در میان تمام خبرها و گمانهزنیهایی که پیرامون سریال جدید و پرهزینه هری پاتر از شبکه HBO وجود دارد، یک سؤال کلیدی ذهن طرفداران قدیمی را بیش از هرچیز به خود مشغول کرده است: آیا این بازسازی قرار است به روح واقعی کتابها وفادار بماند؟ وفاداری تنها به معنای دنبال کردن خط اصلی داستان نیست، بلکه در نفس کشیدن در جزئیاتی است که دنیای جادویی رولینگ را زنده و ملموس میکرد؛ جزئیاتی که فیلمهای سینمایی، به دلیل محدودیت زمانی، ناچار به حذف یا نادیده گرفتن آنها شدند و در این فرآیند، حفرههای داستانی آزاردهندهای ایجاد کردند. یکی از بزرگترین و مشهورترین این گافها، معمای سرمایهگذاری دوقلوهای ویزلی است؛ رازی که حالا سریال HBO فرصت دارد تا پس از سالها، آن را به شکلی درست برای مخاطبان فاش کند.
بیایید به فیلم «هری پاتر و محفل ققنوس» برگردیم. صحنه فرار آتشین و پر از هرجومرج فرد و جرج ویزلی از هاگوارتز، یکی از نمادینترین لحظات طغیان علیه استبداد در کل مجموعه است. اما کمی بعد، وقتی هری و دوستانش در کوچهی دیاگون قدم میزنند، با منظرهای شگفتانگیز روبهرو میشوند: فروشگاه «شوخیهای جادویی ویزلیها». یک ساختمان سه طبقه، پر از مشتری، با ویترینی که از خلاقیت و جادو منفجر میشود. این فروشگاه نه تنها یک کسبوکار موفق است، بلکه به وضوح نیازمند یک سرمایهگذاری اولیه هنگفت بوده است.
اینجا همان نقطهای است که هر طرفدار دقیقی ابروهایش را بالا میاندازد. خانواده ویزلی، با تمام دوستداشتنی بودنشان، نماد شرافتمندانهی فقر در دنیای جادوگری هستند. ما آنها را با لباسهای دستدوم، چوبدستیهای شکسته و نگرانی دائمی مالی به یاد میآوریم. پس چگونه ممکن است دو پسر جوان که به تازگی از مدرسه اخراج شدهاند و هیچ منبع درآمد مشخصی ندارند، بتوانند چنین امپراتوری کوچکی را در قلب تپنده اقتصاد جادوگری بنا کنند؟ فیلمها با سکوتی معنادار از کنار این سؤال عبور میکنند و این بیتوجهی، یک زخم کوچک اما عمیق بر پیکر منطق روایی داستان باقی میگذارد.
این فروشگاه نه تنها یک کسبوکار موفق است، بلکه به وضوح نیازمند یک سرمایهگذاری اولیه هنگفت بوده است.
پاسخ این معما، مانند بسیاری از گنجینههای دیگر، در صفحات کتابها نهفته است و بسیار تأثیرگذارتر از یک توضیح مالی ساده است. در پایان کتاب «هری پاتر و جام آتش»، هری از مسابقات مرگبار سه جادوگر جان سالم به در میبرد و به عنوان برنده، کیسهای پر از هزار گالیون طلا دریافت میکند. اما این پول برای او آغشته به خون و یادآور مرگ دلخراش سدریک دیگوری است. این جایزه برای هری نه یک افتخار، که باری سنگین و نمادی از یک پیروزی توخالی است.
در یکی از انسانیترین و زیباترین لحظات داستان، هری که نمیتواند این «پول خونین» را بپذیرد، در تصمیمی قاطع تمام آن را به فرد و جرج میدهد. او از آنها نمیخواهد که پول را پس بدهند؛ بلکه اصرار میکند که آن را برای راهاندازی فروشگاه رؤیاهایشان به کار گیرند. هری در حقیقت، در تاریکترین لحظات، تصمیم میگیرد در «شادی» و «خنده» سرمایهگذاری کند. او به دوقلوها نمیگوید که یک مغازه باز کنند؛ او به آنها میگوید که دنیایی که به سمت تاریکی میرود، به خندههای بیشتری نیاز دارد و این وظیفه آنهاست که آن را فراهم کنند. این حرکت، فراتر از یک هدیه مالی، یک اقدام نمادین برای مبارزه با اندوه و ناامیدی است.
شاید برخی بگویند این تنها یک جزئیات کوچک است، اما گنجاندن این صحنه در سریال جدید HBO یک بیانیه خواهد بود. این کار نشان میدهد که سازندگان سریال درک کردهاند که قدرت داستان هری پاتر نه در جلوههای ویژه و نبردهای بزرگ، بلکه در لحظات کوچکی نهفته است که شخصیتها و روابط میان آنها را میسازد.
این صحنه، سخاوت هری و درک عمیق او از مفهوم «خانواده» را به نمایش میگذارد. همچنین نشان میدهد که فرد و جرج تنها دو شخصیت بامزه و بازیگوش نیستند، بلکه رؤیاپردازانی بااستعدادند که تنها به یک فرصت نیاز داشتند. این توضیح ساده، نه تنها حفره داستانی را پر میکند، بلکه اقدامات بعدی دوقلوها، از جمله کمکهایشان به هری و محفل ققنوس را نیز قابل درکتر میسازد. آنها به هری مدیون هستند و این دین را با وفاداری خود ادا میکنند.
سریال هری پاتر این فرصت را دارد که به نسخه قطعی و مرجع این داستان تبدیل شود
برای نسلی از طرفداران که با حسرت جزئیات حذفشده بزرگ شدهاند، دیدن این لحظات روی صفحه نمایش، به منزلهی یک پیمان صلح است. این به آنها اطمینان میدهد که سریال جدید به دنبال روایتی کامل و جامع است و قصد دارد عدالت را در حق کتابها اجرا کند.
در نهایت، سریال هری پاتر این فرصت را دارد که به نسخه قطعی و مرجع این داستان تبدیل شود. این هدف تنها با بازسازی صحنههای اکشن محقق نمیشود، بلکه با زنده کردن روح داستان و پرداختن به لحظاتی مانند سرمایهگذاری مخفیانه هری در فروشگاه ویزلیها به دست میآید؛ لحظهای که ثابت میکند حتی در تاریکترین دوران، سرمایهگذاری روی امید و خنده، هوشمندانهترین کار ممکن است.
منبع: screenrant
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا

نظرات