معرفی بازیگران فیلمهای هری پاتر؛ هرماینی گرنجر | اما واتسون
در این مطلب قرار است بازیگر نقش هرماینی گرنجر (Hermione Granger) در سری فیلمهای هری پاتر را معرفی کرده و رزومهی این شخصیت یعنی اما واتسون (Emma Watson) را با یکدیگر بررسی کنیم. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
در تاریخ ادبیات و سینمای کودک و نوجوان، کمتر شخصیتی را میتوان یافت که به اندازهی هرماینی جین گرنجر بر اعتمادبهنفسِ دخترانِ سراسر جهان تأثیر گذاشته باشد. تا پیش از او، دختران در داستانهای فانتزی اغلب یا شاهزادهخانمهایی منتظرِ نجات بودند و یا ساحرههایی خبیث اما جی.کی. رولینگ و سپس اما واتسون، کهنالگوی جدیدی را خلق کردند: دختری که قدرتش نه در زیبایی ظاهری (که البته آن را هم دارد) بلکه در کتابها، منطق و سرعت عملش نهفته است. در این مطلب میخواهیم فراتر از چهرهی معصومِ اما واتسون برویم و ببینیم که چگونه یک دختربچهی ۹ ساله، توانست نقشی را ایفا کند که مرزهای جنسیتی را در سینمای بلاکباستری جابجا کرده و سپس چگونه از سایهی سنگینِ این نقش بیرون آمد تا به یک رهبر اجتماعی تبدیل شود.
پرده اول | دختری که رئیس بود
وقتی تیم انتخاب بازیگر در مدارس بریتانیا میچرخیدند، با دختری روبرو شدند که تفاوت عجیبی با بقیه داشت. اما شارلوت دوئر واتسون، متولد پاریس و فرزند دو وکیل، از همان کودکی اعتمادبهنفسی داشت که گاهی ترسناک به نظر میرسید. در حالی که کودکان دیگر برای تست دادن مضطرب بودند، اما واتسون با حالتی جدی و آمرانه دیالوگهایش را میگفت. رولینگ وقتی اولین تست او را دید، عاشقش شد. اما واتسون دقیقاً همان ویژگیِ کلیدیِ هرماینی را در ذاتش داشت: کمالگرایی. در اولین جلسهی فیلمبرداری، او نه تنها دیالوگهای خودش بلکه دیالوگهای هری و رون را هم حفظ کرده بود و موقع فیلمبرداری، زیر لب دیالوگهای آنها را هم تکرار میکرد! (اگر با دقت به برخی صحنههای فیلم اول نگاه کنید، لبزنیِ اما واتسون را میبینید). این رفتار شاید برای کارگردان کابوس خاصی محسوب میشد اما برای شخصیت هرماینی؟ خودِ جنس بود. او بازی نمیکرد؛ او واقعاً دختری بود که میخواست در همه چیز بهترین باشد تا ثابت نماید که لایقِ «بهترین» بودن است.
پرده دوم | تکامل هرماینی؛ از دندانخرگوشی تا قهرمان جنگ
بیایید شخصیت هرماینی را در طول این هشت فیلم کالبدشکافی کنیم. او یک «مشنگزاده» (Muggle-born) است. در دنیایی که نژادپرستیِ جادوگری (توسط مرگخواران) بیداد میکند، هرماینی باید دو برابر دیگران تلاش میکرد تا ثابت کند که جادوگر است. استیو کلووز (فیلمنامهنویس) شیفتگیِ خاصی به هرماینی داشت و گاهی دیالوگهای شجاعانهی رون در فیلمها را به هرماینی میداد. این موضوع باعث شد هرماینیِ سینمایی، کمی «بینقصتر» از کتابها ظاهر شود. اما واتسون توانست این بینقصی را با نوعی «آسیبپذیریِ عاطفی» تعدیل کند.
- صحنهی رقص یول (Yule Ball): لحظهای که هرماینی از پلهها پایین میآید، نقطهعطفی در سینما بود. اما واتسون نشان داد که یک دختر میتواند همزمان «کرمِ کتاب» باشد و «زیباترین دخترِ سالن». او کلیشهی «دختر زشت و باهوش» را شکست.
- شکنجه در عمارت مالفوی: بازی درخشان واتسون در فیلم هفتم، وقتی توسط بلاتریکس لسترنج شکنجه شده و کلمهی “Mudblood” (گندزاده) روی دستش حک میشود، اوجِ هنرنمایی اوست. فریادهای او در آن سکانس، هیچ شباهتی به فریادهای یک بازیگر کودک نداشت؛ فریادِ زنی بود که دردِ تبعیض را با تمام وجود حس میکرد.
هرماینی به ما یاد داد که در زمانِ ترس، مغز بهترین سلاح است. اگر هری زنده ماند، در ۹۰ درصد مواقع به خاطر این بود که هرماینی طلسمی بلد بود، معجونی ساخته بود یا کتابی خوانده بود که پسرها حتی لای آن را باز نکرده بودند.
پرده سوم | فرار از نفرینِ بازیگر کودک
پس از پایانِ حماسه، اما واتسون باهوشترین تصمیم ممکن را گرفت، حال آن چه بود؟ تحصیل کردن. او مثل هرماینی، کتاب و دانشگاه را به فرش قرمز ترجیح داد و در دانشگاه براون (یکی از معتبرترین دانشگاههای آمریکا) ثبتنام کرد. او میخواست بداند که آیا «اما واتسون» بدون «هرماینی گرنجر» هم هویتی دارد یا نه. انتخابهای سینمایی او پس از فارغالتحصیلی، بسیار گزیده و هدفمند شمرده میشوند:
- مزایای گوشهگیر بودن (The Perks of Being a Wallflower): او نقش «سم» را بازی کرد. دختری آمریکایی، آزاد و رها. او با کوتاه کردنِ موهایش (مدل پیکسی) به صورت نمادین با موهای وزوز و بلندِ هرماینی خداحافظی کرد.
- دیو و دلبر (Beauty and the Beast): چه کسی بهتر از او برای نقش «بل»؟ بل هم مثل هرماینی عاشق کتاب بود و حاضر نبود با مردی خودشیفته (گاستون) ازدواج کند. اما واتسون شرط کرد که شخصیت بل باید مستقلتر و مخترعتر از انیمیشن قدیمی باشد.
- زنان کوچک (Little Women): بازی در نقش «مگ مارچ» هم یکی از هنرنماییهای مثبت اما واتسون در فیلم سینمایی Little Women محسوب میشود.
پرده چهارم | سفیر واقعی
شاید بزرگترین دستاورد اما واتسون، فعالیتهای اجتماعیاش باشد. او بهعنوان سفیر حسن نیت زنان سازمان ملل انتخاب شد و کمپین HeForShe را راهاندازی کرد. سخنرانیِ مشهور او در سازمان ملل، جایی که با صدایی لرزان اما محکم از برابری جنسیتی دفاع کرد، نشان داد که او قدرتِ بیان و نفوذِ کلامِ هرماینی را به دنیای واقعی آورده است. او از شهرتش استفاده نکرد تا عطر و لباس بفروشد؛ او از شهرتش استفاده کرد تا تریبونی برای صداهای خاموش باشد. این دقیقاً همان کاری است که هرماینی با تأسیس تشکیلات “S.P.E.W” برای دفاع از حقوق جنهای خانگی انجام میداد. پیوندِ عجیبِ بازیگر و نقش، در اینجا به یک نقطهی تکامل یافته رسیدند.
آینده | سریال HBO و چالش هرماینیِ جدید
حالا میرسیم به بحث داغ این روزها؛ سریال جدید هری پاتر. اگر انتخاب هری و رون سخت است، انتخاب هرماینی سیاسیترین و حساسترین انتخاب خواهد بود. چرا؟ چون شخصیت هرماینی در سالهای اخیر به نمادِ «تنوع نژادی» در تئاتر فرزند نفرینشده (Cursed Child) تبدیل شد، جایی که یک بازیگر سیاهپوست (نوما دومزونی) نقش او را بازی کرد و رولینگ هم از آن حمایت کرد. حالا سؤال بزرگ این است، آیا HBO به توصیفاتِ اولیهی کتاب (پوست روشن) وفادار میماند یا از این فرصت برای بازتعریفِ هرماینی استفاده میکند؟ این پاسخ را میبایست با معرفی بازیگر جدید هرماینی به شما ارائه دهیم.
انتخاب آرابلا استنتون برای نقش هرماینی گرنجر در سریال HBO، پیام واضحی دارد: سازندگان به دنبال بازگشت به ریشهها هستند، اما با نفسی تازه. اگر اما واتسون تصویری «ایدهآل و سینمایی» از هرماینی ارائه داد که خیلی زود زیبا و دوستداشتنی شد، آرابلا استنتون این فرصت طلایی را دارد تا تصویری «وفادارتر به کتاب» و خاکستریمحور خلق کرده و ارائه دهد. آرابلا کار سادهای در پیش ندارد؛ او باید با خاطراتِ حکشدهی دو نسل از مخاطبان بجنگد اما چهره و اکتِ استنتون نشان میدهد که او پتانسیل نشان دادنِ جنبههایی از هرماینی را دارد که در فیلمها کمتر دیدیم: آن «عصبیتِ» خاص، دندانهای جلوآمده (که شاید با گریم درست شود)، موهای وزوزی که واقعاً غیرقابل کنترلاند و آن حالتِ رئیسمآبانهای که در اوایل داستان، رون و هری را کلافه میکند.
طرفداران امیدوارند که آرابلا استنتون بتواند قوسِ شخصیتیِ هرماینی را آرامتر و منطقیتر طی کند. ما نیاز داریم ببینیم که چطور آن دخترکِ مغرور و قانونمند، آرامآرام یاد میگیرد که گاهی باید قوانین را شکست تا کار درست را انجام داد. انرژیِ خاص آرابلا استنتون نویدبخشِ ظهورِ یک هرماینیِ جسورتر است؛ کسی که شاید کمتر از اما واتسون «پرنسس» باشد اما قطعاً بیشتر شبیه به یک «جنگجوی واقعی» خواهد بود. حالا چوبدستی چوبِ مو، با ریسهی قلب اژدها، در دستان آرابلاست. باید دید آیا او هم میتواند مثل سلفِ خود، ورد «وینگاردیا لیویوسا» را طوری تلفظ کند که تاریخ سینما (و حالا تلویزیون) را تکان دهد؟ همهی نگاهها به اوست.
وقتی امروز به دخترانِ جوانی نگاه میکنیم که با افتخار دستشان را در کلاس بالا میبرند، کتابهای قطور میخوانند و از قضاوت شدن به خاطر هوششان نمیترسند، ردپای نامرئیِ اما واتسون و هرماینی را میبینیم. او به دختران یاد داد که منتظر شوالیه نمانند؛ خودشان چوبدستی را بردارند و اژدها را شکست دهند. نظر شما چیست؟ بهنظر شما آیا کسی میتواند جای اما واتسون (Emma Watson) را در نقش محبوب هرماینی گرنجر (Hermione Granger) بگیرد؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار بهاشتراک بگذارید.
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان
نظرات