معرفی بهترین انیمیشنهای تاریخ: عروس مرده
انیمیشن Corpse Bride که ما ایرانیها آن را با اسم عروس مرده میشناسیم، یکی از انیمیشنها و آثار ماندگار تیم برتون است. این انیمیشن که به صورت استاپ-موشن درست شده، روایتگر رابطه عاشقانه یک مرد زنده و یک عروس است که در دنیای مردهها زندگی میکند. تضاد بین دنیای مردهها و زندهها و ایجاد یک عشق عجیب و غریب باعث شده که از Corpse Bride نه تنها به عنوان یکی از بهترین انیمیشنهای تاریخ، بلکه به عنوان یکی از بهترین آثار سینمایی تمام دوران یاد کنیم.
تیم برتون در دهه ۱۹۹۰ میلادی و با ساخت دو انیمیشن The Nightmare Before Christmas و James and the Giant Peach، به همه ثابت کرد که در به وجود آوردن انیمیشنهای استاپ-موشن تواناییهای زیادی دارد. منتها در هر دو اثر نام برده شده، هنری سلیک سکان پروژه را در دست داشت و تیم برتون، بیشتر حکم تهیهکننده را ایفا میکرد. منتها در سال ۲۰۰۵ خود او دست به کار شد تا با بازی جانی دپ و هلنا بونهام کارتر، انیمیشن عروس مرده را بسازد. نتیجه به یک اثر ماندگار تبدیل شد که به خوبی فلسفه کارهای این کارگردان افسانهای را روی پرده سینما به تصور کشید.
درست است که عروس مرده در سال ۲۰۰۵ به اکران رسید، اما ایده ساختش حدود یک دهه پیش از آن به وجود آمد. هنگامی که تیم برتون و هنری سلیک در حال اتمام ساخت انیمیشن The Nightmare Before Christmas بودند، جو رنفت به عنوان یکی از نویسندههای آن اثر، برتون را در جریان یک داستان جالب گذاشت. Corpse Bride در واقع با الهام از یک افسانه محلی یهودی درست شده که قدمت آن به قرن هفدهم میلادی بازمیگردد. اما درست در زمانی که تیم برتون در سال ۲۰۰۳ مشغول ساخت فیلم چارلی و کارخانه شکلاتسازی بود، به صورت همزمان ساخت عروس مرده را هم آغاز کرد و دو تا بازیگرهای مورد علاقه خود را هم در پروژه دخیل نمود: جانی دپ و هلنا بونهام کارتر. جالب است بدانید که جناب برتون و خانم کارتر در آن زمان همسر یکدیگر به شمار میرفتند و در آن برهه، کارهای مشترک زیادی انجام دادند.
ولی حالا بیایید کمی بیشتر در مورد داستان خاص و بدیع عروس مرده صحبت کنیم. در دهه ۱۸۰۰ و در یک روستای انگلیسی، ویکتور ون دورت و ویکتوریا اورگلوت قرار است با یکدیگر ازدواج کنند. این ازدواج از پیش ترتیب داده شده قرار بود موقعیت اجتماعی هر دو خانواده ون دورت و اورگلوت را بهبود ببخشد. هرچند که ویکتور و ویکتوریا در ابتدا درباره این ازدواج اضطرابزده بودند، اما پس از ملاقات یکدیگر از هم خوششان میآیند و عاشق همدیگر میشوند. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرود، ولی ناگهان استرس تمام وجود ویکتور را فرا میگیرد و او کنترل خود را از دست میدهد. ویکتور نه تنها سوگندهای قبل از مراسم را از یاد میبرد، بلکه از سر بدشانسی لباس عروس ویکتوریا را هم میسوزاند.
ویکتور که حسابی از خرابکاریهای خود به وحشت آمده، به یک جنگل نزدیک فرار میکند و آنجا پناه میگیرد. کمی بعد او به این نتیجه میرسد که بهتر است در تنهایی کمی تمرین کند تا سر مراسم اصلی ازدواج به مشکل نخورد. به همین خاطر در مقابل یک ریشه که از دل خاک بیرون زده زانو میزند و حلقه را روی آن میاندازد. اما چیزی که در موردش صحبت کردیم یک ریشه نبود؛ بلکه استخوان دست عروس مردهای بود که امیلی نام داشت. امیلی پس از این اتفاق از قبر برمیخیزد و فکر میکند ویکتور او را به همسری گزیده. به همین خاطر دست پسر بیچاره را میگیرد او را به همراه خود به سرزمین مردگان میبرد.
از این نقطه به بعد ما با زندگی امیلی یا همان عروس مرده بیشتر آشنا میشویم. امیلی سالها پیش قصد داشت به همراه نامزدش فرار کند و به دور از چشم خانواده با او ازدواج کند. اما نامزدِ دختر بیچاره او را به قتل میرساند و تمام وسایل گران قیمت خانواده وی را هم میدزدد. پس از این واقعه و هنگامی که امیلی میمیرد، دل او حسابی میشکند و به همین راحتیها هم ترمیم نمیشود. با این حال، او فکر میکند ویکتور واقعا به همسر جدیدش تبدیل شده و قرار است با او زندگی کند. ولی در طرف دیگر ویکتور هنوز دلش میخواهد به دنیای زندگان بازگردد و با ویکتوریا ازدواج کند. از اینجا به بعد ما شاهد رابطه عجیب و جالب بین ویکتور و امیلی هستیم که هر کدام پیچیدگیهای شخصیتی خود را دارند.
در داستان انیمیشن عروس مرده، دنیای مردهها به مراتب رنگارنگتر و شادتر از دنیای زندهها است
انیمیشن عروس مرده از نظر بصری یکی از شاخصترین آثار استاپموشن در سینمای معاصر به شمار میآید. تیم برتون و مایک جانسون با بهرهگیری از تکنیک استاپموشن سنتی، فضایی خلق کردهاند که در عین مصنوع بودن، به طرز شگفتانگیزی زنده و ملموس است. هر ثانیه از فیلم حاصل صدها فریم عکاسی و حرکات دقیق عروسکهایی است که با ظرافتی چشمگیر طراحی و ساخته شدهاند. طراحی صحنه و کاراکترها با الهام از هنر اکسپرسیونیسم آلمانی شکل گرفته؛ جایی که خطوط زاویهدار، سایههای اغراقشده و پرسپکتیوهای نامعمول، حس بیثباتی و اضطراب را القا میکنند.
در این میان، تیم برتون با وارونهسازی هوشمندانهی رنگها، تضادی چشمگیر میان دو جهان خلق کرده است: دنیای زندگان، سرد، خاکستری و خفقانآور به تصویر کشیده میشود، در حالیکه دنیای مردگان با رنگهای گرم، موسیقی زنده و فضایی پرتحرک، سرشار از زندگی و آزادی است. این دوگانگی، امضای بصری منحصربهفرد برتون را بهخوبی نمایان میکند و عروس مرده را به اثری بدل میسازد که در مرز میان تاریکی و لطافت، مرگ و زندگی، حرکت میکند.
در عروس مرده، ترکیب درخشان صداپیشگان و فرآیند پرزحمت تولید، نقشی اساسی در جانبخشیدن به فضای منحصر به فرد اثر دارد. جانی دپ در نقش ویکتور، با لحن مردد و شکنندهاش روح یک جوان خجالتی و مضطرب را به تصویر میکشد، در حالیکه هلنا بونهام کارتر با صدایی لطیف و در عین حال اندوهگین، به امیلی شخصیتی تراژیک و شاعرانه میبخشد. امیلی واتسون نیز با ایفای نقش ویکتوریا، تعادلی میان معصومیت و واقعگرایی ایجاد میکند و مثلث احساسی فیلم را کامل میسازد.
تولید این اثر نزدیک به سه سال به طول انجامید و برای آن بیش از ۳۰۰ عروسک دستساز ساخته شد که هرکدام دارای مکانیزمهای ظریف و قابل کنترل برای حرکات چهره و بدن بودند. هر فریم از فیلم نتیجهی ساعتها تنظیم نور، حرکت و عکاسی است؛ فرآیندی طاقتفرسا که به اثری مملو از جزئیات و زندگی منجر شده است. این دقت و تعهد هنری، در کنار همکاری دیرینهی برتون با بازیگران مورد اعتمادش، باعث شده عروس مرده نه فقط یک انیمیشن زیبا، بلکه نمونهای کمنظیر از هنرِ صبر و عشق به سینما باشد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Corpsebride.fandom
فینال بازار لجندز لیگ ۵ با بیگزموگ، سام صابری و خفنهای یوتوب + جایزه گوشی گیمینگ برای بینندهها

نظرات