انتخاب سردبیر برترین‌ها سینما

رتبه‌بندی شخصی ۸ فیلم هری پاتر؛ از بهترین تا خیلی معمولی!

هیچ‌کس لازم نیست ثابت کند که «هری پاتر» یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین مجموعه‌های تاریخ سرگرمی است. این عشقِ عجیب و جهانی، بیشتر از هرچیز به خاطر داستان‌گویی بی‌رقیب و جهان‌سازی دیوانه‌کننده‌ای‌ست که هم در کتاب‌ها و هم در فیلم‌ها جریان دارد. تقریباً هر فیلم یک سال تحصیلی کامل را روایت می‌کند؛ سالی که هری (دنیل ردکلیف)، رون (روپرت گرینت) و هرماینی (اِما واتسون) با انواع دردسر، کشف، دوستی، ترس و لحظه‌های عجیب و بامزه روبه‌رو می‌شوند.

این مجموعه از آن جنس قصه‌هایی‌ست که نمی‌شود با شتاب از آنها رد شد. هر سال تحصیلی این‌قدر پر از جزئیات، راز، ماجراجویی و نقطه عطف هست که فیلم‌های دو ساعت و نیمه نه‌تنها توجیه منطقی دارند، بلکه گاهی حتی کافی هم نیستند! راستش را بخواهید، در مورد فیلم‌های واقعاً خوب این مجموعه، زمان اصلاً حس نمی‌شود. برای کسی که می‌گوید «هیچ فیلمی نباید بیشتر از ۹۰ دقیقه باشد»، بهتر است این مجموعه یک استثنای بزرگ محسوب شود.

ضمن اینکه این فیلم‌ها فقط درباره ولدمورت (رالف فاینس) و خطر همیشگی جان هری نیستند؛ هری پاتر داستان «بزرگ شدن» است. داستان پذیرفتنِ ترس‌ها، یاد گرفتن دوست داشتن، روبه‌رو شدن با از دست دادن‌ها، و پیدا کردنِ مسیر خودت میان همه این تاریکی و جادو. مثل خیلی‌ها، من هم با این دنیا بزرگ شدم؛ با کتاب‌ها، با فیلم‌ها و با آن حس جادویی خاصی که فقط در این جهان وجود دارد.

بیشتر فیلم‌ها واقعاً ارزش چندبار دیدن دارند. هرکدام یک قدرت خاص دارند. ایرادهای کوچک هم این‌جا و آن‌جا پیدا می‌شود، اما وقتی فیلم آن‌قدر غرق‌کننده‌ست، اصلاً چه اهمیتی دارد؟ در این رتبه‌بندی، کاری نداریم کدام فیلم به کتاب‌ها وفادارتر بوده؛ هدفمان این است که ببینیم هر فیلم به‌عنوان یک فیلم مستقل، چقدر جادو کرده و چقدر خوب توانسته یک سال کامل را هم‌زمان از نظر داستان، شخصیت‌پردازی، تنوع رویدادها و حس و حال کودکانه-جادویی این دنیا مدیریت کند.

و خب، کمی نوستالژی هم قاطی ماجرا هست. نمی‌توانیم انکار کنیم که این رتبه‌بندی در نهایت انتخاب‌های شخصی نویسنده است. اما نهایت تلاشمان را کرده‌ایم تا انصاف را رعایت کنیم و انتخاب‌هایمان صرفا از روی هیجان و حس نباشد. این شما و این ۸ فیلم برتر هری پاتر از نظر یک طرفدار پروپاقرص هری پاتر.

