استیو هینز، شخصیت منفی و مأمور فاسد FIB در بازی GTA V، به عنوان یک فرد خودخواه و متکبر شناخته میشود. او از نفوذ خود برای بهرهبرداری از دیگران استفاده میکند و هیچ ابایی از انجام کارهای غیرقانونی ندارد. با وجود ظاهر جذاب و کارزماتیکش به عنوان مجری برنامه تلویزیونی The Underbelly Of Paradise، در واقعیت هینز شخصیت پیچیدهای دارد که به راحتی حاضر به قربانی کردن دیگران برای حفظ موقعیت خود است. او در طول داستان، به پروتاگونیستها فشار میآورد و در تلاش است تا به هدفهایش برسد، حتی اگر این امر به بهای جان دیگران تمام شود.
نگاهی به گذشته شخصیت استیو هینز
استیو هینز در سال ۱۹۷۵ متولد شد و در سال ۱۹۹۳ به FIB پیوست. در طول سالهای بعد، او به یکی از مأموران ویژه برجسته و با رتبه بالا در FIB تبدیل شد، تا جایی که به رهبری واحد ویژه خود رسید و به عنوان رئیس چند مأمور معروف FIB، از جمله آندریاس سانچز و دیو نورتون انتخاب شد. در سال ۲۰۰۸، هینز به عنوان مجری یک برنامه تلویزیونی واقعی جنایی به نام The Underbelly Of Paradise انتخاب شد. به عنوان مجری این برنامه، هینز و گروه فیلمبرداریاش بهطور منظم گزارشهایی از فعالیت باندهای جنایی لس سانتوس و فعالیتهای زیرزمینی آنها تهیه میکردند. هینز به خاطر موفقیت همین برنامه به یک سلبریتی تبدیل میشود.
علیرغم دریافت ترفیع از اداره، رهبری واحد خود و شهرت به عنوان مجری The Underbelly Of Paradise، هینز و دست راستش، آندریاس سانچز، به شدت فاسد بودند. هینز به ویژه به خاطر دریافت پول از چندین فرد ثروتمند و قدرتمند، از جمله میلیاردر عجیبوغریب دوین وستون که او را دوست نزدیک خود میداند، شناخته میشود.
نقش هینز در ماجراهای بازی GTA V
در سال ۲۰۱۳، هم FIB و هم IAA در تلاش برای تأمین بودجه دولتی در حال رقابت شدید با یکدیگر بودند، زیرا به دلیل کاهش فعالیتهای تروریستی، بودجه هر دو سازمان کاهش یافته بود. در این شرایط، هینز به طور فعال برای خرابکاری در IAA تلاش میکند تا با تأمین بودجه بیشتر از دولت و بهبود تصویر عمومی خود، اعتبار بیشتری در اداره به دست آورد.
هنگامی که خبر سرقت از فروشگاه جواهرات ونجلیک به گوش هینز میرسد، او بلافاصله متوجه میشود که چند نکته عجیب در پرونده مایکل تاونلی، که گمان میکردند به دست دیو نورتون در یک سرقت ناموفق لودندورف کشته شده باشد، وجود دارد. با بررسی فایلهای نورتون، هینز پی میبرد که نورتون با مایکل بهطور مخفیانه توافق کرده و در حال حاضر او را تحت نام مایکل دی سانتا در لس سانتوس پنهان کرده است. هینز به این فکر میافتد که میتواند از این قضیه برای اهداف خود استفاده کند. بنابراین از نفوذش بر نورتون استفاده میکند تا مایکل و همکارانش، فرانکلین کلینتون و ترور فیلیپس را وادار به انجام چندین ماموریت غیرقانونی برای خود کند. همه این کارها با هدف خرابکاری در سازمان رقیب یعنی IAA صورت میگیرد تا دولت بودجه بیشتری به FIB اختصاص دهد و به این ترتیب هینز بتواند پیشرفت کند.
اولین کار آنها شامل نفوذ به دفتر مرکزی IAA برای ربودن زندانی این سازمان، فردیناند کریموف است. بعد از موفقیت در ربایش، هینز به ترور دستور میدهد که کریموف را مورد شکنجه قرار دهد تا اطلاعاتی بهدست آورد و مایکل و دیو بتوانند طاهر جاوان، فردی که مشکوک به ارتباط با تروریستهای آذربایجانی است را شناسایی کنند و از بین ببرند. پس از اینکه جاوان کشته میشود، هینز به ترور دستور میدهد تا کریموف را بکشد، اما ترور او را آزاد میکند و به کریموف میگوید که به کشوری دیگر برود.
پس از مدتی، هینز و نورتون با مایکل و ترور ملاقات میکنند که در حال حاضر در سندی شورز پنهان شدهاند (به دلیل حمله ترور به مارتین مادرازو و ربودن همسرش.) این بار، FIB از آنها میخواهد به آزمایشگاههای تحقیقاتی در یکی از مرکز IAA یورش ببرند؛ جایی که به گفته منابع هینز، سازمان در حال توسعه یک سم عصبی است که قصد دارد آن را در یک منطقه شهری به عنوان بخشی از یک طرح تروریستی جعلی منتشر کند تا از این طریق بودجه بیشتری برای خود کسب نماید. اما قبل از انجام این ماموریت، شخصیتهای اصلی باید پول کافی برای تأمین تجهیزات لازم را به دست آورند. به این منظور، این سه نفر با همکار خود لستر کرست تماس میگیرند و نقشهای برای سرقت از بانک پسانداز بلین کانتی طراحی میکنند. علیرغم برخی مشکلات ایجاد شده توسط اداره پلیس محلی فاسد که از بانک برای پولشویی و نگهداری رشوههایشان استفاده میکردند، این سرقت موفقیتآمیز است و آنها پول لازم را به دست میآورند.
رابرت بوگ، صداپیشه شخصیت استیو هینز
قهرمانان بازی با هینز و نورتون در کیپ کتفیش ملاقات میکنند تا یورش به مرکز IAA را آغاز کنند، اما متوجه میشوند که تیم سرقت، نیروی کمکی اضافی برای کار فراهم نکرده است (موضوعی که هینز از انجام آن غافل شد، زیرا نورتون ادعا کرده بود که سانچز این کار را انجام میدهد.) به همین دلیل مأموران FIB با بیمیلی به تیم سرقت ملحق میشوند. مایکل، نورتون و هینز سرقت را انجام میدهند، در حالی که فرانکلین و ترور مسئول اجرای نقشه فرار هستند. پس از نفوذ به آزمایشگاه تحقیقاتی و سرقت سم عصبی، تیم سرقت توسط ماموران IAA متوقف میشود. با این حال، هینز موفق میشود به آنها زمان کافی برای فرار بدهد، زیرا به پای خود شلیک کرده و تظاهر میکند که یک فرد داخلی است و میخواهد جلوی سرقت را بگیرد. بدین ترتیب توجه ماموران IAA را به خود جلب میکند تا باقی تیم بتوانند فرار کنند.
حضور هینز در مرکز IAA در حین سرقت باعث میشود که اداره به عملیاتهای غیرقانونی او مشکوک شود. بنابراین هینز برای جلوگیری از دستگیریاش، از مایکل و فرانکلین میخواهد به دفتر مرکزی FIB نفوذ کرده و تمام اطلاعات لو رفتهای که درباره او وجود دارند را بدزدند. هینز در عوض وعده میدهد که پروندههای مایکل را پاک کرده و پس از اتمام کار، او و دوستانش را رها کند. پس از جمعآوری یک تیم، مایکل و فرانکلین با موفقیت به دفتر مرکزی FIB نفوذ کرده و نهتنها شواهدی که اداره درباره هینز داشت را نابود میکنند، بلکه تمام مدارکی که هینز از مایکل و تیمش جمعآوری کرده بود را نیز از بین میبرند تا استیو دیگر نتواند بر آنها نفوذ و تسلط داشته باشد.
با اینکه تمام اطلاعات FIB درباره هینز پاک شده است، اما او هنوز از گرفتار شدن به دست قانون میترسد و به همین دلیل تصمیم میگیرد که همه تقصیرات را بر گردن مایکل و نورتون بیندازد. او هر دوی آنها را به یک جلسه با خودش و سانچز دعوت میکند و هنگامی که به آنجا میرسند، تلاش میکند تا آنها را دستگیر کند. با این حال، یک تیم دیگر از FIB وارد ماجرا میشود و هینز میفهمد که سانچز او را فریب داده است. در واقع مشخص میشود او در تمام مدت با یک واحد رقیب از FIB همکاری میکرده است. در همین حین، یک تیم از ماموران IAA و همچنین اعضای گروه نظامی مِریوِدر نیز وارد میشوند و درگیری به اوج خودش میرسد.
