وقتی نگاهی به فاصله انتشار بین بعضی نسخههای جیتیای میندازید، میبینید که حتی وقتی که سالها از انتشار یک نسخه میگذشته باز هم محبوب و پرطرفدار بود. اصلا کافی است به خودتان نگاه کنید، چندبار دوباره و دوباره GTA بازی کردید و منتظر نسخعه جدید ماندید؟ هر عنوانی که از این مجموعه منتشر شده سطح بازیها را در رده مشابه خودش یک پله بالاتر برده و رقابتی تازه در بین بازیهای جهان باز (Open World) ایجاد کرده است. همین باعث شده توسعهدهندههای بسیاری بخواهند همین راه را پیش بگرند و با تولید بازی مشابه به موفقیت برسند. اما این روش معمولا به بنبست خورده و کمتر بازی خوبی در بین این تولیدات به چشم میخورد.
اما حساب دنیای سینما جداست. فیلمهای زیادی هستند که وجه جذابی از جنایت، قتل و سرعت را به تصویر میکشند و در دل ما آشوب و دلهره میندازند. شاید بعضی از این فیلمها از Grand Theft Auto ایده گرفته باشند و شاید هم نه. بسیاری از این فیلمها اصلا قدیمیتر از آن هستند که بتواند از این سری بازی جذاب ایده بگیرند. البته گاهی هم بازی بوده که این فیلمها ایده گرفته… به هر حال، فضا و قصه این فیلمها جوری است که طرفداران جیتیای یک دل نه صد دل عاشق این فیلمها میشوند. پس اگر عاشق GTA هستید، این ۱۰ فیلم را از دست ندهید.
فیلم | سال ساخت | مدت زمان | کارگردان |
Scarface | ۱۹۸۳ | ۱۷۰ دقیقه | Brian De Palma |
Little Odessa | ۱۹۹۵ | ۹۸ دقیقه | James Gray |
Carlito’s Way | ۱۹۹۳ | ۱۴۴ دقیقه | Brian De Palma |
Menace II Society | ۱۹۹۳ | ۹۷ دقیقه | Allen Hughes, Albert Hughes |
Heat | ۱۹۹۵ | ۱۷۰ دقیقه | Michael Mann |
Good Fellas | ۱۹۹۰ | ۱۴۶ دقیقه | Martin Scorsese |
Heist | ۲۰۱۵ | ۹۳ دقیقه | Scott Mann |
The Killing | ۱۹۵۶ | ۸۵ دقیقه | Stanley Kubrick |
Point Break | ۱۹۹۱ | ۱۲۲ دقیقه | Kathryn Bigelow |
Baby Driver | ۲۰۱۷ | ۱۱۵ دقیقه | Edgar Wright |
صورت زخمی
وایس سیتی (Vice City) از فیلمهای دهه ۸۰ و اولیل ۹۰ میلادی زیاد الهام گرفته است. اما شاید هیچکدام از این فیلمها بهاندازه Scarface روی بازی تاثیر نداشتهاند. حیلهگری و البته اراده شخصیت تونی مونتانا با بازی آلپاچینو معمولا در کاراکتر اصلی بازی دیده میشود. بهنظر میرسد که اره برقی برای ادای احترام به یکی از پرتنشترین صحنههای این فیلم به سلاحهای بازی اضافه شده است. در GTA IV شباهتهایی هم بین کاراکتر تونی و نیکو وجود دارد… نیکو هم در جستجوی زندگی بهتر به آمریکا آمده است.
صورت زخمی فقط روی داستان جیتیای تاثیر نگذاشته. بعضی از آهنگهای بازی هم دقیقا از موسیقی متن فیلم برداشته شدهاند و بهعلاوه، مکانهای مشابه زیادی هم در آنها به چشم میخورد. مثلا املاک Vercetti شباهت زیادی به عمارت مونتانا دارد. باشگاه مالیبو (Malibu club) هم بسیار شبیه به باشگاه بابیلون (Babylon club) در فیلم است. اگر همه اینها را در نظر بگیریم شاید بتوان گفت GTA بیشتر از آنکه بازی مجوزداری باشد که در ۲۰۰۶ منتشر شده، بازی صورت زخمی است.
اودسا کوچک
واقعا سخت است اودسای کوچک را ببینید و یاد GTA IV نیفتید. اگر این فیلم را دیده باشید خوب متوجه میشوید. یکی از مهمترین دلایلش حضور شخصیتهای اهل اروپای شرقی است. ماجرا در منطقهای از ساحل برایتون میگذرد که بهخاطر جمعیت بالای روسها و اوکراینیها معروف است. همین باعث شده از نظر فضا و معماری به منطقه Hove Beach در جیتیای ۴ شبیه باشد.
تیم راث (Tim Roth) نقش قاتل مزدوری را بازی میکند که برای مافیای روسی کار میکند. اما چیزی که باعث درخشش فیلم میشود تعاملاتی است که این شخصیت با خانوادهاش دارد. پایان فیلم شاید کمی ناامیدکننده باشد. اما عواقب زندگی جنایتکارانه و آسیبی که این نوع زندگی میتواند به شخص و روابطش وارد کند را خوب به تصویر میکشد.
راه کارلیتو
تقریبا هروقت صحبت بهترین فیلمهای گنگستری تاریخ باشد این فیلم از لیست جا میماند. اما به اندازه خیلی از فیلمهای مشهور این ژانر جذاب است. مسلما این فیلم ظرافتهای فیلم بزرگی مثل پدر خوانده را ندارد و از شخصیت بزرگ و عجیبی مثل تونی مونتانای صورت زخمی هم خبری نیست. اما خط داستانی فوقالعاده جذاب و بازی دیدنی از چندین بازیگر مطرح چیزهایی هستند که راه کارلیتو را به فیلمی خیرهکننده تبدیل میکنند.
نحوه نمایش جنایت در این فیلم با جیتیای شباهتهای زیادی دارد. البته که فقط همین نیست. در GTA Vice City میبینیم که سازندگان به این فیلم هم ادای دین کوچکی میکنند. وکیل بازی، یعنی کن روزنبرگ (Ken Rosenburg) شباهت زیادی به شخصیت دی کلینفیلد (Dave Kleinfeld) در فیلم دارد. دیو هم وکلی یهودی است که با اعتیاد دستوپنجه نرم میکند.
تهدیدی برای جامعه
فیلمی جدی درمورد اراذل و اوباش که عمیقا به دنیای باندهای شهری میپردازد. چیزیکه فیلم را متمایز میکند به تصویر کشیدن افسارگسیخته خشونت نیست، بلکه به نمایش گذاشتن عواقب این خشونت است. البته این چیزی است که همیشه در سریهای مختلف Grand Theft Auto دیده میشود. با این حال، احساس موعظه نمیدهد و افزودنی خوشایندی است.
کین کمی محتاطتر از شخصیت CJ در GTA San Andreas است. اما موقعیتهایی که این دو مرد در آن قرار میگیرند و وفاداریشان به دوستان و همنوعانشان مورد سنجش قرار میگیرد بسیار شبیه است. کین اجازه میدهد شرایط برایش تعیین کند که چه کسی باشد و این موضوع واقعا یادآور بازی سن آندرس است.
مخمصه
دنبال اکشن هیجانانگیز هستید و هنوز به حرف دوستانتان گوش ندادید و Heat را ندیدهاید؟ واقعا وقتش رسیده به توصیههایشان گوش کنید و این فیلم جذاب را ببینید. در این فیلم کلاسیک مدرن رابرت دنیرو (Robert De Niro) و آل پاچینو (Al Pacino) بازی میکنند. GTA بهشدت از این فیلم تاثیر گرفته است. این موضوع فقط به شباهتهای شخصیت مایکل و دنیرو ختم نمیشود. یکی از دزدیهای بازی عملا اقتباسی است که در حد شات به شات به فیلم وفادار بوده و از یکی از نمادینترین صحنههای مخمصمه الهام گرفته است.
