تعداد زیادی از شخصیتهای سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) به تدریج و در طول فصلهای سریال به داستان اضافه شده و مخاطبان نیز با شناخت بیشتر به آنها علاقهمند شدند. سمول تارلی (Samwell Tarly) یکی از همین کاراکترهای دوستداشتنی و تاثیرگذار است که در ابتدا به عنوان عضوی خجالتی، کمجرئت و دوستدار کتاب از نگهبانان شب معرفی میشود.
او فرزند ارشد لرد راندیل تارلی، یکی از اربابان سختگیر وستروس است که بهدلیل ناتوانی فرزندش در مهارتهای جنگی، او را طرد میکند. با وجود ظاهر ضعیف و شخصیت ملایم، سمول با هوش بالا، دانش گسترده و وفاداری کمنظیرش نقشی کلیدی در برخی از مهمترین کشفیات و تصمیمات داستان ایفا میکند.
از دوستی عمیق با جان اسنو گرفته تا کشف راههای مقابله با وایتواکرها، سمول نمایانگر قدرت دانش، شفقت و شجاعت در دل تاریکیهای جهان بازی تاج و تخت است. او یکی از قهرمانان متفاوت در دنیای خشن و پر از جنگ بازی تاج و تخت است که برخلاف دیگر شخصیتها که با قدرت فیزیکی یا زیرکی برتری پیدا میکنند، او به به کمک پشتکار، هوش و شجاعت آرام خود، به یکی از شخصیتهای کلیدی در نجات وستروس تبدیل میشود.
پیشینه سمول تارلی: پسر طرد شده لرد تارلی
پدر او مردی سختگیر و جنگ طلب بود که رهبری خاندان قدرتمند تارلی را در منطقه «ریچ» برعهده داشت. سمول در قلعهی «هورن هیل» (Horn Hill) به دنیا آمد و از او انتظار میرفت که مانند پدرش به یک جنگجو و ارباب آینده تبدیل شود. اما طبیعت آرام، علاقهاش به موسیقی و کتاب، و تنفرش از خشونت باعث شد که پدرش از او ناامید شود. این تضاد میان شخصیت سم و انتظارات پدرش، زمینهساز بسیاری از چالشهای آینده او در داستان شد.
لرد تارلی بسیار تلاش کرد تا او را به فردی «سفت و سخت» و جنگجو تبدیل کند. راندیل با تحقیر، اجبار به پوشیدن زره، و تهدیدهای مداوم، تلاش کرد سم را به معیارهای خودش نزدیک کند. اما وقتی این تلاشها نتیجه نداد، در نهایت تصمیم گرفت او را از ارث محروم کند.
در روز تولد پانزدهسالگی سم، پدرش به او اولتیماتومی بیرحمانه داد: یا به نگهبانان شب (Night’s Watch) بپیوندد و از حق وراثت خود صرفنظر کند، یا اینکه قربانی یک «سانحهی شکار» شود. سم، درحالی که دلشکسته و ترسیده بود، تبعید را انتخاب کرد و برادر کوچکش، دیکن (Dickon)، بهعنوان وارث خاندان تعیین شد. این نقطهی عطفی در زندگی سم بود که او را وارد مسیر متفاوتی از دیگر اشرافزادگان وستروس کرد.
سمول در Castle Black
او با ورود به دیوار، بلافاصله از دیگر سربازان متمایز مشد. سم چاق، ترسو و بدون مهارتهای جنگی بود، ویژگیهایی که در بین گروهی از مردان خشن و جنگدیده به چشم میآیند. به همین دلیل مورد تمسخر و تحقیر دیگران قرار گرفت. لقبهایی مانند «سِر خوکی» (Ser Piggy) و «ارباب ژامبون» (Lord of Ham) نمونههایی از این رفتار هستند. ترس سم از خون و خشونت باعث میشود حتی مربی سختگیرشان، سِر الیسر تورن (Ser Alliser Thorne)، نیز با او بدرفتاری کند.
در همین مقطع، سم با جان اسنو ملاقات میکند و مسیر زندگیاش در نگهبانان شب دچار تغییر میشود. جان اسنو، که خود نیز در میان دیگران احساس طردشدگی میکند، با مهربانی و حس عدالتخواهیاش از سم دفاع میکند و همین باعث شکلگیری یک دوستی عمیق بین آنها میشود. این رابطه به سم اعتماد بهنفس میدهد تا با وجود همه سختیها و تحقیرها، در دیوار باقی بماند و تلاش کند. بهمرور، هوش و تواناییهای فکری سم آشکار میشود، بهگونهای که بهعنوان مباشر استاد ایمون (Maester Aemon) منصوب میشود و به نگهداری از کتابخانه و کبوترهای پیغامرسان میپردازد.
شجاعت در دل تاریکی
شجاعت سم بر برخلاف ظاهر او و اعترافات خودش درباره ترس و بزدلیاش، در عمل و در لحظات بحرانی دیده میشود. او به ما نشان میدهد که شجاعت فقط نترسیدن نیست، بلکه اقدام کردن با وجود ترس است.
نمونهای از این شجاعت زمانی است که او نخستین کسی است که متوجه رفتار عجیب اجساد بازگرداندهشده از آنسوی دیوار میشود و با بهرهگیری از دانش خود، خطر وایتواکرها را تشخیص میدهد. همچنین زمانی که جان اسنو قصد فرار از نگهبانان شب را دارد، سم با وجود خطر برای خود، جلوی او را میگیرد و او را به یاد سوگندشان و مسئولیتشان نسبت به بشریت میاندازد. این اعمال، سم را به عنوان قهرمانی متفاوت ولی بسیار ضروری در دنیای تاریک وستروس معرفی میکند.
برجستهترین و شجاعانهترین لحظه زندگی سمول تارلی، جایی است که او در شرایطی بسیار خطرناک، گیلی (یک دختر وحشی) و نوزادش را از چنگ کراستر – مردی ظالم و وحشی – و همچنین از خطرات ناشناخته پشت دیوار نجات میدهد. نقطه اوج این ماجرا زمانی است که سم با دلیری بیسابقه در برابر یک وایتواکر میایستد.
در حالی که تنها سلاحش خنجری از شیشه اژدها (Dragonglass) است، در مکانی تاریخی (Fist of the First Men) او موفق میشود این موجود اسرارآمیز و کشنده را از بین ببرد. این دستاورد بزرگ باعث میشود او به عنوان «سم قاتل» (Sam the Slayer) شناخته شود. لقبی که اثبات میکند قهرمان بودن فقط به قدرت بدنی نیست، بلکه به شجاعت، فداکاری و انتخابهای درست در لحظات بحرانی وابسته است.
دانا، شفا دهنده و کاشف
برخلاف بسیاری از شخصیتهای سریال که با شمشیر و زور در میدان نبرد حضور دارند، قدرت سم در مطالعه، تفکر و کشف اطلاعات پنهان است. عشق او به کتابها، که زمانی موجب تحقیرش میشد، به ابزاری حیاتی در مبارزه با تهدیدات فراطبیعی تبدیل میشود.
سم در قلعه بلک و سپس در سیتادل (مرکز دانش در وستروس) تحقیقاتی انجام میدهد که منجر به کشف واقعیتهایی مهم درباره نقاط ضعف وایتواکرها میشود؛ از جمله اینکه شیشه اژدها (Dragonglass) و فولاد والیریایی میتوانند آنها را نابود کنند. مهمتر از همه، او محل ذخایر عظیم شیشه اژدها را در دراگوناستون پیدا میکند، دانشی که به طور مستقیم در خدمت تلاشهای جان اسنو و دنریس تارگرین برای نجات جهان قرار میگیرد. این اقدامات نشان میدهد که در جهانی بیرحم، گاهی قلم و دانش میتوانند به اندازه شمشیر نجاتبخش باشند.
البته بخشندگی و مهربانی سم فراتر از یک پژوهشگر میرود. در سیتادل، جایی که قواعد و ساختارهای علمی بسیار سختگیرانه هستند، سم برخلاف دستورات استادان ارشد عمل میکند تا جورا مورمونت را از بیماری لاعلاج گریاسکیل نجات دهد. کاری خطرناک، دردناک و پر ریسک که میتوانست جایگاهش را به خطر بیندازد. این تصمیم نشان میدهد که سم نهتنها دانشمحور، بلکه عمیقا نوعدوست و فداکار است.
علاوه بر آن، پیوند عاطفیاش با گیلی و پسرش که او را از دست کرستر نجات داده بود، به سم حس تعلق، خانواده، و هدفی عمیقتر از وظیفه نظامی یا علمی میدهد. او با این خانواده کوچک، معنایی نو به زندگیاش میبخشد، و به جایگاه عاطفی و اخلاقی تازهای در دنیای بازی تاج و تخت میرسد.
یک قهرمان متفاوت
سمول تارلی مانند قهرمانان کلاسیک یک شوالیه نیست یا مهارتهای رزمی و شهرت برجستهای در میدان نبرد ندارد. ، قهرمانی سم با وفاداری، همدلی و هوش او تعریف میشود. او نه تنها دوست وفادار جان اسنو است بلکه شریک دلسوز گیلی و محافظی فداکار برای نیازمندان به شمار میآید.
سفر سم پر از لحظات طنز و متواضعانه است، اما در عین حال لحظات واقعی شجاعت نیز دارد. از جمله ایستادن در برابر پدرش، روبهرو شدن با ارواح ماوراءالطبیعه و به چالش کشیدن سکون و بیعملی در سیتادل. سمول تارلی یک قهرمان متفاوت است که قدرتهای درونیاش از نوع دیگری از شجاعت و انسانیت سرچشمه میگیرند.
میراث و تاثیرات سمول تارلی
سم در پایان سفرش نقش حیاتی در نجات وستروس ایفا میکند. او در هشدار دادن به قلمرو درباره تهدید وایت واکرها، کشف نقاط ضعف آنها، و کمک به اتحاد نیروهای مختلف در مقابل تهدید شمالی نقش مهمی داشت. در پایان سریال، سم به عنوان «استاد بزرگ» شناخته میشود، که نشاندهنده احترام به حکمت، دلسوزی و خدمت او به قلمرو است. این نقش و افتخار نه تنها به تواناییهای علمی سم، بلکه به ویژگیهای انسانی و فداکاریهای او در طول سفرش اشاره دارد.
منبع: Game of Throens Fandom
چرا همه تو یوتیوب فارسی با هم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد

نظرات