اگر از طرفداران مجموعه رمانهای نغمه یخ و آتش جرج آر. آر. مارتین باشید یا سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) را تماشا کرده باشید، با نگهبانان شب (Night’s Watch) آشنایی دارید. در سریال، نگهبانان شب دستهای سربازان و فرماندهان جنگی سوگند خورده هستند که وظیفه آنها حفاظت از دیوار عظیم در شمال وستروس است.
دیواری که از سرزمین انسانها در برابر تهدیدهای ماورایی و وحشیهای شمالی محافظت میکند. اعضای این گروه از دزدان، تبعیدیان و داوطلبان تشکیل شدهاند و پس از سوگند، باید از تمامی پیوندهای خانوادگی و دنیوی خود دست بکشند. در میان آنها، سر آلیسر تورن (Ser Alliser Thorne) یکی از چهرههای برجسته و بحثبرانگیز است.
او که پیشتر شوالیهای در پادشاهی بوده، اکنون به عنوان مربی آموزش سربازان تازهوارد در دیوار خدمت میکند. آلیسر فردی سختگیر، تلخمزاج و محافظهکار است و رابطه پرتنشی با جان اسنو دارد. هرچند بسیاری رفتار او را ظالمانه میدانند، اما تعهدش به نگهبانان شب و باور راسخش به نظم و انضباط قابل انکار نیست.
پیشینه شخصیت آلیسر تورن
سر آلیسر تورن در خاندان تورن، یکی از خاندانهای اشرافی وفادار به سلسله تارگرین، به دنیا آمد. در جریان شورش رابرت، آلیسر در کنار شاه دیوانه، ایریس دوم تارگرین، جنگید. اما پس از شکست شورش و سقوط سلطنت تارگرین مانند بسیاری دیگر از وفاداران شکستخورده او با یک انتخاب سخت روبهرو شد: اعدام یا تبعید به نگهبانان شب. آلیسر برای زنده ماندن، تبعید را برگزید و به دیوار شمالی فرستاده شد تا به نگهبانان شب بپیوندد؛ گروهی که وظیفهاش محافظت از دیوار و سرزمینهای جنوبی در برابر تهدیدهای شمال است.
زندگی آلیسر به عنوان نگهبانان شب
سالهای خدمت او در دیوار، شخصیتش را سخت و خشن کرد. آلیسر شرایط طاقتفرسای بسیاری از جمله زمستانی وحشتناک آنسوی دیوار که در آن همراه با دیگران در طوفانی مرگبار گرفتار شدند و برای زندهماندن مجبور به آدمخواری شدند، تحمل کرد. این تجربه بسیار تلخ و آسیبزا اثری همیشگی بر روان او گذاشت و باعث شد به انسانی تلخمزاج و تحملناپذیر نسبت به ضعف دیگران تبدیل شود.
آلیسر تورن طی هفده سال خدمت در نگهبانان شب، به مقام «افسر سلاح» در کسل بلک رسید؛ نقشی که مسئول آموزش نیروهای تازهوارد بود. با وجود اهمیت این وظیفه، کار او بیتقدیر باقی ماند زیرا بسیاری از تازهواردان، مجرمان، طردشدگان یا افراد ناتوان بودند که بهعنوان مجازات به دیوار فرستاده شده بودند. روشهای آموزشی تورن سختگیرانه و خشن بود، زیرا اعتقاد داشت تنها افراد قوی توانایی بقا در برابر خطرات و وحشیگریهای آنسوی دیوار را دارند.
ویژگیهای شخصیتی و روابط او با دیگر کاراکترها
او فردی جدی، فاقد شوخطبعی و اغلب بیرحم است. تلخی و خشونت او ریشه در نجیبزادگیاش و نارضایتیاش از وضعیت رو به زوال نگهبانان شب دارد. آلیس نگهبانان شب را بازماندهای بیاعتبار از شکوه گذشته میدانست. تورن از جان اسنو نفرت داشت. نه فقط به خاطر اینکه جان فرزند حرامزاده یک خاندان بزرگ بود، بلکه بهویژه بهخاطر نفرت شخصیاش از ادارد استارک که بهزعم او، باعث سقوط خاندان تارگرین شده بود.
تحقیر و خشونت آلیسر تورن نسبت به سمول تارلی ناشی از بیرحمی صرف نبود، بلکه ریشه در باور عمیق او به وظیفه و بقا داشت. او سم را به خاطر ترس، ناتوانی و حساسبودنش مکررا مسخره میکرد و حتی با مجاز دانستن خشونت بدنی در جریان آموزش، تلاش میکرد از او یک جنگجو بسازد. تورن باور داشت که ضعف فردی، خطری برای کل نگهبانان شب است و به همین دلیل با بیرحمی رفتار میکرد. نه بهخاطر ذات سادیستی، بلکه از سر یک درک سختگیرانه از مسئولیت و زندهماندن در برابر خطرات دیوار.
درگیریهای آلیسر با جان اسنو
تورن از همان ابتدا با جان بهعنوان عضوی تازهوارد با پیشزمینهای اشرافی، دشمنی و تحقیر را در پیش گرفت و با لقب تحقیرآمیز «لرد اسنو» سعی در تضعیف جایگاه او در میان سربازان داشت. با گذشت زمان، این خصومت عمیقتر شد، بهویژه زمانی که جان با سم دوست شد و از دشمنان سنتی نگهبانان شب، یعنی وحشیها (wildlings)، ابراز همدلی و همکاری کرد. در نگاه تورن، چنین رفتاری خیانت به اصول نگهبانان شب و تهدیدی برای امنیت قلمرو بود. در واقع، این اختلاف نه فقط شخصی، بلکه برآمده از تضاد بنیادی در نگرش دو مرد نسبت به وظیفه، دشمن، و بقا بود.
علیرغم خصومت و رقابت دیرینه بین جان اسنو و آلیسر تورن، جان با دیدی واقعبینانه و بر پایه شایستگی، تورن را به مقام «اولین تکاور» (First Ranger) منصوب میکند؛ سمتی مهم و پرافتخار در نگهبانان شب. این اقدام غیرمنتظره، تورن را شگفتزده کرده و موجب احترام تلخ و ناخوشایند او نسبت به جان میشود. با این حال، اختلاف عمیق آن دو درباره سیاستهای جان ادامه مییابد. بهویژه در مسئله پذیرش و یکپارچهسازی وحشیها در قلعهی سیاه. تورن این تصمیم را تهدیدی جدی برای موجودیت و امنیت نگهبانان شب میدانست و همچنان در برابر آن ایستادگی میکرد.
اوج تنش و سقوط آلیسر
تورن که عمیقا باور داشت تصمیمهای جان، بهویژه اتحاد با وحشیها جان همه را به خطر انداخته، رهبری گروهی از برادران سیاهپوش را برای یک کودتا بر عهده گرفت. نتیجه این شورش، ترور جان اسنو با ضربات چاقو و شعار نمادین «برای نگهبانی» (For the Watch) بود. پس از آن، تورن در غیاب جان، کنترل قلعهی سیاه را به عنوان فرمانده موقت در دست گرفت. این اقدام در نگاه او ادای وظیفهای سختگیرانه برای حفظ نگهبانی بود اما در واقع ریشه در سرکشی، سوءتفاهم و ترس از تغییر داشت.
با این حال، جان اسنو توسط ملیساندره از مرگ بازگردانده میشود و به قلعه سیاه برمیگردد تا جایگاه خود را بازیابی کند. جان اسنو پس از بازگشت، آلیسر تورن و دیگر کسانی که در شورش علیه او دست داشتند را به جرم خیانت به دار آویخت. واکنش آلیسر تورن در لحظات پایانی نشاندهنده عدم پشیمانی او از اقداماتی است که برای محافظت از نگهبانان شب انجام داده بود. او اعتقاد داشت که اگر فرصت دیگری به او داده میشد، باز همان انتخاب را میکرد چرا که به نظرش تصمیماتش در راستای منافع واقعی نگهبانان شب بود. در آخرین کلماتش، به جان هشدار داد که اگرچه او به آرامش در مرگ میرسد، جان اسنو همیشه باید برای جنگهای نگهبانان شب بجنگد.
میراث آلیسر تورن
آلیسر تورن به عنوان شخصیتی پیچیده در دنیای Game of Thrones، نمایانگر سختیها و واقعیتهای دشوار زندگی در نگهبانان شب است و همچنین تضادهای اخلاقی در وفاداری و رهبری را به نمایش میگذارد. اگرچه اغلب او به عنوان یک آنتاگونیست شناخته میشود، اما او در معنای سنتی شرور محسوب نمیشود.
شخصیت او نشاندهنده تفسیرهای مختلف از وفاداری و رهبری است؛ جایی که او به دلیل اعتقاد به منافع نگهبانان شب حتی حاضر به اعمال خشونت میشود. در نهایت، آلیسر تورن نمادی است از مردی که در تلاش برای انجام وظیفه خود در نبردی دائمی با مفهومهای درست و غلط و درک محدود خود از مسئولیتها قرار دارد.
منبع: Game of Thrones Fandom
سختترین بازیهای دنیا با چشمهای بسته؛ میز گیم با @hamid_scorpion

نظرات