ناجی ویدیوگیم: چگونه خالق ماریو و زلدا صنعت بازی را از مرگ حتمی نجات داد؟
ریشه بازیهای ویدیویی به سالهای خیلی دور برمیگردد، یعنی حوالی سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷). از آنجا که نزدیک به یک قرن است بازیها در گوشه و کنار دنیا سبز میشوند و رشد میکنند، هزاران نفر در شکلگیری و هدایت این صنعت نقش داشتهاند. شاید شنیدن این جمله که «یک نفر بهتنهایی آنقدر روی این صنعت تأثیر گذاشت که آن را از فروپاشی نجات داد» کمی اغراقآمیز به نظر برسد، اما این ادعا صددرصد دقیق و واقعی است.
آن شخص کسی نیست جز یک طراح بازی ژاپنی به نام شیگرو میاموتو (Shigeru Miyamoto). اگر مشغول مطالعه این مقاله هستید، احتمالاً از قبل میدانید میاموتو کیست؛ او یکی از طراحان ارشد نینتندو است و دهههاست که در این جایگاه فعالیت میکند. با این حال، احتمالاً اکثر افراد هنوز متوجه نیستند که میاموتو چه تأثیر بهسزایی روی دنیای بازیهای ویدیویی داشته است. کاملاً درست است اگر بگوییم او این صنعت را از یک شکست تمامعیار نجات داد. در سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲)، صنعت بازیهای ویدیویی به دنبال یک رکود عظیم در ایالات متحده در هم شکست.
منظور از این رکود، مشکلات اقتصادی کلان نیست؛ بلکه بحث دقیقاً بر سر خودِ صنعت بازی است که با انبوهی از بازیهای افتضاح و بیکیفیت اشباع شده بود. احتمالاً داستان عنوانی را شنیدهاید که خیلیها آن را بدترین بازی ساختهشده در تاریخ میدانند: ای.تی.: موجود فرازمینی (E.T.: The Extra-Terrestrial) روی کنسول آتاری ۲۶۰۰. این همان بازی نگونبختی است که بخش زیادی از تقصیر سقوط بازار گردن آن افتاد و هنر و تلاش میاموتو لازم بود تا چرخ روزگار دوباره بچرخد و سوددهی به این بازار برگردد.
اگر شیگرو میاموتو نبود، شاید امروز خبری از صنعت بازیهای ویدیویی نبود
قبل از اینکه بررسی کنیم میاموتو چطور بازیها را نجات داد، باید فلشبکی بزنیم به سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰)؛ زمانی که یک بازی آرکید کوچک به نام دانکی کونگ (Donkey Kong) راهش را به ایالات متحده باز کرد. این اولین عنوانی بود که میاموتو توسعه داد و او این اثر را درست در زمانی خلق کرد که نینتندو لبه پرتگاه ورشکستگی مالی ایستاده بود. شرکت دقیقاً همان موقع پول زیادی را سر شکست بازی ریدار اسکوپ (Radar Scope) از دست داده بود.
بنابراین به میاموتو مأموریت دادند چیزی بسازد تا بتوانند آن را روی ۳۰۰۰ دستگاه آرکیدی که در انبار نینتندو خاک میخوردند، نصب کنند. او دانکی کونگ را خلق کرد؛ اثری که نهتنها ژانر پلتفرمر (سکوبازی) را پایهگذاری کرد، بلکه نینتندو را از ورشکستگی نجات داد و این کمپانی را به یک مدعی قدرتمند در صنعت تبدیل کرد. این اتفاق همچنین ثابت کرد که نینتندو استعدادهای واقعاً شگفتانگیزی در چنته دارد.
