۱۰ فیلم از هامفری بوگارت که باید ببینید؛ شاهینی بر فراز سینما
هامفری بوگارت با فیلمهایی مثل «کازابلانکا»، «شاهین مالت»، «خواب بزرگ» و «گنجهای سیرا مادره» به یکی از بزرگترین ستارگان تاریخ سینما تبدیل شد. اما باور کنید، این مسیر برای او چندان هموار نبود. بازیگران بسیار اندکی در طول تاریخ سینما به اندازهی بوگارت در فیلمهای بزرگ بازی کردهاند. چهرهی خشن، صدای خشدار و قد نه چندان بلند او، یکی از بزرگترین اسطورههای بازیگری هالیوود و سینمای کلاسیک را ساخته است.
دههی ۳۰ میلادی، یعنی اولین سالهای حضور بوگارت در هالیوود، دوران سختی بود. او نقشهای منفی را بازی میکرد و تحتالشعاع ستارههایی مثل جیمز کاگنی و ادوارد جی. رابینسون قرار داشت. البته در این بین فیلمهای ماندگاری هم داشت مثل Angels with Dirty Faces و The Roaring Twenties، اما نقش اصلی و ستاره بودن برایش مثل یک رویای دستنیافتنی بود. بالاخره در دههی ۴۰، این رویا به حقیقت پیوست و بوگارت به اوج شهرت رسید.
هامفری بوگارت با آن قیافهی سرد، بیروح و بیخیالش انگار برای نقشهای نوآر ساخته شده بود. جالب اینجاست که اوج دوران بازیگریاش (از ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۷) تقریباً با کل دوران طلایی فیلمهای نوآر یکی بود. بوگارت البته چهرهی کلاسیک و جذاب گری کوپر یا کری گرانت را نداشت، اما کاریزمای بینظیرش باعث شد تا بتواند نقشهای عاشقانه را هم عالی بازی کند. فیلمهایی مثل The African Queen و Sabrina نمونههای بارز این موضوع هستند. او هرجا که ظاهر میشد، حضورش همه را تحت تأثیر قرار میداد. طعنههای زیرکانهاش هم به شیرینی قند و نبات بر دل مینشست.
انتخاب ۱۰ فیلم از بین آثار بینظیر بوگارت کار دشواری است، ولی اگر میخواهید با همهی ابعاد بازیگری او آشنا بشوید، این لیست میتواند راهنمای خوبی باشد. اگر باز هم دلتان بوگارت خواست، که کاملاً حق دارید، یک لیست پیشنهادی دیگر هم آخر مقاله وجود دارد!
The Petrified Forest (1936) .10
ستاره متولد میشود
این از اولین حضورهای بوگارت در سینما بود و به خاطر کمک به تولد این ستاره بسیار ارزشمند است. فیلم The Petrified Forest که تقریباً نصف زمان آن میگذرد تا هامفری بوگارت وارد داستان شود، با حضور درخشان این بازیگر شناخته میشود. او نقش یک گانگستر معروف را بازی کرده که یک پمپ بنزین دورافتاده را سرقت میکند. بوگارت همان ابهت همیشگی نقشهای منفی دههی ۳۰ را دارد، اما یک عمق احساساتی هم در بازیاش هست که با شخصیت اصلی فیلم، یعنی لزلی هاواردِ سرگردان و رویاپرداز، همخوانی دارد.
این نقش بود که بوگارت را به سمت شهرت بزرگ سوق داد. او قبلاً با هاوارد در نسخهی تئاتری این نمایش همبازی بود، اما استودیو میخواست یک ستارهی بزرگتر (مثل ادوارد جی. رابینسون) را برای فیلم به خدمت بگیرد. هاوارد که نفوذ زیادی در استودیو داشت، پافشاری کرد که بوگارت نقش را بر عهده بگیرد. بعدها هم بوگارت از روی تشکر اسم پسر دومش را به افتخار این بازیگر انگلیسی، هاوارد گذاشت.
The Maltese Falcon (1941) .9
تثبیت یکی از افسانههای بازیگری هالیوود
فیلم The Maltese Falcon به ظهور افسانهی بوگارت در سینما کمک شایانی و شخصیت اصلی او را به ما معرفی کرد: یک کارآگاه بدبین که همه چی را دیده و تجربه کرده و به هیچکس اعتماد ندارد. اما ته دلش امیدوار است که هنوز هم آدم خوب در این دنیا پیدا میشود.