البته که این فقط یکی از چندین و چند صحنه اکشنی است که در طول فیم میبینید که با روایت فوقالعاده و بازیهای چشمگیر طرحریزی شدهاند. با اینکه مخمصه هم پر از لحظات هیجانانگیز است اما جایی را هم برای بررسی اخلاقی گذاشته تا درنهایت باعث نشود بعد از فیلم دست به اسلحه شوید!
رفقای خوب
استدلالهای محکمی وجود دارد که طبق آنها میتوانیم فیلم رفقای خوب را بهترین فیلم گانگستری در نظر بگیریم. حتی اگر بهترین هم نگوییم، دستکم باید گفت در کنار فیلمهایی مثل پدرخوانده و روزی روزگاری در امریکا جزء بهترین فیلمهای گانگستری است. این فیلم به کارگردانی مارتین اسکورسیزی (Martin Scorsese) و با بازی رابرت دنیرو، جو پشی (Joe Pesci) و ری لیوتا (Ray Liotta) به ماجرای زندگی واقعی هنری هیل (Henry Hill) در دنیای جنایات سازمانیافته میپردازد.
لیوتا که در این فیلم نقش هیل را بازی میکند بعدتر صدایش را به توسعهدهنگان جیتیای قرض میدهد. یعنی صداگذاری شخصیت تامی ورچیتی (Tommy Vercetti) قهرمان جیتیای وایس سیتی کار اوست. شباهتهای زیادی هم بین این دو شخصیت وجود دارد که مهمترینش از فرش به عرش رسیدنشان است. هردوی این شخصیتها آه در بساط ندارند اما به ثروت میرسند. البته در نهایت چیزها برای تامی خیلی بهتر از هنری پیش میروند. با این حال این چیزی نیست که از جذابیت فیلم کم کند.
سرقت
وقتی صحبت از پرکاری و تعدد فیلمها باشد، بازیگران کمی میتوانند با رابرت دنیرو رقابت کنند. سرقت امین فیلم اوست و دقیقا نیمقرن بعد از اولین حضورش روی پرده سینما به نمایش درآمد. بازی او و همبازیهایش جفری مورگان و کیت باسورث در این فیلم واقعا درخشان است. شاید فیلم در گیشه آنقدرها نتوانسته باشد خودی نشان دهد و منتقدها را هم زیاد تحت تاثیر قرار نداده باشد، اما اگر طرفدار GTA باشد، این فیلمی نیست که بهراحتی از آن بگذرید.
داستان به این میپردازد که یک نفر تا کجا برای خانوادهاش پیش میرود و همینطور دیگری تا کجا برای محافظت از دارایی و آبرویش پیش میرود. شخصیت اصلی از آن کاراکترهایی است که به راحتی میتوان با آن ارتباط برقرار کرد. اکشنهای فیلم زیاد و جذاباند و البته پشت همه اینها به روایتی فوقالعاده گرم است. خود عنوان فیلم یعنی سرقت خیلی حس GTA V را زنده میکند. اما اتفاقاتی که بعد از کنار رفتن اسم شروع میشوند و شما را تا تیتراژ پایانی میخکوب میکنند اصل ماجرا هستند.
کشتن
در طول سالها فیلمهای زیادی با موضوع دزدی ساخته شدهاند. اما وقتی صحبت از این ژانر میشود تعداد کمی یاد فیلم کلاسیک استنلی کوبریک یعنی The Killing میافتند. این فیلم سال ۱۹۵۶ اکران شد و تا دههها چه از نظر بصری و چه از نظر ساختار روایی فیلمهای زیادی را تحت تاثیر قرار داد. سینمای مدرن مدیون کوبریک و کشتن است و GTA هم همینطور.
سرقتها یکی از جذابترین بخشهایی بودند که به جیتیای ۵ اضافه شدند. طراحی این بخشها بهطور باورنکردنیای شبیه به چیزی است که در این فیلم میبینید. البته دزدیهایی که در GTA میبینیم معمولا خیلی روان پیش میروند. اما کسانیکه از این بخشها لذت میبرند، حتما از دیدن فیلم کشتن هم لذت خواهند برد.
نقطه شکست
درست مثل فیلم دنی براسکو (Donnie Brasco) با بازی جانی دپ (Johnny Depp) و فیلم سریع و خشن (Fast and Furious) این فیلم هم نشان میدهد که مرزهایی که بین خوب و بد میکشید چقدر راحت میتوانند محو شوند. این باعث میشود که پیشفرضهایمان در مورد اینکه چهچیزهایی یک نفر را تبدیل به آدم بد و کسی دیگر را به آدم خوب تبدیل میکند زیر سوال ببریم. البته در فیلمهایی مثل نقطه شکست شاید نسبت به این شخصیتها که بهصورت کلیشهای باید بد باشند دچار تردیدهای اخلاقی شوید، اما در نهایت میبینید همین کاراکترها بهشکل باورنکردنیای دوستداشتنی ظاهر میشوند.
این یکی از مسائل پیچیدهای است که در شروع همه سریهای جیتیای با آن مواجه میشوید و خب دیدن این دوراهیهای اخلاقی که روی صفحه نمایش بزرگ و با بازیهای خوب به تصویر کشیده میشوند جالب است. اینطور نیست؟ کیانو ریوز (Keanu Reeves) در این فیلم هم مثل همیشه عالی است. پاتریک سویزی (Patrick Swayze) هم بازی خوبی ارائه میدهد و نقش مهمی در پیشبرد روایت فیلم دارد. این فیلم مثل بعضی دیگر از فیلمهایی که گفتیم بار جنایی خیلی سنگینی ندارد. اما آنقدر هست که دیدنش جذاب باشد.
بیبی راننده
طی سالها، فیلمهای زیادی الهامبخش Grand Theft Auto بودهاند. اما به همان اندازه فیلمهایی هم وجود دارند که از بازی الهام گرفتهاند. یکی از این فیلمها بیبی راننده ادگار رایت (Edgar Wright) است که از اول تا آخرش تصاویری به سبک جیتیای را روی پرده میآورد. فیلم روی اینکه چطور انسان دوشادوش با این خشونت افراطی پیش میرود تمرکز میکند و این جایی است که کمی از GTA متفاوت میشود.
انسل الگورت (Ansel Elgort) در این فیلم نقش اصلی را بازی میکند و بازیگرهایی مثل کوین اسپیسی (Kevin Spacey) و جان هام (Jon Hamm) او را همراهی میکنند. رشد شخصیت او با پیشرفت فیلم جذاب است و این نقش محوریای در اوج فیلم دارد. بهعلاوه، این فیلم پر از نمادگرایی است و رنگها و لباسهای بیبی که مدام عوض میشود به نوعی لحن درحال تغییر فیلم را بازنمایی میکنند.
جمعبندی
اگر اینحا هستید حتما شما هم طرفدار جیتیای هستید. از اینکه آزادانه در این دنیا بچرخید، دزدی و ماشینسواری کنید لذت میبرید و البته حتما داستان بازی و شخصیتها را هم دوست دارید. حالا نظرتان چیست دستهها را کنار بگذارید و راحت روی مبل لم بدهید تا کاراکترها داستان را پیش ببرند؟ ده فیلمی که در این لیست معرفی کردیم تقریبا این حس را برایتان ایجاد میکنند که انگار دارید بخشی از جهان Grand Theft Auto را میبینید. بعضی از این فیلمها برای ساخت سریهای مختلف الهامبخش سازندگان بودند و بعضیهاشان هم از GTA تاثیر گرفتهاند. خلاصه از داستان گرفته تا ویژگی شخصیتهای اصلی و حالوهوای قصه، تشابهات را همهجا میتوانید ببینید.
نظرات