پرنسس‌های دیزنی
انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

۱۰ لحظه به‌یادماندنی از پرنسس‌های دیزنی که تماشاگران بارها و بارها به آن‌ها بازمی‌گردند

برند پرنسس‌های دیزنی از زمان راه‌اندازی رسمی‌اش در اوایل دهه ۲۰۰۰ به مجموعه‌ای متنوع و محبوب تبدیل شده است. البته همه‌ی پرنسس‌های دیزنی در این برند جای نگرفته‌اند، اما بسیاری از آن‌ها همچنان در خاطرها مانده‌اند (و شاید شایسته باشند که در این فهرست رسمی قرار بگیرند). چه نشان رسمی برند را داشته باشند و چه نه، هر یک از این پرنسس‌ها صحنه‌ای شاخص در فیلم خود دارند که در طول سال‌ها در ذهن مخاطبان حک شده است؛ گاه ترانه‌ای درخشان، نبردی حماسی یا لحظه‌ای نمادین.

هرچه که باشد، یک چیز کاملاً روشن است: پرنسس‌های دیزنی ماندگارند. دنیای متنوع آن‌ها و توانایی‌های منحصربه‌فردشان باعث شده هر فیلم، لحظاتی ویژه برای به‌یادآوردن و تماشای دوباره داشته باشد.

گم شدن کفش شیشه‌ای سیندرلا، همیشه لحظه‌ای نمادین خواهد ماند

این لحظه از سیندرلا که او کفش شیشه‌ای خود را گم می‌کند، یکی از نمادین‌ترین صحنه‌ها در تاریخ انیمیشن دیزنی است که همچنان در یاد مخاطبان باقی مانده است

این لحظه از سیندرلا که او کفش شیشه‌ای خود را گم می‌کند، یکی از نمادین‌ترین صحنه‌ها در تاریخ انیمیشن دیزنی است که همچنان در یاد مخاطبان باقی مانده است

داستان سیندرلا آن‌قدر شناخته‌شده و محبوب است که تقریباً در هر فرهنگ و کشوری، نسخه‌ای از آن وجود دارد. دختری مظلوم و رنج‌کشیده، پس از تحمل سختی‌های بسیار، سرانجام به مقام شاهزادگی می‌رسد و با صبر و امید، بر ناملایمات زندگی‌اش غلبه می‌کند. انیمیشن کلاسیک دیزنی از این داستان، نخستین بار در سال ۱۹۵۰ به نمایش درآمد. تنها صحنه‌ای که شاید از تبدیل لباس سیندرلا به لباس مهمانی، به‌یادماندنی‌تر باشد، لحظه‌ای‌ست که کفش شیشه‌ای‌اش را جا می‌گذارد.

وقتی سیندرلا پس از رقص، محل مهمانی را ترک می‌کند، یکی از کفش‌هایش از پا می‌افتد و شاهزاده با در دست داشتن آن، به جست‌وجوی دختری برمی‌خیزد که این کفش تنها بر پای او اندازه است.

دیزنی سه مادر نمادین خود را در پست روز مادر جا انداخت

در نسخه‌ی لایواکشن دیزنی که در سال ۲۰۱۵ با بازی لی‌لی جیمز ساخته شد، هر دو کفش در مسیر افتادند، اما او تنها یکی را پشت سر گذاشت. با این‌که این صحنه بارها و بارها دیده شده، هر بار که به تماشا درمی‌آید، همچنان حس جادویی و خیال‌انگیزی خود را حفظ می‌کند.

موانا؛ تنها پرنسس دیزنی که به مقام خدایی می‌رسد

در موانا، شاهدیم که این پرنسس نه تنها یک قهرمان است، بلکه به‌طور ویژه به مقام نیمه‌خدای تبدیل می‌شود و این ویژگی او را منحصر به فرد می‌کند

در موانا، شاهدیم که این پرنسس نه تنها یک قهرمان است، بلکه به‌طور ویژه به مقام نیمه‌خدای تبدیل می‌شود و این ویژگی او را منحصر به فرد می‌کند

در انیمیشن Moana، مخاطبان شاهد دختری جزیره‌نشین بودند که قدم به مسیر قهرمانی گذاشت و راه‌یاب ماهری شد. او فن دریانوردی را آموخت، ماجراجویی بزرگی را آغاز کرد و در نهایت توانست خدای خشمگینی را آرام کند. در Moana 2 (محصول ۲۰۲۴)، سفر دریایی او ادامه می‌یابد؛ این‌بار در برابر خدایی دیگر می‌ایستد تا مردمان اقیانوس را دوباره به هم پیوند دهد.

