هر یک از شخصیتهای سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) پیشینه و ماجراجوییهای پیچیده و منحصر بهفرد خود را دارند که در طول سریال با آن آشنا میشویم و کم کم به عمق شخصیت، اهداف و دغدغههای آنها پی میبریم. از جمله کاراکترهای پیچیده و تراژیک این سریال میتوان به تیان گریجوی (Theon Greyjoy) اشاره کرد.
او کوچکترین فرزند پادشاه بالون گریجوی از جزایر آهن است و وارث این خاندان محسوب میشود. پس از شورش پدرش علیه تاج و تخت، به عنوان گروگان به وینترفل فرستاده و در خانه استارکها بزرگ شد. تیان همیشه میان دو هویت متضاد، یعنی وفاداری به خاندان استارک که او را بزرگ کردند و تعلق خونی که به خاندان گریجوی داشت، در کشمکش بود.
زندگی او تحت تاثیر جنگ، وفاداریهای متضاد و تلاش بیوقفهاش برای یافتن هویت و جایگاه خود شکل گرفته است. مسیر زندگی تیان که با خیانت، رنجی وصفناپذیر و در نهایت رستگاری همراه بوده، نشاندهندهی قدرت انسان برای تغییر و بخشایش است.
پیشینه شخصیت تیان گریجوی
تیان گریجوی در پایک (Pyke) قلعه اجدادی خاندان گریجوی به دنیا آمد. او فرزند چهارم لرد بالون و بانو آلانیس گریجوی پس از رودریک، مارون و یارا بود. بود. جزایر آهن (Iron Islands) که تحت فرمان خاندان گریجوی هستند، منطقهای خشن و دریاییاند که فرهنگی جنگطلب و مستقل دارند. در این فرهنگ، قدرت، استقلال، و راه و رسم قدیم، یعنی گرفتن هر آنچه با زور بسیار ارزشمند است.
زمانی که تیان هنوز یک پسربچه بود، پدرش شورشی نافرجام علیه تخت آهنین به راه انداخت. این شورش به دست شاه رابرت براتیون و لرد ادارد استارک سرکوب شد و در نتیجه آن برادر بزرگتر تیان کشته شد. بهعنوان بخشی از شرایط صلح، تیان بهعنوان گروگان و در عین حال «فرزند تحت سرپرستی» به لرد استارک سپرده شد، تا تضمینی برای رفتار مطیعانه بالون باشد. هرچند تیان بهطور رسمی گروگان بود، او در وینترفل همراه با فرزندان استارک بزرگ شد، با مهربانی رفتار میشد، اما همیشه بهطور غیرمستقیم به او یادآوری میشد که یک بیگانه است.
زندگی در وینترفل: یک استارک در میان بیگانگان
تیان طی دوران حضورش در وینترفل، با راب استارک صمیمی شد و رقابت دوستانهای با جان اسنو داشت. او در تیراندازی مهارت داشت و با اعتمادبهنفس مغرورانهای رفتار میکرد که با منش آرام و فروتن شمالیها تفاوت داشت. با اینکه با او رفتار خوبی میشد، همیشه تنش میان میراث گریجوی و زندگیاش در میان استارکها را حس میکرد. او به ند استارک احترام میگذاشت و او را مانند پدری برای خود میدید، اما همزمان آرزوی پذیرش و احترام از سوی خانواده واقعیاش در جزایر آهنین را داشت.
وفاداری و بیگانگی
داستان تیان با نقش او بهعنوان همراه و مشاور راب استارک آغاز میشود. او در اعدام یک فراری از نگهبانان شب شرکت کرده و در پیدا کردن تولهگرگهایی که بعدها همراه همیشگی فرزندان استارک میشوند، کمک میکند. وقتی ند استارک در کینگزلندینگ دستگیر و سپس اعدام میشود، تیان در کنار راب میماند و زمانی که او بهعنوان «پادشاه شمال» اعلام میشود، تیان به او سوگند وفاداری میدهد و او را «برادرم، اکنون و برای همیشه» خطاب میکند. اما همزمان بذرهای درگیری درونی او نیز کاشته شدهاند.
تماشا کنید: توضیحات جرج آر. آر. مارتین درباره تیان گریجوی
خیانت و سقوط وینترفل
وقتی راب برای جنگ خود به دنبال متحد میگردد، تیان را به جزایر آهن میفرستد تا با پدرش، بالون گریجوی، دربارهی حمایت دریایی مذاکره کند. او انتظار دارد که مانند یک قهرمان مورد استقبال قرار گیرد، اما با تحقیر و بیاعتمادی مواجه میشود. پدرش او را چاکر خاندان استارک مینامد و خواهرش، یارا، او را بهخاطر ناآگاهیاش از روشهای مردمان آنها (Ironborn) به تمسخر میگیرد. در تلاش برای اثبات ارزش خود به خانوادهاش، تیان به راب خیانت میکند و به تهاجم پدرش به شمال میپیوندد.
او در تلاش برای بدست آوردن احترام از طرف پدر و مردمانش، قلعه وینترفل را که بهخوبی محافظت نمیشد، اشغال میکند و برن استارک را وادار به تسلیم شدن مینماید. برای حفظ اقتدارش، سر رودریک کسل (یکی از وفاداران خاندان استارک) را اعدام میکند؛ اقدامی وحشیانه که بعدها وجدانش را آزار میدهد.
وقتی برن و ریکان فرار میکنند، تیان برای حفظ ظاهر، دو پسر دهقان را میکشد، اجسادشان را میسوزاند و طوری وانمود میکند که انگار فرزندان استارک هستند، تا حکومت خود را تثبیت کند. اما این کارهایش باعث میشود هم خاندان استارک و هم نیروهای خودش از او رویگردان شوند، چرا که او را ضعیف و نالایق میدانند.
در این شرایط، تیان درحالی که تنها و تحت محاصره مانده بود، در نهایت نیروهای خودش به او خیانت میکنند؛ آنها او را به بولتونها تحویل میدهند به این امید که جان خودشان را نجات دهند.
تاریکترین نقطه زندگی تیان گریجوی
در فصل سوم و چهارم سریال، تیان به دست رمزی بولتون، فرزند نامشروع خاندان بولتون، گرفتار میشود. رمزی با شکنجههای جسمی و روانی بیرحمانهای که بر روی تیان اعمال میکند، نه تنها بدن او را آسیب میزند، بلکه هویت و شخصیت او را از بین میبرد.
در این دوران، تیان به شدت تحت فشار و تحقیر قرار میگیرد و حتی نامش از «تیان گریجوی» به «ریک» تغییر میکند، که نشاندهنده حقارت شخصیت و افت شدید اوست. در این زمان، کاملترین شکست روحی و جسمی تیان را شاهد هستیم، جایی که او به بردهای کاملا شکسته تبدیل میشود، که حتی قادر به شناسایی و دفاع از خود نیست.
تحول دردناک و پیچیده او به «ریک» یکی از غمانگیزترین و تاثیرگذارترین آرکهای سریال است. رنجهایی که تیان تحمل میکند نه تنها مجازاتی برای خیانتهای گذشتهاش است، بلکه به نوعی آزمایشی سخت برای او میشود که در نهایت به رستگاری او منتهی میشود. حتی در پایینترین و بیرحمانهترین لحظات زندگیاش، گاهی جلوههایی از شخصیت قدیمیاش نمایان میشود، به ویژه زمانی که با رنج دیگران مواجه میشود.
مسیر رستگاری تیان گریجوی
زمانی که تیان به سانسا استارک کمک میکند تا از دست رمزی بولتون فرار کند، بهطرز خطرناکی جان خود را در معرض خطر قرار میدهد. او با غلبه بر ترس از رمزی، به سانسا کمک میکند تا به امنترین مکان ممکن برسد. این عمل از نظر معنوی و روانی نقطهعطفی در مسیر بازگشت تیان به خود است، زیرا او میخواهد برای اشتباهات گذشتهاش بخشیده شود و به نوعی در پی جبران گناهان خود است. این اقدام، هم نشاندهنده رشد و تکامل شخصیت او است و هم آغاز راهی است که منجر به رستگاری او خواهد شد.
او به جزایر آهن برمیگردد و متوجه مرگ پدرش و به قدرت رسیدن عمویش، «یورون گریجوی» میشود. تیان و یارا تصمیم میگیرند فرار کنند و به دنبال ایجاد اتحادی با دنریس تارگرین باشند. در جریان حمله یورون به ناوگان آنها، تیان نمیتواند یارا را نجات دهد و در این مرحله دچار تردید میشود.
با این حال، او بعد از شکستهای اولیه، در نهایت روحیهای دوباره پیدا میکند، رهبری مردم جزایر آهن را بر عهده میگیرد و در نهایت یارا را از اسارت نجات میدهد. این بخش از داستان نشاندهنده تکامل و بازسازی شخصیت تیان است که از آسیبها و اشتباهات گذشتهاش عبور کرده و به تدریج به فردی شجاعتر و قابل اعتمادتر تبدیل میشود.
وفاداری و فدا شدن
در فصلهای ۷ و ۸ سریال، تیان گریجوی با گروهی از مردم جزایر آهن به وینترفل بازمیگردد تا در جنگ بزرگ علیه پادشاه شب برای خانه استارک بجنگد. در نبرد وینترفل، تیان داوطلب میشود تا از برن استارک محافظت کند.
او در نهایت شجاعت و وفاداری، تیان با مردگان متحرک مبارزه میکند و در نهایت جان خود را فدای بران استارک میکند تا از او در برابر پادشاه شب محافظت کند. این عمل نشاندهنده تغییراتی بنیادین و مثبت در شخصیت تیان است، زیرا او پس از گذراندن لحظات تاریک و آسیبزا، نهایتا در راه ایثار و وفاداری به دیگران جان خود را میدهد.
منبع: Game of Thrones Fandom
اساسینز کرید شدو بهترین نسخه سریه؟ میزگیم با لیل شایان و امید لنون

نظرات