میاموتو از دهه ۷۰ میلادی در نینتندو کار میکرد، اما تا زمانی که دانکی کونگ مثل بمب صدا کرد، توجه زیادی را به خود جلب نکرده بود؛ به همین دلیل مسئولیتهای بیشتری به او سپردند. این اعتماد منجر به خلق دو بازی جریانساز شد: برادران سوپر ماریو (Super Mario Bros.) و افسانه زلدا (The Legend of Zelda) که بهترتیب در سالهای ۱۹۸۵ (۱۳۶۴) و ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) منتشر شدند. این اتفاقها پس از آن افتاد که او بازی آرکید برادران ماریو (Mario Bros.) را ساخت، شخصیت لوییجی را معرفی کرد و جایگاه ماریو را به عنوان نماد و مسکات احتمالی شرکت محکم کرد.
نینتندو بازی سوپر ماریو را همراه با سیستم سرگرمی نینتندو (NES) عرضه کرد و این پلتفرمر ساید اسکرولینگ (پیمایش جانبی) جذاب را در دستان تقریباً تمام کسانی قرار داد که این کنسول را خریده بودند. این بازی یک موفقیت افسانهای بود و بسیاری از استانداردهای این ژانر را تعریف کرد، اما کار بسیار مهمتری انجام داد: کل صنعت را نجات داد. سقوط سال ۸۳ برای شرکتهای زیادی در دنیای گیمینگ ویرانگر بود، اما نینتندو به لطف دانکی کونگ توانست از این طوفان جان سالم به در ببرد. وقتی این شرکت کنسول خانگی خود را در آمریکای شمالی عرضه کرد، موفقیت اولیهاش تا حد زیادی مدیون سوپر ماریو بود.
این موضوع نینتندو را به شرکت پیشرو در بازار کنسولهای خانگی تبدیل کرد، اما میاموتو به همینجا بسنده نکرد. او سال بعد افسانه زلدا را خلق کرد و آن را به عنوان یک بازی نقشآفرینی درجهیک با کلی نوآوری فنی که آن را از بقیه متمایز میکرد، به دنیا شناساند. هر دو بازی تبدیل به فرنچایزهای غولآسایی شدند و نینتندو به نام اول دنیای بازیهای ویدیویی بدل شد. غیرممکن است تاریخ بازیهای ویدیویی را ورق بزنید و میاموتو را در قامت ناجی آن نبینید.
سقوط سال ۸۳ (۱۳۶۲) آنقدر وحشتناک بود که رسانههای خبری آن زمان ادعا کردند بازیهای ویدیویی یک تب زودگذر است. آنها بازیها را به عنوان یک ترفند تجاری بیارزش میدیدند که دورهاش تمام شده؛ مردم مدتی سرگرم شدند و تمام شد، گیمینگ دیگر آیندهای ندارد. اما میاموتو و بسیاری دیگر از هنرمندان، آهنگسازان و برنامهنویسان متعهد، نقشههای دیگری در سر داشتند. میاموتو تنها نبود، اما سکاندار بسیاری از مهمترین بازیهای تاریخ بود.
اگر کار او نبود، نینتندو خیلی وقت پیش به خاطرهها پیوسته بود. شاید اگر او نبود، امروز تعداد اندکی از مردم نام نینتندو را کنار سایر شرکتهای منحلشده میآوردند، اما سرنوشت جور دیگری رقم خورد. استعداد و پشتکار میاموتو ورق را برگرداند؛ او پایهای ساخت که نینتندو و در ادامه تمام شرکتهای بازیهای ویدیویی روی آن استوار شدند و شکل گرفتند. در لحظه نگارش این متن، میاموتو همچنان مشغول کار است و هیچ برنامهای برای بازنشستگی ندارد، اما روزی که سرانجام تصمیم بگیرد کیبورد و کنترلر را آویزان کند و به دوران حرفهای خود پایان دهد، شیفتگان بازیهای ویدیویی شخصیتی تکرارنشدنی را از دست خواهند داد.
آیا شما هم در طول این سالها با شاهکارهای شیگرو میاموتو خاطره داشتهاید؟ نظر خود را همین پایین بنویسید و وارد بحث شوید.
منبع: Comicbook
رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سکشات – قسمت اول
نظرات