ارباب حلقهها ؛ گندالف در وقایع هابیت از ترفند هوشمندانهای علیه بیلبو استفاده کرد
گندالف از فیلمهای هابیت و ارباب حلقهها دوستی عاقل، شاد و دلسوز برای همه مخصوصا بگینزها بود. اغلب اوقات، توانایی او در برانگیختن امید و شجاعت در دیگران مهمتر از قدرت جادویی او بود. اما فقط به این دلیل که او مهربان بود به این معنی نیست که او فراتر از نیرنگ و فریب دیگران میتوانست باشد. گندالف باهوش بود و هزاران سال تجربه در سرزمین میانه داشت. او میدانست که چگونه دیگران را به شکل زیرکانه مجبور به انجام کاری کند تا به هدف خود برسد، برخلاف سارومان، اما این کار را برای بهبود سرزمین میانه به جای منافع شخصی انجام داد. یکی از بارزترین نمونههای حیله گری گندالف، تعامل او با بئورن در وقایع هابیت بود. با این حال، قبل از این که بیلبو حتی بگ اند را ترک کند، یک نمونه ظریفتر در اوایل داستان هم رخ داد.
در رمان هابیت به کاراکتر بئورن برای اولین بار در فصل Queer Lodgings اشاره شد. اعضای گروه تورین با فرار از دست اورکها و وارگها که آنها را تعقیب میکردند، خسته شده بودند و بیشتر انرژی خود را از دست داده بودند. آنها نه غذا، نه توشه، و نه اسبی برای سوار شدن داشتند. بدتر از آن، گندالف کارهای نامشخصی داشت که باید به آن رسیدگی میکرد، بنابراین سریعا گروه را ترک کرد. اما قبل از رفتن، او میخواست مطمئن شود که بیلبو و دورفها قبل از سفر به میرکوود مکانی امن برای اقامت دارند. او میدانست که بئورن در همان نزدیکی زندگی میکند و میتواند به مسافران پناه دهد، اما یک مشکل وجود داشت و آن هم این بود که بئورن به مهمانان، بهویژه دورفها علاقهای نداشت. در ادامه با مجله بازار همراه باشید تا بدانید ماجرا از چه قرار است.
گندالف با فریب بئورن تبدیل به یک میزبان مهربان شد
بئورن یک شخصیت شیطانی نبوده و او عمیقاً از گیاهان و حیوانات مراقبت میکرد و دشمن قسم خورده اورکها بود. اما او به تنها زندگی کردن عادت کرده بود و خطرات جنگل مجاور او را مجبور کرد که همیشه مراقب خود باشد. همانطور که او بعداً به گندالف گفت: اگر در نزدیکی لبه میرکوود زندگی میکردی، حرف کسی را که به اندازه برادرت یا بهتر از آن نمیشناختی را قبول نمیکردی. به دلایلی که تالکین مشخص نکرد، او نسبت به دورفها نیز کینهای داشت. فیلم هابیت: ویرانی اسماگ ساخته پیتر جکسون این موضوع را به طمع و بی توجهی دورفها نسبت به دیگر موجودات زنده نسبت داد. بئورن و گندالف با راداگاست آشنایی مشترکی داشتند که او نیز در حاشیه میرک وود زندگی میکرد، اما این به تنهایی برای بدست آوردن مهمان نوازی بئورن کافی نبود.
در عوض، گندالف طرحی را ارائه کرد تا بئورن را فریب دهد تا اجازه دهد دورفها بمانند. در ابتدا او تنها با بیلبو به عنوان یک همراه به بئورن نزدیک شد. پس از معرفی خود و دوست هابیتش، با داستان ماجراهای گروه تورین شروع به خشنود کردن بئورن کرد. سوء استفادههای گندالف بئورن را مجذوب خود کرد و او آنها را به داخل دعوت کرد تا بتوانند بیشتر برای او بگویند. همانطور که گندالف قبلاً دستور داده بود، هر پنج دقیقه دو نفر از اعضای گروه به جمع آنها ملحق میشدند. بئورن از حضور دورفها در خانهاش آشفته بود، اما آنقدر غرق ماجرا بود که به آنها توجهی نداشت. وقفهها فقط او را بیشتر مشتاق شنیدن بقیه ماجرا کرد. در نهایت به آرامی اما مطمئناً هر ۱۳ دورف زیر سقف بئورن جمع شده بودند.
بئورن به برخی از دورفها بیشتر از دیگران احترام میگذاشت
گندالف ترتیب ورود دورفها را با دقت انتخاب کرد. اولین کسی که خود را به بئورن معرفی کرد، تورین بود. او به عنوان وارث تاج و تخت اربور، محترمترین و شناخته شدهترین عضو گروه بود. بئورن تورین را شناخت و از کینه دیرینه خانوادهاش از اورکهای کوههای مه آلود خبر داشت. تا آنجا که به او مربوط میشد، هیچ دشمنی با آزوگ و بولگ نمیتوانست آنقدر بد باشد. پس از تورین، دوری، نوری، اوری، بالین، دوالین، فیلی، کیلی، اوین، گلوین، بیفور، بوفور و در نهایت بومبور آمدند. گندالف به بومبور گفته بود که: تنها بیا و دوام بیاور. او به شوخی گفت به این دلیل که بمبور به اندازه دو کوتوله است، اما دلیل مهم تری وجود دارد. در سراسر وقایع هابیت، بمبور کاملاً تحریک پذیر و صریح است.
به عنوان مثال، در فصل بر فراز تپه و زیر تپه، او از هابیت کوچک بدبخت شکایت میکند که همراه آنها به ماجراجویی آمده است. گندالف احتمالاً بمبور را به عنوان آخرین نفر نشان داد تا نتواند تأثیر بدی را روی بئورن بگذارد. در نسخه اکستندد The Desolation of Smaug جکسون، صحنه مشابهی بین گندالف، بئورن، بیلبو و دورفها به تصویر کشیده شد. با این حال، یک تغییر کوچک در برنامه گندالف وجود داشت که باعث شد آن را به اشتباه بیاندازند. به جای این که به کوتولهها دستور دهد هر پنج دقیقه یکبار حاضر شوند، به آنها گفت که منتظر بمانند تا او به آنها علامتی بدهد.
به محض رفتن، بفور پرسید: این گفته گندالف چه سیگنالی خواهد بود؟ دورفها حرکات تصادفی گندالف را بهعنوان اشارهای برای آنها به اشتباه تعبیر کردند، بنابراین خیلی سریع به آنجا رسیده و خود را نشان دادند. علاوه بر این، آنها به ترتیب خاصی بیرون نیامدند. در واقع، تورین آخرین عضوی از گروه بود که خود را معرفی کرد. مانند رمان، بئورن تورین را به عنوان کسی که او را اوکنشیلد مینامند، تشخیص داد و در فیلم، این چیزی بود که او را متقاعد کرد که اجازه دهد دورفها در خانهاش بمانند.
گندالف همان ترفند را در مورد بئورن و بیلبو در وقایع هابیت انجام داد
در رمان هابیت، بیلبو فکر میکرد نقشه گندالف بسیار هوشمندانه است. اما نه او و نه بسیاری از خوانندگان، متوجه نشدند که گندالف در ابتدای داستان از همان ترفند علیه او استفاده کرده است. هنگامی که دورفها به خانه بیلبو در بگ اند رسیدند، آنها این کار را جداگانه و با فاصله چند دقیقه انجام دادند. زمانبندی آنها تصادفی به نظر میرسید، انگار همه آنها از مکانهای متفاوتی در آنجا جمع شده بودند، اما به طرز مشکوکی شبیه به روشی بود که گندالف بعداً به آنها گفت که در مورد بئورن استفاده کنند. حتی در هر دو نوبت هم همین را گفتند: نامشان و به دنبال آن جمله در خدمتم! گندالف میدانست که هابیتی مهماننواز مانند بیلبو هرگز حتی یک مهمان را از خود دور نمیکند، حتی اگر ۱۳ نفر باشند.
درست مانند خانه بئورن، گندالف ترتیب ورود دورفها را با دقت انتخاب کرد. بیلبو از وجود تورین اطلاعی نداشت، در عوض، گندالف با دوالین و بالین کار را شروع کرد. با قضاوت از تعامل آنها با بئورن در رمان، این دو مودبترین کوتولهها بودند و چنین نزاکتی در فرهنگ شایر بسیار مهم بود و همانطور که در خانه بئورن این کار را کرد، بمبور بداخلاق را برای مرتبه آخرین گذاشته شد. گاندالف غالباً شخصیت یک پیرمرد بینقص را به خود میگرفت، اما اعمال او به دقت محاسبه شده بود.
حیله گری او و آشناییاش با شخصیت بیلبو به او اجازه میداد تا نتیجه وقایع را کنترل کند. برخلاف همه احتمالات، گندالف یک هابیت را متقاعد کرد که برای سرقت از یک اژدها تلاش کند که این بزرگترین نشانه مهارتهای متقاعد کننده او بود. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما درباره این موضوع به اشتراک بگذارید.
منبع: cbr.com
بهترین بازیهای پلی استیشن ۵ روی موبایل
نکته ی جالبی بود ممنون