۱۰ حقیقت تلخ که حین بازبینی Stranger Things در ذوق میزنند
در این مقاله به نکاتی میپردازیم که حین بازبینی سریال چیزهای عجیب و غریب در ذوق زده و بیشتر به چشم میآیند. همراه مجله بازار باشید.
سریال چیزهای عجیب و غریب (Stranger Things) یکی از بهترین محصولات سرویس استریم نتفلیکس بوده و طی سالهای گذشته چهار فصل از آن پخش شده است. فصل پنجمش هم آماده بوده و سرویس استریم آمریکایی قصد دارد در آیندهای نزدیک آن را در دسترس مشترکان خود قرار دهد؛ فصلی که ماجراجوییهای الون و دیگر ساکنان هاوکینز را به انتها خواهد رساند. از آنجایی که مدت نسبتاً زیادی از فصل چهارم میگذرد، بسیاری از مخاطبان به بازبینی سریال چیزهای عجیب و غریب میپردازند تا برای تماشای قسمتهای جدید آماده شوند. اگر شما هم جزو این دسته هستید، باید خود را برای مواجهه با حقایقی تلخ آماده کنید که در تماشای دوباره بیشتر به چشم میآیند.
مرگ بارب بزرگنمایی شد
فصل اول چیزهای عجیب و غریب مرگ شخصیتهای فرعی متعددی از جمله بارب (دوست صمیمی نانسی) را نشان میدهد. برخلاف دیگر شخصیتهایی که در فصل اول جانشان را از دست میدهند، بارب مدت زمان نسبتاً بیشتری جلوی دوربین حضور داشته و از همه مهمتر، با چند شخصیت اصلی تعامل برقرار میکند. بارب در حالی که کنار استخر خانه استیو منتظر نانسی بود، توسط دموگورگن گرفتار شده و بدن بیجانش بعداً توسط الون در دنیای وارونه دیده میشود. مرگ بارب موجی از اعتراضها را در شبکههای اجتماعی بوجود آورد و بسیاری از طرفداران خواهان اجرای عدالت شدند. به بیان دقیقتر، از سازندگان سریال خواستند تا انتقامش بهنوعی گرفته شود.
برخلاف موجی که راه افتاد، سریال Stranger Things اقدام چندانی برای شخصیتپردازی بارب انجام نداده و عملاً ارتباطی میان او و مخاطب شکل نمیگیرد. شاید نسبت به برخی شخصیتهای فرعی حضور بیشتری داشته باشد اما اصلاً موثر نیست. در فصلهای بعدی با شخصیتهای فرعی دیگری مثل بابی نیوبی و ادی منسن آشنا میشویم که در طول قصه عمق بیشتری پیدا کرده و اتفاقاً راه افتادن کمپین برای آنها منطقیتر بهنظر میرسید.
نانسی رفتار خوبی با نزدیکانش ندارد
نانسی یکی از محبوبترین شخصیتهای Stranger Things بوده و از فصل یک تاکنون بهعنوان یک انسان باورپذیر و واقعی رشد کرده است. با این حال، فراموش کردن برخی رفتارها با نزدیکترین افراد زندگیاش اصلاً کار آسانی نیست. در فصل اول، وقتی نانسی با استیو وارد رابطه شد، دوست خوبی برای بارب نبود و همین باعث احساس گناه زیاد درباره مرگ تنها دوست صمیمیاش شد. نانسی و استیو بیشتر فصل دوم را جدا از هم گذراندند و همزمان، او به جاناتان نزدیکتر شد. در فصل سه، رفتار نانسی با استیو چندان خوب نبود. فصل چهارم Stranger Things وضعیت را برعکس کرد؛ نانسی وقت بیشتری را با استیو گذراند، در حالی که جاناتان در کالیفرنیا بود و دغدغههای زیادی داشت. از همه جالبتر، حتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد احتمال بازگشت نانسی و استیو وجود دارد.
نانسی در روابط عاشقانه کاملاً خودخواه بوده و اصلاً اهمیتی به احساسات و ناراحتیهای دیگری نمیدهد اما همچنان یک دوست وفادار است. او قطعاً بعد از مرگ بارب درس بزرگی گرفت و یکی از شجاعترین اعضای گروه هاوکینز به حساب میآید.
فصل دوم ضعیفتر از بقیه فصلها است
فصل سوم چیزهای عجیب و غریب در میان مخاطبان معمولاً به عنوان ضعیفترین فصل سریال در نظر گرفته میشود اما خیلیها این عنوان را برای فصل دوم مناسب میدانند. فصل دوم با چالش بزرگی روبهرو بود. چون باید از پس انتظارات بوجود آمده بخاطر جذابیت فصل اول بر میآمد و داستان هم یک سال بعد از اتفاقات فصل اول جریان داشت. به همین دلیل، فصل دوم بیشتر روی اثراتی تمرکز میکند که دنیای وارونه روی ویل بایرز گذاشته بود.
همزمان با نمایش درگیریهای ویل بایرز، بقیه گروه هاوکینز با دِموداگهایی روبهرو شدند که وارد دنیای انسانها شده بودند؛ چون دنیای وارونه تلاش میکرد کنترل را به دست بگیرد. نانسی و جاناتان با موری آشنا شدند و الون به دنبال پیدا کردن اطلاعات بیشتری درباره گذشته خود رفت. اتفاقات زیادی در فصل دوم چیزهای عجیب و غریب رخ داده و با اینکه همه خطهای داستانی به هم مرتبط هستند، خیلی انسجام ندارند و یکدست احساس نمیشوند.
ضعیفترین نقطه ضعف فصل دوم مادر الون بود
وقتی صحبت از فصل دوم سریال چیزهای عجیب و غریب میشود، اکثر مخاطبان معمولاً از The Lost Sister بهعنوان ضعیفترین قسمت یاد میکنند اما راستش را بخواهید، قسمت مزبور ضعیفترین بخش این فصل نیست. قبل از ملاقات با کالی، الون با مادرش روبهرو شده و از طریق قدرتهای ذهنی ارتباط برقرار میکند؛ چون تری به روانگسیختگی کاتاتونی دچار شده که در آن ممکن است بیمار تا مدتها هیچ گونه حرکتی نکرده یا حرفی نزند.
الون با استفاده از ارتباط ذهنی میفهمد تری تلاش کرده او را از آزمایشگاه هاوکینز نجات بدهد اما تحت شوک درمانی قرار گرفته و دچار آسیب مغزی شده است. الون همچنین متوجه وجود دختر دیگری میشود که زمانی در آزمایشگاه با او دوست بوده و همین باعث میشود الون کالی را پیدا کند. حالا که در آستانه فصل پنجم قرار داریم، ملاقات الون با مادرش آنقدر کوتاه بوده که عملاً خنثی به نظر میآید، به خصوص اینکه سریال خط داستانی تری را رها کرده و اصلاً اشارهای به او نداشته است. شرایط برای کالی به همین منوال بوده و اصلاً نمیدانیم کجاست و چه کاری انجام میدهد.
تغییر عجیب هاپر در فصل سوم
فصل سوم چیزهای عجیب و غریب ورود شخصیتهای اصلی به دوران بلوغ و تغییر علایقشان را به نمایش میگذارد. مایک، داستین و لوکاس بیشتر روی روابط عاشقانه خود تمرکز دارند اما ویل در حال و هوای گذشته بوده و هنوز دوست دارد مثل قدیمها Dungeons & Dragons بازی کنند. همزمان دوستی الون و مکس هم قویتر میشود.
همزمان با تغییراتی که در بچهها به عنوان شخصیتهای اصلی میبینیم، جیم هاپر و جویس به هم نزدیکتر شده اما از همه جالبتر، هاپر دیگر آن مردی نیست که مخاطبان در فصل قبل میشناختند. هاپر که حالا سرپرست قانونی الون محسوب میشود، ناگهان حالوهوای طنز پیدا کرده است؛ تغییری که خیلی از مخاطبان و کارشناسان آن را تلاشی برای ایجاد وابستگی عاطفی بیشتر نسبت به او میدانند تا مرگ ظاهریاش در پایان فصل سوم تاثیر احساسی بیشتری روی مخاطبان داشته باشد. با اینکه سازندگان به خواسته خود رسیدند، تغییر جیم هاپر در فصل سوم نسبت به فصلهای اول و دوم بسیار زیاد بوده و برای برخی از مخاطبان تیزبین سوالبرانگیز و غیرواقعی است.
فصل چهارم اشتباهی بزرگ مرتکب شد
فصل چهارم چیزهای عجیب و غریب مهمترین فصل محسوب میشود. جدا از اطلاعات زیادی که درباره دنیای وارونه فاش میشود، مخاطبان سرانجام پی میبرند دشمن اصلی چه کسی بوده، چه هدفی را دنبال کرده و چطور به این نقطه رسیده است. افشای اطلاعات بالا و فراز و نشیبهای زیاد که جذابیت را بالا بردند، به معنای کامل بودنش نیست و بزرگترین اشتباه آن جدا کردن شخصیتها بود.
در فصل سوم Stranger Things ، گروه هاوکینز شخصیتهای داستان تلاش داشتند تا مکس را نجات دهند، نام ادی را از اتهامات سنگین پاک کنند و وکنا را شکست دهند. همزمان، گروه کالیفرنیا از الون محافظت میکرد و بدنبال نجاتش بود. الون به آزمایشگاه مخفی برنر برده شده بود تا قدرتهایش بازیابی شود؛ همچنین جویس و موری به روسیه سفر کردند تا جیم هاپر را نجات دهند. با اینکه رویدادهای مزبور بخشهای بیشتری از داستان را پوشش میداد، فصل چهارم بسیار شلوغ بنظر رسیده و همانطور که در فصل سوم هم شخصیتها به تیمهای جداگانه تقسیم شده بودند، بهتر بود بیشتر شخصیتها با هم باشند.
سریال به تدریج المانهای تاریک خود را از دست داد
بخش بزرگی از جذابیت چیزهای عجیب و غریب به المانهای تاریک آن مربوط میشد. در فصل اول Stranger Things، کودکان توسط هیولاها ربوده میشوند، یک بُعد موازی اسرارآمیز وجود دارد، نوجوانان توسط هیولاها کشته میشوند و مامورانی برای پیدا کردن یک کودک آدم میکشند. فصل دوم این لحن را ادامه داد اما در فصل سوم به شکل چشمگیری تغییر کرد.
فصلهای سوم و چهارم Stranger Things لحظات تاریک و شوکهکننده متعددی داشتند اما سریال Stranger Things به تدریج از تعداد المانهای تاریک خود کاسته و از همه مهمتر، انسجام کمتری پیدا کرده است. تا کنون اتفاقات زیادی در Stranger Things رخ داده و یکی از بزرگترین چالشهای فصل پنجم، منجسم کردن آنها و برگرداندن المانهای تاریک خواهد بود.
همه خانوادههای افتضاحی دارند
سریال چیزهای عجیب و غریب الهامهای زیادی از آثار استیون کینگ (Stephen King) گرفته و یکی از واضحترین نمونهها، بدرفتاری والدین با فرزندانشان است؛ ایدهای که قبلاً در داستانهای رمان It مورد استفاده قرار گرفته بود. به جز جویس و جیم هاپر، بزرگسالان هاوکینز بهخصوص والدین لوکاس، اریکا، داستین و حتی ویلرها در اکثر مواقع نگرانی چندانی نسبت به فرزندان خود نداشته و درگیر کار یا موضوعات دیگر هستند.
مشاهده والدین غافل در فصلهای ابتدایی Stranger Things تا حدود زیادی قابلقبول و طبیعی بود اما بعد از این همه آشوب در هاوکینز، دیدن والدینی که عملاً فرزندان خود را رها کردهاند، مقدار زیادی عجیب است. در پایان فصل چهارم Stranger Things، زلزله و ورود دنیای وارونه به هاوکینز به وقوع پیوسته و والدین حالا بهطور کامل متوجه اوضاع شدهاند. از همین رو، باید منتظر تغییر رویکرد بود. همچنین با توجه به اینکه احتمال رفتن وکنا به سراغ هالی ویلر وجود دارد، کارن ویلر ممکن است بالاخره مستقیماً درگیر ماجرا شود.
شخصیتهای جدید و دوستداشتنی احتمالاً میمیرند
عوامل متعددی در موفقیت و به شهرت رسیدن سریال Stranger Things دخیل بوده و یکی از آنها کشتن شخصیتهای جدید و دوستداشتنی است. باب نیوبی قربانی فصل دوم بود، فصل سوم آلکسی را از مخاطبان گرفت و فصل چهارم اجازه نداد ادی تا فصل پایانی سریال زنده بماند.
با نزدیک شدن به پایان Stranger Things، انتظار میرود هر شخصیتی که در فصل پنجم معرفی شده و برای مخاطب جذاب باشد، به شکلی شوکهکننده و خشن کشته شود. اینکه سریال روی کلیشههای خود پا بگذارد، اتفاق جذابی خواهد بود اما با توجه به روند داستان، بدون شک شاهد مرگهای متعددی خواهیم بود. به هر حال، طبیعی نیست پیروزی مقابل همچین دشمنی بدون تلفات باشد.
حفرههای داستانی زیادی باقی ماندهاند
تماشای دوباره Stranger Things باعث میشود ایرادات مانند حفرههای داستانی و خطهای داستانی رها شده بیشتر به چشم بیایند. فصلهای پیشین Stranger Things سوالات زیادی را بدون پاسخ گذاشته و به مواردی اشاره کرده که هنوز به جمعبندی نرسیدهاند. اگرچه فصل چهارم به سوالات زیادی پاسخ داد، همچنان پرسشهای زیادی درباره دنیای وارونه و گذشته سوالبرانگیز الون وجود دارد. به این موارد باید بازگشت غیرقابل توضیح برنر را اضافه کرد. بعید است فصل پنجم Stranger Things بتواند همه این سوالات را پاسخ دهد و تمام معماهایی که فصلهای قبلی باقی گذاشتهاند را حل کند اما میتواند نهایت تلاش خود را برای ایجاد انسجام انجام داده و حداقل به مهمترین پرسشها جواب بدهد.
فصل پنجم Stranger Things که شامل ۸ قسمت خواهد بود، قرار است در سه بخش منتشر شود: دو بخش اول در تاریخهای ۲۶ نوامبر ۲۰۲۵ (مصادف با ۵ آذر ۱۴۰۴) و ۲۵ دسامبر ۲۰۲۵ (مصادف با ۴ دی ۱۴۰۴) در دسترس قرار گرفته و قسمت پایانی هم در تاریخ ۳۱ دسامبر ۲۰۲۵ (مصادف با ۱۰ دی ۱۴۰۴) پخش خواهد شد.
نظر شما در رابطه با حقایق تلخ بازبینی سریال چیزهای عجیب و غریب چیست؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
بررسی بازی Anno ۱۱۷؛ بهترین بازی ده سال اخیر یوبیسافت
نظرات