انتخاب سردبیر برترین‌ها سینما

از آکیرا تا گربه چکمه‌پوش؛ بهترین انیمیشن‌های پنج دهه اخیر

اولین انیمیشن تاریخ، کارتونی به نام Fantasmagorie بود؛ اثری یک دقیقه و چهل‌وپنج ثانیه‌ای که در سال ۱۹۰۸ پخش شد و شخصیت اصلی‌اش یک آدمک ساده بود که وارد مجموعه‌ای از دردسرهای عجیب‌وغریب می‌شد. از همین شروع ساده، انیمیشن کم‌کم مسیر خودش را پیدا کرد و به رسانه‌ای گسترده و متنوع تبدیل شد؛ رسانه‌ای که امروز با تکنیک‌هایی مثل استاپ‌موشن، انیمیشن دستی و CGI روایت می‌شود. هرچند دنیاها و شخصیت‌هایی که در این فیلم‌ها می‌بینیم واقعی نیستند، اما فیلمنامه‌های قدرتمند و صداپیشگی‌های دقیق باعث می‌شوند تاثیر احساسی آن‌ها چیزی کم از آثار لایو اکشن نداشته باشد. تا جایی که حتی بعضی از انیمیشن‌ها در فهرست بهترین فیلم‌های تاریخ سینما قرار گرفته‌اند.

انیمیشن بچه رئیس (The Boss Baby) را در بازار ببینید

پنجاه سال گذشته، دوران شکوفایی بزرگی برای انیمیشن بوده است. استودیوهای تازه‌ای در نقاط مختلف جهان شکل گرفتند و هرکدام با سبک‌های متفاوت و استفاده از فناوری‌های رو به پیشرفت، نگاه تازه‌ای به این مدیوم آوردند. در این بازه، فیلم‌های درخشان و ماندگار زیادی ساخته شده‌اند. با این حال، در این فهرست قرار است روی یک فیلم مشخص از هر دهه تمرکز کنیم؛ آثاری که توانستند یک سر و گردن بالاتر از هم‌دوره‌های خودشان بایستند و نماینده‌ای شاخص برای انیمیشن در دهه‌های مختلف باشند.

۵. دهه ۱۹۸۰: «Akira»

نئوتوکیو؛ شهری که استاندارد جدیدی برای انیمیشن علمی‌تخیلی تعریف کرد

نئوتوکیو؛ شهری که استاندارد جدیدی برای انیمیشن علمی‌تخیلی تعریف کرد

دهه ۱۹۸۰ دوران جالبی برای انیمیشن بود. این دهه بعد از فضای به‌شدت تجربی دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت و در غرب، با ورود فناوری‌های تازه مثل کامپیوترهای اولیه و همچنین ظهور دان بلوث تعریف می‌شد؛ انیماتوری که از دیزنی جدا شد و فیلم‌هایی ساخت که حتی در گیشه از دیزنی هم جلو زدند. هم‌زمان در ژاپن، انیمه و مانگا وارد دوره‌ای تازه شدند و به سمت روایت داستان‌های بالغ‌تر و با جزئیات بصری خیره‌کننده‌تر رفتند، مسیری که بخشی از آن به ظهور استودیو جیبلی برمی‌گشت. در چنین فضایی، «Akira» که اقتباسی از مانگایی به همین نام نوشته کاتسوهیرو اوتومو بود، روی پرده سینما رفت و در سال ۱۹۸۹ اولین نمایش خود را در آمریکا تجربه کرد. این فیلم خیلی زود به یکی از مهم‌ترین آثار تاریخ انیمیشن ژاپن تبدیل شد و با گسترش ویدیوهای خانگی، راهش را به سراسر جهان باز کرد؛ به‌طوری که تنها از همین مسیر حدود ۸۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروش داشت.

