معرفی بهترین انیمیشنهای تاریخ: رالف خرابکار + تماشای رایگان
انیمیشن Wreck-It Raplh که ما ایرانیها آن را با اسم رالف خرابکار میشناسیم، یکی از بهترین و متفاوتترین آثار تاریخ دیزنی است. داستان این انیمیشن حول محور شخصیتهایی میگردد که درون بازیهای ویدیویی زندگی میکند و باید به عنوان کاراکترهای ویدیو گیمی، وظیفه برنامهریزی شده خود را انجام دهند. منتها رالف به عنوان شخصیت اصلی، از لوپی که در آن گیر کرده راضی نیست و میخواهد آن را از بین ببرد.
انیمیشن رالف خرابکار که در سال ۲۰۱۲ اکران شد، یک انیمیشن سهبُعدی که شرکت دیزنی به عنوان سازنده و ناشر آن شناخته میشود. این اثر پنجاه و دومین انیمیشن سینمایی دیزنی به شمار میرود و در زمان خود، توانست با عملکرد درخشانی که از خود نشان داد، به همه ثابت کند که استودیوهای دیزنی هنوز هم میتوانند داستانهای خلاقانه و قابل توجهی را به تصویر بکشند.
این اثر داستانش را در مورد شخصیتی به اسم رالف خرابکار تعریف میکند که در دنیای بازیهای آرکیدی به زندگی میپردازد. همانطور که از اسم او میتوان متوجه شد، رالف یک شخصیت خرابکار است و دست به هر چیزی که بزند آن را از کار میاندازد. در حالی که بازی اینگونه طراحی شده، رالف از نقش شرور و همیشگی خود به ستوه میآید و دوست دارد برای یکبار هم که شده به قهرمان بازی تبدیل شود. در ادامه این آرزو، رالف به بازیهای آرکیدی دیگر سفر میکند تا بلکه بتواند در میان آنها، نقش یک قهرمان را به دست آورد.
انیمیشن Wreck-It Ralph از همان ابتدا یک پروژه جاهطلبانه بود شرکت دیزنی، بودجه چشمگیر ۱۶۵ میلیون دلاری را برای آن در نظر گرفت. خوشبختانه این پروژه جاهطلبانه به نتیجه نشست و علاوه بر فروش نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلاری، نظر مثبت منتقدین و مردم را هم به همراه داشت. رالف خرابکار حتی برای جایزه بهترین انیمیشن سال مراسم اسکار هم نامزد شد، اما در رقابت نهایی آن را به انیمیشن دلیر (Brave) باخت. اما خب این اثر آنقدری موفق و همهگیر بود که شرکت دیزنی در سال ۲۰۱۸ نسخه دوم آن را راهی پرده نقرهای سینما کند.
اما نکته جالبی که در مورد اثر مورد بحث وجود دارد، دید متفاوت آن نسبت به داستان است. انیمیشن Wreck-It Ralph به شخصیتهای بازیهای ویدیویی جان میدهد و برای هر یک از آنها زندگی مستقلی را به تصویر میکشد. شخصیتهای ویدیو گیمی داستان درست مثل مردم معمولی زندگی خود را دارند و در هنگام باز شدن مغازه آرکید، به سر کار میروند و به دستور گیمرها گوش میدهند. اما رالف به عنوان شخصیت اصلی داستان، از این زندگی راضی نیست و نمیخواهد در قالب یک ویلن، به خرابکاری ادامه دهد. نکته جالب این است که داستان نافرمانی شخصیتها نسبت به دستورات برنامهریزی شده را گلیچ خطاب میکند و آن را در گروه باگها قرار میدهد.
هنگامی که رالف از بازی خود فرار میکند، قهرمان همان بازی که فلیکس نام دارد، باید به دل خطر بزند تا بتواند دشمن همیشگیاش را پیدا کند. در این نقطه تعریف جالب و بسیار مشخصی نمایان میشود که بدون ویلنها، قهرمانها هم معنی پیدا نمیکنند. به همین خاطر فلیکس برای زنده ماندن و از دست ندادن شغلش، مجبور میشود رالف را پیدا کرده و آن را به خانه بازگرداند. اما در طرف دیگر داستان، رالف در بازیهای مختلف میچرخد و شخصیتهای جدید را ملاقات میکند تا بلکه بتواند نقش یک قهرمان را به دست آورد.
یکی از برجستهترین ویژگیهای رالف خرابکار حضور گستردهی ارجاعات به تاریخچهی بازیهای ویدیویی است؛ رویکردی که نه تنها به جذابیت بصری اثر میافزاید، بلکه آن را به یک تجربهی نوستالژیک برای علاقهمندان به این حوزه بدل میسازد. فیلمسازان با دقتی مثالزدنی از شخصیتها و نمادهای شناختهشدهای همچون سونیک خارپشت، پک-من، زنگیف از مجموعه استریت فایتر و باوزر از مجموعه سوپر ماریو بهره بردهاند.

رالف و ونلوپی طرد شده هستند، اما از مسیرهای کاملا متفاوتی به این شکل درآمدهاند
این انتخابها صرفاً جنبهی تزئینی ندارند، بلکه بهعنوان بخشی از بافت روایی عمل میکنند و نشان میدهند که جهان داستانی فیلم چگونه بر بستری مشترک میان فرهنگ عامه و خاطرهی جمعی مخاطبان بنا شده است. این سطح از توجه به جزئیات، رالف خرابکار را از یک انیمیشن صرفاً سرگرمکننده فراتر میبرد و آن را به نوعی مستند هنری از تاریخ بازیهای ویدیویی در قالب سینمای انیمیشن تبدیل میکند. به طور کلی، از اثر مورد بحث میتوانیم به عنوان انیمیشنی نام ببریم که هم گیمرها از تماشای آن لذت میبرند و هم مخاطبین معمولی.
شخصیت ونلوپی فون شویتز، دختری پرانرژی و شوخطبع از بازی مسابقهای Sugar Rush، یکی از عناصر کلیدی در روایت رالف خرابکار به شمار میرود. در نگاه نخست، ونلوپی بهعنوان شخصیتی حاشیهای و حتی «باگدار» در سیستم بازی معرفی میشود؛ فردی که دیگران او را طرد کردهاند و از مشارکت در رقابت اصلی بازداشتهاند. با این حال، فیلم از خلال خط داستانی او به موضوعی عمیقتر اشاره میکند: مفهوم حاشیهنشینی و پذیرش خود در جهانی که بر اساس استانداردهای از پیش تعیینشده عمل میکند.
ونلوپی نه تنها همپیمان رالف در مسیر بازتعریف هویت خویش میشود، بلکه حضور او بستری فراهم میسازد تا فیلم بتواند در قالبی سرگرمکننده به پرسشهایی بنیادین دربارهی هویت، نقص و ارزش فردی بپردازد. بدین ترتیب، ونلوپی صرفاً کاراکتری کمدی یا مکمل نیست، بلکه در حکم آینهای عمل میکند که بازتابی از دغدغههای واقعی انسانها در جهان بیرون از صفحهی بازی را به نمایش میگذارد. او هم درست مثل رالف از زندگی خود راضی نیست، اما شرایطی که این ناراضی بودن در آن خلق شده، زمین تا آسمان بین دو شخصیت مذکور فاصله میاندازد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Wreckitralph.fandom
چطوری پارتنر گیمر پیدا کنیم؟ میزگیم ازدواجی با سایه و حمید

نظرات