این وضعیت در نهایت منجر به تیراندازی بزرگ بین چهار گروه مختلف میشود. پای هینز مجروح میشود (همان پای قبلی که خودش به آن شلیک کرده بود) و او در تلافی، سانچز را قبل از اینکه فرار کند میکشد و مایکل و نورتون را در وضعیتی خطرناک رها میکند. با این حال، با ورود غیرمنتظره ترور و کمک او، این دو موفق میشوند از آنجا فرار کنند و تمامی ماموران FIB و IAA و اعضای مِریوِدر را بکشند. در حین تیراندازی، ترور پیشنهاد میکند که هینز را نیز بکشند، اما نورتون از این کار خودداری کرده و میگوید که سعی خواهد کرد او را آرام کند.
پس از این حادثه، هینز خشمگین میشود و میخواهد هر سه پروتاگونیست را بکشد، اما دیو او را آرام و متقاعد میکند که مایکل و فرانکلین را ببخشد. البته او همچنان اصرار دارد که ترور باید کشته شود، زیرا کاملا غیرقابل پیشبینی است. سپس هینز و دیو با فرانکلین ملاقات میکنند و به او دستور میدهند که ترور را بکشد.
با این حال، اندکی بعد دوین وستون با فرانکلین تماس میگیرد و به او میگوید که مایکل را به خاطر دخالت در کارهایش و به دلیل اینکه باعث مرگ وکیلش شده است، بکشد. از آنجا که فرانکلین نمیتواند هر دو شخصیت اصلی را بکشد، با سه گزینه روبرو میشود: ترور را بکشد، مایکل را بکشد یا اینکه هر دو را نجات دهد و با هم برای نابودی دشمنانشان همکاری کنند.
ویژگیهای شخصیتی استیو هینز
همانطور که گفتیم، هینز یک مأمور فاسد FIB است که در شکستن قانون و رویههای سازمان هیچ تردیدی ندارد و از هر فرصتی برای پیشرفت شغلیاش استفاده میکند. هینز در برنامه تلویزیونیاش خوشبرخورد و جذاب به نظر میرسد، اما وقتی مایکل او را از نزدیک ملاقات میکند، نشان میدهد که فردی خودخواه، متکبر، بیاحساس و دارای اعتماد به نفس کاذب است و فقط به خودش و کارش فکر میکند. شخصیت واقعی او زمانی نمایان میشود که مایکل شروع به تمسخر هینز و شرکایش در مورد فعالیتهای غیرقانونی آنها میکند. هینز ابتدا با این موضوع کنار میآید و حتی به خاطر زیرکی مایکل به او تبریک میگوید، اما بعد رفتار او به سرعت تغییر میکند و گردن مایکل را میگیرد و میگوید که اگر به بیاحترامی ادامه دهد، او را خفه خواهد کرد. هینز دارای خلقوخوی بسیار متغیر و صبر کمی است، اما با وجود این ویژگیها، دیو نورتون سعی میکند به مایکل اطمینان دهد که خودش و هینز نسبت به برخی بخشهای فاسدتر در FIB، آدمهای خیلی بهتری هستند. البته در طول زمان نشان داده میشود که حتی نورتون نیز کنترل زیادی بر هینز ندارد و او را بهخوبی نمیشناسد.
هینز در شکنجه کردن یا کشتن افرادی که آنها را مانع پیشرفت شغلیاش میبیند، تردیدی نشان نمیدهد. او به ترور فیلیپس دستور میدهد که یک مرد به ظاهر بیگناه را به شدت شکنجه کند تا اطلاعاتی درباره یک مظنون تروریست بهدست آورد. سپس بهسادگی به فیلیپس دستور میدهد آن مرد را به قتل برساند. همچنین معلوم میشود که او برای جان افراد بیگناه ارزشی قائل نیست.
هینز یک فرصتطلب است. او از مایکل، ترور و فرانکلین برای انجام کارهای کثیفش استفاده میکند و وقتی که دیگر به آنها نیازی ندارد، خائنانه فریبشان میدهد. هینز همچنین دیگران را فدای خودش میکند تا از موقعیت خود دفاع کند؛ این موضوع در تلاش او برای دستگیری دیو نورتون و مایکل دی سانتا بهمنظور انحراف تقصیر از تمامی فعالیتهای غیرقانونی که در آنها شرکت داشته، کاملا نمایان است.
منبع: GTA Fandom
دختر و پسرهای گیمر چطوری دیت میرن؟ میزگیم با @WeebHead
نظرات