۱۰ سریال انیمیشنی برای بزرگسالان که میتوانید ببینید
انیمیشن که فقط برای بچهها نیست! البته شاید بعضیها هنوز با این حرف موافق نباشند. پس اینجاییم تا درباره ۱۰ سریال انیمیشنی برای بزرگسالان صحبت کنیم که این موضوع را ثابت میکنند. البته قرار نیست این موضوع را نایدیده بگیریم که بسیاری از انیمیشنها برای مخاطب کودک و کمسنوسال ساخته میشوند. اما فراموش نکنید که این سبک فراتر از سرگرمی کودکانه است. مثلا بعضی از انیمیشنهای سینمایی ۲۰۲۴ کاملا سراغ داستانهای جدی و بزرگسالانه رفتهاند. طوریکه نهتنها برای بچهها مناسب نیستند، بلکه فقط مخاطب بزرگسال میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
انیمیشن، بهعنوان یک رسانه، کاملا میتواند مناسب مخاطبان بزرگسال باشد و مجموعههای زیادی است که ارزش تماشا کردن دارند. استفاده از این رسانه برای مخاطب بزرگسال چیز جدیدی هم نیست. همین حالا هم صدها اثر انیمیشنی بلند یا سریالی با ویژگیهای منحصربهفرد پیدا میکنید. در بین آنها میتوانید طنزهای تندوتیز و تاریک پیدا کنید یا درامهای جذابی که جلوههای بصریشان هنوز در قالب لایواکشن قابل اجرا نیست. انتخاب چند مجموعه برای نمایندگی این مدیوم کار آسانی نیست. اما راه دیگری هم وجود ندارد. پس ۱۰ سریالی را انتخاب کردیم که نمایی کلی از جهان انیمیشن بدهند و البته مجموعههایی باشند که به راحتی بتوانید پیدا کنید و ببینید.
Arcane
آرکین که اتفاقا در سالهای اخیر خیلی هم سروصدا کرده براساس بازی League of Legends ساخته شده است. اما جای نگرانی نیست. برای درک این سریال نیازی نیست چیز از داستان بازی یا گیمپلی آن بدانید. این نکته کاملا مثبت محسوب میشود. چون داستان این سریال جذاب و شگفتانگیز است و به این ترتیب افراد بیشتری میتوانند از تماشایش لذت ببرند. شخصیتهای اصلی این مجموعه دو خواهرند که بنا بر اتفاقات دو سمت یک انقلاب قرار دارند. بقیه اشخاص مهم هم شامل مخترعانی میشود که بین پیشرفت علمی و روابط دوستیشان گیر افتادهاند و مادر و دختری از سرزمینی دیگر…همه آنها برای تسلط بر شهر پیلتور مبارزه میکنند. Arcane داستانی پیچیده، پر از اتفاقات غیرمنتظره و ارتباطات عمیق دارد که تماشایش بهخاطر همین روایت پرکشش بسیار ارزشمند است.
البته این سریال فقط یک داستان پرکشش و هیجانانگیز با شخصیتهای جالب نیست. بلکه انیمیشنی خیرهکننده دارد و موسیقی متنش هم فوقالعاده است. سبک بصری سریال ترکیبی منحصربهفرد از بازی سهبعدی و نقاشی روغنی به نظر میرسد و از نظر هنری بینظیر است. در بعضی قسمتها موزیکویدیوهایی چشمنواز میبینید که از آهنگهای Imagine Dragons و Twenty One Pilots و بسیاری دیگر استفاده میکنند. پس به جرات میتوان گفت حتی اگر داستان Arcane میخکوبتان نکند، قطعا سبک انیمیشن و موسیقیها از پس این کار برمیآیند.