داستان فیلم که توسط دشیل همت، استاد داستانهای پلیسی نوشته شده، پر از پیچیدگی و گرههای کور است. سام اسپید، شخصیت بوگارت، همیشه یک قدم از حریفانش جلوتر است. تماشای دعوای کلامی بین او، سیدنی گریناستریت و پیتر لوره که سال بعد در Casablanca هم با او همبازی شدند، همیشه هیجانانگیز است.
سام اسپید یکی از مهمترین نقشهایی است که بوگارت در دوران حرفهای خود ایفا کرده و به طور کلی شخصیت اسپید به یکی از نمونههای اولیه و شاخص کارآگاهان در فیلمهای نوآر تبدیل شده است. سام اسپید به ندرت احساسات خود را بروز میدهد و معمولاً به شکلی سرد و محاسبهگرانه رفتار میکند. او همیشه به دنبال این است که به حقیقت نزدیک شود و برای این هدف از هیچ چیزی نمیهراسد. با ذکر این ویژگیها، میتوانید مطمئن شوید که بهترین انتخاب برای این نقش کسی نیست جز هامفری بوگارت.
Casablanca (1942) .8
ریک بلین؛ اسطورهی جاودان فیلم نوآر
این فیلم از محبوبترین آثار تاریخ سینما و در نتیجه از شناختهشدهترین بازیهای بوگارت بر پردهی سینما است. از بین همهی نقشهای کلاسیک بوگارت، هیچکدام به اندازهی ریک بلین در Casablanca نمادین نیست. آن کت سفید معروف، سلطهی بیچون و چرا بر مشتریهای مشروبخانهاش و سعی برای پنهان کردن ناراحتی از دیدن عشقی که خیانت کرده و حالا با شوهر قهرمانش (پل هنرید) برگشته، همه و همه باعث شدند تا بوگارت به یک قهرمان عاشقانهی تراژیک تبدیل شود. هر جزئی از این فیلم معروف مایکل کورتیز فوقالعاده است، اما عملکرد بوگارت است که همهی اجزا را به هم وصل میکند.
ریک در ابتدای فیلم به عنوان مردی معرفی میشود که به ظاهر نسبت به مسائل اطرافش بیتفاوت است. او میگوید که «من برای هیچکس کاری نمیکنم» و به نظر میرسد که تنها به کسب و کار خود اهمیت میدهد. بوگارت با این نقش توانست عمق و پیچیدگی عاطفی را به بهترین شکل به تصویر بکشد و تصویری از یک قهرمان مغرور اما آسیبپذیر را در ذهن تماشاگران ماندگار کند. این نقش به بوگارت نه تنها جایگاه ویژهای در سینما بخشید، بلکه او را به عنوان یکی از اسطورههای ماندگار هالیوود معرفی کرد.
To Have and Have Not (1944) .7
شروع یک عشق روی پردهی سینما
از نقطه نظر داستانی، To Have and Have Not شباهت زیادی به کازابلانکا دارد: داستان مردمی که علیه نیروهای اشغالگر مقاومت میکنند. اما جذابیت اصلی این فیلم داستان آن نیست، بلکه اولین بازی هامفری بوگارت و همسر آیندهاش، لورن باکال، با یکدیگر است. از همان لحظهی اول که باکال ظاهر شده و میگوید: «کسی کبریت نداره؟»، انرژی شیمیایی حاضر بین این دو نفر به مرز انفجار میرسد. وقتی با هم روی پرده هستند، فقط همدیگر را میبینند و ما هم فقط این دوتا را میبینیم.
فیلم بزرگ هاوارد هاکس که یکی از بهترین اقتباسهای سینما از رمانهای ارنست همینگوی است، بدون حضور بوگارت و باکال غیر قابل تصور است. بوگارت در این فیلم نقش هری مورگان را بازی میکند، یک کاپیتان قایق ماهیگیری که در جزیرهی مارتینیک در دوران جنگ جهانی دوم زندگی میکند. هری فردی است که سعی دارد از درگیریهای سیاسی و اجتماعی دور بماند، اما به مرور زمان مجبور میشود وارد ماجراهای خطرناکی شود.
To Have and Have Not یکی از فیلمهایی است که به تثبیت جایگاه هامفری بوگارت به عنوان قهرمان نوآر و مردی سختگیر اما با قلبی بزرگ کمک کرد. بازی بوگارت در نقش هری مورگان، تصویری ماندگار از مردی که در برابر فشارهای بیرونی خم نمیشود و در نهایت به ندای وجدان خود گوش میدهد، ایجاد میکند. همچنین، این فیلم آغازگر رابطهی عاشقانهی بوگارت و باکال بود که بعدها به یکی از معروفترین زوجهای هالیوود تبدیل شدند.
The Big Sleep (1946) .6
معمای جذاب فیلیپ مارلو
The Big Sleep هم دومین همکاری بوگارت و باکال را نشان میدهد و هم دومین باری است که بوگارت نقش یکی از محبوبترین کارآگاههای داستانهای پلیسی را بازی میکند: فیلیپ مارلو، خلقشده توسط ریموند چندلر. فیلیپ مارلو یک کارآگاه خصوصی در لسآنجلس است که به خاطر هوش سرشار، کنایههای زیرکانه و رفتار سرسختانهاش شناخته میشود. بوگارت با ایفای این نقش، تصویری ماندگار از مارلو در ذهن مخاطبان ایجاد کرد و این شخصیت را به یکی از نمادهای سینمای جنایی تبدیل کرد.
با وجود اینکه داستان فیلم بسیار پیچیده است (خود چندلر هم نتوانست به نویسندههای فیلمنامه بگوید که یکی از قاتلها چه کسی است) اما پر از صحنههای کلاسیک نوآر است و به راستی یکی از بزرگترین فیلمهای نوآری است که تا به حال تاریخ سینما به روی خود دیده است. راحتی و تسلط بوگارت در این نقش بسیار لذتبخش است، همانطور که انرژی بینظیرش با باکال هم هر چشمی را جذب خود میکند. این دو سه ماه بعد از تمام شدن فیلمبرداری این فیلم با هم ازدواج کردند.
The Treasure of the Sierra Madre (1948) .5
دیوانگی و پارانویا در چهرهی بیاعتماد هامفری بوگارت
در اکثر نقشهای معروف بوگارت، خشونت او پشت یک ظاهر خونسرد و مراقب پنهان شده است. اما در The Treasure of the Sierra Madre این ظاهر از بین میرود و فقط خشونت باقی میماند. بوگارت در این فیلم نقش یک آمریکایی بیخانمان را بازی میکند که در مکزیک با دو غریبه شریک میشود تا طلا پیدا کند. او در این فیلم عرقریزان، دیوانه و خطرناک است و مثل هیچوقت دیگری نیست. حتی در نقشهای منفیاش هم نشانههایی از هوش و فکر کردن دیده میشد، اما اینجا فقط غریزهی خام حیوانی امیال و افسار او را به دست گرفتهاند؛ یک فوران آتشفشانی از خشم پارانوئید. ترسناک است اما گیرایی آن تا مدتها رهایتان نمیکند.
شخصیت دابز یکی از پیچیدهترین و تاریکترین نقشهای بوگارت است. او از یک فرد نسبتاً ساده و خوشقلب به یک مرد خطرناک و تقریباً دیوانه تبدیل میشود. این تحول به خوبی نشان میدهد که چگونه طمع میتواند حتی بهترین افراد را به سقوط بکشاند. او بهتدریج به سمت پارانویا کشیده میشود و از ترس اینکه دیگران طلای او را بگیرند، تصمیمات خطرناکی میگیرد. این بیاعتمادی و افزایش جنون در رفتار او، به شکلی باورپذیر و ترسناک توسط بوگارت نمایش داده میشود.
In a Lonely Place (1950) .4
هامفری بوگارت و گلوریا گراهام؛ یکی از زیباترین زوجهای سینما
یکی از زیباترین فیلمهای تاریخ سینما؟ بله درست است. نیکلاس ری، مرد تکچشم سینما، چندی از بزرگترین آثار سینمایی را به ما هدیه کرده است. دیکسون استیل یا در اصطلاح دیک، نویسندهی هالیوودی که متهم به قتل یک دختر شده، تاریکترین نقش بوگارت است. در حالی که عاشق همسایهی بازیگرش (گلوریا گراهام) میشود که بهانهای برای سیاهی اوست، دو طرف شخصیتش با هم میجنگند، مثل دکتر جکیل و آقای هاید: یک طرف جذاب و باهوش، طرف دیگر خشن و خطرناک.
هم میتوانیم بفهمیم چرا پلیس به او شک کرده و هم چرا گراهام عاشق اوست. تا وقتی بفهمیم واقعا قاتل بوده یا نه، حسابی تحت فشار عاطفی قرار میگیریم. دیکسون استیل فردی است که به راحتی از کوره در میرود و در کنترل احساسات خود مشکل دارد. بوگارت با بازی درخشان خود، این ناپایداری روانی و خشونت نهفته در دیک را به شکلی باورپذیر به نمایش میگذارد. او میتواند در یک لحظه آرام و دوستداشتنی به نظر برسد و در لحظهای دیگر به شدت پرخاشگر و خطرناک شود.
بوگارت در این فیلم توانسته با ارائهی یک شخصیت پیچیده و چندوجهی، عمق بیشتری به بازیگری خود اضافه کند و تصویری ماندگار از فردی که در اثر تنهایی، خشونت، و فشارهای اجتماعی به فروپاشی روانی نزدیک میشود، ارائه دهد. بازی بوگارت در این فیلم به عنوان یکی از برجستهترین و تحسینشدهترین عملکردهای او در طول دوران حرفهایاش شناخته میشود و نشاندهندهی توانایی او در ایفای نقشهای پیچیده و تاریک است.
The Caine Mutiny (1954) .3
شورش در کشتی بونتی
بوگارت با شخصیتهای منفی غریبه نبود، اما هیچوقت نقش یک آدم موذی مثل کاپیتان کویگ را بازی نکرده. کسی که بعد از اینکه چند تن از افسرانش (فرد مکموری، ون جانسون و رابرت فرانسیس) از رهبری ظالمانه و پارانویاییاش خسته شدهاند، خود را در وسط یک شورش میبیند. با اینکه بوگارت نقش منفی را بازی میکند، اما تصویرش از کاپیتان آشفته به اندازهی کافی باعث ترحم مخاطب میشود. آخر فیلم آنقدر حقیر میشود که دیگر ظالمانه است که از او متنفر باشیم!
با وجود همهی مشکلات و رفتارهای دیکتاتورمآبانهاش، بوگارت توانسته جنبههای انسانی و همدردیبرانگیز کویگ را نیز نشان دهد. کویگ یک فرد بهشدت آسیبدیده و تحت فشار است که سعی دارد در میان دشواریهای جنگ و فشارهای روانی، وظایف خود را انجام دهد. بوگارت با عمق بخشیدن به شخصیت کویگ، او را نه بهعنوان یک شرور، بلکه بهعنوان فردی با نقصهای انسانی و آسیبپذیریهای عمیق به تصویر میکشد. او با کنترل دقیق حرکات بدن، تغییرات ظریف در لحن صدا و استفاده از حالات چهره، تصویری بسیار واقعی و باورپذیر از فردی که در حال از دست دادن کنترل بر خود است، به نمایش میگذارد.
We’re No Angels (1955) .2
یک کمدی شوخطبعانه با حضور بوگارت!
بوگارت کمدی هم بلد است! او معمولاً نقشهای جدی بازی میکرد، اما اینجا یک تغییر مسیر جالب دارد و با آلدو ری و پیتر اوستینوف رابطهی دوستانهی خوبی را نشان میدهد. تماشای این جنبه از شخصیت او واقعا جالب است. انگار واقعا از به نمایش گذاشتن استعدادهای کمیکاش لذت میبرد.
We’re No Angels که کارگردانش مایکل کورتیز، کارگردان کازابلانکا هم هست، از نظر موضوع و لحن کاملا از آن فیلم متفاوت است. بوگارت، ری و اوستینوف نقش سه فراری از جزیرهی شیطان را بازی میکنند و تصمیم میگیرند تا مغازهی یک فرد بدبخت به نام لئو جی کارول را دستبرد بزنند. اما وقتی کارول و خانوادهاش با این سه تن خیلی خوب رفتار میکنند، آنها تصمیم میگیرند تا لطف خانوادهی کارول را جبران کنند.
The Harder They Fall (1956) .1
اختتامیهی باشکوه هامفری بوگارت در هالیوود
با اینکه مرگ هامفری بوگارت در سال ۱۹۵۷ بر اثر سرطان حنجره در ۵۷ سالگی خیلی زودهنگام بود، خوشحالیم که آخرین فیلمش چنین اختتامیهی باشکوهی برای او رقم زد. بوگارت در فیلم The Harder They Fall نقش یک روزنامهنگار ورزشی بیکار را بازی میکند که برای تبلیغات یک بوکسور بیخاصیت استخدام شده و پس از آن وارد دنیای خطرناک شرطبندی و اعمال مشکوک میشود.
در طول فیلم معلوم نیست که شخصیت او تسلیم تاریکی میشود یا اجازه میدهد تا انسانیتش پیروز شود. بوگارت با بازی کردن مردهایی که کنترل کمی بر اخلاق خود داشتند، به شهرت رسید. مبارزهی درونی او فراسوی نیک و بد، هیچوقت به اندازهی آخرین فیلمش جذاب نبود.
بوگارت در این فیلم توانسته احساسات فروخورده و تلخ شخصیت ادی را با جزئیات به نمایش بگذارد. او از طریق نگاههای کوتاه، مکثهای معنادار و لحن صدای خسته و بیروح، تصویر مردی را خلق کرده که از دنیا و فساد آن خسته شده، اما هنوز بارقههایی از انسانیت و وجدان در وجودش باقی مانده است.
۱۰ فیلم دیگر از هامفری بوگارت که نباید از دست داد
علاوه بر فیلمهای معرفیشده در بالا، به ذکر عنوان ۱۰ فیلم دیگر از هامفری بوگارت بسنده میکنیم که تماشای آنها با لذتی بینهایت همراه خواهد بود: Dead End ساختهشده در سال ۱۹۳۷ و به کارگردانی ویلیام وایلر، Black Legion ساختهشده در سال ۱۹۳۷ و به کارگردانی آرچی مایو، The Roaring Twenties ساختهشده در سال ۱۹۳۹ و به کارگردانی رائول والش، High Sierra ساختهشده در سال ۱۹۴۱ و به کارگردانی رائول والش، Key Largo ساختهشده در سال ۱۹۴۸ و به کارگردانی جان هیوستون، The Enforcer ساختهشده در سال ۱۹۵۱ و به کارگردانی بریتایجن وینداست، The African Queen ساختهشده در سال ۱۹۵۱ و به کارگردانی جان هیوستون، Deadline – U.S.A ساختهشده در سال ۱۹۵۲ و به کارگردانی ریچارد بروکس، Beat the Devil ساختهشده در سال ۱۹۵۳ و به کارگردانی جان هیوستون و در انتها The Desperate Hours ساختهشده در سال ۱۹۵۵ و به کارگردانی ویلیام وایلر.
شما کدام نقش هامفری بوگارت را بیش از همه دوست دارید؟
هامفری بوگارت در آخرین سال قرن نوزدهم به دنیا آمد و با بهترین فیلمهای هیجانانگیز دوران طلایی هالیوود به عنوان بازیگر اصلی در خیلی از عاشقانهها، نوآرها و حماسههای نمادین به شهرت رسید. بوگارت با حضور جذاب روی پرده و پیوند با زوجهای ابدی با قهرمانهای زن، بازیگر بینظیری بود که در فیلمهای کلاسیک کالت بسیاری نقشآفرینی کرد. درخشش بوگارت در واقعگرایی روانشناختی شدیدی بود که به شخصیتهای خاکستری اخلاقی میداد. انستیتو فیلم آمریکا او را به عنوان بهترین بازیگر مرد هالیوود کلاسیک در سال ۱۹۹۹ انتخاب کرد. او یکی از آیکونهای فرهنگی آمریکا و هالیوود است. شما کدام یک از بیشمار نقشهای جذاب بوگارت را بیشتر از بقیه دوست دارید؟ برای ما در کامنت بنویسید.
منبع: BFI
با قهرمان پس جهان فیفا زدیم! میزگیم فوتبالی با حسن پاجانی
نظرات