در مطلب امروز به پنجمین و آخرین حس از احساسات اصلی درون ذهن رایلی اندرسون در انیمیشن Inside Out (درون و بیرون)، یعنی ترس (Fear) میرسیم. ترس احساس بنفشرنگی است که در میان پنج حس دیگر مانند شادی (Joy)، غم (Sadnes)، انزجار (Disgust) و خشم (Anger) قرار میگیرد.
وظیفه و کار اصلی احساس ترس مانند دیگر احساسات این است که همیشه مراقب رایلی باشد و امنیت او را تامین کند. اما دائما به دنبال فاجعهها و اتفاقات بد احتمالی است و زمانهای طولانی را صرف ارزیابی خطرات، دامها و بدترین حادثههایی میکند که ممکن است در زندگی روزمره رایلی رخ دهد. وقایع و کارهای بسیار کمی وجود دارد که ترس آنها را خطرناک و احتمالا کشنده نمیداند.
Inside Out 2015
شخصیت Fear همیشه برای همه چیز آمادهترین است و میتواند لیستی از هر چیزی که ممکن است اشتباه پیش برود را تهیه کند. او اغلب کارهایش را با احتیاط بسیار انجام میدهد و مستعد واکنشهای بیش از اندازه نیز هست. مانند دیگر عواطف، ترس نیز همیشه در پشت صحنه ذهن رایلی قرار داشت و نزدیکترین شخص به شادی از لحاظ رهبری احساسات دیگر بود.
پس از نقل مکان رایلی و خانوادهاش به سانفرانسیسکو، همه احساسات گیج میشوند و ناگهان نقش ترس نیز در زندگی رایلی بیشتر میشود. پس از شادی، غم و تمام خاطرات اصلی از دفتر مرکزی بیرون انداخته شدند. در این وضعیت، ترس به همراه خشم (Anger) و انزجار (Disgust) تنها احساساتی هستند که کنترل رایلی را در اختیار دارند. هدف او این است که کنترل همه چیز را در دست داشته باشد و از خراب شدن یا تغییر چیزی به هر طریقی جلوگیری کند.
او ناامیدانه سعی میکند راهی برای حل وضعیت رایلی بیابد، و به آنها پیشنهاد می کند که سعی کنند از شادی تقلید کنند یا خاطرات جایگزین را به جای خاطرات اصلی وصل کنند، و مکررا تلاش میکند تا خشم را از کنترل خارج نکند. چراکه او مستعد واکنش های قویتر و مخربتر است. با این حال، تمام تلاش های او بی فایده است و به او را صدمه می زند. ترس در یک موقعیت سعی میکند از دفتر مرکزی خارج شود، اما برای او غیرممکن میشود.
یک روز بعد از این که شادی و غم گم میشوند، وظیفه ترس این میشود که روی خوابها تمرکز داشته باشد و ببیند که Dream Productions چه چیزی ساخته است. او در مقابل یک خواب که در آن رایلی در کلاس دندانهایش را از دست داده و شلوار به تن ندارد، هیچ احساس شرمندگی ندارد و تحت تاثیر قرار نمیگیرد. با این حال، وقتی رویا به هرج و مرج کامل تبدیل میشود، او به طور فزایندهای دچار مشکل میشود (بیآنکه بداند شادی و غم در تلاش هستند تا رایلی را بیدار کنند تا به دفتر مرکزی بازگردد).
سپس آرامشی در هرج و مرج رویا به وجود میآید که طی آن ترس تقریبا به طور کامل در مقابل ویترین رویا به خواب میرود. با این حال، خواب زمانی به اوج میرسد که جنگلهای دلقک دیوانه (بدترین ترس رایلی) ظاهر می شود و دریم پروداکشن را به وحشت می اندازد و باعث می شود که او فریاد بزند و رایلی را بیدار کند.
وقتی خشم بحث میکند که رایلی باید از خانه فرار کند، ترس با این که هیچ تمایلی به قبول کردن این ایده ندارد، جرئت نمیکند که با او مخالفت کند. با این حال زمانی که کنترل پنل شروع به سیاه شدن میکند، همه چیز بد و بدتر میشود و در نتیجه نه ترس و نه هیچ یک از احساسات دیگر قادر به ایجاد حسی در رایلی نیستند. اما خوشبختانه سرانجام شادی و غم برای درست کردن اوضاع برگشتند.
مدتها بعد و پس از آن که رایلی به سن ۱۲ سالگی میرسد، ترس نسبت به ایجاد جزیره شخصیت «Boy Band» ابراز نگرانی میکند.
Inside Out 2
اوضاع با آرامش ادامه پیدا کرد و احساسات به صورت مسالمتآمیز در کنار یکدیگر فعالیت میکردند. اما همزمان با پیدا شدن سر و کله نشانههای بلوغ، آنها با چشمک زدن نور بلوغ از خواب بیدار شدند. شادی سعی کرد آن را به پس ذهن رایلی بفرستد، اما پس از آن کارگران ذهن وارد شدند و کارهایی را برای بهروزرسانی کنسول انجام دادند. بنابراین، آنها متوجه شدند که کنسول بسیار حساس تر است و تنها با یک لمس خفیف باعث میشود رایلی واکنش احساسی شدیدی داشته باشد.
وقتی رایلی تصمیم گرفت به دعوت مربی رابرتس به کمپ هاکی برود، احساسات شخصیت « Val Ortiz» را به خاطر آوردند، بازیکنی که رایلی او را به شدت قبول داشت و او را دنبال میکرد. در آنجا و زمانی که رایلی متوجه شد دو دوستش، بری و گریس با او به یک دبیرستان نمیروند، به شدت غمگین شد و شروع به گریه کرد. در آنجا احساس جدیدی به نام اضطراب که نارنجی رنگ است خود را نشان میدهد و دیگر احساسات جدید مانند مانند حسادت (Envy)، خجالت (Embarrassment) و خستگی (Ennui) نیز خود را به سایرین معرفی کردند.
حال، احساسات جدید و مذکور کنترل اوضاع را به دست میگیرند و شرایط را برای رایلی بسیار بد میکنند. پس از نابود شدن سیستم حفاظتی رایلی، خشم به این فکر افتاد که با Pouchy تماس بگیرد و ببیند آیا او چیزی دارد که بتواند به آنها کمک کند. خشم، دینامیت را از پوچی بیرون کشید و همین امر این فکر را در شادی به وجود اآورد که از آن برای ایجاد بهمنی از خاطرات استفاده کند که میتوانستند به دفتر مرکزی برگردانند.
این ایده جواب داد و آنها به همراه تمام خاطرات به سیستم اعتقادی بازگشتند. سپس بعد از سپری کردن موانع و مشکلات فراوان، احساسات توانستند کنترل اوضاع را به کمک یکدیگر به دست بگیرند و با آرامش در ذهن رایلی به زندگی خود ادامه دهند.
وقتی رایلی منتظر ایمیل مربی رابرتس بود تا بداند برای تیم انتخاب شده یا نه، اضطراب «Anxiety» شروع به نگرانی در مورد عدم حضور رایلی در تیم کرد، بنابراین جوی او را فرستاد تا روی صندلی مخصوص خود بنشیند و او را تشویق کرد تا روی چیزی تمرکز کند که رایلی میتوانست کنترل کند.
او به آنها یادآوری کرد که رایلی یک آزمون اسپانیایی دارد که باید برای آن درس بخواند. احساسات دیگر برای این که فقط او این را به یاد آورده بود، شروع به تشویق او کردند. سپس جوی به حسادت «Envy» اجازه داد تا این ایده را بپذیرد و آنها به این نتیجه رسیدند که در هر صورت رایلی را دوست دارند. وقتی رایلی بالاخره ایمیل را دریافت کرد، لبخند زد.
ویژگیهای ظاهری
شخصیت ترس پوستی به رنگ بنفش ارغوانی و کمرنگ دارد و چشمانش هم به رنگ بنفش کمرنگ است. او یک پیراهن راهراه به رنگ آبی روشن و سفید و یک جلیقه کاموایی سیاه و سفید به تن دارد و شلوار سرمهای و یک کفش مشکی نیز میپوشد.
نکات جالب درباره شخصیت ترس
- علیرغم ماهیت ترسو و همیشه نگران ترس، به نظر می رسد که او صلح طلبترین احساس گروه است و همیشه می خواهد مطمئن شود که رایلی بدون ایجاد تنش بین او و خانوادهاش به درستی به آنها پاسخ میدهد.
- بر اساس گفتههای پیت داکتر، ظاهر شخصیت ترس بر اساس شکل یک عصب خام طراحی شده است.
- در یکی از نسخههای اولیه، قرار بود شادی و ترس در حافظه بلند مدت گم شوند، اما بعدا غم جایگزین ترس شد.
- در کمال تعجب، علی رغم این که ترس نماد بذل بودن است، او از کابوسهای رایلی نمیترسد، در عوض بسیاری از خوابها و کابوسهای رایلی را «آبکی» و «فقدان خطوط داستانی» توصیف میکند. و به همین دلیل است که رایلی دیگر از این رویاهای تکرار شونده قابل پیش بینی نمیترسد.
منبع: Pixarfandom
نظرات