سریال هری پاتر باید از همان قسمت اول به این چالش بزرگ رسیدگی کند
با نزدیک شدن به سریال هری پاتر (Harry Potter)، HBO و برادران وارنر با چالشهای بزرگی روبهرو هستند. این سریال به عنوان یک اقتباس دهساله از مجموعه پرفروش جی. کی. رولینگ ساخته شده و هر جزییاتی که تاکنون از آن منتشر شده، زیر ذرهبین طرفداران قرار گرفته است. طرفداران در حال بحث درباره انتخاب بازیگران و وفاداری آن به کتابها هستند، اما یک مشکل عمیقتر وجود دارد که تعیین میکند این اقتباس موفق میشود یا شکست خواهد خورد. این که آیا صحنههای مربوط به جادو بیش از حد به پردازش پستولید و جلوههای دیجیتال وابسته خواهد بود یا خیر.
وقتی فیلم هری پاتر و سنگ جادو (Harry Potter and the Sorcerer’s Stone) در سال ۲۰۰۱ اکران شد، وارد یک دوره جدید در هالیوود شده بود. فناوری CGI (تصاویر کامپیوتری) در حال پیشرفت بود، اما کارگردانها هنوز تا حد امکان به افکتهای عملی تکیه میکردند. برای مثال، شمعهای شناور در تالار بزرگ، شمعهای واقعی بودند که با سیم به هوا آویزان شده بودند. در هری پاتر و زندانی آزکابان، تیم آلفونسو کوآرون یک اتوبوس سهطبقه را بهطور واقعی بازسازی کردند تا بتواند در فضاهای تنگ حرکت کند و یک شعبدهباز نقشه غارتگر (Marauder’s Map) را طراحی کرد. حتی اولین مسابقهی کوئیدیچ از جاروهای مهندسیشده روی پایههای تثبیتشده عظیم استفاده کرد تا حرکات واقعی ثبت شود و سپس عناصر دیجیتال اضافه شدند.
یک مشکل بزرگی که سریال هری پاتر باید حتما به آن رسیدگی کند
اگر به سال ۲۰۲۵ برسیم، خط تولیدهای بزرگ هالیوود دگرگونی بزرگی را تجربه کردهاند. اکنون وسوسه حتی میتوان گفت استاندارد رایج این است که همهچیز را با پرده سبز، چند دوربین و نورپردازی تخت فیلمبرداری کنند و سپس اجازه دهند هنرمندان جلوههای ویژه در مرحله پستولید، جادو (و حتی سایهها) را به تصویر بکشند. این روش از نظر زمانبندی فیلمبرداری و کنترل داستان در مرحلهی تدوین کارآمد است، اما خطر آن وجود دارد که دنیایی خلق کند که بیوزن، بیش از حد براق و در نهایت مصنوعی به نظر برسد.
طرفداران پیشتر دیدهاند وقتی استودیوها بیش از حد به جادوی دیجیتال متکی میشوند چه اتفاقی میافتد: فیلم «Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald» به خاطر جلوههای سنگین CGI و تصاویر تیره و کدر بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت. به این ترتیب ممکن است قسمت نخست این سریال در HBO Max بیشتر شبیه یکی از تدوینهای هوش مصنوعی هری پاتر باشد تا یک دنیای جادوگری واقعی و زنده.
کتابهای رولینگ پر از توصیفهایی از نفرینهای نابخشودنی، پلکانهای متحرک، و معجونهایی در حال جوشیدن در دیگها هستند. شخصیتها با موجوداتی مثل باسیلیسک روبهرو میشوند؛ موجودی که برای فیلم هری پاتر و تالار اسرار به کارگردانی کریس کلمبوس، یک سر رباتیک ۲۵ فوتی (۷/۵ متری) از آن ساخته شد. ثبت این جزییات حسی بهصورت واقعی جلوی دوربین، بخش مهمی از چیزی بود که هاگوارتز را در فیلمها واقعی جلوه میداد. با توجه به ارزشی که هری پاتر برای طرفداران دارد، اگر قسمت اول بازسازی، کوچه دیاگون را با رندرهای دیجیتالی و نورپردازی کامپیوتری معرفی کند، احتمالا تماشاگران واکنش تندی نشان خواهند داد.
مواردی که فیلمهای هری پاتر به بهترین شکل اجرا کردند
آینه جادویی (Mirror of Erised) در سنگ جادو بهترین نمونه از رویکرد درست فیلمسازان است. این آینه بهصورت واقعی ساخته و نورپردازی شده بود تا دنیل ردکلیف بتواند واقعا به چشمهای شخصیتش و عمیقترین آرزوهایش نگاه کند. بهطور مشابه، صحنهای که ریچارد هریس فقید در نقش دامبلدور، هری را در راهروهای روشنشده با مشعل همراهی میکرد، تاثیرگذار بود چون آن مشعلها واقعا در صحنه روشن و در حال سوسو زدن بودند.
بازیگران میتوانستند گرمای نور آتش را حس کنند، و به همین دلیل مخاطب هم همان حس را دریافت میکرد. این جزییات عملی فقط برای چشم تماشاگر نیستند؛ آنها یک دنیای ملموس و واقعی در صحنه ایجاد میکنند و به بازیگران کمک میکنند تا راحتتر در فضا غوطهور شوند و شخصیت خود را باورپذیرتر به تصویر بکشند.
وقتی سری فیلمها به عنوان به زندانی آزکابان (Prisoner of Azkaban) رسید، فرانچایز شروع به آزمایش ترفندهای تازه مانند استفاده از انیماترونیک واقعگرایانه باکبیک (هیپوگریف) کرد که در صورت نیاز با افکتهای دیجیتال پیشرفتهتر اصلاح میشد. همین ترکیب باعث شد یکی از محبوبترین موجودات جادویی کل حماسه خلق شود، دقیقا به این دلیل که حضورش در دنیای واقعی باورپذیر بود.
حتی در بخشهای پایانیتر مجموعه، مثل هری پاتر و محفل ققنوس به کارگردانی دیوید ییتس، شاهد دوئل دامبلدور و ولدمورت بودیم؛ سکانسی با CGI سنگین که با وجود این همچنان قدرتمند به نظر میرسید، چون نورپردازی هوشمندانه و پرتاب واقعی آوار در صحنه، به آن وزن بخشیده بود. این فیلمها ادامهدهنده سنت سهگانه اصلی ارباب حلقهها بودند؛ جایی که جلوههای دیجیتال برای تکمیل افکتهای عملی استفاده میشدند، نه جایگزین کاملشان. حالا طرفداران فقط امیدوارند که بازسازی تلویزیونی هری پاتر مسیر فیلمهای هابیت را در پیش نگیرد.
مسیر عملی پیش رو
ما تنها با قسمت اول خواهیم فهمید که آیا سریال جدید راه آسان را در پیش گرفته یا نه. تقریبا قطعی است که اپیزود اول شامل صحنه گفتوگوی هری با مار در باغوحش، پرواز دستهای جغد برای رساندن انبوهی از نامههای هاگوارتز، و احتمالا هاگرید روی موتور پرندهاش خواهد بود. این لحظهها همانهایی هستند که تعیین میکنند آیا طرفداران بار دیگر خود را در دنیای جادوگری غرق میبینند یا نه.
ساخت یک تالار بزرگ واقعی و آویزان کردن شمعهای شناور، حتی اگر نیاز به زمان بیشتر در پیشتولید و تمهیدات ایمنی در صحنه داشته باشد؛ به تیم سازندگان کمک میکند تا اولین مانع بزرگ در مسیر دشوار بازسازی این مجموعه محبوب را پشت سر بگذارند. امید است وقتی دومینیک مکلافلین در نقش هری پاتر برای اولین بار چوب دستی جادوییاش را برمیدارد، از یک اسکوئیب آتشبازی واقعی و بادهای دمیدهشده از خارج صحنه استفاده شود؛ نه صرفا یک افکت دیجیتال.
بُعد دیگر این مشکل به وضعیت صنعت جلوههای ویژه برمیگردد. افکتهای دیجیتال مدرن معمولا نه بهدلیل کمبود مهارت هنرمندان، بلکه بهخاطر شرایط کاری است که زمخت یا ناقص به نظر میرسند؛ هنرمندان اغلب دستمزد کم، فشار کاری بالا، و زمان ناکافی برای رسیدگی دقیق به هر جزییات دارند.
در سالهای اخیر مارول و دیگر استودیوها بارها مورد انتقاد عمومی قرار گرفتهاند، چون پروژههای عظیمی را به استودیوهای VFX آن هم با ددلاینهای غیرممکن تحمیل کردند. نتیجه این فشار این بوده که حتی بهترین هنرمندان هم خروجیهایی ارائه میدهند که ناتمام یا عجولانه به نظر میرسد. وقتی سریال هری پاتر ناگزیر از استفاده از جادوی دیجیتال برای جانبخشیدن به جهان خود باشد، بهترین راهکار برای جلوگیری از جلوههای مصنوعی یا بیشازحد اغراقآمیز، دادن زمان و منابع کافی به تیمهای پستولید خواهد بود. احترام گذاشتن به هنرمندانی که پشت پرده کار میکنند، به همان اندازه مهم است که به اثر اصلی احترام گذاشته شود.
هرچند در سالهای اخیر نمونههای ضعیف زیادی دیدهایم، اما سابقه موفقیت در جلوههای ویژهی تلویزیونی مدرن هم وجود دارد. برای مثال، سریال خانه اژدها (House of the Dragon) در شبکه HBO با ترکیب دکورها و ابزارهای واقعی در کنار جلوههای ویژه دیجیتال توانست اژدهایان را طبیعیتر و هماهنگتر با محیط نشان دهد. همچنین سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت از آمازون، گرچه به خاطر ضعفهای فیلمنامه نقدهای منفی گرفت، اما بسیاری از منتقدان استفاده آن از لوکیشنهای واقعی نیوزیلند به جای تکیه افراطی بر پردهی سبز را تحسین کردند.
فیلمهای هری پاتر همیشه از نظر وفاداری به کتابها زیر ذرهبین بودند و حالا نوبت سریال است که از نظر چگونگی تطبیق با فیلمها مورد بررسی قرار گیرد. مخاطبان میتوانند تفاوت بین یک موجود واقعی جلوی دوربین و یک افکت دیجیتال عجولانه را تشخیص دهند. از آنجا که منبع اصلی داستان کیفیت بالایی دارد، بخش عمده موفقیت سریال هری پاتر به این بستگی دارد که واقعا بتوانیم همان حس و حال واقعی را روی صفحه ببینیم.
منبع: Comicbook
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون @omidlennon
نظرات