معرفی بهترین انیمیشنهای تاریخ: شرک ۲
پس از موفقیت قسمت اول در سال ۲۰۰۱، بدیهی بود که شرکت دریمورکس به سراغ ساخت انیمیشن شرک ۲ برود تا از محبوبیت غولِ سبزِ زشت استفاده کند. در قسمت دوم، داستان وقایع پس از ازدواج شرک و فیونا را به تصویر میکشد و آنها را راهی سفری میکند که همه چیز را تغییر میدهد. درست در زمانی که شخصیت اصلی داستان با ظاهر خود به صلح رسیده بود، چالشهای هویتی جدیدی به سمت او حملهور میشوند.
انیمیشن شرک ۱ که در سال ۲۰۰۱ روی پرده رفت یک موفقیت محض بود و همه ما از این موضوع آگاه هستیم. هنگامی که چنین موفقیتی رخ دهد، سازندگان سعی دارند از محبوبیت به وجود آمده استفاده کنند و پول بیشتری به جیب بزنند. به همین خاطر و در جستوجوی پول بیشتر، بسیاری از دنبالههای انیمیشنی دچار افت وحشتناکی میشوند و در حد قسمت اول عمل نمیکنند. اما این روند را نمیتوان به انیمیشن شرک ۲ تعمیم داد. این انیمیشن اگر بهتر از قسمت اول نباشد، بدون شک بدتر نیست.

شرکت دریمورکس که برای انیمیشن شرک ۲ سنگتمام گذاشته بود، قرارداد بازیگرهای اصلی را هم ۱۰ میلیون دلار زیاد کرد تا رضایت کامل آنها را به دست آورد. نتیجه این ولخرجیها باعث شد بودجه اثر تا ۱۵۰ میلیون دلار بالا برود که با فروش ۹۳۳.۸ میلیون دلاری، بدون شک یک موفقیت بزرگ است. انیمیشن مورد بحث درست مثل قسمت ابتدایی با داستانهای فانتزی و عناصر فرهنگ عام شوخی میکند و آنها را به سخره میگیرد؛ عنصری که به یکی از ویژگیهای منحصر به فرد مجموعه تبدیل شده است.
حال بیایید کمی بیشتر در مورد داستان صحبت کنیم. شرک و فیونا که تازه با هم ازدواج کرده بودند، از سفر ماهعسل بازگشته و با یک نامه دعوت روبرو میشوند. در این نامه که از سوی والدین فیونا ارسال شده، از عروس و داماد دعوت میشود که به قصر بروند تا یک مراسم عروسی باشکوه داشته باشند. ولی خب شرک راضی به این کار نیست. اول از همه او یک Ogre است و مردم معمولی او را به عنوان یک موجود بزرگ، سبز و زشت میبینند. علاوه بر این، شرک از والدین فیونا هم دل خوشی ندارد؛ چرا که آنها دختر خود را برای مدتی زمانی طولانی در بالای یک برج زندانی کرده بود. به هر روش و فریبی که شده، فیونا همسرش را راضی میکند تا به همراه خر و سایر دوستان مسیر پادشاهی خیلی خیلی دور را در پیش بگیرند.
اما هنگامی که کاروان به قصر میرسد مشخص میشود که نگرانیهای شرک بیمورد نبوده است. آنها در ابتدا شاه هارولد و ملکه لیلیان را ملاقات میکنند که از دیدن ظاهر آنها به عنوان دو Ogre غافلگیر و ناامید میشوند. در هنگام صرف شام بحث بین شاه هارولد و شرک بالا میگیرد و از همان اوایل کار مشخص میگردد که طرفین نمیتوانند به راحتی با هم کنار بیایند. در ادامه فیونا با یک فرشته مهربان پیر برخورد میکند که از قضا یک معجونفروش معروف است. فرشته مهربان تصمیم میگیرد به فیونا کمک کند، اما هنگامی که میفهمد او به تازگی با شرک ازدواج کرده حسابی یکه میخورد.

شرک در قسمت دوم تازه با گذشته پیچیده همسر خود روبرو میشود
اما در انیمیشن شرک ۲ فرشته مهربان تنها فردی نیست که حسابی غافلگیر میشود؛ چرا که شرک هم در شرایط بدی قرار میگیرد. غول سبز هنگامی که در بین وسایل دوران کودکی فیونا جستوجو میکند با یک دفترچه خاطرات با محتویاتی مهم روبرو میشود. شرک در حین خواندن دفترچه خاطرات میفهمد که فیونا در دوران کودکی حسابی عاشق پرنس چارمینگ بوده و علاقه خاصی به وی داشته است. حال پرنس چارمینگ کیست؟ یک شاهزاده خوشقیافه و محبوب که از قضا پسر فرشته مهربان هم به شمار میرود. در ادامه میفهمیم که خانواده فیونا و فرشته مهربان تاریخچه بلند بالایی با هم دارند.
اصل قضیه این است که فرشته مهربان از سالها پیش قصد داشت فیونا را برای پرنس چارمینگ بگیرد. او سالها پیش کاری کرد که فرزند هارولد به یک انسان زیبا تبدیل شود تا با پیوند ازدواج، بتواند قدرت را در پادشاهی خیلی خیلی دور به دست بگیرد. منتها شرک تمام نقشههای فرشته مهربان را به باد میدهد. در واقع هدف از زندانی کردن فیونا در برج این بود که پرنس چارمینگ به نجات وی بپردازد و با او ازدواج کند. ولی از زمانی که شرک ناخواسته این نقش را بر عهده میگیرد، همه چیز عوض میشود. شاه هارولد هم که نمیخواهد توافق به هم بخورد، یک گربه شمشیرزن و قاتل به اسم گربه چکمهپوش را استخدام میکند تا شرک را از میان بردارد.

این وارونهسازی، پیام محوری شرک ۲ را شکل میدهد: قهرمان واقعی کسی نیست که با شمشیر و ظاهر فریبنده وارد قصه میشود، بلکه کسی است که عشق را بدون شرط، بدون قرارداد و بدون تحمیل تعریف میکند. فیلم با این نگاه، نه تنها افسانههای کلاسیک را به چالش میکشد، بلکه آنها را بازتعریف میکند؛ بازتعریفی که به جای پایان خوشِ از پیش تعیینشده، بر انتخاب آگاهانه و پذیرش هویت واقعی تأکید دارد. در کل همین موضوع است که باعث شده شرک را دوست داشته باشیم. ظاهر و حتی رفتار خشن و زشت او کاملا با قلب مهربانش در تضاد قرار دارند.

گربه چکمهپوش قرار بود به قاتل شرک تبدیل شود، اما در نهایت به دوستش تبدیل شد
در شرک ۲، پری مهربان صرفاً یک شخصیت منفی کلاسیک نیست، بلکه نمایندهی سیستمی است که خوشبختی را به کالایی قابل معامله تبدیل کرده. معجونها، قراردادها و وعدههای جادویی او بیش از آنکه رنگ افسانه داشته باشند، یادآور سازوکار یک صنعت سودمحور هستند؛ صنعتی که پایان خوش را نه نتیجهی انتخاب و عشق، بلکه محصول یک فرمول از پیش تعیینشده میداند. او با طراحی سناریوی نجات فیونا توسط پرنس چارمینگ، میکوشد روایت زندگی شخصیتها را کنترل و آیندهی آنها را مهندسی کند.
نقش پری مهربان به عنوان ویلن، از همینجا عمق پیدا میکند: او دشمن یک فرد خاص نیست، بلکه در برابر آزادی انتخاب میایستد. فشار او بر شاه هارولد و تلاشش برای حذف شرک، نشان میدهد که این سیستم برای حفظ قدرت خود، حتی از تهدید و حذف هم ابایی ندارد. شرک ۲ با چنین شخصیتی، افسانه را به ابزاری برای نقد قدرت، کنترل و بازاریسازی خوشبختی تبدیل میکند؛ نقدی که در لایههای طنز پنهان شده، اما پیام آن کاملاً جدی و معاصر است.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Shrek.fandom
نظرات