انتقاد تند کارگردان فیلم هری پاتر از بازسازی سریالی HBO
برای نسلی از مخاطبان، دنیای جادویی هری پاتر نه با کلمات جی. کی. رولینگ، که با تصویر و صدا جان گرفت. با موسیقی فراموشنشدنی جان ویلیامز، با چهرهٔ مصمم دنیل ردکلیف، با نگاه نافذ آلن ریکمن در نقش اسنیپ و با آغوش گرم و ظاهر آشنای رابی کالترین در نقش هاگرید. این میراث سینمایی، که طی یک دهه و در قالب هشت فیلم پرفروش شکل گرفت، چنان در ذهن و قلب طرفداران حک شده که هرگونه تلاش برای بازآفرینی آن، بیشتر از آنکه هیجانانگیز باشد، با شک و تردید روبهرو میشود.
حالا، با شروع تولید سریال پر سر و صدای هری پاتر توسط شبکه HBO، این تردیدها به یک پرسش اساسی تبدیل شده است؛ پرسشی که کریس کلمبوس، مردی که این جهان را برای اولین بار به پردهٔ سینما آورد، آن را با صراحتی تلخ به زبان آورده است: «اصلاً هدفش چیست؟»
کریس کلمبوس، کارگردان دو فیلم اول یعنی «هری پاتر و سنگ جادو» و «هری پاتر و تالار اسرار»، کسی است که سنگ بنای بصری این دنیا را گذاشت. از راهروهای پر رمز و راز هاگوارتز گرفته تا کوچهٔ دیاگون، همه و همه با دیدگاه او برای ما تعریف شدند. به همین دلیل، وقتی او نسبت به مسیر سریال جدید ابراز نگرانی میکند، نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. کلمبوس در مصاحبهای با پادکست The Rest is Entertainment (به نقل از هالیوود ریپورتر)، با اشاره به عکسهای منتشرشده از پشت صحنهٔ سریال، میگوید:
«در اینترنت عکسهایی از نیک فراست در نقش هاگرید را دیدم که کنار هری پاتر جدید ایستاده بود. او دقیقاً همان لباسی را به تن داشت که ما سالها پیش برای هاگرید طراحی کرده بودیم. با دیدن این صحنه، بخشی از وجودم فریاد زد: “خب که چه؟ هدفش چیست؟” من تصور میکردم که در سریال HBO همه چیز، از طراحی لباس گرفته تا جزئیات دیگر، قرار است هویتی مستقل و متفاوت داشته باشد. اما به نظر میرسد این فقط تکرار مکررات است.»
البته کلمبوس جنبهٔ مثبت ماجرا را هم میبیند و اعتراف میکند که این تقلید، به نوعی ستایش از کار تیم اوست: «این برای من بسیار خوشایند است، چون میبینم که طراحی ما چقدر دقیق و ماندگار بوده. پس بخشی از آن هیجانانگیز است. اما بخش دیگر ماجرا، یک حس دژاووی قوی است؛ انگار همه چیز را قبلاً دیدهام.»
فرمت سریال، بیشک، یک مزیت بزرگ است. داستانهای فرعی و شخصیتهایی که در فیلمها به دلیل محدودیت زمانی حذف شدند (مانند روح مزاحم پیوز، انجمن حمایت از جنهای خانگی هرماینی یا تاریخچهٔ خانوادهٔ گونت)، حالا فرصتی برای درخشش دارند. این سریال میتواند جامعترین و وفادaranهترین اقتباس از کتابهای رولینگ باشد. اما آیا این برای توجیه وجودش کافی است؟
مشکل اینجا است که سریال HBO صرفاً با کتابها رقابت نمیکند، بلکه با خاطرات یک نسل طرفه است. وقتی هاگریدِ نیک فراست دقیقاً لباس هاگریدِ رابی کالترین را میپوشد، پیام روشنی به مخاطب ارسال میشود: «ما نمیخواهیم شما را غافلگیر کنیم، بلکه میخواهیم همان حس آشنا را بازسازی کنیم.» این رویکرد شاید در ظاهر امن باشد، اما در باطن بسیار خطرناک است. چرا که مخاطب را ناخودآگاه به مقایسه وا میدارد.
شکی نیست که سازندگان این سریال کار بسیار سختی در پیش دارند. آنها باید روی لبهٔ تیغی حرکت کنند که یک سوی آن احترام به میراث محبوب فیلمهاست و سوی دیگر، نیاز به خلق هویتی مستقل برای توجیه این بازسازی پرهزینه. اگر این سریال نتواند به این پرسش کلیدی پاسخ دهد که «چه چیز جدیدی برای ارائه دارد؟»، در نهایت به سایهای کمرنگ از یک شاهکار سینمایی تبدیل خواهد شد که تنها یک سؤال را در ذهن مخاطب باقی میگذارد: «واقعاً هدفش چه بود؟»
منبع: comicbook
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون
نظرات