انیمیشن مینیون‌ها
اخبار سینما و انیمیشن برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه خبر

معرفی بهترین انیمیشن‌های تاریخ: مینیون‌ها (۲۰۱۵)

هنگامی که استودیو ایلومینیشن تصمیم گرفت به سراغ ساخت یک پیش‌درآمد از مجموعه من نفرت انگیز برود و تمرکز را از روی شخصیت گرو دور کند، مردم زیاد نسبت به این ایده خوش‌بین نبودند. اما هنگامی که انیمیشن مینیون‌ها در سال ۲۰۱۵ روی پرده رفت و ماجراجویی موجودات زرد، دوست‌داشتنی و بامزه مجموعه را به تصویر کشید، تمام این شک‌ها و بدبینی‌ها جای خود را به لذت، قهقهه و تحسین دادند.

فرنچایز من نفرت انگیز یا Despicable Me در سال ۲۰۱۰ آغاز به کار کرد و در طی این ۱۵ سال، به پرفروش‌ترین فرنچایز انیمیشنی سینما تبدیل تبدیل گشت. اما خب به قول معروف امپراتوری روم یک شبه درست نشد. سازندگان این مجموعه در استودیو ایلومینیشن پس از اکران دو قسمت ابتدایی در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳ به یک ایده جدید رسیدند. آن‌ها می‌خواستند برای یک دفعه هم که شده تمرکز را از روی شخصیت گرو بردارند و نور صحنه را به سمت مینیون‌ها ببرند؛ موجودات زرد و فوق‌العاده بامزه‌ای که یکی از نمادهای مجموعه هستند. استودیو ایلومینیشن با دنبال کردن این فکر انیمیشن Minions را در سال ۲۰۱۵ روی پرده فرستاد.

برای تماشای انیمیشن من نفرت‌ انگیز اینجا کلیک کنید

انیمیشن Minions که با بودجه ۷۴ میلیون دلاری ساخته شده بود، موفق شد در گیشه به فروش ۱.۱۵۹ میلیون دلاری دست پیدا کند که از هر منظری یک موفقیت محض است. این رکورد باعث شد که اثر مورد بحث در آن زمان به دومین انیمیشن پرفروش تاریخ تبدیل شود و حتی از نسخه‌های اصلی مجموعه من نفرت انگیز هم موفق‌تر باشد. البته برعکس فروش که هیچ حرف و حدیثی در مورد آن نیست، واکنش منتقدها نسبت به فیلم ضد و نقیض بودند. در حالی که برخی منتقدین عاشق طنزهای لحظه شدند، گروه دیگر اعتقاد داشتند داستان از انسجام کافی برخوردار نیست.
اما سازندگان داستان انیمیشن مینیون‌ها را چگونه مطرح کردند؟ همان‌طور می‌دانید، Minionها یک سری موجودات زرد رنگ و بالش‌گونه هستند که از همان آغاز جهان هستی وجود داشتند. هدف اصلی از خلقت آن‌ها همیشه این بوده که شرورترین افراد دنیا را پیدا کنند و به خدمت به ایشان بپردازند. منتها از آنجایی که آن‌ها بیش از حد خنگ، ساده‌لوح و بی‌عرضه هستند، همیشه باعث مرگ ارباب‌های شرور خود می‌شوند. در نهایت این خرابکاری‌ها و هنگامی که آن‌ها در روسیه حضور داشتند، به صورت اتفاقی به طرف ناپلئون بناپارات شلیک کردند و بزرگ‌ترین خرابکاری خود را به وجود آوردند.

پس از این فاجعه، این موجودات زرد رنگ و کوچک تبعید شده و مجبور شدند باقی زندگی خود را در یک غار یخی بگذرانند. منتها بعد از گذر چند وقت مینیون‌ها حوصله‌شان سر می‌رود و تصمیم می‌گیرند به رهبری سه تن از اعضای گروه با نام‌های کوین، استوارت و باب، از غار بیرون بیایند و به دنبال یک ارباب شرور و جدید بروند. نداشتن یک ارباب شرور و انزوا در گوشه‌ای پرت شده از دنیا، آن‌ها را از طبیعت‌شان دور کرده بود. اما آن‌ها پیش از اینکه گرو را پیدا کنند و مشغول خدمت به او شوند، ارباب‌های شرور دیگری هم پیدا کردند.

پس از خروج از غار یخی در سال ۱۹۶۸، آن‌ها به شهر نیویورک می‌روند و تصمیم می‌گیرد شب را در یک فروشگاه بزرگ بخوابند. منتها درست در همین شب آن‌ها یک تبلیغات مرموز می‌بینند که به گروه ویلن‌ها و آدم‌های شرور مربوط است. این گروه که در واقع Villain-Con نام دارد، در شهر اورلاندو برگزار می‌شود و محل مناسبی برای پیدا کردن یک ارباب جدید است. Minionها پس از اینکه به گردهمایی این گروه می‌رسند با یک ارباب جدید آشنا می‌شوند؛ فردی به اسم اسکارلت اورکیل که اولین ابرشرور مونث دنیا به شمار می‌رود. این شخصیت می‌خواهد تاج ملکه الیزابت دوم را بدزدد و قول می‌دهد اگر موفق شود، جایزه خوبی به دستیاران جدیدش دهد.

یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های تولید انیمیشن مینیون‌ها به شیوه‌ای بازمی‌گردد که این موجودات کوچک زرد رنگ از یک عنصر فرعی در مجموعه من نفرت‌ انگیز به قهرمانان مستقل یک اثر سینمایی تبدیل شدند. مینیون‌ها در ابتدا صرفاً با هدف ایجاد تنوع بصری و لحظات کمدی کوتاه طراحی شدند، اما استقبال گستردهٔ مخاطبان از آن‌ها سبب شد استودیو ایلومینیشن ایده ساخت فیلمی اختصاصی را جدی بگیرد. در فرایند تولید فیلم، نقش پیر کافین، کارگردان اثر، اهمیتی ویژه داشت؛ او نه‌ تنها هدایت بخشی از تیم انیمیشن را بر عهده گرفت، بلکه تمامی صداهای مینیون‌ها را شخصاً اجرا کرد. 

انیمیشن مینیون‌ها

مینیون‌ها از همان ابتدای خلاقت به دنبال ارباب‌های شرور بودند تا به آن‌ها خدمت کنند

معرفی بهترین انیمیشن‌های تاریخ: شیرشاه (۲۰۱۹)

زبان ساختگی این موجودات که با عنوان Minionese شناخته می‌شود، ترکیبی از چندین زبان زنده دنیا، واژه‌های خیالی و عناصر آوایی است که با هدف ایجاد حسی جهانی و فراتر از مرزهای زبانی طراحی شد. گروه تولید برای بازآفرینی فضای دههٔ ۱۹۶۰ (زمانی که روایت اصلی فیلم در آن جریان دارد) به سراغ آرشیوهای تصویری و اسناد تاریخی رفتند. طراحی لباس‌ها، معماری، خودروها و حتی رنگ‌بندی صحنه‌ها، بر اساس نمونه‌های واقعی آن دوره بازسازی شد تا جهان فیلم اصالت و هویت بصری مشخصی پیدا کند. همچنین بهره‌گیری از موسیقی راک کلاسیک و فرهنگ عام آن دوران، به یکپارچگی فضای روایت کمک قابل توجهی کرده است.
 در مجموع، شکل‌گیری مینیون‌ها نتیجه ترکیب خلاقیت بصری، شناخت دقیق از واکنش مخاطبان و استفاده هوشمندانه از هویتی کمدی و مستقل است؛ عواملی که این شخصیت‌ها را از مرزهای یک نقش کمکی عبور داد و به پدیده‌ای فرهنگی و جهانی تبدیل کرد. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: Despicableme.fandom


بتلفیلد 6 کالاف دیوتی

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها