انیمیشنهای عصر یخبندان (Ice Age) بیش از بیست سال است که خاطرات ماندگاری را رقم زده و طی این مدت به یکی از محبوبترین سریهای انیمیشنی تبدیل شده است.
اما وقتی نوبت به رتبهبندی فیلمهای آن میرسد، انتخاب بهترین قسمت چندان ساده نیست. با وجود اینکه کیفیت قسمتهای مختلف این مجموعه تفاوت زیادی با هم دارد، این فرانچایز توانسته مجموعا به فروش قابلتوجه ۳.۲ میلیارد دلار در گیشه جهانی برسد. عصر یخبندان در دوران اوج خود یک ماجراجویی خانوادگی دوستداشتنی با شخصیتهایی بهیادماندنی بود؛ اما در ضعیفترین لحظاتش، تکرار ایدههای قبلی باعث شد تا مجموعه حس فرسودگی پیدا کند و از جذابیتش کاسته شود.
اولین انیمیشن عصر یخبندان در سال ۲۰۰۲ توسط استودیوی بلو اسکای منتشر شد و نخستین انیمیشن بلند این استودیو بود. داستان آن درباره سه حیوان ماقبل تاریخ است: منی، ماموت پشمالو (با صدای ری رومانو)، سید، تنبل بامزه (با صدای جان لگوییزامو) و دیهگو، ببر دندانخنجری (با صدای دنیس لیری) که تلاش میکنند یک نوزاد انسان، روشَن، را به قبیلهاش بازگردانند. همین انیمیشن آغازی برای مجموعهای بلندمدت شد که از آن انیمیشنهای کوتاه، ویژهبرنامههای تلویزیونی و یک سریال نیز ساخته شود. با این حال، بسیاری معتقدند که قسمتهای بعدی، با وجود برخی لحظات درخشان، هیچگاه نتوانستند به کیفیت و تأثیرگذاری فیلم اول برسند.
۶. The Ice Age Adventures Of Buck Wild (2022)
جدیدترین انیمیشن عصر یخبندان در واقع نخستین اسپینآف بلند این مجموعه است که دیگر منی، سید و دیهگو نقشهای اصلی را ندارند. در ماجراجوییهای باک وایلد، سایمون پگ دوباره در نقش صداپیشه باک بازمیگردد اما برخلاف عنوان فیلم، تمرکز اصلی روی او نیست؛ بلکه کرش و ادی در مرکز داستان قرار دارند.
این فیلم بیشتر مخاطبان کمسنوسالتر را هدف گرفته و به همین دلیل، بسیاری از تماشاگران بزرگتری که با این شخصیتها بزرگ شدهاند ارتباط چندانی با آن برقرار نکردهاند. چند شوخی بامزه در آن وجود دارد، اما بیشترشان مؤثر نیستند، و نبود شخصیت اسکرات با توجه به محبوبیت بالایش تصمیمی عجیب و غیرقابل درک به نظر میرسد.
شاید بزرگترین ناامیدی درباره این انیمیشن، کیفیت پایین آن از نظر حرکت و رندرینگ باشد. با اینکه فیلم تحت عنوان دیزنی منتشر شد، ساخت انیمیشن به استودیوی Bardel Entertainment سپرده شده بود و افت چشمگیر کیفیت نسبت به استانداردهای بالای استودیوی بلو اسکای کاملا محسوس و حتی آزاردهنده بود. پیش از این، حتی ضعیفترین قسمتهای عصر یخبندان هم از نظر بصری چشمگیر بودند. در مجموع، ماجراجوییهای باک وایلد بیشتر برای کودکان بسیار خردسال ساخته شده و برای تماشاگران بزرگتر تقریبا چیزی برای ارائه ندارد.
۵. Ice Age: Collision Course (2016)
فیلم عصر یخبندان: مسیر برخورد (Ice Age: Collision Course) به عنوان آخرین قسمت این مجموعه که اکران سینمایی داشت، نشان داد که این فرانچایز دیگر از کنترل خارج شده است. تعداد شخصیتها در این مرحله آنقدر زیاد شد که مدت زمان کوتاه فیلم اجازه نمیداد به هیچکدام از آنها به اندازه کافی پرداخته شود. سهگانه اصلی منی، سید و دیهگو در شلوغی داستان گم شدهاند و از شخصیتهای جدید هم بهدرستی استفاده نشده و به خوبی به آنها پرداخته نمیشود.
تنها دلخوشی کوچک طرفداران، بازگشت سایمون پگ در نقش باک از قسمت سوم است؛ اما متاسفانه حتی حضور او هم نمیتواند مجموعهای را که از ایدههای تازه خالی شده، نجات دهد. هرچند عصر یخبندان هیچگاه بر پایه واقعگرایی بنا نشده بود، اما فرستادن اسکرات به فضا با یک سفینهی بیگانه، مرزی از اغراق را پشت سر میگذارد که برای خیلیها قابلپذیرش نیست. طراحی حیوانات ماقبل تاریخ همچنان چشمنواز است و جلوههای بصری جذاب باقی مانده، اما محتوای داستانی دیگر با سطح بالای اکشن و ظاهر فیلم همخوانی ندارد.
۴. Ice Age: Continental Drift (2012)
انیمیشن عصر یخبندان: رانش قارهای (Ice Age: Continental Drift ) نخستین جایی بود که در آن خستگی و تکرار در مجموعه کاملا نمایان شد. این قسمت تلاش میکند با تغییر فضا و تبدیل داستان به یک ماجراجویی دریایی کمی تنوع ایجاد کند؛ جایی که قهرمانان داستان روی یک کوه یخی گیر میافتند و در اقیانوس سرگردان میشوند. با وجود اینکه تعداد شخصیتهای داستان همچنان در حال افزایش است، محیط آبی فیلم چهارم محدودکننده است و از نظر بصری هم به جذابیت دنیای زیرزمینی و سرسبز قسمت سوم (طلوع دایناسورها) نمیرسد.
شخصیت دزد دریایی شرور با صداپیشگی پیتر دینکلیج، در میان شخصیتهای قدیمی و جدید بیش از همه جلب توجه میکند و لحظات بامزه اسکرات هم کمی سرگرمی به آن اضافه میکنند. اما محیط داستان به هیچوجه فضای کافی برای روایت یک داستان جذاب فراهم نمیکند. شخصیتها در بخش عمدهای از فیلم فرصت زیادی برای حرکت و پیشروی ندارند، صحنههای اکشن کم هستند و شوخیها هم نتوانستهاند این کمبودها را جبران کنند. با وجود کاهش کیفیت، فیلم از نظر فروش بسیار موفق بود اما به نظر میرسد بهترین زمان برای پایان دادن به مجموعه عصر یخبندان همینجا بوده است.
۳. Ice Age: The Meltdown (2006)
انیمیشن عصر یخبندان: آب شدن یخها (Ice Age: The Meltdown) سنت اضافه کردن شخصیتهای جدید به گروه را در مجموعه آغاز کرد. منی این بار یک معشوقه پیدا میکند؛ الی با صداپیشگی صدای کویین لطیفه، که همراه با برادرانش کرش و ادی، ظاهر میشود. داستان با فرار از درهای قبل از ریزش سد یخی جلو میرود که این عنصر زمانبندی شده به فیلم حس تعلیق میبخشد، هرچند منطق فیلم به خصوص بخش ذوب شدن یخها از داخل گاهی عجیب به نظر میرسد. اما همچنان اسکرات با شیطنتهای سبک لونی تونز، بهترین و بامزهترین بخش فیلم باقی میماند و توجهها را به خودش جلب میکند.
بودجه بیشتر نسبت به انیمیشن اول، باعث شد تا شخصیتها و دنیای داستان با جلوههای ویژه بهروز شده و انیمیشن واقعا جذابتر شود. جان پاول آهنگساز هم برای اولین بار در این عنوان به مجموعه پیوست و موسیقی متن زیبایی خلق کرد که هیجان داستان را بیشتر میکند. کمی طول میکشد تا داستان ریتمش به دست بیاید و در استفاده از شخصیت دیهگو هم سردرگم است، اما در کل عصر یخبندان: آب شدن یخها یک انیمیشن خانوادگی سرگرمکننده و دنبالهای شایسته برای فیلم اول به حساب میآید.
۲. Ice Age: Dawn of the Dinosaurs (2009)
وقتی انیمیشن اول ساخته میشد، سازندگان با کارشناسان علمی مشورت کردند تا تا حد امکان به دوره زمانی واقعی وفادار بمانند. تنها خواستهای که آنها از فیلمسازان داشتند این بود که «لطفا دایناسورها را وارد داستان نکنید.» بنابراین حضور دایناسورها در قسمت سوم عصر یخبندان همزمان هم طنزآمیز و هم اجتنابناپذیر بود. دایناسورها همیشه برای کودکان جذاب بودهاند، پس دیر یا زود باید در این فرانچایز ماقبل تاریخی حضور پیدا میکردند.
با وجود نادرستیهای علمی، این ایده بهشدت موفق بود چون داستان دنیای گمشده زیر یخها، محیطهای تازه و جذابی برای گروه فراهم کرد و طراحی دایناسورها هم بسیار چشمنواز و سرگرمکننده بود. مثل عنوان Ice Age: The Meltdown، بخش اول فیلم بیشتر به معرفی شخصیتها و داستان میپردازد، اما وقتی شخصیتها وارد دنیای دایناسورها میشوند فیلم دیگر لحظهای برای نفس کشیدن نمیدهد و حسابی تماشاگر را با یک ماجراجویی هیجانانگیز در دوران ماقبل تاریخ همراه میکند.
۱. Ice Age (2002)
انیمیشن اصلی عصر یخبندان همچنان بهترین قسمت این مجموعه باقی مانده و بهحق برای جایزه بهترین انیمیشن اسکار نامزد شد . با اینکه مثل بسیاری از انیمیشنهای کامپیوتری اولیه، قدمت آن کمی مشخص است، اما ظاهر کمی خام و دستساز آن بخشی از جذابیتش بوده و طراحیهای شخصیتها بهخوبی با سبک بصری خاص انیمیشن هماهنگ شدهاند. منی، سید و دیهگو با صداپیشگی دقیق و مناسب جان گرفتهاند و برخلاف برخی دنبالههای بیشازحد شلوغ، داستان ساده و بیپیرایه عصر یخبندان نقطه قوت بزرگی برای فیلم محسوب میشود.
داستان ساده عصر یخبندان فضای کافی برای پرداختن به شخصیتها و شوخیهای فیلم فراهم میکند (جالب اینکه تیم صداپیشگان تشویق شده بودند تا دیالوگهایشان را به صورت بداهه بگویند تا بار کمدی فیلم بیشتر شود). اما مهمتر از همه، بار احساسی آن است؛ صحنه نقاشیهای دیواری که از دست دادن خانواده منی را به تصویر میکشد، واقعا دلخراش است و این غم بهزیبایی با رابطه در حال شکلگیری او با نوزاد انسان، روشَن، متعادل میشود. حیف که این مجموعه تا امروز نتوانسته آن جادوی ساده و دوستداشتنی فیلم اول را دوباره خلق کند؛ فیلمی که هنوز هم یکی از سرگرمکنندهترین و دلپذیرترین آثار خانوادگی بهشمار میرود.
یادبودی شایسته: داستانهای اسکرات (Ice Age: Scrat Tales)
در کنار انیمیشن ماجراجوییهای باک وایلد، سال ۲۰۲۲ شاهد معرفی یک اسپینآف دیگر از مجموعه عصر یخبندان اینبار در قالب یک سریال تلویزیونی بود. داستانهای اسکرات که از طریق دیزنیپلاس پخش شد، مجموعهای انیمیشنی از شش اپیزود کوتاه بود که ماجراهای بامزه، عجیب و گاهی شیرین سنجاب دوستداشتنی و پرطرفدار مجموعه، اسکرات، را دنبال میکرد. هرچند هیچیک از شخصیتهای اصلی دیگر در این سریال حضور ندارند، اما اسکرات یک همراه تازه پیدا میکند: نوزاد اسکرات (Baby Scrat) که به رقیب جدی او در راه تصاحب بلوط محبوبش تبدیل میشود.
با توجه به ساختار کوتاه اپیزودها، این سریال چیزی فراتر از ماجراهای معمولی اسکرات که پیشتر هم در انیمیشنهای عصر یخبندان دیده بودیم، ارائه نمیدهد. با این حال، درست مثل همان انیمیشنهای کوتاه، داستانهای اسکرات نیز داستانهایی بامزه، سرگرمکننده و خلاقانه با حضور این شخصیت نمادین ارائه میکند. حضور دشمن کوچولوی بامزهای به نام بیبی اسکرات، به جذابیت سریال اضافه کرده و آن را به گزینهای شیرین و لذتبخش برای تماشای خانوادگی تبدیل میکند که بهراحتی میشود چند قسمت از آن را پشت سر هم دید.
بستن استودیویی که عصر یخبندان را میساخت ممکن است به معنای پایان این فرانچایز باشد
دیزنی در سال ۲۰۱۹ و همزمان با خرید دیگر داراییهای فاکس قرن بیستم، حق امتیاز مجموعه عصر یخبندان را نیز به دست آورد. در عرض پنج سال بعد، دیزنی دو پروژه از این فرانچایز منتشر کرد: فیلم ماجراجوییهای باک وایلد و سریال اسپینآف داستانهای اسکرات که هر دو از طریق پلتفرم دیزنی پلاس منتشر شدند. متاسفانه، هیچکدام از این آثار نه تنها جزو نقاط درخشان آرشیو دیزنیپلاس محسوب نمیشوند، بلکه در بین طرفداران مجموعه عصر یخبندان نیز جایگاه ویژهای پیدا نکردند.
یکی از دلایل افت کیفی پروژههای اخیر عصر یخبندان میتواند بسته شدن استودیوی بلو اسکای در سال ۲۰۲۱ باشد؛ استودیویی که خالق اصلی فیلم اول و دنبالههای موفق آن بود. این استودیو هیچ نقشی در دو اثر اخیر منتشرشده توسط دیزنیپلاس یعنی ماجراجوییهای باک وایلد و داستانهای اسکرات نداشت.
بلو اسکای تا پیش از انحلال، یکی از زیرمجموعههای بخش انیمیشن فاکس قرن بیستم بود، اما پس از خریداری فاکس توسط دیزنی و در پی نگرانیهای اقتصادی پس از دوران کرونا، دیزنی تصمیم به تعطیلی آن گرفت. با بسته شدن بلو اسکای، بهنوعی امیدها برای ادامه موفق مجموعه عصر یخبندان هم از بین رفت. عشقی که تیم بلو اسکای به این فرانچایز داشتند، در آثارشان کاملا ملموس بود ؛ چیزی که در پروژههای اخیر مانند باک وایلد و اسکرات تیلز به وضوح جای خالیاش احساس میشود.
دیزنی تا به امروز هیچ صحبتی درباره گسترش مجموعه عصر یخبندان پس از شکست ماجراجوییهای باک وایلد برای احیای این برند نکرده است. البته شاید نیازی هم به این کار نبیند، چرا که دیزنی بهاندازه کافی انیمیشنهایی با حیوانات سخنگو در اختیار دارد. مجموعه عصر یخبندان جایگاه خاصی در دل مخاطبان و طرفداران خود دارد و سزاوار حفظ آن خاطرات است، اما بدون حضور استودیو بلو اسکای، احتمال دارد دیگر ماجراجویی تازهای از این فرانچایز محبوب ساخته نشود.
منبع: Screen Rant
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا

نظرات