معرفی بهترین انیمیشنهای تاریخ: غول آهنی + تماشای رایگان
انیمیشن تحسین شده و ماندگار غول آهنی یا The Iron Giant، یکی از تلاشهای شرکت برادران وارنر بود تا بتواند با انیمیشنهای دیزنی و دریمورکس رقابت کند. این انیمیشن با وجود فروش ناامید کنندهای که در زمان اکران داشت، به خاطر داستان عمیق و ماندگاری که در ذهن مخاطبین کاشت، جای خود را به عنوان یکی از بهترین و احساسیترین انیمیشنهای تاریخ ثبت کرد.
غول آهنی (The Iron Giant) یکه انیمیشن علمی-تخیلی با عناصر درام است که در سال ۱۹۹۹ و توسط Warner Bros. Animation روی پرده رفت. این اثر که با ترکیب پویانمایی دستی و کارهای کامپیوتری ساخته شد، به مراتب از زمان خود جلوتر بود. البته باید اشاره کنیم که عنوان مورد بحث، داستان کاملا اورجینالی ندارد. سازندگان داستان را با اقتباس از رمانی به اسم مرد آهنی (The Iron Man) تعریف میکنند که در سال ۱۹۶۸ منتشر شده بود. البته این مرد آهنی هیچ ارتباطی به ابرقهرمان معروف مارول ندارد.
یکی از نکات قابل توجهی که در مورد غول آهنی وجود دارد، این است که کارگردانی آن بر عهده بِرَد بِرد (Brad Bird) قرار داشت؛ فردی که بعدها به شرکت پیکسار پیوست و آثار ماندگار دیگری مثل شگفتانگیزان و موش سرآشپز را خلق کرد. علاوه بر این، وین دیزل که او را بیشتر به خاطر حضور در مجموعه سریع و خشن میشناسیم، در این انیمیشن وظیفه صداگذاری غول بزرگ آهنی را بر عهده داشت که به شکل استادانهای آن را پیاده کرد.
اما داستان انیمیشن The Iron Giant درباره چه موضوعی است که با این حد از تحسین در موردش صحبت میکنیم؟ وقایع داستان در سال ۱۹۵۷ و در زمان جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب تعریف میشود. اصل ماجرا در مورد یک پسر تنها و منزوی به اسم هوگارت هیوز است که با مادرش به اسم انی هیوز زندگی میکند. همسر انی و پدر هوگارت سالها پیش و زمانی که به عنوان یک خلبان فعالیت میکرد، در درگیریها کشته شد. تمام شرایط در کنار یکدیگر دست به دست هم داده بودند تا هوگارت در تنهاترین و غمگینترین شکل ممکن زندگی کند و بزرگ شود.
در همین بحبوحه، یک شئ بزرگ و عجیب از سمت آسمان به زمین سقوط میکند. از آنجایی که دولت آمریکا در جریان جنگ سرد بود، فکر میکرد که این شئ با هدف جاسوسی و ایجاد آشوب از طرف اتحاد جماهیر شوروی فرستاده شده است. اما هوگارت از روی کنجکاوی زودتر از بقیه پی این مسئله را میگیرد و در پایان جست و جو، یک غول آهنی بزرگ را پیدا میکند. این ربات بزرگ که پس از سقوط آسیبی جدی دیده بود، درست کار نمیکرد و رفتاری شبیه به یک بچه بیتجربه داشت. تنهایی هوگارت و سردرگمی ربات غولپیکر باعث ایجاد پیوند دوستی بین این دو نفر میشود و یک رابطه احساسی عجیب را به وجود میآورد.
منتها دولت آمریکا که مطمئن است شئ سقوط کرده عامل شوری است، مأمورهای خود را میفرستد تا آن را پیدا کرده و از بین ببرند. اما هوگارت که اصلا نمیخواهد شاهد نابودی دوست جدیدش باشد، به کمک یک بیتنیک به اسم دین از دوست آهنی خود مراقبت میکند. بیتنیکها در واقع عضو جنبشی بودند که پس از اتمام جنگ جهانی دوم راه افتاد و مضمون آن، امتناع از مصرفگرایی و زندگی تصنعی روزمره بود. آنها از دولت آمریکا متنفر بودند و دوست داشتند با فاصله گرفتن از فرهنگ عام، روح انسانی خود را حفظ کنند. به طور کلی، داستان فیلم در مورد یک ارتباط دوستانه بین یک پسر بچه و رباتی غولپیکر است که به دور از سیاست، میخواهند کنار یکدیگر باشند.
روایت داستان در دوران جنگ سرد، باعث تزریق مفاهیم جالبی به انیمیشن غول آهنی شده است
اما چرا این حرفها را در خلاصه داستان مطرح کردیم؟ انیمیشن غول آهنی از فضای جنگ سرد برای روایت داستان خود بهره میگیرد زیرا این دوره تاریخی سرشار از ترس، سوءظن و تنش بین آمریکا و شوروی بود. این بستر به شکل طبیعی و منطقی، تعقیب و تهدید غول آهنی توسط ارتش و مأموران دولتی را قابل فهم میکند و حس اضطراب و خطر را در مخاطب تقویت میکند. همزمان، این موقعیت تاریخی امکان ارائه یک مقایسه ظریف میان ترس و واقعیت را فراهم میآورد؛ مردم شهر غول را تهدیدی مرگبار میپندارند، در حالی که او ذاتاً موجودی بیخطر و معصوم است. در نهایت، استفاده از فضای جنگ سرد به فیلم عمق معنایی میدهد و پیام ضدخشونت و ارزش آزادی انتخاب را با قدرت بیشتری منتقل میکند.
هرچند که انیمیشن مورد بحث در سال ۱۹۹۹ روی پرده رفت، اما روند توسعه آن از سال ۱۹۹۴ شروع شده بود. با این حال، پروژه The Iron Giant به چالشهای متعددی خورد تا فیلمنامه آن، در سال ۱۹۹۶ تکمیل شود. فیلمنامه نهایی توسط نویسنده کتاب منبع یعنی تد هیوز هم تأیید شد؛ منتها تأیید نویسنده کتاب اصلی به معنی فروش خوب انیمیشن غول آهنی نبود. با وجود اینکه مردم و منتقدها عاشق اثر مورد بحث شدند، اما صف سینماها برای تماشای آن به اندازه کافی پر نبود. در نهایت و با وجود بودجه ۷۰ الی ۸۰ میلیون دلار، این فیلم نتوانست فروشی بیش از ۳۱.۳ میلیون دلار را تجربه کند. اما با گذر سالها و درک بهتر داستان توسط مردم، The Iron Giant به یک انیمیشن کالت و ماندگار تبدیل شد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Irongiant.fandom
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
نظرات