موانا شاهزاده‌ای فداکار و بلندپرواز است و هر زمان تصمیمی بگیرد، با تمام وجود پای آن می‌ایستد. در پایان Moana 2، تنها کاری که باید انجام دهد این است که به جزیره‌ی غرق‌شده‌ی موتوفِتو دست بزند تا نفرین نالو را بشکند و مردم دریا را به هم متصل کند. با انجام این کار، او برای مدتی کوتاه جان خود را از دست می‌دهد، اما با نیروی ارواح نیاکانش دوباره زنده می‌شود.

همین فداکاری قهرمانانه باعث می‌شود موانا به مقام نیمه‌خدایی (demigod) برسد — افتخاری که تاکنون هیچ پرنسس دیزنی دیگری به آن دست نیافته است. پاروی او نیز به ابزار انتقال قدرت‌های جدیدش تبدیل می‌شود، و او را وارد مرحله‌ای کاملاً تازه از قهرمانی می‌کند.

صحنه‌ی فانوس‌ها در گیسوکمند، رؤیایی‌ترین لحظه‌ی عاشقانه دیزنی

 صحنه‌ای که در آن رپنزل و فلین نورهای زیبا را در شب می‌بینند، به یکی از رمانتیک‌ترین و رویایی‌ترین لحظات تاریخ دیزنی تبدیل شده است

صحنه‌ای که در آن رپنزل و فلین نورهای زیبا را در شب می‌بینند، به یکی از رمانتیک‌ترین و رویایی‌ترین لحظات تاریخ دیزنی تبدیل شده است

شاید هیچ صحنه‌ای در فیلم‌های دیزنی به اندازه‌ی لحظه‌ای که فلین، راپونزل را برای دیدن فانوس‌ها در شب تولدش می‌برد، نفس‌گیر و رؤیایی نباشد. پادشاهی کرونا هر سال، در شب تولد شاهزاده‌ی گمشده‌شان (راپونزل)، هزاران فانوس را به آسمان می‌فرستد؛ در حالی که راپونزل بیشتر سال‌های عمرش را بی‌خبر از این‌که خودِ او همان شاهزاده است، در انزوا می‌گذراند. تنها پس از فاش شدن نقشه‌های شوم مادر گاتل است که راپونزل حقیقت را درمی‌یابد و سنگینی این فریب را احساس می‌کند.

گیسوکمند (۲۰۱۰) در دورانی که دیزنی با افت فروش گیشه روبه‌رو بود، موفقیتی چشم‌گیر به‌دست آورد — و بی‌تردید، این صحنه‌ی باشکوه سهمی بزرگ در آن موفقیت داشت. ترانه‌ی دونفره‌ی «At Last I See the Light» با صدای آلن منکن و گلن اسلیتر، چاشنی نهایی این سکانس زیبا بود. گیسوکمند فیلمی است سراسر زیبایی، و با همان نمایش نخست، جایگاهش را در میان آثار ماندگار دیزنی تثبیت کرد.

بازخوانی ترانه‌ی «بخشی از دنیای تو» توسط آریل؛ لحظه‌ای فراموش‌نشدنی

 اجرای مجدد آهنگ "Part of Your World" توسط آریل در زیبای کوچولو یکی از به‌یادماندنی‌ترین و تاثیرگذارترین لحظات در تاریخ دیزنی است

اجرای مجدد آهنگ “Part of Your World” توسط آریل در زیبای کوچولو یکی از به‌یادماندنی‌ترین و تاثیرگذارترین لحظات در تاریخ دیزنی است

انیمیشن پری دریایی کوچولو (۱۹۸۹) آغازی بود بر دوران شکوفایی دوباره‌ی دیزنی، و با خود آلبومی از ترانه‌های خاطره‌انگیز آورد که هنوز پس از چند دهه در ذهن‌ها زنده‌اند. ترانه‌ی «Part of Your World» آن‌قدر با شخصیت آریل گره خورده که باورش سخت است زمانی در آستانه‌ی حذف از فیلم قرار داشت. این ترانه ژرف‌ترین آرزوی او را آشکار می‌کند: رسیدن به دنیای انسان‌ها، به شکلی واقعی و ملموس.

آریل چنان در رسیدن به هدفش مصمم است که با جادوگر دریا، اورسولا، توافقی خطرناک می‌بندد — صدایش را می‌دهد تا انسان شود. اما پیش از این تصمیم سرنوشت‌ساز، بار دیگر ترانه‌ی خواسته‌هایش را می‌خواند؛ درست پس از آن‌که شاهزاده اریک را از کشتی غرق‌شده نجات می‌دهد و او را در ساحل رها می‌کند.

در آن صحنه‌ی به‌یادماندنی، آریل از دور، نشسته بر صخره‌ای ساحلی، شاهزاده را می‌نگرد و در اوج ترانه‌اش، با موج‌هایی که پشت سرش به صخره‌ها می‌کوبند، خود را بالا می‌کشد — تصویری که سال‌ها در بازی‌های آبی کودکان تکرار می‌شد و بعدها در نسخه‌ی لایواکشن سال ۲۰۲۳ با بازی هَلی بیلی بازآفرینی شد.

گیزل؛ تنها پرنسس دیزنی که هم در دنیای واقعی و هم در دنیای انیمیشن زندگی کرده است

گیزل از سحر و جادو اولین پرنسس دیزنی است که در دنیای واقعی و دنیای انیمیشن به‌طور هم‌زمان حضور دارد، تجربه‌ای بی‌نظیر و خاص برای مخاطبان

گیزل از سحر و جادو اولین پرنسس دیزنی است که در دنیای واقعی و دنیای انیمیشن به‌طور هم‌زمان حضور دارد، تجربه‌ای بی‌نظیر و خاص برای مخاطبان

اگرچه گیزل به‌طور رسمی در فهرست پرنسس‌های دیزنی قرار ندارد و بیشتر به عنوان «تقریباً پرنسس» شناخته می‌شود، اما خود دیزنی نیز همیشه در تعریف واژه‌ی «پرنسس» انعطاف‌پذیر عمل کرده است. به‌عنوان نمونه، مولان هم که در صف پرنسس‌های رسمی دیزنی قرار دارد، هیچ نسبتی با خاندان سلطنتی ندارد. گیزل در انیمیشن تحسین‌شده Enchanted نیز فاصله‌ای اندک با ملکه شدن در سرزمین آندالِیزیا داشت، چراکه قرار بود با شاهزاده ادوارد ازدواج کند. لباس عروسی او نیز یکی از باشکوه‌ترین لباس‌های پرنسسی دیزنی به‌شمار می‌آید.

اما ویژگی منحصربه‌فرد گیزل این است که تنها پرنسس دیزنی‌ست که هم در جهان انیمیشنی و هم در دنیای زنده (لایواکشن) حضور یافته است. سفر او زمانی آغاز می‌شود که نامادری شرورش، ناریسا، او را به درون چاهی جادویی هل می‌دهد. هنگام سقوط، ذراتی درخشان به او می‌چسبند و باعث می‌شوند گیزل به شکل انسانی واقعی درآید. مقصد او؟ روی دریچه‌ی فاضلابی در قلب شهر نیویورک!

در حالی که بسیاری از پرنسس‌های دیزنی دگرگونی‌هایی را تجربه می‌کنند، اما تبدیل گیزل از یک شخصیت کارتونی به انسانی واقعی، تحولی‌ست کاملاً یگانه و بی‌همتا.

اجرای «خودت را نشان بده» توسط السا؛ لحظه‌ای که لرزه بر اندام می‌اندازد

 صحنه‌ای که در آن السا آهنگ "Show Yourself" را می‌خواند، با صدای قدرتمند او و تحول جذابش، لحظه‌ای پر از احساسات عمیق و شور است

صحنه‌ای که در آن السا آهنگ “Show Yourself” را می‌خواند، با صدای قدرتمند او و تحول جذابش، لحظه‌ای پر از احساسات عمیق و شور است

شاید در نگاه نخست، معروف‌ترین لحظه‌ی السا همان اجرای «Let It Go» در یخ‌زده (۲۰۱۳) باشد. اما موسیقی Frozen II از بسیاری جهات حتی از فیلم اول نیز فراتر می‌رود. کریستن اندرسون-لوپز و رابرت لوپز، آهنگ‌سازان این مجموعه، در قسمت دوم کاری بی‌نظیر انجام داده‌اند. السا که در این فیلم دیگر یک پرنسس نیست و به مقام ملکه رسیده، در جست‌وجوی منشأ قدرت‌های خارق‌العاده‌اش راهی سفری در شمالی‌ترین نقطه‌های یخ‌زده می‌شود. او در دل یک یخچال باستانی درمی‌یابد که خود، عنصر پنجم طبیعت است؛ منبع توانایی‌های فراطبیعی‌اش.

ترانه‌ی «Show Yourself» که السا در همین نقطه می‌خواند، از نظر احساسی طیفی گسترده را طی می‌کند؛ با ملایمت آغاز می‌شود و به تدریج اوج می‌گیرد تا به قدرتمندترین نت صدای السا در کل سری برسد — همان آوایی که در آغاز فیلم او را به این مکان کشاند. این صحنه همچنین با ظاهر تازه‌ای برای السا همراه است؛ لباسی درخشان و آرایشی متفاوت از همیشه، نمادی دیگر از دگرگونی شخصیتی او.

همه‌ی این عناصر کنار هم، لحظه‌ای را می‌سازند که نه‌تنها در حافظه‌ی مخاطب ماندگار است، بلکه حسی از شکوه و شگفتی را در وجود بیننده برمی‌انگیزد.

صحنه‌ی ناخوشایند جاسمین با جعفر؛ لحظه‌ای که چشم برداشتن از آن سخت است

 صحنه‌ای که جاسمین مجبور می‌شود برای فریب جعفر از هنر اغواگری استفاده کند، یکی از لحظات ناخوشایند و در عین حال خلاقانه‌ی علاءالدین است

صحنه‌ای که جاسمین مجبور می‌شود برای فریب جعفر از هنر اغواگری استفاده کند، یکی از لحظات ناخوشایند و در عین حال خلاقانه‌ی علاءالدین است

علاءالدین (۱۹۹۲) پر از لحظات پرهیجان و تماشایی است. این انیمیشن برای اولین بار، پرنسسی مستقل و سرسخت به نام جاسمین از سرزمین اَگرابا را به جهان معرفی کرد. او از همان ابتدا نشان می‌دهد که قصد ندارد با مردی ازدواج کند که به او علاقه ندارد. جاسمین به پدرش، سلطان، صراحتاً می‌گوید که تنها به این دلیل که کسی شاهزاده است، تن به ازدواج با او نخواهد داد. علاءالدین حتی یکی از آرزوهایش را صرف این می‌کند که ظاهر شاهزاده‌ای سلطنتی داشته باشد، اما در نهایت، شخصیت واقعی‌اش است که دل جاسمین را به‌دست می‌آورد.

اما در صحنه‌ای به‌یادماندنی (و کمی آزاردهنده)، وقتی جاسمین به دست جادوگر خبیث، جعفر، اسیر شده، به زنجیر کشیده می‌شود و مجبور به خدمت به او می‌گردد. برای کمک به علاءالدین تا دوباره چراغ جادوی غول را به دست آورد، جاسمین تصمیم می‌گیرد حواس جعفر را با اغوای او پرت کند. در این میان، جعفر او را «گربه‌ی ملوس» خطاب می‌کند — لحظه‌ای که برای بسیاری از بینندگان کاملاً ناخوشایند و کرینج است.

با این حال، این صحنه نشان می‌دهد که جاسمین دختری هوشمند و شجاع است که در شرایط دشوار، از هر ابزاری که در اختیار دارد برای نجات خود و دیگران استفاده می‌کند، حتی اگر به بوسیدن یک شرور نفرت‌انگیز ختم شود.

ملکه الینور؛ مادری که برای محافظت از مریدا از هیچ چیز فروگذار نمی‌کند

 ملکه الینور از دلیر برای محافظت از دخترش، مریدا، هر کاری انجام می‌دهد و با شجاعت در برابر بزرگ‌ترین خطرات ایستاده است

ملکه الینور از دلیر برای محافظت از دخترش، مریدا، هر کاری انجام می‌دهد و با شجاعت در برابر بزرگ‌ترین خطرات ایستاده است

دلیر (۲۰۱۲) نخستین فیلم پیکسار بود که یک پرنسس دیزنی را معرفی کرد و در عین حال، داستانی نادر با محوریت رابطه‌ی مادر و دختر را روایت ‌کرد. ملکه الینور و مریدا درست مانند جاسمین و پدرش در علاءالدین دچار اختلاف نظر هستند، اما سرنوشت رابطه‌شان به شکلی کاملاً متفاوت رقم می‌خورد. زمانی که مریدا به‌طور تصادفی مادرش را به یک خرس تبدیل می‌کند، دیگر مسئله‌ی ازدواج اجباری‌اش با یک خواستگار دلخواه، به‌نظر مسئله‌ای پیش‌پاافتاده می‌رسد. این دگرگونی، مادر و دختر را وارد سفری پر فراز و نشیب برای ترمیم پیوندشان می‌کند و در نهایت به رویارویی با هیولای نفرین‌شده، موردو، منجر می‌شود.

نقطه‌ی اوج فیلم زمانی است که شاه فرگوس، پدر مریدا، نمی‌داند همسرش به شکل یک خرس درآمده و در تلاش است او را از پای درآورد. مریدا خود را میان پدر و مادرش قرار می‌دهد تا مانع شود، اما درست در همین لحظه موردو ظاهر می‌شود. الینور با شجاعت تمام، بی‌آنکه از ظاهر وحشتناک موردو بهراسد، با او رو در رو می‌جنگد. نبردی نفس‌گیر که در دایره‌ای باستانی از سنگ‌های مقدس رخ می‌دهد و در نهایت، یکی از همان سنگ‌ها باعث شکست موردو می‌شود.

این صحنه، نه‌تنها تصویری از شجاعت ملکه، بلکه نمادی از قدرت عشق مادرانه است؛ عشقی که در سخت‌ترین لحظات، به نیرویی شکست‌ناپذیر بدل می‌شود.

ازدواج پرنسس تیانا با شاهزاده‌اش در تالابی باشکوه

 ازدواج تیانا و ناوین در تالاب، یکی از لحظات عاشقانه و نمادین در پرنسس و قورباغه است که تغییرات شخصیتی و معنوی هر دو را نشان می‌دهد

ازدواج تیانا و ناوین در تالاب، یکی از لحظات عاشقانه و نمادین در پرنسس و قورباغه است که تغییرات شخصیتی و معنوی هر دو را نشان می‌دهد

تیانا و ناوین در پرنسس و قورباغه (۲۰۰۹) شخصیتی کاملاً متضاد دارند. ناوین، شاهزاده‌ای ثروتمند و تن‌پرور از سرزمین مالدونیاست، و تیانا، دختر سخت‌کوشی‌ست از نیواورلئان که در یک رستوران کار می‌کند. تفاوت میان آن‌ها بسیار عمیق است، تا زمانی که سرنوشت، مسیرشان را به‌گونه‌ای عجیب به هم گره می‌زند. ناوین طی ماجرایی جادویی به یک قورباغه تبدیل می‌شود و به نوعی تیانا را قانع می‌کند که او را ببوسد. کاری که باعث می‌شود خود تیانا نیز قورباغه شود.

۱۰ انیمیشن برتر دیزنی بدون داستان عاشقانه

این دو تا زمان ازدواج‌شان در تالاب بایو، به شکل قورباغه باقی می‌مانند. اما با بوسه‌ی عاشقانه‌شان در مراسم ازدواج، طلسم شکسته می‌شود و دوباره به انسان بازمی‌گردند. در این صحنه، تیانا برای اولین‌بار با لباس عروسی‌اش که الهام‌گرفته از گل نیلوفر آبی است و تور هماهنگ با آن، ظاهر می‌شود.

این لحظه، یکی از آخرین نمونه‌های انیمیشن دستی دیزنی به‌شمار می‌رود — سکانسی که همچون نامه‌ای عاشقانه به هنر انیمیشن سنتی، طراحی شده است. پایانی زیبا برای داستانی لطیف، درباره‌ی دو انسان متفاوت که با عشق و فهم متقابل، یکدیگر را دگرگون می‌کنند.

ملاقات مولان با شان یو؛ نمایش ذکاوت او

 مولان در مولان با استفاده از هوش و ذکاوت خود، در برابر دشمنان قدرتمندش، از جمله شان یو، پیروزی را به‌دست می‌آورد

مولان در مولان با استفاده از هوش و ذکاوت خود، در برابر دشمنان قدرتمندش، از جمله شان یو، پیروزی را به‌دست می‌آورد

هنگامی که مولان در سال ۱۹۹۸ به اکران درآمد، بینندگان را با نوع متفاوتی از پرنسس دیزنی آشنا کرد. کسی که نه تنها به خوبی شمشیر می‌زند، بلکه از ذهن خود برای فریب دشمنش استفاده می‌کند. در طول فیلم، مولان بارها ثابت می‌کند که عقل او تیزترین سلاحش است. ذهنی که از هر تیغ یا سلاحی قابل اعتمادتر است و او از منطق و تفکر خود برای خروج از موقعیت‌های سخت استفاده می‌کند. اولین‌بار در کمپ آموزشی، او از وزنه‌ها برای بالا بردن خود به دهنه‌ی چوبی عظیم استفاده می‌کند تا پیکانی که کاپیتان شانگ در آن‌جا گذاشته، بر‌دارد. سپس، او موفق می‌شود به کمک یک بهمن، هون‌ها را دفن کند در حالی که در حال حمله به ارتش او هستند.

در آخرین نبرد فیلم، مولان رو در روی فرمانده هون‌ها، شان یو، قرار می‌گیرد. او از یک بادبزن برای گرفتن شمشیر او استفاده می‌کند و سپس به‌گونه‌ای آن را هدایت می‌کند که یک آتش‌بازی او را در پایان از پای درآورد. نسخه انیمیشن مولان که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد، بیشتر از نسخه لایواکشن آن در ۲۰۲۰، بر هوش و ذکاوت او تأکید دارد و نشان می‌دهد که مهارت‌های ذهنی مولان، بر هر چیزی که در دوره‌ی آموزش نظامی کسب کرده، ارجح است؛ به‌ویژه در صحنه‌های پایانی.

 

لحظه‌ای که از یک پرنسس دیزنی بیشتر از همه در خاطرتان مانده کدام است؟

در این مقاله به بررسی ۱۰ لحظه از زندگی پرنسس‌های دیزنی پرداخته شد که برای بینندگان به‌یادماندنی و نمادین شده است. از صحنه‌های عاشقانه گرفته تا لحظات شجاعانه و تحولاتی که شخصیت‌ها را دگرگون می‌کنند، هر یک از این صحنه‌ها ویژگی‌های خاصی دارند که باعث می‌شود پرنسس‌های دیزنی برای همیشه در ذهن مخاطبان باقی بمانند. از جمله این لحظات می‌توان به اجرای قدرتمند Show Yourself توسط السا در Frozen II، ازدواج پرنسس تیانا در تالاب، و نمایش ذکاوت مولان در نبرد با شان یو اشاره کرد. هر یک از این صحنه‌ها نه تنها به جنبه‌های مختلف شخصیت‌های دیزنی عمق می‌بخشند، بلکه مفاهیمی همچون شجاعت، عشق، هوش و استقلال را به‌خوبی منتقل می‌کنند.

در این بررسی همچنین تأکید شده که پرنسس‌های دیزنی نه تنها به واسطه ظاهر و زیبایی خود محبوبیت پیدا نکرده‌اند، بلکه ویژگی‌هایی چون قدرت ذهنی، شجاعت در مواجهه با مشکلات، و عزم راسخ در پیگیری اهداف‌شان عامل اصلی جذابیت و ماندگاری آن‌ها هستند. این داستان‌ها و لحظات، تجسمی از ارزش‌ها و مفاهیم انسان‌دوستانه‌ای هستند که دیزنی به‌طور ماهرانه‌ای در قالب انیمیشن‌های جذاب و تاثیرگذار به نمایش گذاشته است.

منبع: CBR


عجیب‌ترین یوتیوبرهای ایرانی! میزگیم با لیل شایان و ویب‌هد

عجیب‌ترین یوتیوبرهای ایرانی! میزگیم با لیل شایان و ویب‌هد ‪@WeebHead‬

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها