اغلب وقتی به سریال محبوب فرندز (Friends) فکر میکنیم، ابتدا به یاد شش شخصیت اصلی، روابط آنها با یکدیگر و اتفاقات زندگی شخصیشان میافتیم. با این حال، یکی از بامزهترین، غیرمنتظرهترین و خاطرهانگیزترین شخصیتهای فرندز، میمون خانگی راس، یعنی مارسل بود.
مارسل که در فصل یک معرفی شد، یک هماهنگی و پویایی خاص و منحصر بهفرد را به فضای سریال هدیه کرد و به سبب حضور او برخی از خندهدارترین و ماندگارترین لحظات اوایل سریال خلق شد. این میمون بازیگوش اولین بار در قسمت دهم (The One with the Monkey) فصل اول در سریال حضور پیدا میکند. راس که اکنون باید با طلاق خود از کارول دست و پنجه نرم کند، مارسل را به سرپرستی قبول کرده تا با تنهایی خود راحتتر کنار بیاید. در حالی که ممکن است داشتن میمون به عنوان حیوان خانگی یک انتخاب عجیب و غیرعادی به نظر بیاید، مارسل خیلی زود به یکی از شخصیتهای محبوب و دوستداشتنی سریال چه جلوی دروبین و چه در پشت صحنه تبدیل شد.
این ایده برای شخصیت راس در ابتدا با شک و تردید تهیهکنندگان سریال همراه بود. آنها نگران بودند که ممکن است معرفی یک حیوان خانگی حواس مخاطبان را از داستان اصلی و ارتباط میان شخصیتها پرت کند و ذهن آنها منحرف شود. با این اوصاف، مارسل ثابت کرد که هم برای بازیگران و هم تماشاگران یک انتخاب عالی بوده و بسیار از او استقبال شد. این میمون فضای بامزه و غیرقابل پیشبینی را در هر اپیزود ایجاد میکرد و اغلب باعث شکلگیری صحنههای خندهدار میشد.
یکی از خاطرهانگیزترین لحظات مارسل در اپیزود «The One with the Dozen Lasagnas» است، جایی که مارسل زبان تلویزیون مونیکا را به اسپانیایی تغییر میدهد و هیچ یک از شخصیتها نمیتوانند آن را به حالت قبلی برگردانند و در پی آن یک سری اتفاقات کمدی رقم میخورد. شیطنتهای مارسل منبعی از صحنههای طنز بود که به شخصیتها فرصتی داد تا عشق مشترک خود را به مارسل نشان دهند.
اما در پشت صحنه، نقش مارسل را یک میمون ماده به نام «کتی» بازی میکرد. مدیریت کردن یک حیوان خانگی سر صحنه سریال، چالشها و سختیهای مخصوص به خود را نیز داشت. بازیگران مجبور بودند خود را با کتی هماهنگ کنند و او نیز گاهی اوقات ایدههای خودش را برای جلو بردن صحنهها داشت. علی رغم این چالشها، دیوید شویمر (بازیگر نقش راس)، پیوند و وابستگی خاصی با کتی ایجاد کرده بود که به همان عشق واقعی راس به مارسل تبدیل شد. خط داستانی مارسل نیز عناصر عمیقتری را ارائه میکرد. وابستگی راس به مارسل در واقع منعکسکننده مبارزات او برای روابط و تمایلش برای همراهی بود. تصمیم نهایی او برای فرستادن مارسل به باغ وحش سن دیگو در اپیزود «The One with the Fake Monica» لحظهای دردناک بود. اما این اتفاق نشان داد که راس به بلوغ کافی رسیده تا از چیزهایی که دوست دارد دل بکند.
جدایی مارسل از راس پایان یک دوره برای سریال فرندز بود اما تاثیر او همچنان بر سریال باقی ماند. گنجاندن یک شخصیت حیوانی به جذابیت و هیجان غیرمنتظره داستان اضافه کرده بود و برای آن دسته از مخاطبانی که از تعامل انسان و حیوان قدردانی میکنند، بسیار قابل احترام بود. اگرچه مارسل در فصل دوم بازگشت کوتاهی داشت و به این ترتیب توانست جایگاه خود را در داستان «Friends» تثبیت کند. پیش از نمایش جذاب مارسل در سریال فرندز خیلیها حضور یک حیوان خانگی جلوی دوربین را عجیب میشمردند، اما تصمیم سازندگان نتیجه آن مثبتی داشت و در نهایت با استقبال طرفداران روبهرو شد. امروز، مارسل بخشی دوست داشتنی از تاریخ و اعتبار سریال فرندز است و یک گواهی درخشان بر تمایل سریال برای ریسک کردن و توانایی بازیگران برای خو گرفتن با شرایط و اتفاقات جدید است.
منبع: کافه بازار
نظرات