بازی The Last of Us
اخبار بازی خبر

موسیقی چگونه به قلب تپنده The Last of Us تبدیل شد؟

بازی The Last of Us به عنوان یکی از تاثیرگذارترین آثار یک دهه اخیر دنیای هنر، داستانی‌ست درباره تنش و کش‌مکش؛ میان عشق و فراق، میان خشونت و صمیمیت، میان محافظت کردن و ویران کردن، میان زندگی و مرگ. این اثر ظرافت باورنکردنی زندگی و تلاش‌های هول‌انگیز انسان برای بقا را زیر ذره‌بین قرار می‌دهد. به عنوان نوازنده و خالق موسیقی لست آو آس، گوستاوو سانتائولایا وظیفه اتصال و پیوند زدن روایت و مضمون بازی را با ساندترک‌های پرتنش و زیبای آن داشت.

سانتائولایا ماموریت رهبری اکسترای نمایشی را برعهده گرفته بود که می‌خواست تاریخ‌ساز شود؛ می‌خواست دیوار شیشه‌ای میان هنر و بازی‌های ویدیویی را یک بار برای همیشه فرو بریزد. لست آو آس در عمیق‌ترین سطح ممکن حرفی برای گفتن داشت. و این موزیسین قهار با تمام وجود می‌خواست نیل دراکمن و اعضای خوش‌ذوق ناتی داگ را در ماموریت متعالی‌شان یاری کند.

سازنده بازی The Last of Us Part II Remastered حاشیه‌ها را درک نمی‌کند

گوستاوو سانتائولایا در مصاحبه اخیر خود با نشریه گاردین کمی از اتفاقات دوران کودکی و سرزمین مادری را آرامگاه خاطرات بیرون کشید و با خبرنگار و مخاطبان به اشتراک گذاشت. وی در سنین پایین به همراه خانواده‌اش در شهری کوچک واقع در آرژانتین زندگی می‌کرد، جایی که یکی از نخستین معلمانش پس از تنها چند جلسه دست از تلاش برای پرورش او برداشت و به والدینش گفت: «من نمی‌توانم چیزی به او یاد دهم.»

دوران حرفه‌ای گوستاوو در موسیقی از سال ۱۹۶۷ و با بنیان‌گذاری گروه Arco Iris آغاز شد. این گروه متخصص ترکیب سبک موسیقی آمریکای لاتین با راک بود. سپس در دوره‌ای کوتاه رهبری گروه Soluna (متشکل از چند موزیسین برجسته آرژانتینی) را به دست گرفت تا نهایتا تصمیم بگیرد ادامه مسیر را به تنهایی طی کند. سانتائولایا طی سالیان متمادی مشغول ضبط آلبوم‌های تک‌نفره و همکاری با سریال‌های تلویزیونی، تبلیغات و نهایتا فیلم‌های سینمایی شد. از مهم‌ترین آثاری که او موسیقی‌شان را نواخته می‌توان به Amores Perros، ۲۱ Grams و The Motorcycle Diaries اشاره نمود.

اگرچه اوج هنرنمایی او در فیلم‌های Brokeback Mountain و Babel نمایان شد؛ آثاری که هردو به ترتیب در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ برای او جایزه اسکار به ارمغان آوردند. همین دستاورد تاریخی کافی بود تا گوستاوو سانتائولایا به چهره‌ای آشنا در سطح هالیوود مبدل شود و تهیه‌کنندگان و کارگردانان مطرح برای همکاری با این موزیسین برجسته آرژانیتنی صف ببندند. اما خب یک اتفاق منحصر به‌فرد در این میان، آغاز همکاری او با توسعه‌دهندگان بازی‌های ویدیویی بود. سانتائولایا در مصاحبه توضیح داد:

پس از اینکه دو بار جایزه اسکار را به خانه بردم، چندین شرکت بازی‌سازی جهت ساخت موسیقی آثارشان با من تماس گرفتند. یک شرکت اروپایی از من می‌خواست تا روی یک بازی وسترن که بودجه کلانی هم داشت، کار کنم. این پروژه واقعا بزرگ بود – چه از نظر مالی و چه از نظر دیده شدن توسط مخاطبان و کارهایی که می‌توانست انجام دهد. اما می‌دانید، این‌ها همه تکرار مکررات بود. من می‌خواستم کاری انجام دهم که آنچه در بازی پیاده‌سازی می‌شود را با قلب مخاطب گره بزند… چیزی باشد بیشتر از همان ژیمناستیک، تیراندازی، مبارزه و بقای همیشگی.

بازی The Last of Us

حوالی سال ۲۰۰۹ میلادی، استودیو ناتی داگ که متعلق به کمپانی بزرگ سونی بود، به سانتائولایا پیشنهاد همکاری داد. در آن زمان فرآیند توسعه بازی The Last of Us به تازگی آغاز شده بود و کسی فکرش را هم نمی‌کرد که این اثر چنین تاریخ‌ساز و ماندگار شود. داستان درباره یک دختر یتیم به نام الی و مردی به نام جوئل بود که هنوز سوگوار مرگ دختر کوچک خود بود. با اتفاقاتی که در دنیای آخرالزمانی و ویران لست آو آس به وقوع می‌پیوندد، این دو کم کم به هم نزدیک می‌شوند و نقاط ضعف و شکستگی‌های ارواح سرگردن خود به یکدیگر نشان می‌دهند. و خب داستان هرچه جلوتر می‌رود، این رابطه پدر و دختر گونه پیچیده و پیچیده‌تر می‌شود.

از خوش اقبالی ناتی داگ و نیل دراکمن، این پیش‌زمینه روایی بهترین پیشنهاد ممکن برای گوستاوو سانتائولایا بود. در اینجا او می‌توانست استعداد لاتین و غنی خود را با اتمسفر آخرالزمانی بوستون و ماساچوست تلفیق کند تا نتیجا پدیده‌ای خلق شود که در عین آشنایی، کاملا متمایز و منحصر به‌فرد بود. حتی روش نواختن گیتار توسط سانتائولایا و کشیده شدن انگشتان هنرمندش روی تارها به زیباترین شکل ممکن با انسانیت دمیده‌شده در داستان The Last of Us همخوانی دارد.

بزرگترین دستاورد آهنگ متن و تم لست آو آس جایی است که گیتار بولیویایی (معروف به ronroco، که در واقع سانتائولایا به آن شهرت دارد) و ساز Fender Bass VI (گیتاری با شش استرینگ از دهه ۶۰ میلادی که اکتاو پایین‌تری از گیتار معمولی دارد) یک هارمونی و تعامل هیپنوتیک باهم ایجاد می‌کنند. هریک از ترک‌های آلبوم The Last of Us را که باز کنید، می‌توانید مکالمه فرازمینی و آرامش‌بخش این دو گیتار را بشنوید؛ چون رقصی آهسته و بی‌نقص میان دو معشوقه ابدی.

The Last of Us ۳ یا اسپین‌آفی از جول؛ ناتی‌داگ چه برنامه‌ای برای طرفداران دارد؟

این بیس ويژه که به‌خاطر حضور پررنگ در قطعات موسیقی گروه بیتلز و Cream شهرت دارد، به صدای عمیق و مردانه جوئل تشبیه می‌شود. در مقابل، الی هم حکم ظرافت و زیبایی ronroco را دارد. سانتائولایا در ادامه توضیحاتش گفت:

بیس شش استرینگ قطعا نیمه مردانه روایت است. و ronroco، دقیقا همان نیمه شکننده و ظریف داستان که الی باشد. البته این چیزی نیست که از ابتدای نوشتن موسیقی لست آو آس در ذهن داشتم، اما به مرور زمان حین گوش دادن به قطعات مختلف بازی به آن پی بردم. و سپس بانجو و گیتار الکتریک وارد کار شدند و نقش‌های میانی را بین این دو عنصر نسبتا افراطی بازی کردند. همچنان که داستان قسمت دوم The Last of Us آغاز شد و شخصیت‌ها و پیچیدگی‌های بیشتری پای کار آمدند، موسیقی به رنگ و لعاب بیشتری احتیاج داشت – دیگر نمی‌توانستم با همان زوج بازی اول کار را پیش ببرم.

بازی The Last of Us

سانتائولایا طی صحبت‌های گفت تمام کارهایی که انجام می‌دهد «کاملا غریضی» هستند. او به محض آشنا شدن با شخصیت و روایت ابی، بانجو را به آلات موسیقی The Last of Us Part II اضافه کرد که انتخابی بی‌نقص بود. او تجربه خیلی زیادی در نواختن بانجو نداشت و استفاده از چنین سازی  در بازی حس ناآشنا و خاصی دارد؛ گویی هنرمند خودش هم دارد همگام با مخاطب می‌گردد، تفکر می‌کند و اتفاقات را واکاوی می‌نماید. گوستاوو با خنده می‌گوید:

روزی از خواب برخواستم، بانجو را به‌دست گرفتم و موسیقی ناخواسته از درونم جوشید. برخی تم‌های کاراکترها طوری خلق شدند که فکر می‌کنم حقیقتا جادویی بود. این نوع کارها زمانی به سراغتان می‌آید که اصلا فکرش را نمی‌کنید. من ساز را از روی زمین بلند می‌کنم و در دست می‌گیرم، اما گویی فرد دیگری دارد موسیقی را می‌نوازد.

موزیسین ۷۲ ساله لست آو آس کارهای خود را با بهره‌گیری از قدرت الهام و شهود خلق می‌کند و به خوبی می‌داند پاسخ عاطفی مخاطبان هم از طریق چیزهایی که می‌شنوند و هم از طریق چیزهایی که نمی‌شنوند شکل می‌گیرد. به همین دلیل موسیقی The Last of Us کاملا برجسته و متمایز است. اغلب اوقات موسیقی بازی‌های ویدیویی می‌خواهند احساسات و اشارات را به حداکثر برسانند: موسیقی‌های اکشن و پرتنش، قطعات حماسی، اصوات وحشت‌آفرین با بالاترین سطح… اما دنیای بازی شاهکار ناتی داگ از تمام این‌ها به دور بوده و بیشتر در سکوت و درون‌اندیشی سیر می‌کند. در واقع بسیاری از لحظات تاثیرگذار بازی‌های لست آو آس با سکوت یا موسیقی‌های بسیار ظریف راهش را به درون قلب مخاطب می‌شکافد.

من عاشق بهره‌گیری از سکوت و سکون هستم. واقعا دوستش دارم. عاشق فضایی هستم که سکوت ایجاد می‌کند، چراکه همین سکوت به نوت‌هایی که حول آن می‌نوازید ارزش و قدرت می‌دهد.

بازی The Last of Us

سانتائولایا ناگهان و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای بحث را به سمت ورزش پارکور برد. ظاهرا یک گروه بریتانیایی خاص به نام Storror توجهش را حسابی به این ورزش جلب کرده و او هم با ذهن موسیقایی و پر از نبوغ خود خلق قطعات موسیقی را با حرکت یک پارکورکار ارتباط می‌دهد:

من پرش‌های پارکور را به سکوت در موسیقی تشبیه می‌کنم. دونده‌ها معمولا ابتدا پرش بعدی خود را اندازه‌گیری می‌کنند، سپس شروع به دویدن به سمت مانع یا محل پرش می‌کنند. اما دقیقا پیش از انجام پرش، باز هم آن را اندازه‌گیری می‌کنند، درست است؟ پرش اندازه‌گیری می‌شود و آن‌ها بررسی می‌کنند که باید پیش از گذاشتن پا روی زمین و انجام پرش، چند قدم بردارند. این دقیقا مثل همان نوتی است که شما می‌نوازید، درست پیش از تصمیم برای ایجاد سکوت. سپس شما نوتی را انتخاب می‌کنید که پس از سکوت می‌آید… همان قدمی که باید بعد از پرش بردارید. همین نوت‌ها هستند که سکوت را به یک پیروزی بزرگ تبدیل می‌کنند. اگر درست قدم بردارید، سقوط نخواهید کرد. شما قرار است در آن لحظه و آن فضا قرار بگیرید، آن سکوت، و زمانی که روی زمین فرود می‌آیید همه چیز درست و دقیق پیش رفته است.

خبرنگار گاردین این مصاحبه را در دو مرحله انجام داده است؛ یکی پیش از کنسرت گیم موزیک فستیوال در لندن و یکی هم پس از آن. او که مدت قابل توجهی را در کنار سانتائولایا گذارند، اعتقاد دارد دیدگاه، نحوه کارکرد ذهن و ادغام مفاهیم با فعالیت‌های عملی توسط این نوازنده مطرح حقیقتا الهام‌بخش است. زمانی که او قطعه Ando Rodando (از آلبومی به نامش خودش مربوط به سال ۱۹۸۲، که او امروزه آن را به شخصیت مردانه و سرسخت جوئل نسبت می‌دهد) را می‌نواخت، سالن در سکوتی مملو از تحسین و شگفتی فرو رفته بود.

رد شخصیت‌های The Last of Us از دهه‌ها پیش در کارهای سانتائولایا مشاهده می‌شود و قطعا به همین دلیل است که انتخاب او برای خلق موسیقی بازی یک انتخاب تاریخی و به‌جا بوده. گویی گوستاوو سانتائولایا سالیان سال موسیقی نواخته بود و چاقوی استعداد کم‌نظیرش را تیز کرده بود تا به همین نقطه حیاتی و تعیین‌کننده برسد. نقطه‌ای که شاید ویدیوگیم را برای همیشه تغییر داد.

منبع: The Guardian


ده بازی نوستالژی سگا که هنوز میشه بازی‌شون کرد

بازی‌های نوستالژی سگا

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها