چقدر میتوانیم به Dying Light: The Beast امیدوار باشیم؟
تکلند شب گذشته در جریان رویداد افتتاحیه گیمزکام ۲۰۲۴ از بازی جدید Dying Light: The Beast رونمایی کرد و حسابی طرفداران را به وجد آورد. طبق اعلام رسمی استودیو، The Beast در حقیقت پروژه DLC بازی دایینگ لایت ۲ بوده اما نهایتا چنان جاهطلبانه و بزرگ شده که توسعهدهندگان آن را در قالب یک بازی مستقل و جداگانه عرضه خواهند کرد. اکنون سوال اینجاست که این بازی اسپینآف میتواند طرفداران تشنه فرنچایز را راضی کند؟ آیا مقیاس بسیار کوچکتر آن نسبت به قسمت دوم یک نکته منفی محسوب میشود یا اینکه برگ برنده آن خواهد بود؟ و از همه مهمتر، بازگرداندن شخصیت محبوب کایل کرین دقیقا چه معنایی دارد؟
The Beast از نظر مقیاس با Dying Light 2 قابل قیاس نیست
بازی جدید Dying Light: The Beast کمتر از دو سال در دست توسعه بوده و بر اساس آنچه سازندگان مطرح کردهاند، کمپین اصلی آن کمتر از ۲۰ ساعت به طول بینجامد. این مقیاس دقیقا با آنچه در دایینگ لایت ۲ دیده بودیم در تضاد است؛ عنوانی که مدام درباره عظمت طراحی و بیشمار بودن ماموریتها و فعالیتهای موجود در آن میشنیدیم. تکلند حتی طی یک اشتباه مرگبار و فراموشنشدنی، به صراحت اعلام کرد که قسمت دوم Dying Light چیزی حدود ۵۰۰ ساعت گیمپلی دارد. و حالا این ۵۰۰ ساعت به معنای اتمام ۱۰۰ درصدی و کامل بازی بود؛ از انجام تمام ماموریتها اصلی و جانبی گرفته تا فعالیتهای تکراری جهان باز و جمعآوری همه آیتمهای نقشه و حتی مشاهده تمام سناریوها و پایانبندیهای داستان.
اکنون که دو سال از عرضه بازی میگذرد، میتوانیم با ذهنی باز و خالی از تعصب درباره نقصهای آن صحبت کنیم… نقصهایی که تعدادشان کم نبود و طی زمان شاهد برطرف شدن بسیاری از آنها بودیم. اما یک سری مشکلات و نواقص ریشهای در بازیهای ویدیویی قابل حل نیستند و سالها پشتیبانی و انتشار بهروزرسانی هم نمیتواند آنها را از سر راه بازیکنان کنار بزند. از جمله این مسائل میتواند به یک روایت بد یا حتی فلسفه گیم دیزاین نادرست اشاره کرد. همین موارد در واقع از ابتدای کار گریبانگیر دایینگ لایت ۲ بودند و سازندگان هم حقیقتا نمیتوانند کاری در رابطهشان انجام دهند. تکلند هنگام توسعه Dying Light 2 میخواست با بلندپروازی و جاهطلبی دیوانهوار، علاوه بر گسترش چند برابری مقیاس بازی نسبت به قسمت اول، یک سری المانهای پیچیده نقشآفرینی را وارد میدان کند.
متاسفانه اکثر عناصر نقشآفرینی دایینگ لایت ۲ با شکست تمامعیار مواجه شدند و احتمالا دلیل اصلی ضعف کلی بازی نیز محسوب میشوند. بهواسطه ورود المانهای آثار RPG به بازی، ما مشاهده کردیم که روایت سرراست و دوست داشتنی قسمت اول تبدیل به یک داستان شلخته و از هم گسیخته شده بود و نهایتا جدایی کریس اولون (نویسنده اصلی دایینگ لایت ۲) از تیم، ضربه نهایی را به بحث روایی زد. و شما در نظر بگیرید که سیستمهای نقشآفرینی اغلب بسیار پیچیده و سرسامآور هستند و منابع و وقت بسیاری از توسعهدهندگان میگیرند. شخصا فکر میکنم اگر قسمت دوم از ابتدای مسیر این عناصر به خصوص را کنار میگذاشت، میتوانست با تکیه روی نقاط قوت فرنچایز بازی به مراتب بهتری روانه بازار کند.
از بحث اصلی دور نشویم؛ Dying Light: The Beast باتوجه به زمان و بودجه محدودتری که داشته، مشخصا درگیر بلندپروازیهای عجیب و غریب نشده. این موضوع میتواند از جهات مختلفی یک نکته مثبت باشد، زیرا مقیاس کوچکتر یعنی دقت بیشتر به جزئیات. به عنوان مثال شما حرفه معماری داخلی را در نظر بگیرید. زمانی که یک فرد متخصص میخواهد دکوراسیون یک خانه بزرگ را طراحی کند، با دریایی از جزئیات و نکات روبهروست. و در اینجا هم کار بیشتری پیشروی خود میبیند و هم باید زمان بسیار بیشتری صرف پروژه کند. در مقابل، اگر شما صرفا یک اتاق کوچک را در اختیار همین فرد قرار دهید، میتواند به بهترین شکل ممکن سانت به سانت اتاق را برایتان طراحی کند و دکوری شگفتانگیز در اختیارتان قرار دهد. ماجرای The Beast هم در یک سناریو خوشبینانه همین خواهد بود.
محدودیتهای موجود در یک پروژه کوچک باعث میشود تا خالقان اثر کمبودها را بهواسطه تمرکز اساسی روی عناصر موجود کمرنگ جلوه دهند و بهترین استفاده را از منابع فعلی داشته باشند. اکنون که تکلند مجبور به طراحی مناطق عظیم شهری و تعبیه گروههای (Factions) مختلف در بازی نیست، میتواند با فعالیت متمرکز در جهت ارائه یک روایت جذاب و بهبود عناصر گیمپلی، The Beast را به یک بازی شایسته و موفق تبدیل کند.
*بخش پیش رو حاوی اسپویل از پایانبندی Dying Light: The Following است*
کایل کرین چگونه بازگشته؟
Dying Light: The Beast از لحاظ روایی باید به یک سوال حیاتی و تعیین کننده پاسخ دهد و اگر در این زمینه موفق نباشد، ضربه سختی خواهد خورد. بازیکنان دایینگ لایت به خاطر دارند که در پایان کمپین اصلی، کایل کرین یک مبارزه تن به تن و نفسگیر با غدیر سلیمان دارد و نهایتا دنیا را از شر او خلاص میکند. اما خب این پایان ماجرا نیست، چراکه دیالسی The Following بار دیگر ما را با کایل همراه کرد تا سفری خطرناک به روستاهای اطراف هران داشته باشیم. در این DLC کایل اوضاع ساکنین برج را بحرانی میبیند و پس از یافتن فردی مرموز که ادعا میکند خارج از شهر زندگی میکرده، تصمیم میگیرد پا در مسیری خطرناک بگذارد.
به شکل خلاصه از جزئيات روایت جذاب The Following گذر میکنیم و میرسیم به شخصیت The Mother و ملاقات هولناک کرین با او. شخصیت «مادر» در صحنههای پایانی دیالسی به کایل میگوید که تمام مردم منطقه با استفاده از یک ماده شیمایی از گزند ویروس در امان ماندهاند، اما خب نهایتا همهشان قرار است به زامبیهایی خونخوار و خطرناک مثل Volatileها تبدیل شوند. در اینجا دو انتخاب جلوی راه کایل، قهرمان داستان قرار میگیرد: ۱) استفاده از بمب اتم و کشتن تمام اهالی منطقه (که خودش هم اکنون جزوی از آنها بود) و ۲) رد درخواست The Mother و کشتن او.
در صورت انتخاب گزینه اول مشخصا کایل کرین همراه با «مادر» و دیگر ساکنان منطقه از میان میرود و گزینه دوم هم یک پیچش داستانی جنونآمیز دارد. در واقع با رد درخواست The Mother، کایل مبارزه سختی با او دارد و پس از شکست او، میخواهد داروهای شیمیایی را به دست مردم هران برساند. اما متاسفانه این ماده کم کم دارد روی او هم اثر میگذارد و در صحنههای هولبرانگیز و تمام کننده، شاهد تبدیل کایل به یک Volatile و حمله به مردم شهری جدید هستیم. نکته کلی درباره The Following آن است که عملا جایی برای زنده ماندن کایل باقی نمیگذارد و سرنوشت او را به نقطه و ایستگاه پایانی میرساند.
در نتیجه ما مخاطبان با وجود هیجان فوقالعادهای که در زمان معرفی The Beast داشتیم، یک سوال مهم در ذهن داریم: اینکه کایل کرین چگونه از سرنوشت شومش در پایان DLC دایینگ لایت جان سالم بهدر برده؟ تکلند میتواند به نوعی این اتفاق را در داستان Dying Light: The Beast توجیه نماید و یا اینکه رسما اعلام کند وقایع The Following اصطلاحا Canon نبوده و جزء خط داستانی اصلی دایینگ لایت محسوب نمیشود. شخصا نمیتوانم بگویم کدام گزینه بهتر خواهد بود، اما خب اگر سازندگان دلیل موجه و قابل قبولی برای بازگرداندن کایل نداشته باشند، ترجیح میدهم داستان The Following به کلی نادیده گرفته شود. هر چه باشد، بازگرداندن شخصیتهایی که به طریقی مردهاند و از چرخه داستان خارج شدهاند، کار بسیار دشواری است و نوعی ریسک بزرگ محسوب میشود.
فرصتی برای درخشش و بازگشت به ریشهها
انکار این مسئله که Dying Light 2 مجموعا بازی خوبی است و عناصر مثبت زیادی در خود جای داده، محال بهنظر میرسد. اما همچنان نباید فراموش کنیم که قسمت اول بازی محبوب طرفداران است و آنها همچنان Dying Light 1 را اثری برتر و شایستهتر میدانند. در همین راستا اسپینآف دایینگ لایت فرصتی ایدهآل برای اعضای تکلند محسوب میشود تا به طرفداران نشان دهند که ریشهها و دلیل اصلی موفقیت خود را فراموش نکردهاند.
کایل کرین با صداپیشگی کمنظیر راجر اسمیت (صداپیشه شخصیت اتزیو آئودیتوره، بتمن (Origins) و بسیار کاراکترهای به یاد ماندنی دیگر) حکم سکوی پرتاب را برای Dying Light: The Beast دارد و اگر توسعهدهندگان هوشمند باشند و بازگشت او را به درستی توجیه کنند، میتواند نقش موثری در موفقیت بازی داشته باشد. راجر اسمیت در بسیاری از نقاط حساس روایی در دایینگ لایت بار عاطفی و وزن اتفاقات را چندبرابر میکرد و بدون شک این بار هم میتواند یک عملکرد چشمگیر از خود بر جای بگذارد.
ما تاکنون فقط یک تریلر از The Beast مشاهده کردهایم که خوشبختانه شامل صحنههای متعددی از گیمپلی هم میشد. مشخصا دریافت تریلرها و جزئيات بیشتر در آینده به ما کمک میکند تا انتظارات خود را در رابطه با این اثر تنظیم کنیم. طبق آنچه در تریلر رونمایی دیدیم، بهنظر میرسد تکلند تمرکز زیادی روی فضاسازی و اتمسفر بازی دارد و دقیقا مشابه The Following، وسایل نقلیه را در اختیار بازیکن قرار خواهد داد. در مجموع وایبهای مثبتی از این بازی جدید ساطع میشود و امیدواریم مدیران تکلند از یک سری اشتباهات اساسی که قسمت دوم را زمین زد، پرهیز کنند. Dying Light: The Beast قطعا پتانسیل موفقیت دارد و میتواند بار دیگر نور امید را به چشم طرفداران فرنچایز بازگرداند.
نظر شما درباره بازی جدید سری دایینگ لایت چیست؟
منبع: کافه بازار
گیمپلی ماینکرفت #۱ بازار استریت وارد میشود!
نظرات