Hitman همچنان یکی از سرگرمکنندهترین بازیهایی است که میتوانید تجربه کنید
اکنون نزدیک به ده سال از انتشار ریبوت Hitman میگذرد و این بازی هنوز هم یکی از سرگرمکنندهترین تجارب دنیای ویدیوگیم به حساب میآید. زمانی که استودیو IO Interactive طی E3 2015 از این بازی و ساختار اپیزودی آن رونمایی کرد، خیلی از طرفداران دچار تردید شدند. بازیکنان یک بازی تمامعیار میخواستند که کلی لوکشن مختلف برای اکتشاف داشته باشد و خیلی از نقشههای غیریکپارچه و جداگانه که ترتیب خاصی هم نداشتند، استقبال نمیکردند.
با وجود برخی نقصهای کلی، ما میدانیم تصمیم سازندگان مبنی بر ارائه یک نقشه بزرگ در هر اپیزود یکی از نقاط قوت اصلی هیتمن در تمام دوران بوده است. هر نقشه جدید، چه Sapienza باشد و چه Morocco یا Hokkaido، دهها ساعت سرگرمی و دلیل برای اکتشاف نقطهنقطه بازی را فراهم میکرد. سهگانه World of Assassination هیتمن زمانی شروع شد که من هنوز به دانشگاه میرفتم و آن موقع با دوستان بر سر اینکه چه کسی بهتر یا زودتر یک هدف را میکشد، رقابت میکردیم. و همچنان که به این بازی در سال ۲۰۲۵ نگاه میکنیم، با اثری فوقالعاده هیجانانگیز و جذاب طرف هستیم.
بازیهای کمی به اندازه Hitman ارزش تکرار دارند
هیتمن همیشه بسیار سرگرمکننده بوده، اما خب بازیهای قدیمیتر سری در مدیریت نحوه قتلها و ترورها محدودیت بیشتری داشتند. Codename 47، Silent Assassin و Contracts شما را وارد لوکیشنهای به خصوصی میکند تا افراد را بکشید و یا ماموریتهای خاصی را به اتمام برسانید. و خب اینکه شما چگونه به اهدافتان میرسید کاملا بستگی به خودتان دارد. اما مخفیکاری بازی بسیار سختگیرانه عمل میکرد، روایت جدیتر بود و فرصت خاصی برای اتفاقات غیرمنتظره یا رخدادهای عجیب و خندهدار نبود.
زمانی که Absolution در سال ۲۰۱۲ از راه رسید، در مسیری کاملا متفاوت قدم برداشت و تنی داشت که به مذاق خیلی از بازیکنان خوش نیامد. حتی مکانیزمهای گیمپلی که سعی داشتند حس آزادی عمل بیشتر را در مخاطب زنده کنند، نهایتا محدودکننده ظاهر شدند. پس از آن، IO Interactive یک قدم رو به عقب برداشت و تصمیم به ریبوت فرنچایز گرفت. و این یک تصمیم درست بود.
بازگشت Hitman در سال ۲۰۱۶ به ما نشان داد سازندگان فرمول سری را تا ابتداییترین سطوح به عقب بردهاند و این به آنها اجازه داده تا فرصتی برای بازسازی «همهچیز» داشته باشند. بیدلیل نیست که شما میتوانید پس از ده سال بروید و هیتمن ۳ را بخرید و آنوقت بتوانید هر سه بازی را از طریق یک لانچر به خصوص اجرا کنید. تازه پیشرفت شما در هر بازی نیز به بازی بعدی منتقل میشود و عملا تجربهای بینقص در اختیارتان قرار میدهد.
بهبودهای گرافیکی، تغییرات اساسی و نوآوریهای بیشمار در گیمپلی همه باهم ترکیب شدهاند تا احتمالا یکی از بهترین بازیهای مخفیکاری تاریخ خلق شود. اما آنچه بیشتر از همه اهمیت دارد، میزان سرگرمی وصفناپذیر و درک آسان مکانیزمهای بازی است.
مخاطب دلش میخواهد تا ابد هیتمن بازی کند!
هر نقشه که در بازیهای هیتمن ۱ تا ۳ است شامل اهداف برای کشتن میشود و در کنار آن کلی ماموریت داستانی ارائه شده که به شما اجازه میدهد با خلاقیت هرچه تمامتر افراد را از پای درآورید. بازی در ابتدا شما را مجبور نمیکند اهداف را به روشهای خاص و تعریفشده بکشید، اما در شروع ماجراجویی دنبال کردن سرنخهای گیمپلی میتواند بسیار کمککننده باشد. در واقع شما اول با استفاده از راههای سادهتر و مشخصتر سراغ اهداف میروید و پس از اینکه امتیازات قابل توجهی جمع کردید و چم و خم کار دستتان آمد، میتوانید شروع به امتحان مکانیکهای گیمپلی کنید.
شما میتوانید همین حالا وارد ساپینزا شوید، اهداف را با دقتی مثالزدنی از سر راه بردارید و در عین حال لحظاتی هم به هرجومرج خندهدار و صحنههای طنزآمیز بپردازید — و در هر دور، خودتان را به چالش بکشید. شاید زیر رگبار دشمنان از پا دربیایید یا مجبور شوید کمی زرنگی به خرج دهید و به ذخیره قبلی برگردید، اما حتی در لحظات شکست هم Hitman لذتی دارد که بعید است بازی دیگری در این سبک به پای آن برسد.
ممکن است ساعتها طول بکشد تا نقشهی هر مرحله را یاد بگیرید، بفهمید هر آیتم چه کاربردی دارد و چطور میتوانید از سیستمهای بیرحمانهی بازی به نفع خود استفاده کنید، اما وقتی همه چیز دستتان بیاید، هیتمن به یکی از سرگرمکنندهترین تجربههای ممکن در دنیای بازیها تبدیل میشود. اگر تا حالا امتحانش نکردهاید یا دوست دارید قبل از عرضهی احتمالی نسخهی PS VR2 وارد این دنیا شوید، هیچ زمانی بهتر از همین حالا نیست.
منبع: The Gamer
چطوری استریمر حرفهای بشیم؟ میزگیم با امید لنون و سایه

نظرات