در حالی که جیمز پاتر در اوایل مجموعه هری پاتر می‌میرد، اما شخصیت او منبع بحث‌های زیادی در میان طرفداران است. به عنوان پدر هری، میراث جیمز در تمام حماسه هری پاتر وجود دارد. با این حال، در حالی که چند قسمت اول جیمز را به عنوان یک قهرمان بی عیب و نقص و با استعداد به تصویر می‌کشد، هری متوجه می‌شود که پدرش آنقدرها که او تصور می‌کرد، فرد کاملی نبوده است و معلوم شد که شخصیت پدر ایده آل قلدر مدرسه، یک بازیکن مغرور کویدیچ و یک نوجوان بی دقت است.

در طول کتاب‌ها، هری باید با شخصیت پیچیده پدرش کنار بیاید، عمدتاً به این دلیل که او را نمی‌شناخت. هر چیزی که هری در مورد جیمز می‌داند از گفته‌ افراد دیگر نشات می‌گیرد. بنابراین او باید به دوستان، خانواده و حتی دشمنان خود اعتماد کند تا تصویر کاملی از پدر مرحومش را در ذهنش شکل دهد. در ادامه با مجله بازار همراه باشید.

میراث مختلط غارتگر

نوجوانی جیمز که در فیلم هری پاتر به تصویر کشیده شد.

برای درک کامل جیمز پاتر، مهم است که در مورد غارتگران (Marauders) صحبت کنیم، گروهی که جیمز و بهترین دوستانش در سال‌های تحصیلی خود تاسیس کردند. جیمز، سیریوس بلک، رموس لوپین و پیتر پتیگرو گروه را تشکیل داده و به‌طور مداوم این کار هیچ نتیجه‌ای به دنبال نداشت. همانطور که از نام آن‌ها پیدا است، اعضای این گروه در اوقات فراغت خود اسرار هاگوارتز را بدون توجه به قوانین کشف می ‌ردند. غارتگران جادوگران بسیار باهوش و با استعدادی بودند که آن‌ها را به تبدیل شدن به انیماجی برای حمایت از لیانتروپی ریموس و ایجاد یک نقشه دقیق و تعاملی از هاگوارتز سوق داد.

با این حال، در پنجمین سال زندگی، هری متوجه می‌شود که پدرش، در کنار سیریوس بلک، جنبه شخصیت تاریک‌تری داشته است. وقتی هری به ذهن اسنیپ نفوذ می‌کند، خاطره‌ای وحشتناک را می‌بیند که غارتگران، مادرش و اسنیپ را درگیر می‌کند. سیریوس حوصله اش سر رفته بود و او و جیمز تصمیم گرفتند با استفاده از طلسم Levicorpus شروع به شکنجه اسنیپ کنند. آن‌ها اسنیپ را صدا زدند و لباس زیر او را به کل مدرسه نشان دادند، حتی اگر اسنیپ هیچ کاری با آن‌ها نکرده بود. لیلی ایوانز، مادر هری، سعی کرد جلوی آن‌ها را بگیرد، اما جیمز اصرار داشت که تنها در صورتی این کار را متوقف می‌کند که لیلی با او قرار ملاقات بگذارد.

حتی اگر خوانندگان بخواهند رفتار جیمز را با این استدلال که اسنیپ به هنرهای تاریک علاقه مند بود توجیه کنند، در همان صحنه‌ای که جیمز به غیر از اسنیپ دانش آموزان دیگر را مورد آزار و اذیت قرار می‌داد، چه استدلالی دارند؟ لیلی به جیمز می‌گوید که او یک فرد متکبر و قلدر است و همیشه در راهروها راه می‌رود و هر کسی را که او می‌خواهد را آزار می‌دهد، فقط به این دلیل که می‌تواند. این مورد به وضوح بیان می‌کند که جیمز در مدرسه به شوخی و استفاده از طلسم‌های خطرناک روی دانش آموزان می‌پرداخت که غیرقابل توجیه است.

با این وجود باید گفت که اعضای گروه غارتگران، جادوگران جوان بسیار با استعدادی بودند، اما از قدرت خود بصورت بی پروا استفاده می‌کردند. آن‌ها در ابتدا سرگرم کننده و جالب به نظر می‌رسیدند، اما واضح است که رفتار آن‌ها به وضوح به دیگران، به خصوص سوروس اسنیپ آسیب می‌رساند. در حالی که همدلی با اسنیپ سخت است، اما نمی‌توان انکار کرد که جیمز و غارتگران قلدر بودند. با این حال، چهار نفر از آن‌ها حتی پیتر پتیگرو برای محافظت از هری مردند که توضیح میراث به جای مانده از آن‌ها را کمی پیچیده می‌کند.

جیمز پاتر یک قهرمان است یا یک قلدر وحشتناک؟

پدر و مادر هری پاتر یعنی لیلی و جیمز پاتر

هری که هم در زندگی ماگلی و هم در دنیای جادویی زورگویی‌های زیادی را پشت سر گذاشته بود، نمی‌توانست رفتار پدرش را ببخشد، حتی اگر این رفتار علیه منفورترین معلمش باشد. علاوه بر این، او نمی‌توانست بفهمد که چرا مادرش که زنی مهربان بود، سرانجام با پدرش ازدواج می‌کند. با این حال سیریوس و رموس به زودی به هری اطمینان دادند که غارتگران همگی بد نیستند. آن‌ها وفادار، مهربان و بامزه بودند، اگرچه گاهی اوقات عمیقاً به جاده خاکی می‌زدند. خوشبختانه اکثر آن‌ها به سمت بهتر شدن تغییر کردند، به خصوص جیمز پاتر! اگرچه هیچ چیز رفتار خشونت آمیز و نامعلوم او را توجیه نمی‌کند، جیمز و دوستانش در بدترین خاطره اسنیپ کاملا جوان بودند.

آن‌ها فقط پانزده سال داشتند و مجبور نبودند به سرعت مانند هری بالغ شوند. به گفته سیریوس و رموس، جیمز در آخرین سال تحصیلی خود در هاگوارتز، یعنی زمانی که لیلی عاشق او شد، شخصیت خود را به شدت تغییر داد. برای لیلی که با شور و اشتیاق از اسنیپ دفاع کرده بود، بخشیدن و حتی ازدواج با جیمز، باید به این معنی باشد که جیمز یک شخص کاملاً متفاوت بود. پس از فارغ التحصیلی از هاگوارتز، جیمز بلافاصله به محفل ققنوس (Order of the Phoenix) پیوست تا لرد ولدمورت را از به قدرت رسیدن متوقف کند. اقدامات قهرمانانه او در نهایت باعث شد که او سه بار با ولدمورت روبرو شود و به سختی زنده بماند.

جیمز و لیلی احتمالاً ازدواج خوشی داشتند، با وجود روزهای تاریک و در حالی که نوزاد تازه متولد شده خود، هری را بزرگ می‌کردند. به نظر می‌رسد زمانی که هری به دنیا آمد، جیمز شیطنت‌های پوچ و شیوه‌های قلدری وحشتناک خود را پشت سر گذاشته بود. او باید به سرعت بزرگ شده و قبل از ۲۰ سالگی کاملاً بالغ می‌شد. علاوه بر این، جیمز در دفاع از همسر و پسرش زمانی که تنها ۲۱ سال داشت، جان باخت.

نتیجه این است که جیمز هم یک قلدر و هم یک قهرمان بود. جیمز پاتر و گروه دوستانش در طول سال‌های تحصیل، مخالفان داستان سوروس اسنیپ بودند. علاوه بر این، هیچ راهی وجود ندارد که بفهمیم آیا جیمز از کارهای خود پشیمان شده است یا حتی از اسنیپ عذرخواهی کرده یا خیر؟ اما واضح است که جیمز به سمت بهتر شدن حرکت کرد و تصمیم گرفت از استعداد و قدرت خود برای دفاع از دنیای جادوگران استفاده کند.

از سوی دیگر، اسنیپ در نهایت مقصر مرگ لیلی و جیمز بود، حتی اگر سعی می‌کرد خود را نجات دهد. با این حال هری یکی از پسرانش را به نام پدر و پدرخوانده‌اش و دیگری را اسنیپ نامید. هر چه باشد، باید گفت که افراد اشتباه می‌کنند، اما هم سوروس و هم جیمز سعی کردند به سمت بهتر شدن حرکت کنند و این تنها چیزی است که هر دوی آن‌ها را قهرمان می‌کند. لطفا نظرات خود را با ما درباره این موضوع به اشتراک بگذارید.

منبع: cbr.com

بهترین بازی‌های پلی استیشن ۵ روی موبایل