۸. «هری پاتر و محفل ققنوس» (۲۰۰۷)

داستانی پراکنده اما احساسی با لحظات درخشان و شخصیت‌های جذاب

داستانی پراکنده اما احساسی با لحظات درخشان و شخصیت‌های جذاب

محفل ققنوس (Harry Potter and the Order of the Phoenix) طولانی‌ترین کتاب کل مجموعه است، اما در کمال تعجب، دومین فیلم کوتاه هری پاتر محسوب می‌شود (فقط دو ساعت و هشت دقیقه بدون احتساب تیتراژ!) و این برای من کاملاً تصمیمی عجیب و غیرمنطقی است. از همان شروع فیلم، تدوین بیش از حد باعث شده ریتم عجیب، شتاب‌زده و پر از پرش‌های ناگهانی باشد. مثلاً چرا آغوش هرماینی باید مثل جامپ‌اسکِر استفاده شود؟ توهم‌های ولدمورت هم به جای اینکه هولناک و تهدیدآمیز باشند، صرفاً عجیب و ناموزون درآمده‌اند. حتی فیلمنامه هم درست سر جای خود نمی‌نشیند؛ مثل همان صحنه عجیب و کمی آبکی که سیریوس بلک (گری اولدمن) در صورت لوسیوس مالفوی (جیسون آیزاکس) مشت می‌زند. جالب اینکه این تنها فیلمنامه‌ مجموعه هری پاتر است که توسط استیو کلووز نوشته نشده.

معرفی بهترین کارکترهای انیمیشن تاریخ: وودی

مشکل بزرگ دیگر، حذف تقریبی داستان‌های فرعی است. هرماینی و رون تقریباً هیچ کاری برای انجام دادن ندارند و خط قصه چو چانگ (کتی لئونگ) به جز همان صحنه بوسه، عملاً دیده نمی‌شود. عملاً تمام فیلم خلاصه شده به دولت علیه هاگوارتز؛ که به شکل افراطی ساده‌سازی شده به نظر می‌رسد. از طرف دیگر، موسیقی تکراری، سکانس‌های عجیباً کوتاه و فیلم‌برداری نه‌چندان چشمگیر، اجازه نمی‌دهند وارد جهان فیلم بشویم و با آن غرق شویم. البته ایمِلدا استانتون به‌عنوان آمبریج فوق‌العاده است و دوئل دامبلدور (مایکل گمبن) با ولدمورت واقعاً چشم‌نواز است، اما با وجود این لحظات خوب، روایت این قسمت بیش از حد ساختگی، بی‌احساس و کسل‌کننده به نظر می‌رسد.

۷. «هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت اول» (۲۰۱۰)

داستان فرار و آماده‌سازی برای پایان، طولانی اما پر از لحظات احساسی و هیجان‌انگیز

داستان فرار و آماده‌سازی برای پایان، طولانی اما پر از لحظات احساسی و هیجان‌انگیز

یادگاران مرگ ۱ (Harry Potter and the Deathly Hallows: Part 1) به‌نظر خیلی از طرفداران، بهترین رمان کل مجموعه است. برای همین کمی ناراحت‌کننده است که آن را نصف کردند و تبدیلش کردند به دو فیلم جدا؛ درحالی‌که اگر یک فیلم سه‌ساعت‌ونیمه ساخته می‌شد، می‌توانست یک شاهکار واحد و یکپارچه باشد. مخصوصاً وقتی می‌دانیم در تاریخ سینما بارها فیلم‌های بیش از سه ساعت فروشی دیوانه‌وار و موفق داشتند؛ پس اگر قرار بود یک فرنچایز این رکورد را بزند، قطعاً همین مجموعه باید می‌بود. بدتر از همه این‌که این دو‌قسمتی کردن پایان، تبدیل شد به الگویی اشتباه که بعداً کلی فیلم دیگر هم دنبالش رفتند.

هری پاتر قسمت ۷- یادگاران مرگ ۱ را در کافه بازار تماشا کنید

این قسمت اول عموماً نسخه ضعیف‌ترِ این پایان دو قسمتی شناخته می‌شود؛ و من هم موافقم. مشکل این نیست که فیلم بد است، نه. مشکل این است که بیش از حد کش‌دار و کم‌اتفاق است. سه قهرمان ما در حال فرار دائمی‌اند و بیشتر زمان فیلم صرف همین سرگردانی طولانی می‌شود. البته سکانس انیمیشنی داستان «یادگاران مرگ» واقعاً خلاقانه و جذاب است و رون حداقل در پایان این فیلم یک مسیر شخصی قابل‌قبول و منطقی را طی می‌کند. چند مرگ هم تا حدی موفق می‌شوند همان تکانه و ضربه احساسی‌ای که در کتاب داشتند را منتقل کنند. اما با همه این‌ها، این روایت بیشتر شبیه یک آماده‌سازی طولانی برای چیزی بزرگ‌تر است؛ نه خودِ آن اتفاق بزرگ.

۶.«هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت دوم» (۲۰۱۱)

پایان حماسی، ترکیبی از غم، شجاعت و جادو که سفر هشت‌فیلمه را تکمیل می‌کند

پایان حماسی، ترکیبی از غم، شجاعت و جادو که سفر هشت‌فیلمه را تکمیل می‌کند

یادگاران مرگ ۲ (Harry Potter and the Deathly Hallows: Part 2) از همان لحظه اول این حس را منتقل می‌کند که فقط ادامه مستقیم قسمت قبلی‌ست، نه یک فیلم مستقل با ساختار کامل. انگار فیلم فرض کرده که ما دقیقاً دیروز قسمت اول را دیدیم و همه چیز تازه در ذهنمان مانده. اما نکته مثبت این است که تنش و فشار داستانی از همان ثانیه‌های آغازین جریان دارد. گفت‌وگوهای هری با گریپ‌هوک (وارویک دیویس) و با آلیوندر (جان هرت) واقعاً عالی‌اند، و حتی با وجود فضای تاریک و پراضطراب فیلم، مقدار مناسبی شوخ‌طبعی هم لابه‌لای روایت ریخته شده. مثل لحظه‌ای که هرماینی در قالب بلاستریکس (هلنا بونهام کارتر) با یک «صبح‌به‌خیر» کاملاً مصنوعی سعی می‌کند نقش را بازی کند، یا جایی که هری با خونسردی اعتراف می‌کند اصلاً نمی‌داند دنبال چه چیزی باید بگردد!

هری پاتر قسمت ۸ - یادگاران مرگ ۲ را در کافه بازار تماشا کنید

البته هر شوخی‌ای نمی‌نشیند. مثل ورود ناگهانی و نامتناسب فیلتچ (دیوید بردلی) یا آن دیالوگ مک‌گونگال (مگی اسمیت) که می‌گوید همیشه دوست داشته این ورد خاص را استفاده کند؛ وردی که فقط در یک موقعیت حقیقتاً ترسناک کاربرد دارد! ایرادات جزئی دیگری هم هست، اما با این وجود نمی‌توان جذابیت بصری فیلم را نادیده گرفت: از سکانس فرار با اژدها گرفته تا نبرد بزرگ هاگوارتز که یکی از زیباترین و باشکوه‌ترین سکانس‌های کل مجموعه محسوب می‌شود. تکمیل شدن مسیر شخصیتی اسنیپ (آلن ریکمن) و روند رسیدن به مرگ هری هم در اوج احساس و تأثیرگذاری اجرا شده‌اند.

در نهایت، با وجود ضعف‌ها و کاستی‌ها، این فیلم همچنان در لحظات اوجش قلب آدم را می‌گیرد؛ و برای من یک پایان‌بندی رضایت‌بخش برای این سفر هشت‌فیلمه است.

۵. «هری پاتر و تالار اسرار» (۲۰۰۲)

ترکیبی از طنز، شگفتی و ترس با موجودات اسرارآمیز و ماجراهای جذاب هاگوارتز

ترکیبی از طنز، شگفتی و ترس با موجودات اسرارآمیز و ماجراهای جذاب هاگوارتز

کریس کلمبوس برای کارگردانی تالار اسرار (Harry Potter and the Chamber of Secrets) برگشت و راستش را بخواهید، تقریباً به همان اندازه فیلم اول موفق ظاهر شد. معرفی دابی (با صداپیشگی توبی جونز) کوتاه، بامزه و کاملاً به‌موقع است و فرار هری از خانه دورسل‌ها هم یکی از آن سکانس‌هایی‌ست که هر بار نگاهش کنی همچنان جذاب و سرگرم‌کننده می‌ماند. از آن جغد بدبختی که مستقیم می‌کوبد تو شیشه گرفته، تا تلاش نافرجام هری برای گفتن «دایگن الی»، تا لحظه‌ای که نمی‌تواند از ستون عبور کند؛ شروع فیلم همچنان هم خنده‌دار است و هم کاملاً مسیر را برای درگیری‌های بزرگ‌تر آماده می‌کند.

در بخش اصلی فیلم، آن‌قدر جزئیات و ماجرا هست که واقعاً نمی‌شود به همه‌چیز پرداخت. پروفسور لاکهارت (کنت برانا) یک شخصیت بی‌نهایت جذاب و کاریزماتیک است، و ایده باسیلیسکی که از لوله‌ها حرکت می‌کند و دانش‌آموزان را سنگ می‌کند، یکی از آن تهدیدهای هولناکی‌ست که هوشمندانه و تأثیرگذار اجرا شده. حتی الان که دوباره این فیلم را می‌بینی، همان قرار گرفتن دوربین کنار دیوار همراه با حرکت هری، دقیقاً همان حس سرد و خزنده‌ای را می‌دهد که اولین بار تجربه کردی، وقتی هنوز نمی‌دانستی دقیقاً چه هیولایی در سایه‌ها در حرکت است.

در کنار ماجرای دفترچه اسرارآمیز، عنکبوت‌های فراری، حضور نمادین و فوق‌العاده مویانگ میرتل (شرلی هندرسون) و فینال تاریک و پرتنش فیلم، «تالار اسرار» دوباره همان ترکیب عالی شگفتی، رفاقت، شوخ‌طبعی و هول‌و‌ولا را از قسمت اول برمی‌گرداند؛ و دقیقاً همین تعادل است که باعث شده هنوز هم این فیلم جزو بهترین تجربه‌های جادویی اوایل این مجموعه باشد.

۴. «هری پاتر و سنگ جادو» (۲۰۰۱)

فیلمی معصومانه و جادویی که ما را به دنیای هاگوارتز و آغاز سفر هری و دوستانش می‌برد

فیلمی معصومانه و جادویی که ما را به دنیای هاگوارتز و آغاز سفر هری و دوستانش می‌برد

سنگ جادو (Harry Potter and the Sorcerer’s Stone) همان جایی است که همه‌چیز شروع شد؛ و اصلاً عجیب نیست که دنیا را مثل طوفان در خودش کشید. این فیلم پر از لحظات دوست‌داشتنی و خاطره‌ساز است؛ چیزهایی که برای کسانی که با هری پاتر بزرگ شدند جرقه نوستالژی می‌زند، و برای کسانی که تازه وارد این جهان می‌شوند دروازه‌ای به یک خیال‌بافی عظیم باز می‌کند. مایکل گمبن بعدها نقش دامبلدور را به‌خوبی ادامه می‌دهد، اما هنوز هم هیچ چیزی جای کاریزما و ظرافت بازی ریچارد هریس در نقش مدیر هاگوارتز را نمی‌گیرد. و البته موسیقی اصلی فیلم… یک تم کلاسیک و جاودانه که استاندارد و سطح احساسی تمام مجموعه را از همان لحظه اول تعریف کرد.

تماشای کشف توانایی حرف زدن هری با مارها روی پرده سینما، دقیقاً همان‌قدر هیجان‌انگیز و شوکه‌کننده است که خواندنش در کتاب بود. بسیاری از لحظات نمادین هرماینی هم همین‌جا در قسمت اول اتفاق می‌افتند؛ به‌خصوص همان لحظه معروف توضیح طرز تلفظ «Wingardium Leviosa». به‌نظر من معرفی شخصیت‌ها در این فیلم تقریباً بی‌نقص است؛ همه سر جای درست و در بهترین شکل ممکن وارد می‌شوند. صحنه روبه‌رو شدن هری با آینه نفاق‌افکن (Mirror of Erised) قلب آدم را می‌لرزاند و تاریکی پنهانی که زیر لایه‌های فانتزی و معصومانه این جهان جریان دارد هنوز هم مو به تن آدم سیخ می‌کند.

هری پاتر- قسمت ۱ - سنگ جادو را در کافه بازار تماشا کنید

من همیشه این فیلم را دوست داشته‌ام؛ و به‌راحتی می‌شود توضیح داد چرا این قسمت می‌تواند برای خیلی‌ها بهترین و محبوب‌ترین فیلم از کل مجموعه باشد.

۳. «هری پاتر و شاهزاده دورگه» (۲۰۰۹)

فیلمی تاریک و بالغ که رازهای گذشته ولدمورت را آشکار می‌کند و شخصیت‌ها را عمیق‌تر جلوه می‌دهد

فیلمی تاریک و بالغ که رازهای گذشته ولدمورت را آشکار می‌کند و شخصیت‌ها را عمیق‌تر جلوه می‌دهد

من شخصاً بخش‌های تاریک‌تر این مجموعه را بیشتر دوست دارم؛ البته فقط وقتی درست اجرا شده باشند. برای همین همیشه برایم عجیب بوده که چطور دیوید ییتس بعد از خرابکاری «محفل ققنوس» دوباره اجازه گرفت یک فیلم دیگر بسازد. عجیب‌تر از آن این است که این بار کارش واقعاً عالی از آب درآمد. بدون شک بازگشت استیو کلووز به تیم فیلمنامه‌نویسی و اجازه ساخت یک فیلم دو ساعت و نیمه، نقش مهمی در این جهش کیفی داشت. بالاخره دوباره به شخصیت‌ها فرصت داده شد نفس بکشند، رشد کنند و حسِ «یک سال کامل در هاگوارتز» دوباره زنده شد.

رنگ‌پردازی شاهزاده دورگه (Harry Potter and the Half-Blood Prince) کاملاً متمایز است؛ یک تُن تیره و خاص دارد که از نظر بصری فیلم را از کل مجموعه جدا می‌کند و کاملاً با فضای قصه هم‌خوان است. نگاه کردن به گذشته ولدمورت و نمایش دوران نوجوانی و رشد اولیه‌اش، لایه و عمق جدیدی به اسطوره هری پاتر اضافه می‌کند. از طرف دیگر تلاش‌های هری برای جلب اعتماد اسلاگهورن (جیم برودبنت) آن رگه شوخی، سرخوشی و بازیگوشی امضادار این مجموعه را دوباره برمی‌گرداند.

معرفی بهترین شخصیت‌های انیمیشن | رنگو

و وقتی همه این‌ها را کنار رابطه مرموز دامبلدور با اسنیپ و مرگ دراماتیک دامبلدور می‌گذاریم، با یک دنباله فانتزی طرف هستیم که واقعاً بازگشت دوباره مجموعه به مسیر درست خودش را اعلام می‌کند.

۲. «هری پاتر و جام آتش» (۲۰۰۵)

یک ترن هوایی هیجان‌انگیز با تورنمنت سه‌جادوگر و بازگشت ولدمورت که جدیت و خطر را وارد داستان می‌کند

یک ترن هوایی هیجان‌انگیز با تورنمنت سه‌جادوگر و بازگشت ولدمورت که جدیت و خطر را وارد داستان می‌کند

وقتی آلفونسو کوارون دیگر پشت دوربین نبود، طبیعی بود که جام آتش (Harry Potter and the Goblet of Fire) احتمالاً نتواند مانند قسمت قبل (زندانی آزکابان) دقیقاً همان کیفیت را تکرار کند. اما مایک نیول در کمال شگفتی چیزی ساخت که تا حد ممکن به «کمال» نزدیک می‌شود. من همیشه این موضوع را تحسین کرده‌ام که کلمبوس و کوارون چطور توانستند سه کتاب اول را به فیلم تبدیل کنند، اما آن سه کتاب به‌مراتب کوتاه‌تر از چهار کتاب بعدی بودند. نیول اولین کسی بود که رفت سراغ یکی از «کتاب‌های واقعاً حجیم» این مجموعه؛ و این‌که توانست چنین روایتی را این‌قدر خوب، قابل‌هضم و سینمایی کند، برای خودش و تیمش یک دستاورد مهم است.

هری پاتر قسمت ۴ - جام آتش را در کافه بازار تماشا کنید

از آن‌جا که این سال به تورنمنت سه‌جادوگرها اختصاص دارد، ساختار روایی فیلم تبدیل به یک ترن هوایی پرهیجان و دائماً سرگرم‌کننده شده. هری چالش، پشت چالش را تجربه می‌کند و لحظات بین این چالش‌ها نیز صرف فکر کردن به راه‌حل، استراتژی و پیدا کردن مسیر برای ضربه بعدی می‌شود. در عین حال، نام او به شکل غیرقانونی داخل جام آتش انداخته شده، پس با حاشیه‌های اجتماعی، سوءظن‌ها و پیامدهایی هم باید روبه‌رو شود که همان‌قدر آزاردهنده‌اند که خود مسابقه. و البته بازگشت فوق‌العاده تاریک و هولناک لرد ولدمورت، این حقیقت را فریاد می‌زند که از اینجا به بعد… همه‌چیز «جدی‌تر» شده است.

۱. «هری پاتر و زندانی آزکابان» (۲۰۰۴)

تاریک‌تر، پیچیده‌تر و پرجزئیات‌تر با موسیقی و تصویرسازی خلاقانه و شخصیت‌هایی عمیق

تاریک‌تر، پیچیده‌تر و پرجزئیات‌تر با موسیقی و تصویرسازی خلاقانه و شخصیت‌هایی عمیق

با وجود تمام فیلم‌های هری پاتر، هنوز هم زندانی آزکابان (Harry Potter and the Prisoner of Azkaban) برای من خاص‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین است. آلفونسو کوارون در طول حرفه سینمایی خود نشان داده که چقدر تنوع دید و قدرت بصری دارد؛ از «Y Tu Mamá También» گرفته تا «Gravity» و «Roma». ورود او به سومین فیلم مجموعه هری پاتر هم از این قاعده مستثنی نیست. هر نما طبیعی و زنده است، ریتم فیلم کامل و حساب‌شده است و خلاقیت موسیقی در این فیلم با همان جذابیت فیلم اول رقابت می‌کند.

سیریوس بلک شاید در قسمت پنجم کشته شود، اما در آنجا شخصیتش نسبتاً کم‌اثر و رقیق شده است. در مقایسه با آن، شخصیت او در «زندانی آزکابان» با همان شدتی معرفی می‌شود که از ولدمورت انتظار داریم و همین معرفی، یک پیچش داستانی فوق‌العاده ایجاد می‌کند که در چندین سطح، توقعات ما را به هم می‌ریزد. هاگوارتز هم اینجا کاملاً متفاوت به نظر می‌رسد، اما این تفاوت نه تنها خللی به فضا وارد نمی‌کند، بلکه برعکس، چشم‌انداز مدرسه را ارتقا می‌دهد و هاگوارتز را جادویی‌تر و زنده‌تر نشان می‌دهد.

هری پاتر قسمت ۳ - زندانی آزکابان را در کافه بازار تماشا کنید

اضافه کنید به همه این‌ها خط داستانی منحصر به فرد سفر در زمان که باعث پیچیدگی و جذابیت بیشتر روایت می‌شود، حضور باشکوه و تأثیرگذار باک‌بیک، معرفی دیمنترها که حس ترس و تهدید را به سطح جدیدی می‌برد، و هاله گرم اما پیچیده پروفسور لوپین (دیوید توولیس)؛ همه این عناصر با هم باعث می‌شوند که «زندانی آزکابان» برای من قدرتمندترین، پرجزئیات‌ترین و عمیق‌ترین فیلم مجموعه باشد، فیلمی که حتی پس از بارها تماشا، هنوز هم همان حس جادویی، هیجان و ترس را منتقل می‌کند.

منبع: Collider


بهترین بازی شوتر تاریخ؛ میزگیم با لیل شایان و امید لنون

بهترین بازی شوتر تاریخ میزگیم

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها