معرفی بهترین انیمیشنهای تاریخ: من نفرتانگیز ۳
در ادامه موفقیت چشمگیر مجموعه Despicable Me، شرکت ایلومینیشن تصمیم گرفت قسمت سوم مجموعه اصلی را در سال ۲۰۱۷ روانه سینما کند. انیمیشن من نفرتانگیز ۳ (Despicable Me 3) که در این مطلب در موردش صحبت میکنیم، یکی از جذابترین نسخههای مجموعه محسوب میشود. در این قسمت شخصیت اصلی داستان یعنی گرو برادر دوقلوی خود را پس از سالها دوری پیدا میکند تا به کمک وی، از پس یک ابرشرور خطرناک برآید.
من نفرتانگیز در حال حاضر پرفروشترین فرنچایز انیمیشنی تاریخ به شمار میآید و بعید است که به این زودیها این مقام را از دست بدهد. انیمیشن من نفرتانگیز ۳ به عنوان یکی از جذابترین قسمتهای این مجموعه کمک قابل توجهی در رسیدن به این مقام کرد. در این قسمت داستان یک چهره جدید از خانواده گرو را به مخاطبین نشان میدهد و برادر دوقلوی او درو را به تصویر میکشد. درو تفاوتهای زیادی با گرو دارد و همین تناقض باعث به وجود آمدن موقعیتهای خندهداری میشود؛ کمدیهایی که پس از گذشت نزدیک به هشت سال هنوز هم به سختی میتوانیم آنها را از یاد ببریم.
پس از موفقیتهای انیمیشن Despicable Me 2 در سال ۲۰۱۳، سازندگان تصمیم گرفتند از همان زمان کار ساخت قسمت جدید را آغاز کنند. بدین ترتیب انیمیشن من نفرتانگیز ۲ در سال ۲۰۱۴ در مراحل ابتدایی توسعه قرار گرفت و پس از سه سال، در ۲۰۱۷ روی پرده رفت. طبق اطلاعات، ایلومینیشن بودجهای حدود ۷۵ الی ۸۰ میلیون را برای انیمیشن در نظر گرفته بود و آن را یک پروژه سنگین میدانست. منتها خبر خوب این بود که طرفداران عاشق اثر مورد بحث شدند و برای تماشای آن در سالنهای سینما صف کشیدند. در پایان این استقبال بینظیر، Despicable Me 3 چیزی حدود ۱.۰۳۵ میلیون دلار فروخت و در زمان خود، به چهارمین انیمیشن پرفروش تاریخ تبدیل شد.

منتها دست زمانه زیاد با بالتازار مهربانی نکرد. زمانی که تهیه کنندهها برنامه بالتازار را لغو کردند، او مسیر تبدیل شدن به یک ویلن را در پیش گرفت. گرو و لوسی موفق میشوند الماس را از بالتازار پس بگیرد و آن را به مقر لیگ ضد-ویلنها بیاورند، منتها والری داوینچی به عنوان رئیس جدید این سازمان به هیچ وجه از نتیجه به دست آمده راضی نبود. او اعتقاد داشت که تازه داماد و عروس باید علاوه بر الماس، دزد الماس را هم دستگیر میکردند. به همین خاطر خانم داوینچی آنها را اخراج کرده و از سازمان لیگ ضد-ویلنها بیرون میکند.
از این نقطه به بعد داستان انیمیشن من نفرتانگیز ۳ روی بد خود را به گرو و لوسی نشان میدهد. گرو که دوست ندارد دوباره به یک ابرشرور تبدیل شود، به دنبال یک کار تازه میگردد. مینیونها هم که بدون یک رهبر شرور هدفی در زندگی ندارند تصمیم میگیرد گرو را تنها گذاشته و به سراغ شغلهای جدید روند؛ ولی خب آنها هم در مسیر جدیدی که در پیش گرفتند موفق نیست. اما پس از اینکه یک نامه غیرمنتظره به دست گروه میرسد، همه چیز شروع به تغییر میکند.
نامه مذکور از طرف برادر دوقلو و گمشده گرو به اسم درو آمده و در طی آن، گرو را به خانه خود دعوت کرده است. شخصیت اصلی داستان هم که فعلا شغل و برنامهای ندارد به همراه خانوادهاش مسیر خانه درو را در پیش میگیرد تا برادر دوقلوی خود را ملاقات کند. درو برخلاف گرو به شدت ثروتمند است و به جای یک سر خالی از مو، موهای بلوند و زیبایی دارد. در همین حین سر و کله بالتازار دوباره پیدا میشود و الماس دومونت را مجددا میدزدد. او میخواهد با استفاده از این الماس یک ربات غولپیکر را راه بیندازد و با آن هالیوود را نابود کند. او میخواهد با انجام این کار انتقامش را از اهالی هالیوود بگیرد تا بلکه زخم زندگی از دست رفتهاش ترمیم پیدا کند.

گرو و درو در بسیاری از جهات نقطه متضاد همدیگر هستند
در این بین درو از دلیل اصلیاش برای دعوت گرو پردهبرداری میکند. طبق گفته او، پدرشان یک ابرشرور معروف بوده و تکنولوژیهای فوق پیشرفتهای را برای فرزندانش به یادگار گذاشته است. درو هم از گرو میخواهد راه و روش تبدیل شدن به یک ویلن را یاد دهد و به معلم وی در خرابکاری تبدیل شود. اما همانطور که همه میدانند خطر بزرگتری به اسم بالتازار در حال بلند شدن است؛ فردی که اگر کسی جلوی آن را نگیرد امکان دارد هزاران آدم بیگناه را بکشد. با توجه به این موضوع، گرو تصمیم میگیرد با ارث پدرش و کمک درو، در مقابل بالتازار بایستد و جلوی او را بگیرد.
تعارض میان گرو و برادر دوقلویش، درو، یکی از عناصر محوری در من نفرتانگیز ۳ است و نقش مهمی در جهتدهی به روایت دارد. گرو با شخصیت منظم، محتاط و مسئولیتپذیر خود نماینده مسیری است که از شرارت فاصله گرفته و به جهان قانون و خانواده پیوسته. او اکنون بیش از هر زمان دیگری در نقش یک پدر، همسر و مأمور سابق AVL تعریف میشود و همین چارچوب جدید باعث شده بهشدت از ریسکپذیری فاصله بگیرد و تمام تصمیماتش را بر اساس عقل و تجربه اتخاذ کند.

بالتازار برت در Despicable Me 3 یکی از متفاوتترین و خلاقانهترین شرورهای این فرنچایز است؛ شخصیتی که هویت او بهطور کامل بر پایه سقوط یک کودک ستاره شکل گرفته است. برت در دهه ۱۹۸۰ ستاره محبوب یک برنامهٔ تلویزیونی بود، اما لغو ناگهانی آن شوک بزرگی برای او ایجاد کرد و به نقطه آغاز سقوطش تبدیل شد. او از همان دوران در زمان منجمد شد و تمام سبک زندگی، پوشش، حرکات و حتی سلاحهایش را به همان فرهنگ و زیباییشناسی دهه ۸۰ گره زد. این رویکرد باعث میشود برت نه فقط یک شرور معمولی، بلکه نمادی طنزآلود و در عین حال تلخ از کسانی باشد که از دوران اوج خود جدا نمیشوند و در حسرت گذشته زندگی میکنند.

بالتازار هنوز در دوران کودکی خود گیر کرده و فکر میکند یک ستاره هالیووی است
در ادامه روایت، جذابیت برت تنها به گذشته او محدود نمیشود؛ بلکه به نحوه اجرای شرارتش نیز گسترش پیدا میکند. استفاده از موسیقیها و رقصهای نمادین دهه ۸۰، سلاحهایی که بر پایه گجتهای عجیب آن دوران ساخته شدهاند و نمایش اغراقآمیز شخصیت او موجب میشود هر حضورش در فیلم صحنهای پرانرژی و متمایز خلق کند. این ویژگیها نه تنها بُعد کمدی فیلم را تقویت میکنند، بلکه او را به یک آنتاگونیست به یادماندنی تبدیل میسازند؛ کسی که با اغراقهای عامدانهاش، هم تهدیدی واقعی برای گرو است و هم مهر تاییدی بر رویکرد طنز-فرهنگی این قسمت از مجموعه.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Despicableme.fandom
نظرات