کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه سوالات مرموزی مطرح میکند
در طی وقایع کتاب هری پاتر و شاهزاده دوررگه (Harry Potter & the Half-Blood Prince) شاهد یک سری تعاملات میان دنیای جادوگری و مردمان معمولی هستیم که سوالهای زیادی به وجود میآورد. در این داستان یک سیاستمدار با دو جادوگر آشنا میشود که میتواند سرنوشت کل داستان را تغییر دهد.
بسیاری از ما پاترهدها هنگامی که سن و درک کمتری داشتیم به مطالعه کتابها و تماشای فیلمهای هری پاتر پرداختهایم. به همین دلیل اگر به مرور زمان به مرور کتابها و دیدن فیلمها بپردازید هر دفعه ممکن است با یک نکته جدید روبرو شوید. یکی از این نکات که شاید در دوران کودکی زیاد مورد توجه ما قرار نگرفت به بخش ابتدایی کتاب هری پاتری و شاهزاده دورگه مربوط میشود؛ بخشی که با مرور زمان و افزایش تعقل با معنای جدیدی به سراغمان میآید.
در بخش ابتدایی این کتاب ما داستان را از دید نخست وزیر انگلستان دنبال میکنید؛ سیاستمدار قدرتمندی که هیچ وقت به اسم و هویت اصلی وی پی نبردیم. البته توجه داشته باشید که این نخست وزیر به دنیای ماگلها (مردمان معمولی و بدون جادو) مربوط میشود. اما در طی داستان او با دو جادوگر با نامهای کرنلیوس فیوج و روفوس اسکریمژور ارتباط برقرار میکند که حسابی جای تعجب دارد. به صورت بدیهی چنین رخدادی میتواند تاثیر بزرگی روی دنیای جادوگری و زندگی مخفیانه اعضای آن بگذارد.
بخش ابتدایی کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه به ارتباط نخست وزیر ماگلها با وزات جادو میپردازد. با توجه به این موضوع میتوان فهمید که انگار رهبران دنیای ماگلها از وجود دنیای جادوگری خبر دارند و این موضوع مقیاس کل داستان را تغییر میدهد. متاسفانه جی. کی. رولینگ بیشتر در این باره صحبت نمیکند و زیاد در مورد روابط سیاستمداران دنیای معمولی و وزارت جادو توضیح نمیدهد.
در ابتدا به نظر میرسد که نخست وزیر مذکور زیاد از دنیای جادوگری سر در نمیآورد و هرآنچه که کرنلیوس فیوج به او امر میکند را به عمل میرساند. در این بخش نویسنده صرفا میخواهد وضعیت روابط سیاسی پس از بازگشت ولدمورت را توضیح دهد و سر همین زیاد در جزئیات ریز نمیشود. اما در طرفی دیگر در فیلمهای هری پاتر به این موضوع اشاره نمیگردد و داستان بدون وقفه به ادامه ماجراهای هری و بازگشت ولدمورت میپردازد. اما آنچه که در کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه خواندیم و در موردش صحبت کردیم جای سوالها و نظریههای بیشماری را باز میگذارد.
با توجه به حرفهای گفته شده دولت ماگلها روابط مخفیانهای با وزارت جادو دارد (هرچند که عمق و تاریخچه این رابطه را نمیدانیم) و این موضوع فوقالعاده عجیب است. یکی از نظریههای قدیمی و محبوب طرفداران این است که جادوگران و ماگلها سالها و در طی یک جنگ بزرگ در مقابل هم قرار گرفتند. شاید همین جنگ باعث آشنایی دو جبهه شده باشد و این موضوع به نظریه مذکور اعتبار میدهد. حال اگر دولت ماگلها از وجود دنیای جادوگری خبر داشته باشد، چه چیزی آنها را از آغاز یک جنگ جدید منع میکند؟ همه ما میدانیم که سیاستمدارهای دنیای واقعی عطش بینهایتی برای قدرت دارند و جی. کی. رولینگ بدون شک از این موضوع آگاه است.
اما این پایان کار نیست و یک نکته مهم دیگر هم وجود دارد: وزارت جادو میتواند به راحتی در دنیای ماگلها تاثیر بگذارد. در بخش ابتدایی کتاب مذکور یکی از سیاستمداران ماگلها قرار خود با نخست وزیر را فراموش میکند تا وقت نخست وزیر برای صحبت با جادوگرها باز شود. فراموش کردن اتفاقی به این مهمی کار جادوگرها است و این موضوع بازهم سوالات دیگری مطرح میکند. یکی از این سوالها این است که تعادل قدرت میان دو دنیا به چه نحوی به نظر میرسد؟ آیا ماگلها در مقابل جادوگرها یک سری انسان تسلیم و بیدفاع هستند؟ نمیدانیم.
حال با وجود اینکه این بخش از کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه در فیلم اقتباسی آن حضور نداشت، انتظار میرود که سریال هری پاتر و شبکه HBO بیشتر به آن بپردازند. شاید با همکاری جی. کی. رولینگ و اطلاعات تکمیلی وی بیشتر از رابطه میان رهبران دنیای ماگلها و وزارت جادو سر در بیاوریم و این موضوع فوقالعاده است. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: ScreenRant
گیمپلی کالاف دیوتی موبایل قسمت یک؛ دوئل جذاب با وحید رکسا
عجیبه تا حالا بهش دقت نکرده بودم😐
عجیبه تا حالا بهش دقت نکرده بودم😐 چه عجییــــــــــ_ــ_ب