تاریخچه محفل معجزه گرها
محفل معجزهگرها با اسمهای مختلفی مانند تیم میراکولس یا معجزهگران پاریس شناخته میشود. این تیم را بیشتر لیدی باگ، استاد فو و کت نوآر میچرخانند. البته آدرین بیشتر نقش دست راست را ایفا میکند که به همان اندازه نقشی مهم و تأثیرگذار است.
به مرور اعضای تیم بیشتر شد با وجود این که ابتدا سه چهار عضو بیشتر نداشت. اما در حال حاضر محفل معجزهگرها حدود ۱۶ عضو دارد بقیه اعضا همیشه در محفل حضور ندارند. ولی در هر جایی که محفل به کمک یا پشتیبانی احتیاج داشته باشد خود را به موقع میرسانند. در این مقاله تاریخچه محفل محبوب بچهها و نوجوانها را در میراکولس بررسی میکنیم، همچنین به نحوه عضویت اعضای دائمی تیم میپردازیم.
داستان موسس محفل معجزه گر
وانگ فو: دارنده کوامی لاکپشت
همه چیز از استاد وانگ فو شروع شد او آخرین عضو شناختهشده اعضای فرقه محافظین محسوب میشود که سالهای زیادی از کوامیها محافظت میکرد. با این وجود وقتی سنش بالاتر رفت متوجه شد دیگر نمیتواند مثل قبل مقابل آکوماتیزیشن یا هاک مات بایستد. به همین خاطر جستجویش را برای جانشینان بعدی کوامی آغاز کرد.
برای این کار فو خود را فردی ناتوان و سالخورده جا میزد، سپس از مردم در خواست میکرد در فعالیتهای مختلفی مانند ردشدن از خیابان به او کمک کنند که همیشه آدرین و مرینت پیشقدم میشدند. در نهایت بعد از کلی حساب و کتاب این دو از آزمونهای استاد سربلند بیرون آمدند. فو در آدرین و مرینت نوعی معصومیت و پشتکاری را مشاهده کرد که مشابهش را سالیان سال ندیده بود. به همین خاطر تمام تجربهها و مهارتهایش را در اختیار لیدی باگ و کت نوآر قرار داد.
وانگ فو حکم شخصیتی مانند اسپلینتر در لاکپشتهای نینجا را دارد. اگرچه فو تیم بزرگتری را نسبت به اسپلینتر دور هم گرد آورد اما هر دو وظیفهشان را به عنوان منتور و مربی به نحو احسنت انجام دادند. البته استاد وانگ کمتر سمت درگیری میرفت، در مقابل همیشه از شاگردان خود پشتیبانی میکرد اگر جایی هم اعضای لیگ به ابهام یا مشکلی برمیخورد سعی میکرد آنها را راهنمایی کند. علاوه بر این اکثر اوقات همه چیز را از دور مدیریت میکرد.
گذشته تراژدیک استاد فو
در جوانی استاد فو فردی بیهمتا ولی به شدت مغرور و خودبین بود علاوه بر این از اکثر حرفهای استادش یعنی وانگ سرپیچی میکرد. برای همین دردسرهای زیادی را برای فرقه ایجاد میکرد طوری که یک بار نافرمانیاش فرقه را نابود کرد.
شبی دزدی به معبد نفوذ میکند تا حلقههای جادویی را بدزدد. استادِ وانگ به او دستور میدهد پستش را از جعبه جادویی محافظت کند و وارد عمل نشود. با این حال از حرف استادش سرپیچی میکند و به دزد حمله میکند. تقریبا مهاجم را فراری میدهد اما در این پروسه دو تا از کوامیها از بین میرود و معبد با خاک یکسان میشود.
مهاجم معبد مشخص شد که جد هاک مات است. ولی خب کار از کار گذشته بود. فو هم نتوانست با تصمیماتش در آن شب کنار بیاید تا این که در پیری متوجه شد بهتر است به جای پشیمانی و عذاب وجدان راهی برای شکست هاک ماث پیدا کند.
لحظه تولد دختر کفشدوزکی و کت نوآر
سکانسی که فو میخواهد او را با کوامیها آشنا کند.
وانگ فو از جعبه میراکولس تا پیری مراقب کرد. با این وجود تا وقتی احساس نکرد مرینت و آدرین آماده نیستند جعبه جادویی را به آنها نشان نداد اما در آخر تیکی و پلاگ را به آدرین و مرینت اهدا کرد، آنها هم مسئولیت میراکولسبودن را قبول کردند و این گونه فعالیتهای لیدی باگ و کت نوآر رسما آغاز شد.
این حوادث و ماجراها اولین بار در اپیزودهای Origins نشان داده شد. دو نفره یک تنه مقابل هاوک ماث و دردسرهایی که کلویی ایجاد میکردند ایستادند. کلویی تقریبا نقش پررنگی در آکوماتایزشدن شخصیتهای داستان دارد به همین خاطر نمیتوان در این جنگها از او فاکتور گرفت.
قدرت حقیقی در تعدد افراد است
آلیا با فلوت جادوییاش میتواند بر فرد توهم ایجاد کند.
به طور کلی وقتی بچهها آکوماتایز میشوند هیچ کس به راحتی نمیتواند از پسشان برآید. چنین ماجرایی هنگام رویارویی با ساپوتیس پیش آمد. ساپوتیس در واقع دو بچه وروجک به نامهای اِتا و الا است که هیچ وقت دست از بازیگوشی و شیطنت برنمیداشتند با این حال وقتی آلیا آنها را به خاطر رفتارشان تنبیه کرد هاک ماث وارد عمل شد و اتا و الا را به ساپوتیس تبدیل کرد.
بعد از آکوماتایزشدن ساپوتیس هرجومرج و الم شنگه زیادی را در شهر ایجاد کردند طوری که دختر کفشدوزکی هم کم آورد. این جا بود که استاد فو به نتیجه رسید باید اعضای بیشتری را به محفل معجزهگرها دعوت کند. با وجود این که هنوز به دادن میراکولس به افراد جدید گارد داشت ولی در نهایت کوتاه آمد چون وضعیت بغرنجی بود نمیتوانست دست روی دست بگذارد.
فو اجازه داد مرینت میراکولس بعدی را انتخاب کند او هم دوستش آلیا را به عنوان معجزهگر بعدی یعنی دارنده روباه یا رینا روگ برگزید. پس از آن مرینت و آدرین به کمک رینا روگ موفق شدند ساپوتیس را شکست دهند.
چهارمین یار دائمی میراکولس
کاراپاس (بالا) مقابل آنانسی (پایین)
محفل تقریبا داشت با سه نفر جلو میرفت تا این که با آنانسی خواهر بزرگتر آلیا مواجه شدند. آنانسی بعد از شیطانیشدن آلیا را ضربهفنی کرد. برای همین گروه دوباره با کمبود نیرو مواجه شد. بدین صورت مرینت فرد جدیدی را انتخاب کرد.
این بار نینو را به عنوان معجزهگر بعدی انتخاب کرد او با پوشیدن کوامی به کاراپاس تبدیل شد، سپس با یکدیگر آنانسی را سر جایش نشاندند. البته همیشه تیمکشی درست پیش نمیرفت مثلا کلویی مدتی به جمعشان به عنوان ملکه زنبور اضافه شد ولی به مرینت خیانت کرد و به طور کامل از گروه حذف شد.
سیر عضو شدن ریوکو به محفل
اژدهای محفل معجزهگران
تقریبا اکثر معجزهگرها این گونه به محفل راه پیدا کردند. از بین محبوبترین شخصیتهای معجزهگر میتوان به ریوکو اشاره کرد. او شخصیتی جدی و سرد دارد اما برخلاف کلویی هیچگاه از قابلیتهایش سوءاستفاده نکرد.
ریوکو شرافت و دیسیپلینی دارد که در ساموراییها یافت میشود. برای همین لباسش استایلی مانند ساموراییها دارد حتی شمشیری مانند کاتانا حمل میکند، همچنین جزو معدود کسانی است که میتواند از چند قدرت یعنی آب، باد و رعدوبرق با هم استفاده کند.
برخلاف سایر اعضا زمان زیادی طول کشید تا مرینت به او کوامی ببخشد. چون نمیخواست دوباره ماجراهای کلویی را پشتسر بگذارد برای همین سر ریوکو کمی محتاطتر عمل کرد. اما وقتی دلاوریها و استقامتش را در نبرد مشاهده کرد آن جا بود که به ریوکو کوامی اژدها را بخشید.
به طور کلی نمیتوان از نقش استاد فو در تأسیس محفل معجزهگرها غافل شد هر چه باشد او موسس گروه است. اولین بار هم ایده افزایش اعضای محفل را فو به کت نوآر و لیدی باگ داد. مرینت هم نقش بزرگی در بزرگشدن محفل معجزهگرها ایفا میکند. بین اعضای تیم شما کدام یک را از بقیه بیشتر دوست دارید؟
منبع: مجله بازار
سوالات متداول
از مهمترین اعضای محفل معجزهگرها چند مورد نام ببرید؟ از مهمترین اعضای محفل میتوان به استاد فو، دختر کفشدوزکی، کت نوآر، رینا روگ، کاراپاس و ریوکو اشاره کرد.
در میراکولس: حکایتهای دختر کفشدوزکی و کت نوآر چند کوامی وجود دارد؟ به طور رسمی در سریال ۱۹ کوامی وجود دارد اما برخی باور دارند این تعداد فقط به پاریس محدود میشود، در خارج از پاریس با کوامیهای بیشتری مواجه هستیم.
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
.
نظرات