتمن را بیش از هر زمان دیگر، به ریشههای کارآگاهیاش بازمیگرداند
بتمن (The Batman) جدیدترین فیلم از این مجموعه است که بار دیگر معروفترین کارآگاه دنیا را به پرده سینما بازمیگرداند؛ اینبار با بازیگری تازهنفس زیر شنل و نقاب. در حالی که هواداران برای قسمت دوم این فیلم باید مدتی منتظر بمانند، میتوانند بارها از تماشای این داستان پرهیجان و رازآلود لذت ببرند. در این روایت، ریدلر (معماگو) شروع به قتل چهرههای منتخب شهر میکند؛ قتلی که بخشی از یک توطئه بزرگتر است. اکنون بتمن باید پیش از آنکه نقشه نهایی ریدلر گاتهام را در خود ببلعد، جلوی او را بگیرد.
با آنکه بتمن امتیازی برابر با آغاز بتمن دارد، به نظر میرسد جایگاه بالاتری را از آن خود کرده، شاید به دلیل رویکرد مدرنترش و تمرکز دقیقتر بر وجه کارآگاهی شخصیت بتمن. داستانی خشن، تاریک و جاهطلبانه، این نسخه را به اثری نوآر و مدرن تبدیل کرده است که همزمان هم شخصیت بتمن را وارد قلمرویی تازه میکند و هم به ریشههای اصیل او وفادار میماند.
بتمن ساخته مت ریوز، شاید نزدیکترین اقتباس سینمایی به روح کمیکهای اولیه بتمن باشد؛ جایی که بتمن نه یک ابرقهرمان پرزرقوبرق، بلکه کارآگاهی در سایه، پیچیده، و خسته از دنیای اطراف است. طراحی بصری فیلم با رنگهای تیره، باران بیپایان، و فضای شهری خفقانآور، تصویری نوآر و واقعگرایانه از گاتهام خلق میکند. رابرت پتینسون با اجرای متفاوت و درونگرایانهاش، بتمنی را به تصویر میکشد که هنوز در مسیر شکلگیری است؛ قهرمانی که بیش از آنکه به قدرت، به حقیقت نیاز دارد. این فیلم نهفقط شروعی برای دنیایی جدید از بتمن است، بلکه گواهی بر آن است که همچنان میتوان داستانی تازه از چهرهای قدیمی روایت کرد، آن هم با جسارت و عمقی تحسینبرانگیز.
۳. شوالیه تاریکی برمیخیزد (۲۰۱۲)
پایانی حماسی بر سهگانهی نولان، با بازگشت بتمن برای آخرین نبرد و رویارویی با یکی از مخوفترین دشمنانش، بین
پایانبخش سهگانهی بتمن به کارگردانی کریستوفر نولان، شوالیه تاریکی برمیخیزد (The Dark Knight Rises) است؛ فیلمی که شخصیت تهدیدآمیز و پرهیبت بین را به شکلی ترسناک به دنیای لایواکشن وارد میکند. پس از درگیری با جوکر و فساد هاروی دنت، بروس وین شنل بتمن را کنار میگذارد. اما با ورود زنگربهای و تروریستی بیرحم، او بار دیگر ناچار میشود بازگردد تا آخرینبار گاتهام را نجات دهد.
هرچند بسیاری از هواداران با این ارزیابی مخالفاند، اما امتیاز این فیلم در سایت راتن تومیتوز نشان میدهد که منتقدان آن را اثری بسیار باارزش میدانند. تصمیمات داستانی بعضاً گیجکننده و لحظاتی ضعیف در روایت وجود دارد، اما شوالیه تاریکی برمیخیزد همچنان داستانی سرگرمکننده و یکی از بهترین آثار بتمنی قرن حاضر است. این فیلم با جاهطلبی و عظمت خود، سهگانه را بهشکلی حماسی به پایان میرساند، حتی اگر گاهی بلندپروازیاش از توان اجراییاش فراتر رفته باشد.
شوالیه تاریکی برمیخیزد نهتنها یک پایان برای داستان بتمن، بلکه یک وداع دراماتیک با قهرمانی است که حالا فراتر از هویت فردیاش، به نماد تبدیل شده. نولان در این فیلم با مطرحکردن ایدههایی چون سقوط، رستگاری و ایثار، جنبهای فلسفی به حماسهی بتمن میدهد. شخصیت بین، اگرچه از نظر روانی به عمق جوکر نمیرسد، اما با قدرت فیزیکی و ایدئولوژی نابودگرش، تهدیدی تمامعیار است. فیلم با صحنههایی عظیم، موسیقی نفسگیر هانس زیمر و ضرباهنگی حسابشده، موفق میشود پایانی حماسی و احساسی برای یکی از مهمترین سهگانههای تاریخ سینما رقم بزند. اینجا دیگر نهفقط پای مرگ و زندگی، بلکه پای میراث در میان است، و بتمن، در نهایت، نه بهخاطر قدرتش، بلکه بهخاطر انسانیتش، قهرمان میشود.
۲. فیلم لگو بتمن (۲۰۱۷)
برداشتی طنزآلود، هوشمندانه و سرگرمکننده از بتمن که در عین شوخی، عمیقترین جنبههای شخصیتی او را به بازی میگیرد
پس از موفقیت فیلم لگو، استودیو یک شگفتی غیرمنتظره را برای هواداران رقم زد: فیلم لگو بتمن (The LEGO Batman Movie). در این فیلم، نقشهی نهایی جوکر شهر گاتهام را در معرض خطری عظیم قرار میدهد، اما برای نجات روز، بتمن باید سبک انزواطلبانهاش را کنار بگذارد و یاد بگیرد که همکاری و دوستی نیز بخشی از قهرمان بودن است.
این فیلم با بازگرداندن بتمن به ریشههای طنزآلودش و ترکیب آن با تِمهای مدرن و تاریک، به شکلی غیرمنتظره تبدیل به یکی از تجربههای درجهیک و متفاوت در دنیای بتمن شد. فیلم لگو بتمن بهخوبی نشان میدهد که بتمن شخصیتی انعطافپذیر و چندلایه است که میتواند در هر ژانری — حتی کمدی — بدرخشد. این بلاکباستر پرزرقوبرق، به یک اثر کالت بدل شده و دقیقاً همان چیزی بود که این شخصیت در زمانی که فضای داستانهایش بیش از حد جدی شده بود، به آن نیاز داشت.
شاید در نگاه اول فیلم لگو بتمن یک انیمیشن کودکانه بهنظر برسد، اما در واقع این اثر، یکی از هوشمندانهترین و خودآگاهترین فیلمهایی است که تاکنون درباره بتمن ساخته شده. فیلم با زبان شوخی، کاستیها و اغراقهای شخصیت بتمن را زیر ذرهبین میبرد: وسواس او به تنهایی، ترس از صمیمیت، و وابستگیاش به نقاب بهجای خودِ واقعیاش. صداپیشگی ویلی آرنت، در کنار ریتم سریع و دیالوگهای پرمغز، اثری خلق میکند که هم سرگرمکننده است، هم نقدی بر جدیت افراطی بتمن در آثار معاصر. این فیلم نهتنها خندهدار است، بلکه بهطرزی لطیف، شخصیتی را به تصویر میکشد که شاید نیاز داشت از خودش فاصله بگیرد تا دوباره خود را بشناسد.
۱. شوالیه تاریکی (۲۰۰۸)
شاهکاری بیهمتا در دنیای ابرقهرمانی که با حضور جوکرِ فراموشنشدنی هیث لجر، مرز بین قهرمان و ضدقهرمان را بازتعریف میکند
برای هیچکس شگفتآور نیست که شوالیه تاریکی (The Dark Knight) بالاترین امتیاز را در میان فیلمهای بتمن در سایت راتن تومیتوز دارد. با امتیاز ۹۴٪، این فیلم تنها نسخهی سینمایی بتمن است که موفق شده وارد دههی ۹۰ شود — موضوعی که جای تعجب دارد، چرا که هیچ فیلم نمایشی دیگری از این شخصیت نتوانسته به چنین سطحی از تحسین منتقدان برسد. جوکر، در تلاش برای اثبات فلسفهی تاریک خود، نزدیکترین دوستان بتمن و کل شهر گاتهام را به خطر میاندازد و قهرمان داستان را مجبور به اتخاذ یکی از دشوارترین تصمیمهای عمرش میکند.
شوالیه تاریکی از جنبههای متعددی یک فیلم ضروری در دنیای دیسی است. این فیلم نهتنها «فیلم نهایی بتمن» محسوب میشود، بلکه تعریفی دوباره از شخصیت او ارائه میدهد؛ شخصیتی که حالا دیگر با واقعگرایی و تاریکی پیوندی گسستناپذیر دارد. راتن تومیتوز سه واژه برای توصیف این اثر بهکار برده: تاریک، پیچیده و فراموشنشدنی؛ و هیچ عبارتی نمیتوانست بهتر از این سه، روح فیلم را به تصویر بکشد. شوالیه تاریکی در تاریخ سینما بهعنوان یکی از برترین فیلمهای قرن بیستویکم جاودانه شده و بهسختی میتوان تصور کرد که فیلمی دیگر از بتمن بتواند از آن پیشی بگیرد.
شوالیه تاریکی چیزی فراتر از یک فیلم ابرقهرمانیست؛ این فیلم یک تریلر روانشناختی، یک درام فلسفی، و یک تحلیل عمیق از ماهیت اخلاق در جهانی بیثبات است. جوکرِ هیث لجر با اجرایی که مرز بین بازیگری و تجسم را از میان برمیدارد، شخصیتی را خلق میکند که نهفقط برای بتمن، بلکه برای مخاطب هم چالشی ذهنی و اخلاقی بههمراه دارد. در اینجا بتمن دیگر تنها قهرمانی با ابزارهای گرانقیمت نیست؛ او انسانی شکننده و تصمیمگیرندهای اخلاقگراست که مسئولیتی سنگین بر دوش دارد. نولان با استفاده از دوربینهای آیمکس، موسیقی تپندهی زیمر و ساختار روایی غیرقابل پیشبینی، اثری میآفریند که در عین سرگرمی، بیننده را به تفکر وامیدارد. شوالیه تاریکی نهتنها بهترین فیلم بتمن، بلکه یکی از ستونهای اصلی سینمای مدرن به شمار میآید.
فیلمِ بتمن موردعلاقه شما کدام است؟
شخصیت بتمن در طول نزدیک به یک قرن حضور در فرهنگ عامه، بارها دگرگون شده، اما شاید هیچ بستری همچون سینما این تحولات را به این وضوح و عمق به نمایش نگذاشته باشد. نگاهی به فیلمهای مختلف بتمن نشان میدهد که این شخصیت نهتنها با زمانه تغییر کرده، بلکه هر نسل، چهرهای تازه از او ترسیم کرده است؛ از قهرمانی گوتیک و تاریک در دههی ۹۰، تا ضدقهرمانی نوآر و درونگرا در دهههای اخیر.
سهگانهی نولان نقطهی عطفی بیبدیل است؛ جایی که بتمن، با زخمهای روانی، درگیریهای اخلاقی و سایهی همیشگی خشونت، از درون بازتعریف میشود. شوالیه تاریکی نهتنها مرزهای ژانر ابرقهرمانی را جابهجا کرد، بلکه ثابت کرد که یک فیلم کمیکی میتواند به پیچیدگی یک تریلر سیاسی یا یک درام اگزیستانسیالیستی باشد.
.r1_iframe_embed {position: relative; overflow: hidden; width: 100%; height: auto; padding-top: 56.25%; } .r1_iframe_embed iframe { position: absolute; top: 0; left: 0; width: 100%; height: 100%; border: 0; }
در کنار آن، فیلمهایی مانند بتمن آغاز میکند و شوالیه تاریکی برمیخیزد زمینهساز جهانی واقعگراتر برای این اسطوره شدند، در حالی که بتمن (۲۰۲۲) با رویکردی کارآگاهی، تاریک و بیپیرایه، شخصیت را وارد فصل جدیدی از بلوغ سینمایی کرد. از سوی دیگر، آثاری چون لگو بتمن یا نقاب فانتاسم نیز نشان دادند که این قهرمان میتواند با حفظ هویت، در ژانرهایی چون کمدی یا انیمیشن هم بدرخشد.
در نهایت، بتمن سینمایی نه یک شخصیت، بلکه یک آیینه است؛ بازتابی از ترسها، دغدغهها و امیدهای هر دوره. او در یک فیلم، شوالیهی تاریکیست که در دل بیقانونی ایستادگی میکند؛ در فیلمی دیگر، مردی تنهاست که بهدنبال معنا میگردد. همین تنوع و عمق، راز ماندگاری این قهرمان شنلپوش در دنیای سینماست. شما هم از بتمن موردعلاقهتان در کامنت بنویسید.
منبع: Collider
چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد
نظرات