The Legend Of Vox Machina
اگر از بازیهای رومیزی و بردگیم لذت ببرید حتما اسم Dungeons & Dragons هم به گوشتان خورده، شاید بازی هم کرده باشید. این بازی رومیزی نقشآفرینی، به دلایل مختلفی تبدیل به یک پدیده جهانی شده است. در این بازی شما میتوانید داستانهای خارقالعادهای خلق کنید. داستانها کاملا میتوانند شخصی و منحصربهفرد باشند و این چیزی است که در کمتر بازیای میتوان دید. The Legend of Vox Machina دقیقا همین جادو را در قالب سریال به تصویر میکشد. البته این مجموعه بخش بزرگی از موفقیتش را مدیون بازیگرانش است. چون این سریال اقتباسی از مجموعه آنلاین (webseries) به نام Critical Role است. اما این انیمیشن از ریشههایش فراتر میرود و بهخوبی از قابلیتهای انیمیشن استفاده میکند. موجودات و هیولاهای فانتزی در این سریال جان میگیرند و هر شخصیت دقیقا به همان اندازه نسخه اصلی خود در Critical Role جذاب و پیچیده به نظر میرسد.
این سریال جنبههای مستقل و مخصوص به خود را هم دارد و فقط بر پایه مجموعه نقش حیاتی نیست. البته در این بخشها هم خوب میدرخشد. The Legend of Vox Machina یکی از بهترین نمونههای اکشن و ماجراجویی فانتزی سریالی است و سبک انیمیشن چشمنوازش صحنههای مبارزه را بهشدت تماشاییتر میکند. علاوه بر این، داستانهای احساسی، رشد عمیق شخصیتها و لحظات طنز و سرگرمکننده زیادی در آن دیده میشود. بنابراین، دیدنش تجربه فوقالعادهای است و باید در بین ۱۰ سریال انیمیشنی برای بزرگسالان قرار بگیرد.
Primal
این مجموعه اثر ویژهای است که به این راحتیها شبیهش را پیدا نمیکنید و این فقط بهخاطر انیمیشنهای فوقالعادهاش نیست. کارگردان این مجموعه همان کسی است که در سال ۲۰۰۳ سریال Star Wars: Clone Wars را ساخت. در این انیمیشن هم همان سبک خاص دوبعدی را میبینید. اما برخلاف دنیای آیندهگرا در جنگ ستارگان در Primal داستان در دوران پیشاتاریخ میگذرد. اینجا با ماجرای Spear همراه میشوید. او انسانی غارنشین است که خانوادهاش را تیرانوسورها شکار کردهاند. البته انیمیشن به Fang که یک تیراناسور است هم میپردازد. این دو در دوران وحشی و باستانی برای بقا میجنگند. تلاششان صحنههایی اکشن و پرتنش را میسازد که با استفاده از نقاشیهای متحرک به زیبایی طراحی شدهاند.
یکی از چیزهایی که نخستین را خاص میکند، غیبت تقریبا کامل دیالوگ است. فنگ و اسپیر فقط با غرغر، حرکات بدن و زبان اشاره باهم ارتباط برقرار میکنند. در واقع تا پایان فصل اول طول میکشد که آنها با انسانی روبهرو شوند که توانایی حرف زدن دارد.
نبود دیالوگ وجه خاصی به سریال اضافه میکند و باعث میشود کاملا به زبان بصری و قدرت انیمیشن متکی باشد. گندی تاتاروفسکی هم در انتقال مفاهیم بهکمک تصاویر انیمیشنی خیلی خوب عمل کرده است. بنابراین، نتیجه سریالی شده که نه فقط از نظر بصری جذاب است، بلکه از نظر حسی هم میتواند بهاندازه عمیقترین درامهای دیالوگمحور تاثیرگذار باشد.
Rick and Morty
ریک و مورتی پر از ماجراجوییهای عجیبوغریبی است که در سراسر فضا و زمان کشیده شدهاند و معمولا همین ماجراجوییها بهترین لحظات سریال را میسازند. از دیگر جذابیتهای این مجموعه میتوان به غیرقابل پیشبینی بودن آن اشاره کرد. مثلا ممکن است ریک ما را به سیارهای ببرد که مارها باهوشترین موجوداتش هستند. بعد مورتی برای جلب توجه یک دختر خودش را به خدای سفر در زمان برای سیارهای پر از سگها تبدیل کند! یعنی از هر صحنه به صحنه بعد باید منتظر هرچیزی باشید و بعید است اگر رویش شرط ببندید بتوانید برنده شوید. این سریال هم از نظر داستانی جالب است و هم طنز خوبی دارد و شاید حتی یکی از بامزهترین سریالهای درحال پخش در دنیای انیمیشن یا لایو-اکشن باشد! خلاصه یکی از ۱۰ سریال انیمیشنی بزرگسالان خوب است و باید آن را ببینید.
Invincible
شاید حجم زیاد فیلم و سریالها مارول و دیسی شما را هم بهعنوان یکی از طرفدارهای ابرقهرمانها گیج و سردرگم کرده باشد. اما Invincible هم گزینه جالبی است که جهان جایگزین جذابی را به نمایش میگذارد. در این سریال با داستان مارک گریسون همراه میشوید. او ناگهان متوجه میشود قدرتهایی ویژه دارد و ابرقهرمان است. در ادامه متوجه میشود که پدرش یعنی اومنی-من، قهرمانی که همیشه میشناخت، آنچنان هم قهرمان نیست. Invincible بر اساس یک کمیک مستقل ساخته شده. پس مستقیم از آغاز سفر مارک بهعنوان ابرقهرمان شروع میشود. همین هم دیدنش را آسانتر از دنیای پیچیده مارول و دیسی میکند. بهعلاوه، سریال داستانی بزرگسالانهتر از آثار معمول مارول و دیسی دارد و بهخوبی از بستر انیمیشن هم استفاده میکند. با اینکه Invincible به سبک دوبعدی ساخته شده، میتوان بعضی از واقعگرایانهترین و خشونتبارترین صحنههای مبارزه تاریخ ژانر ابرقهرمانی را در آن دید. مثلا از قطارهای از ریل خارجشده گرفته تا قطع اعضای بدن و جمجمههای خردشده، این سریال سرشار از لحظات خونین و اکشن نفسگیر است.
مهمترین تفاوت Invincible با آثار ابرقهرمانی سنتی این است که مارک شکستناپذیر نیست! او بارها شکستهای سنگینی را متحمل میشود. درست است، او در این مسیر قویتر میشود؛ اما سریال همواره مخاطب را با موقعیتهای واقعی و پرمخاطرهی مرگ و زندگی درگیر میکند. علاوه بر اکشن و درام، Invincible سوالات عمیقی درباره معنای انسان بودن و تبدیل شدن به قهرمان مطرح میکند. اینها از مجموعه اثری کاملا بالغانه و تفکربرانگیز میسازد.
Star Trek: Lower Decks
شاید Star Trek یکی از طولانیترین و پیچیدهترین فرنچایزهای علمی-تخیلی باشد، اما راهی عالی برای جذب مخاطبانش پیدا کرده است. در این سریال تمرکز از روی چالشها و خطراتی که کاپیتانهایی مثل کرک یا پیکارد مدام با آنها روبهرو میشدند برداشته شده است. در واقع، داستان بیشتر حول محور دغدغههای روزمره افرادی که در پسزمینه سفینه مشغول کارند و نقش حیاتی دارند میچرخد. این بخش از فرنچایز بیشتر به کمدیای در محیط کار تبدیل میشود و بهاندازه سریالهای دیگری از این دست مثل Parks and Recreation یا Superstore خندهدار است. اما تم علمی-تخیلیش آن را منحصربهفرد میکند. مثلا همانطور که در سریال The Office کارمندان درگیر مسائل عاشقانه، رقابتها و درامهای روزمره هستند، در Lower Decks هم خدمه سفینه با چالشهای شخصی سر و کله میزنند. البته در همین حال باید با ویروسهای بیگانه و دیپلماسی بینکهکشانی نیز دست و پنجه نرم کنند!
استفاده از دنیای فانتزی و گسترده Star Trek به این مجموعه اجازه میدهد تا به اتفاقاتی مرتبط با تاریخچه فرنچایز ارجاعاتی جالب بدهد. از نمایش سلاحها و آثار باستانی کلینگونها گرفته تا شوخی با اتفاقات پشتپرده هر نبرد فضایی، این سریال ترکیبی هوشمندانه از طنز و علمی-تخیلی کلاسیک ارائه میدهد که هم برای طرفداران قدیمی Star Trek جذاب است و هم برای افرادی که تازه با این فرنچایز آشنا شدهاند.
Love, Death + Robots
آنتولوژی هم یکی از فرمهایی است که مخصوصا در سالهای اخیر و با سریالهایی مثل Black Mirror و The White Lotus بسیار محبوب شده است. پس شاید بتوان گفت Love, Death + Robots بهترین نمونه انیمیشنی از این فرم و یکی ۱۰ سریال انیمیشنی برای بزرگسالان است که نشان میدهد این مدیوم چقدر برای بزرگترها هم میتواند جذابیت بیافریند. این سریال طیف وسیعی از داستانهای علمی-تخیلی را در برمیگیرد و برای هر سلیقهای چیزی دارد. از ماجراجوییهای رباتهایی که در دنیایی آخرالزمانی گردش میکنند گرفته تا ملوانهایی که با هیولاهای غولپیکر دریایی و مسائل پیچیده اخلاقی مواجه میشوند. این سریال در هر قسمت تجربهای منحصربهفرد برایتان میسازد.
تنوع در این مجموعه فقط به روایتها و داستانها محدود نمیشود. سبکهای انیمیشن استفادهشده هم بسیار متفاوت و متنوعاند. بعضی قسمتها تا حد زیادی واقعگرایانه ساخته شدهاند، تا جاییکه مرز بین فیلم و انیمیشن تاحدی گم میشود. اما بعضی از دیگر قسمتها از تکنیک دوبعدی و استیلیزه بهره گرفتهاند. در هر قسمت نه فقط داستان، بلکه فضا، سبک بصری و لحن کاملا تغییر میکند. اگر هنوز این مجموعه را ندیدید بدانید که هیچوقت متوجه نمیشوید چه دنیای در قسمت بعد در انتظارتان است. اگر دنبال ترکیبی از طنز، هیجان و پرسشهای عمیق فلسفی هستید باید Love, Death + Robots در لیست تماشای خود بگذارید.
Blue Eye Samurai
سریال Blue Eye Samurai محصول نتفلیکس است. این مجموعه را نمیتوان دقیقا انیمه به حساب آورد، اما میتواند مقدمه و معرفی خوبی برای ورود به این سبک باشد. این اثر با سبک منحصربهفردی در انیمیشن سهبعدی ساخته شده. ماجرا در دوران ادو ژاپن میگذارد و طراحیها کاملا به این حالوهوا میخورد. البته زبان اثر انگلیسی است. ممکن است خیلیها صداپیشههای زبان اصلی این مجموعه را بشناسند. همه آنها در نقشهای خود بهترین عملکرد را داشتهاند و صداها در حد بهترین فیلم و سریالهای لایواکشن است.
دو چیز باعث شده که Blue Eye Samurai تجربهای منحصربهفرد باشد. اول اینکه انتخاب مدیوم انیمیشنکاری کرده تا صحنههای اکشن و شمشیرزنی به سطحی فراتر از لایو-اکشن ارتقا پیدا کنند. نبردهای میزو بهشدت هیجانانگیز و نفسگیر اند. در هیچ مدیوم دیگری نمیتوان مشابه آنها را به این شکل به تصویر کشید. زاویههای دوربین و شدت خشونت در این سریال به گونهای اجرا شده که لایو-اکشن از پس آن برنمیآید. علاوه بر این، شخصیتهای سریال کاملا پرداخت شدهاند و ملموس به نظر میرسند. آنها با چالشهای دنیای واقعی مواجهاند. میزو به طور مداوم با نژادپرستی و تبعیض جنسیتی دستوپنجه نرم میکند. آن طرف ماجرا، رینگو هم با ناتوانی جسمی و سایر اشکال تبعیض روبهرو است. این لایههای عمیق روایی، سامورایی چشم آبی را از سطح سریالی معمولی بسیار فراتر میبرد.
Smiling Friends
شبکه Cartoon Network و بخش Adult Swim به خاطر سبک منحصربهفردش در طنز تاریک و بیمنطق شناخته میشود و به نظر میرسد مجموعه دوستان خندان محصول طبیعی این رویکرد باشد. داستان درباره چارلی و پیم است. آنها کارمندان موسسه خیریه هستند و هدف این موسسه کمک به مردم برای لبخند زدن است. برخلاف ایدهای که خیلی ساده بهنظر میرسد محتوای سریال کاملا غیرقابل پیشبینی و دیوانهوار است. از سفر به جهنم گرفته تا گیر افتادن در فرودگاهی در برزیل، این مجموعه از هیچ ترفندی برای رسیدن به شوخیهای ابزورد و غیرمنتظره فروگذار نمیکند.
دیالوگهای کاملا واقعگرایانه در موقعیتهای کاملا غیرواقعی از ویژگیهای جالب سریال است که آن را از سایر مجموعههای بزگسالان متفاوت میکند. چارلی و پیم وقتی با شرایط عجیب و غریبی روبهرو میشوند، واکنش آنها درست شبیه یک انسان عادی است که به چنین اتفاقاتی واکنش نشان میدهد. همین تضاد باعث ایجاد لحظات خندهدار و غیرمنتظره میشود؛ خصوصا وقتی که آنها مستقیما به عجیبترین کلیشههای انیمیشن بزرگسالانه اشاره میکنند. اگر Rick and Morty یا Star Trek: Lower Decks نتوانستهاند نظر شما را در زمینه طنز بزرگسالانه جلب کنند، وقتش رسیده به دوستان خندان هم یک فرصت بدهید.
The Midnight Gospel
در بین انیمیشنهای بزرگسالان فقط The Legend of Vox Machina نیست که توانسته چند فرم مختلف روایی را باهم ترکیب کند و به مجموعهای یکپارچه برسد. البته که نمونههای ناموفق هم کم نیست. اما The Midnight Gospel یکی از آنهایی است که این کار را به بهترین شکل ممکن انجام داده. سریال عملا ترکیبی است از پادکست فلسفی با یکی از سورئالترین و حیرتانگیزترین انیمیشنهای ممکن. نتیجه این ترکیب تجربهای منحصربهفرد و مسحورکننده شده که در هر قسمت مخاطب را به سفری عمیق در مفاهیم زندگی، مرگ، معنویت و آگاهی میبرد. مثلا در یکی از قسمتها میبینید که شخصیت اصلی یعنی کلنسی با یکی از بازماندههای آخرالزمان زامبیها درباره مزایای روانگردانها صحبت میکند! همین شخصیت را قسمت بعدی در حالی میبینیم که درباره مرگ و زندگی پس از آن با یک سگ-گوزن گفتگو میکند!
البته که هیچ اثری بدون نقطه ضعف نیست. اما نقطه ضعف انجیل نیمهشب درواقع دلیلی بر کیفیت آن هم است. گاهی تجربه شنیداری و دیداری در این سریال آنقدر زیاد میشود که نمیتوان در لحظه روی تمام محتوایی که عرضه میکند تمرکز کرد و احتمالا در یکبار دیدن به ناچار بخشی از آن را از دست میدهید. سخنان مهمانان این سریال آنقدر عمیق و تاملبرانگیز اند که توجه همزمان به آنها و سبک انیمیشنی خاص سریال به چالشی لذتبخش تبدیل میشود. در نهایت باید گفت توصیف The Midnight Gospel کار راحتی نیست. باید آن را بببیند و خودتان تجربهاش کنید تا درک درستی از قدرت آن داشته باشید. احتمالا میتوان گفت این مجموعه برترین بین ۱۰ انیمیشن سریالی برای بزرگسالان است.
جمعبندی
شما هم فکر میکنید انیمیشن برای بچههاست؟ اگر این مطلب را خوانده باشید حتما تا حالا نظرتان عوض شده است. اما شاید هم خودتان از طرفدارهای پروپاقرص سریالهای انیمیشنی باشید در این صورت ۱۰ پیشنهاد عالی برایتان داشتیم که میتوانید در لیست تماشا قرار دهید. بهعلاوه، میتوانید این مجموعهها را به دیگران معرفی کنید. قطعا هرکدام از این سریالها بهتنهایی کافی است که ثابت کند انیمیشن میتواند برای بزرگترها هم جذاب و دیدنی باشد. بهنظرتان جای کدام مجموعه بین ۱۰ سریال انیمیشنی بزرگسالان خالی بود؟
منبع: ScreenRant
داستان زندگی بزرگترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک
داداش آرکین برا بزرگا هم سخته درک کردنش