هرچند که اختاپوس فکر می‌کند درست کردن حباب کار ساده‌ای است و هیچگونه مهارتی نمی‌خواهد، به شکل سفت و سختی متوجه اشتباه خودش می‌شود. باب اسفنجی به عنوان بهترین حباب‌ساز بیکینی باتم سعی می‌کند این کار سخت و طاقت‌فرسا را به دوستان و همسایه‌های خود آموزش دهد.

دومین اپیزود از فصل اول سریال SpongeBob SquarePants از همان اوایل نشان می‌دهد که منطق و فیزیک در شهر بیکینی باتم و در میان ساکنین آن جایی ندارد. یک روز آرام و زیبا که اختاپوس مشغول نواختن ساز خود است، باب اسفنجی به خاطر ساخت یک غرفه چوبی سر و صدای زیادی به پا می‌کند. اختاپوس هم که می‌بیند به حریم آرامش او تجاوز شده دهان به اعتراض می‌گشاید. منتها قبل از اینکه بتواند بیش‌تر از این شکایت کند باب کار خود را به سرانجام رسانده.

باب اسفنجی با به راه انداختن این غرفه سعی دارد با دریافت ۲۵ سنت به مردم آموزش درست کردن حباب دهد. اولین مشتری او دوست خنگ و دوست داشتنی وی یعنی پاتریک است. البته از آنجایی که پاتریک پول ندارد ۲۵ سنت از باب قرض می‌گیرد و درجا به خودش می‌دهد تا از آموزش حباب‌سازی استفاده کند. ولی خب پاتریک بی‌استعدادتر و خنگ‌تر از آن چیزی است که از پس ساخت حباب برآید. باب اینجا به عنوان استاد کار وارد می‌شود و با روش خود یک حباب بزرگ به شکل فیل درست می‌کند؛ حبابی که با خانه اختاپوس برخورد کرده و می‌ترکد.

خدمات آموزش حباب‌سازی برای هیچکس رایگان نیست و همه باید ۲۵ سنت خود را بپردازند

اختاپوس که حسابی به ستوه آمده از خانه‌اش بیرون می‌آید و دو همسایه از هفت دولت آزاد خود را به خاطر سر و صدای ایجاد شده ملامت می‌کند. او متعجب است که دو نفر چگونه می‌توانند برای درست کردن یک حباب ساده آنقدر سر و صدا به راه بیندازند. در ادامه این سرزنش‌ها باب اسفنجی و پاتریک با یک لشکر از کشتی‌های غرق شده به خانه باز می‌گردند و حسابی اندوهگین به نظر می‌رسند. ولی اختاپوس که هنوز درباره حباب‌سازی کنجکاو است سعی می‌کند به تقلید کاری که باب می‌کرد بپردازد. در این شرایط باب و پاتریک خیلی سریع قضیه را می‌بینند و از خانه بیرون می‌آیند تا همسایه بداخلاق‌شان را تشویق کنند.

اختاپوس ۲۵ سنت را روی غرفه می‌گذارد و تلاش خود را به کار می‌گیرد، اما برخلاف آنچه که انتظار داشت راه به جایی نمی‌برد. در ادامه او پس از کلی بحث تصمیم می‌گیرد به حرف‌های باب گوش کند و یک حباب اصولی بسازد. خوشبختانه او این دفعه موفق می‌شود و پس از ساخت یک حباب غول‌آسا با غروری خاص به خانه بر می‌گردد تا به نواختن موسیقی ادامه دهد. باب و پاتریک هم که از دیدن این حباب بزرگ به وجد آمده شروع به خوشحالی می‌کنند و اسم اختاپوس را به طور مرتب فریاد می‌زنند.

اما در ادامه اتفاق غیرمنتظره و ناگواری روی می‌دهد. حبابی که اختاپوس درست کرده بود خانه‌اش را در خود فرو می‌برد و آن را از زمین بلند می‌کند. باب اسفنجی و پاتریک هم این دفعه اختاپوس را با فریاد صدا می‌زنند، منتها اختاپوس گمان می‌کند که آن‌ها هنوز مشغول تشویق وی هستند و به همین دلیل اهمیتی نمی‌دهد. اما زمانی که خانه او فاصله زیادی از زمین می‌گیرد تازه به عمق فاجعه پی می‌برد و می‌فهمد که در خطر بزرگی افتاده است. حباب بزرگ مذکور هم به صورت ناگهانی می‌ترکد تا اختاپوس با سرعت هرچه تمام‌تر به زمین سخت بخورد و آسیب بزرگی ببیند. ولی قبل از اینکه سقوط اختاپوس تمام شود باب و پاتریک به سمت خانه خود رفته و سقوط آزاد همسایه‌شان را تماشا می‌کنند.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: SpongeBob.Fandom