سریال تلویزیونی هری پاتر که قرار است روی شبکه HBO پخش شود، ممکن است یکی از مهمترین عناصر کتابهای جی.کی. رولینگ را که در فیلمها نادیده گرفته شد، احیا کند. منظور از این عنصر، تنظیم زمانی دهه ۹۰ میلادی است که داستان اصلی در آن دوران اتفاق میافتد.
کسانی که کتابهای هری پاتر را خواندهاند، بهخوبی میدانند که هری در سال ۱۹۸۰ میلادی متولد شده و سفر جادوییاش به هاگوارتز در سال ۱۹۹۱ آغاز میشود. این داستان در طول دهه ۹۰ گسترش پیدا میکند و در سال ۱۹۹۸ میلادی با شکست نهایی ولدمورت به پایان میرسد.
اما فیلمهای کریس کلمبوس و سازندگان بعدی، عمداً این جزئیت زمانی را کنار گذاشتند. آنها ترجیح دادند دنیایی بیزمان خلق کنند که قابلیت قدیمی شدن نداشته باشد. لباسها، دکورها و حتی فناوریهایی که در بخشهای مربوط به دنیای ماگلها دیده میشد، هیچ نشانهای از دهه خاصی نداشت. این انتخاب در آن زمان منطقی به نظر میرسید، چراکه سازندگان میخواستند اثری فراتر از زمان بسازند.
بیش از بیست سال پس از اولین فیلم هری پاتر، صنعت سرگرمی در جای متفاوتی قرار دارد. مخاطبان امروز نهتنها با نوستالژی ارتباط برقرار میکنند، بلکه آن را طلب میکنند. دهه ۹۰ دورانی بود که بسیاری از طرفداران اصلی هری پاتر در آن بزرگ شدهاند و خاطرات شیرینی از آن دارند.
اما موضوع فراتر از نوستالژی است. دهه ۹۰ زمانی بود که دنیا در حال تغییرات بنیادی قرار داشت. جنگ سرد به پایان رسیده بود، اینترنت در حال گسترش بود و جهانیسازی شدت گرفته بود. این تحولات پسزمینهای عالی برای داستان ولدمورت فراهم میکند – جادوگری که در پی ایجاد نظم جدید بر اساس خونسالاری و تبعیض است.
کافی است نگاهی به موفقیت سریال Stranger Things بیندازیم تا ببینیم چگونه تنظیم زمانی دقیق میتواند به یک اثر هویت منحصربهفردی بدهد. این سریال نتفلیکس دهه ۸۰ را نهتنها بهعنوان پسزمینه، بلکه بهعنوان عنصر اصلی داستانگویی استفاده کرد. موسیقی، مد، فناوری و حتی ترسهای اجتماعی آن دوران، همگی در خدمت روایت قرار گرفتند. سریالهای دیگری مانند The Bear که دهه ۲۰۰۰ را به تصویر میکشد، یا Yellowjackets که بین دهه ۹۰ و امروز رفتوآمد میکند، نشان دادهاند که مخاطبان امروز نهتنها پذیرای تنظیمات زمانی دقیق هستند، بلکه آنها را ترجیح میدهند.
تصور کنید خانواده درزلی را بهعنوان نمونهای از طبقه متوسط بریتانیا در دهه ۹۰ ببینیم. وِرنون درزلی که با کراواتهای رنگارنگ و نگرانی از رکود اقتصادی آن دوران سروکار دارد، پتونیا که با مجلههای زنانه و برنامههای تلویزیونی محبوب آن زمان سرگرم است، و دادلی که با بازیهای ویدئویی نسل سوم کنسولها وقت میگذراند.
هرماینی گرنجر شخصیت کلیدی برای نشان دادن این تضاد زمانی خواهد بود. او دختری است که از دنیای ماگلها میآید – دنیایی که در حال ورود به عصر دیجیتال است. در حالی که خانوادهاش احتمالاً اولین کامپیوترهای خانگی را خریداری کرده و با CD پلیرهای جدید موسیقی گوش میدهند، او وارد دنیایی میشود که هنوز از شمع، قلم پر و جغد استفاده میکند.
این تضاد میتواند منجر به صحنههای طنزآلود و در عین حال معنادار شود. برای مثال، وقتی هرماینی سعی میکند پیشرفتهای تکنولوژیکی دنیای ماگلها را برای دوستان جادوگرش توضیح دهد، یا زمانی که هری برای اولین بار با وسایل مدرن خانه درزلیها آشنا میشود.
دهه ۹۰ در بریتانیا دوران حکومت محافظهکاران بود که با رسواییها و تغییرات سیاسی فراوانی همراه بود. این پسزمینه میتواند عمق بیشتری به داستان اصلی بدهد. ولدمورت و پیروانش که در پی احیای “خونسالاری” هستند، در دنیایی ظاهر میشوند که خودش در حال مواجهه با سوالات اساسی درباره هویت، مهاجرت و تغییرات اجتماعی است.
وزارت جادو که در کتابها بهعنوان نهادی دستوپاگیر و غافل از واقعیتها ترسیم شده، میتواند انعکاسی از نگرانیهای مردم آن دوران درباره ناکارآمدی نهادهای حکومتی باشد. کورنلیوس فاج و بعدها روفوس اسکریمجور، شخصیتهایی هستند که میتوانند بازتاب چهرههای سیاسی واقعی آن دوران باشند.
دهه ۹۰ دورانی بود که موسیقی پاپ بریتانیا در اوج قرار داشت. گروههایی مانند اسپایس گرلز، اوازیس و بلور عرصه را در اختیار داشتند. تصور کنید دادلی درزلی که با واکمن موسیقی گوش میدهد، یا هرماینی که از آخرین آهنگهای محبوب صحبت میکند در حالی که هری هیچ ایدهای از آنها ندارد.
فیلمهای سینمایی آن دوران نیز میتوانند مرجعی برای شخصیتها باشند. تایتانیک در سال ۱۹۹۷ اکران شد، درست زمانی که هری سال هفتم تحصیل میکرد. این نوع ارجاعات میتواند عمق بیشتری به شخصیتهایی مانند هرماینی بدهد که پایی در هر دو دنیا دارد.
البته تحقق این ایده چالشهای خاص خودش را دارد. اول اینکه، سازندگان باید مراقب باشند که سریال به موزهای از یادگاریهای دهه ۹۰ تبدیل نشود. تنظیم زمانی باید خدمتگزار داستان باشد، نه برعکس. دوم اینکه، باید توجه کرد که نسل جدید بینندگان ممکن است با فرهنگ دهه ۹۰ آشنایی نداشته باشند. بنابراین استفاده از ارجاعات آن دوران باید به گونهای باشد که داستان برای همه قابل فهم باقی بماند.
با توجه به اینکه Warner Bros و HBO معمولاً رویکرد محافظهکارانهای در قبال پروژههای بزرگ دارند، احتمال زیادی وجود دارد که آنها همان مسیر فیلمها را دنبال کنند و از تنظیم زمانی خاص اجتناب کنند. این انتخاب از نظر تجاری ممکن است ایمنتر باشد، اما فرصت بزرگی را از دست خواهد داد.
در عوض، اگر سازندگان جرأت استفاده از این عنصر را داشته باشند، ممکن است سریالی خلق کنند که نهتنها برای طرفداران قدیمی جذاب باشد، بلکه نسل جدیدی از مخاطبان را نیز جذب کند. نوستالژی در حال حاضر یکی از قدرتمندترین ابزارهای داستانگویی محسوب میشود، و استفاده هوشمندانه از آن میتواند به سریال هری پاتر هویت منحصربهفردی بدهد.
در نهایت، سوال این است که آیا سازندگان آماده ریسک کردن هستند یا همان راه امن فیلمها را انتخاب خواهند کرد. با توجه به موفقیت سریالهایی که به تنظیمات زمانی دقیق متکی بودهاند، امیدواریم سریال هری پاتر نیز این فرصت طلایی را از دست ندهد.
منبع: comicbook
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا

نظرات