معرفی بهترین انیمیشن‌های تاریخ: موانا (Moana)

اولین چیزی که در «Akira» توجه را جلب می‌کند، کیفیت خیره‌کننده انیمیشن آن است. این پروژه به رهبری TMS Entertainment ساخته شد، شرکتی که بعدها روی آثاری مثل Batman: The Animated Series، Animaniacs و Cybersix هم کار کرد. نتیجه، یکی از روان‌ترین و پرجزئیات‌ترین نمونه‌های انیمیشن دستی در تاریخ است. بیش از ۱۶۰ هزار سل انیمیشن برای ساخت فیلم استفاده شد تا حتی در شلوغ‌ترین و پرهرج‌ومرج‌ترین صحنه‌های اکشن هم هیچ جزئیاتی از دست نرود. دیالوگ‌ها قبل از انیمیشن ضبط شدند تا هماهنگی لب‌ها طبیعی‌تر باشد. از CGI ابتدایی هم برای عمق دادن به شهر نئوتوکیو استفاده شد؛ شهری که بعدها به الگویی برای آثار علمی‌تخیلی و دیستوپیایی تبدیل شد. البته قدرت «Akira» فقط به تصویر محدود نمی‌شود. داستان فیلم هم فوق‌العاده است و روایت همیشگی فساد قدرت را بازگو می‌کند؛ این‌که قدرت چگونه می‌تواند چرخه ویرانی را ادامه دهد. چه در درگیری‌های خشن باندهای نوجوان در فضای خفقان‌آور نئوتوکیو، و چه در تلاش دولت برای کنترل تتسوئو و قدرت‌های روانی در حال انفجارش، این مضمون مدام تکرار و عمیق‌تر می‌شود.

۴. دهه ۱۹۹۰: «Beauty and the Beast»

بل و دیو، زوجی که تعریف پرنسس‌های دیزنی را تغییر دادند

بل و دیو، زوجی که تعریف پرنسس‌های دیزنی را تغییر دادند

بعد از درگذشت والت دیزنی، این استودیو نزدیک به دو دهه دوران سختی را پشت سر گذاشت. انیماتورهای اصلی که به «Nine Old Men» معروف بودند، کم‌کم بازنشسته می‌شدند. استعدادهای تازه با مدیران محتاط شرکت به مشکل می‌خوردند. فاصله بین تولید فیلم‌ها هم بیشتر و بیشتر می‌شد. همه‌چیز اما در اواخر دهه ۱۹۸۰ تغییر کرد. موفقیت «The Little Mermaid» و «Who Framed Roger Rabbit» جان تازه‌ای به دیزنی داد و دوره‌ای را شکل داد که بعدها به نام «رنسانس دیزنی» شناخته شد. دیزنی دوباره روی ریل افتاد و شروع کرد به ساخت انیمیشن‌ها و سریال‌های باکیفیت. همین موج باعث شد رقبا هم جدی‌تر وارد میدان شوند. پیکسار در دهه ۱۹۹۰ اوج گرفت و در سال ۱۹۹۵ «Toy Story» را عرضه کرد. یک سال قبل‌تر هم DreamWorks تأسیس شد و خیلی زود سراغ ساخت انیمیشن‌های دستی و CGI رفت. با این حال، هیچ‌کدام از این فیلم‌ها تأثیر فرهنگی «Beauty and the Beast» را نداشتند؛ فیلمی که نزدیک بود اصلا ساخته نشود، چون جفری کتزنبرگ، مدیر وقت بخش انیمیشن دیزنی، در میانه تولید دستور داد پروژه از پایه بازسازی شود.

معرفی بهترین انیمیشن‌های تاریخ: دیو و دلبر

«Beauty and the Beast» شاید کامل‌ترین نمونه از قصه‌های پریان دیزنی باشد. فیلمی سرشار از احساس، با انیمیشنی چشم‌نواز و ترانه‌هایی فراموش‌نشدنی از زوج رویایی آلن منکن و هاوارد اشمن. مردم سراسر دنیا عاشق این داستان قدیمی شدند، به‌ویژه به‌خاطر رابطه عاشقانه میان بل و دیو. هر دو شخصیت قدمی رو به جلو برای قهرمانان دیزنی بودند، اما بل نقش مهم‌تری داشت. او با هوش بالا، نظرهای مستقل و نقش فعالش در پیشبرد داستان، الگوی پرنسس‌های آینده دیزنی شد. از نظر فنی هم فیلم دستاوردهای مهمی داشت. استفاده از کامپیوتر برای رنگ‌آمیزی دیجیتال سل‌های انیمیشن باعث شد رنگ‌ها شفاف و زنده باشند. صحنه معروف رقص در سالن بال با زاویه‌های پویا و حرکات دوربین، هنوز هم ماندگار است. «Beauty and the Beast» دست به تاریخ‌سازی زد و به اولین انیمیشنی تبدیل شد که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شد! این اثر هنوز تنها انیمیشن دوبعدی تاریخ است که به این افتخار رسیده و تنها انیمیشن نامزدشده در دوره‌ای شد که اسکار فقط پنج نامزد داشت، نه ده تا.

۳. دهه ۲۰۰۰: «Spirited Away»

شاهکار هایائو میازاکی و استودیو جیبلی

شاهکار هایائو میازاکی و استودیو جیبلی

دستاوردهای فنی دهه ۱۹۹۰ راه را برای دوره‌ای پرهیجان و آزمایشی در دهه ۲۰۰۰ باز کردند. موفقیت «Toy Story» باعث شد شرکت‌های بیشتری سراغ انیمیشن‌های CGI بروند. از طرفی، مخاطبان کم‌کم از انیمیشن‌های موزیکال خسته شده بودند و همین موضوع به تنوع جالبی در آثار این دوره انجامید. فیلم‌هایی کاملا متفاوت ساخته شدند؛ از حماسه‌های علمی‌تخیلی مثل «Titan A.E.» گرفته تا کمدی‌های شلوغ و دیوانه‌وار مثل «The Emperor’s New Groove». انیمیشن‌های دوبعدی تلاش کردند رقابت کنند، اما اغلب در گیشه شکست خوردند. وقتی DreamWorks فیلم «Shrek» را اکران کرد، همه‌چیز تغییر کرد. این فیلم که اولین برنده اسکار تازه‌تأسیس بهترین انیمیشن بلند بود، عملا تیر خلاص را به انیمیشن دوبعدی در سینمای غرب زد. با این حال، این اتفاق در همه جای دنیا نیفتاد. ژاپن همچنان به تولید انیمیشن‌های دوبعدی ادامه می‌داد. در همین دوران، به اصرار جان لستر، دیزنی شروع به ساخت و پخش نسخه‌های دوبله انگلیسی آثار استودیو جیبلی کرد. درست در همین زمان بود که هایائو میازاکی، یکی از بنیان‌گذاران جیبلی، از بازنشستگی بیرون آمد و «Spirited Away» را ساخت؛ فیلمی که خیلی زود به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین انیمیشن‌های قرن بیست‌ویکم شناخته شد.

۱۰ انیمیشن برتر دیزنی در ده سال اخیر از نگاه راتن تومیتوز

این فیلم را می‌توان شاهکار واقعی میازاکی دانست. اثری که تمام ویژگی‌هایی را که فیلم‌های او را دوست‌داشتنی می‌کند، یک‌جا کنار هم آورده است. دنیای ارواح ترکیبی از شینتوی ژاپنی و حرص و طمع سرمایه‌داری است. جهانی که هم به دنیای ما شباهت دارد و هم آن‌قدر اغراق‌شده است که مرز خیال و واقعیت را از بین می‌برد. شخصیت‌ها بازتاب‌دهنده تاریک‌ترین و زشت‌ترین جنبه‌های طبیعت انسان هستند، به‌ویژه وقتی پای طمع و خودخواهی در میان است. با این حال، شخصیت اصلی داستان با مهربانی، پشتکار و وفاداری به دوستانش و حتی به خودش، از این موانع عبور می‌کند. همین موضوع «Spirited Away» را به یک داستان بلوغ تماشایی تبدیل می‌کند. چی‌هیرو وارد دنیایی گیج‌کننده می‌شود که او را مجبور می‌کند مستقل باشد و مثل یک بزرگسال تصمیم بگیرد. همین تجربه‌ها در نهایت به او کمک می‌کند راه نجات خودش و والدینش را پیدا کند. از نظر انیمیشن هم فیلم یک شگفتی تمام‌عیار است. جزئیات بالا و حرکت‌های روان، همان چیزی است که از استودیو جیبلی انتظار داریم، اما فضای فیلم فراتر از این‌هاست. دنیای ارواح خودش مثل یک شخصیت زنده عمل می‌کند؛ پر از رمز و راز، شگفتی و گاهی ترس، پشت هر چهره و هر گوشه. در عین حال، فیلم بلد است کِی سرعتش را کم کند و نفس تازه کند. سکانس معروف قطار نمونه‌ای عالی از این لحظات است؛ یکی از غوطه‌ورکننده‌ترین صحنه‌ها در تاریخ انیمیشن.

۲. دهه ۲۰۱۰: «Toy Story 3»

وقتی اسباب‌بازی‌ها هم با ترس و امید روبه‌رو می‌شوند

وقتی اسباب‌بازی‌ها هم با ترس و امید روبه‌رو می‌شوند

تا دهه ۲۰۱۰، انیمیشن CGI به‌طور کامل و بدون رقیب، سبک غالب سینمای غرب شده بود. آخرین فیلم دوبعدی دیزنی، «Winnie the Pooh»، در گیشه عملکرد ضعیفی داشت و همین موضوع باعث شد جان لستر، که آن زمان مدیریت انیمیشن دیزنی و پیکسار را برعهده داشت، عملا از تلاش برای احیای انیمیشن دوبعدی دست بکشد. در نتیجه، انیمیشن‌های CGI شروع کردند به گسترش دادن مرزهایشان و پیدا کردن هویت‌های بصری متفاوت. نمونه‌های درخشان این دوره کم نیستند؛ «The Lego Movie» با تقلید هوشمندانه از استاپ‌موشن، طوری به نظر می‌رسید که انگار واقعا با قطعات لگو ساخته شده است. «Spider-Man: Into the Spider-Verse» هم با استایل کمیک‌بوکی خودش، مسیر تازه‌ای باز کرد که بعدها الهام‌بخش ده‌ها فیلم دیگر شد. دیزنی بعد از دوره‌ای پرحاشیه در دهه ۲۰۰۰، دوباره جان گرفت و فیلم‌های موفقی مثل «Tangled»، «Frozen» و «Zootopia» را روانه سینماها کرد. پیکسار هم هرچند با آثاری مثل «Brave» و «The Good Dinosaur» کمی لغزش داشت، اما در همان سال‌ها بعضی از تاثیرگذارترین فیلم‌های احساسی‌اش را ساخت. در میان همه این‌ها، یک فیلم بالاتر از بقیه ایستاد؛ «Toy Story 3»، اثری که سومین و تا امروز آخرین انیمیشن نامزد اسکار بهترین فیلم بوده است.

برای تماشای انیمیشن داستان اسباب‌بازی ۳ اینجا کلیک کنید.

«Toy Story 3» دقیقا همان جایی است که این مجموعه دوست‌داشتنی باید به پایان می‌رسید. تمام داستان «Toy Story» درباره بزرگ شدن و پذیرش تغییر بوده و این فیلم، این مسیر را به شکلی طبیعی و کامل به سرانجام می‌رساند. فیلم به مخاطب می‌گوید پایان بعضی رابطه‌ها چیز بدی نیست، چون جا را برای شروع‌های تازه باز می‌کند؛ شروع‌هایی که ممکن است تو را به مسیرهایی ببرند که هرگز تصورش را نمی‌کردی. این قسمت از مجموعه از تاریکی هم نمی‌ترسد و شروری را معرفی می‌کند که نماد کنترل تمامیت‌خواهانه است؛ شخصیتی که از روی خودخواهی و ترس از دست دادن عشق، دیگران را هم از همان عشق محروم می‌کند. از نظر فنی، انیمیشن فیلم فوق‌العاده است. بافت‌های دقیق‌تر باعث شده جزئیات اسباب‌بازی‌ها بیشتر به چشم بیاید و استفاده هوشمندانه از رنگ‌ها، حال‌وهوای صحنه‌ها را به‌خوبی منتقل می‌کند. بسیاری معتقدند صحنه کوره، نه‌تنها بهترین لحظه فیلم، بلکه یکی از احساسی‌ترین سکانس‌های تاریخ پیکسار است. جایی که شخصیت‌ها بدون گفتن حتی یک کلمه، آماده می‌شوند تا مثل یک خانواده با پایان روبه‌رو شوند. فرقی نمی‌کند با «Toy Story» بزرگ شده باشید یا بعدها آن را کشف کرده باشید؛ این فیلم پر از عشق، خنده و اشک است و به‌خوبی نشان می‌دهد انیمیشن چطور می‌تواند مستقیم به قلب تجربه انسانی وصل شود.

۱. دهه ۲۰۲۰: «Puss in Boots: The Last Wish»

گربه چکمه‌پوش در جدی‌ترین و احساسی‌ترین ماجراجویی‌اش

گربه چکمه‌پوش در جدی‌ترین و احساسی‌ترین ماجراجویی‌اش

دهه ۲۰۲۰ هنوز به نیمه راه خودش هم نرسیده، اما تا همین‌جا هم مسیر پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشته است. شیوع کرونا ضربه بزرگی به صنعت سینما زد و باعث شد پروژه‌های زیادی به تعویق بیفتند یا شکل اکرانشان تغییر کند. در همین شرایط، بعضی استودیوها رشد چشمگیری داشتند. ایلومینیشن کم‌کم به رقیبی جدی برای غول‌های قدیمی تبدیل شد و نتفلیکس هم که از دهه ۲۰۱۰ به‌طور پیوسته روی انیمیشن‌های اورجینال سرمایه‌گذاری می‌کرد، با همکاری استودیوهای بزرگ به موفقیت‌های مهمی رسید؛ فیلم‌هایی مثل «Nimona» و «KPop Demon Hunters» هم نظر منتقدان را جلب کردند و هم در بازار موفق بودند. در این میان، چین با «Ne Zha 2» رکوردها را شکست و این فیلم تبدیل به پرفروش‌ترین انیمیشن تاریخ شد. برندگان اسکار بهترین انیمیشن هم تنوع جالبی داشتند؛ از «Pinocchio» ساخته گی‌یرمو دل‌تورو که دومین استاپ‌موشن برنده این جایزه بعد از «Wallace & Gromit: The Curse of the Were-Rabbit» بود، تا فیلم‌های غیرانگلیسی‌زبانی مثل «The Boy and the Heron» و «Flow» که بعد از دو دهه، دوباره این جایزه را از آن خود کردند. در چنین فضایی، تقریبا هیچ‌کس انتظار نداشت دریم‌ورکس دنباله‌ای برای اسپین‌آفی از «Shrek» را درست هم‌زمان با اکران «Avatar: The Way of Water» روی پرده بفرستد و نتیجه هم تا این حد درخشان از آب دربیاید.

معرفی بهترین انیمیشن‌های تاریخ: گربه چکمه پوش ۱

«Puss in Boots: The Last Wish» به‌خوبی نشان می‌دهد که دنباله‌ها لزوما چیز بدی نیستند، به شرطی که وقت و انرژی کافی صرف داستانی شود که ارزش گفتن دارد. این فیلم به‌جای تکرار فرمول‌های قبلی، به شکلی عمیق‌تر به سراغ شخصیت گربه چکمه‌پوش می‌رود و همه چیزهایی را که درباره‌اش می‌دانستیم، زیر سوال می‌برد. دشمن اصلی این‌بار نه یک هیولا یا ضدقهرمان بیرونی، بلکه خودِ مرگ است. گربه مجبور می‌شود با فناپذیری‌اش روبه‌رو شود و همین مسئله او را، و هم‌زمان تماشاگر را، به فکر می‌اندازد که چه چیزهایی در زندگی واقعا مهم هستند و برای چه چیزهایی باید جنگید. قدرت احساسی فیلم در صحنه‌ای به اوج می‌رسد که گربه، غرق در ترس، دچار حمله پانیک می‌شود؛ یکی از واقعی‌ترین تصویرسازی‌های اضطراب در تاریخ انیمیشن. در کنار این عمق احساسی، فیلم پر از شخصیت‌های جذاب است؛ از چهره‌های آشنایی مثل کیتی سافت‌پاوز، عشق قدیمی و دزد حرفه‌ای، تا شخصیت‌های جدیدی مثل یک سگ کوچولوی خوش‌بین که آرزو دارد سگ درمانگر شود، و بیگ جک هورنر که نمونه‌ای فوق‌العاده بامزه از یک شخصیت منفی کاملا شرور و بدون عذاب وجدان است. از نظر بصری هم فیلم مسیر جسورانه‌ای رفته و با الهام از «Spider-Verse»، استایلی شبیه آبرنگ به وجود آورده که حس یک کتاب مصور زنده را منتقل می‌کند. انیمیت کردن صحنه‌های اکشن با فریم کمتر، یعنی ۱۲ فریم در ثانیه به‌جای ۲۴ فریم، باعث شده مبارزه‌ها حال‌وهوایی شبیه انیمیشن دوبعدی پیدا کنند و تمرکز چشم تماشاگر همیشه روی شخصیت‌ها باقی بماند.

بهترین‌ها همیشه جای بحث دارند

اگر به این پنج دهه نگاه کنیم، یک چیز کاملا روشن است؛ انیمیشن هیچ‌وقت درجا نزده است. هر دوره، با زبان و ابزار خودش، راه تازه‌ای برای داستان‌گویی پیدا کرده و مرزهای قبلی را عقب زده است. از جسارت و تاثیرگذاری «Akira» گرفته تا جادوی کلاسیک «Beauty and the Beast»، از جهان خیال‌انگیز و عمیق «Spirited Away» تا وداع احساسی «Toy Story 3» و در نهایت نگاه بالغ و متفاوت «Puss in Boots: The Last Wish»، همه این فیلم‌ها نشان می‌دهند انیمیشن فقط برای کودکان نیست و می‌تواند هم‌زمان سرگرم‌کننده، تأثیرگذار و حتی تکان‌دهنده باشد. این‌ها فیلم‌هایی هستند که نه فقط محصول زمان خودشان، بلکه سازنده مسیر آینده انیمیشن بوده‌اند.

با این حال، انتخاب فقط یک انیمیشن برای هر دهه همیشه بحث‌برانگیز است. خیلی‌ها ممکن است فکر کنند آثاری مثل «The Lion King» یا حتی «Spider-Man: Into the Spider-Verse» هم به همان اندازه شایسته حضور در چنین فهرستی بودند. هر کدام از این فیلم‌ها طرفداران پر و پا قرصی دارند و برای یک نسل خاص، جایگاه ویژه‌ای دارند. نظر شما چیست؟ اگر قرار بود از هر دهه فقط یک انیمیشن را انتخاب کنید، انتخابتان چه بود؟ کدام فیلم هنوز هم برایتان همان حس و حال اولین تماشا را زنده می‌کند؟

منبع: Collider


 

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها